در حالی که جنگ اوکراین در آستانه ورود به چهارمین سال خود قرار دارد، اما نه روسیه و نه اوکراین، هیچکدام پیروز این جنگ نخواهند بود، به ویژه روسیه که پیش از تهاجم به اوکراین نه تنها ناتو را از مرزهای خود دور نکرد، بلکه کشورهای بیشتری در مرزهای غربی آن به ناتو پیوستند.

به گزارش جماران؛ دقیقا سه سال پیش بود که در تاریخ 24 فوریه 2022؛ ارتش روسیه در یک تهاجم همه جانبه زمینی، دریایی، هوایی و موشکی ماشین جنگی خود را روانه مرزهای اوکراین کرد. در حالی که ارتش روسیه در هفته های قبل به بهانه مانور نظامی در پشت مرزهای اوکراین بدون مستقر شده بود، اما هیچ یک از رهبران غربی تصور این تهاجم همه جانبه را به واقعیت نزدیک ندید.

به عقیده رهبران غربی این یک رخ نمایی نظامی از سوی ارتش روسیه بود تا بتواند امتیازهای جدیدی از غرب به ویژه اوکراین کسب کند. اما صبر پوتین به سر آمده بود و رییس جمهوری روسیه قمار خود در اوکراین را به ورطه آزمون نهاده بود.

اما این جنگ، بی شک و به جرات یکی از تاریخی‌ترین جنگ‌های اروپا است. در آغاز جنگ، روسیه اعلام کرد که نهایتا و طی سه روز کیف را تصرف و دولتی که ضد روسیه نباشد را منصوب خواهد کرد. حتی ناظران غربی پیش بینی کرده بودند که با سرعت حرکت ارتش روسیه طی دو هفته اوکراین به تصرف روسیه درآید. 

تعداد بسیار کمی پیش بینی می‌کردند که یک جنگ طولانی و با شدت بالا در اروپای قرن بیست و یکم ادامه پیدا کند؛ اما برای سه سال، تهاجم روسیه به اوکراین دقیقا همین را به ارمغان آورد. صدها هزار روسی و اوکراینی در این جنگ کشته شده‌ و کل شهرها به سنگرها تبدیل شده‌اند. تصویری که امروز از جنگ میان روسیه و اوکراین ثبت شده است، بسیار شبیه به تصاویر کلاسیک جنگ جهانی اول است اما با چاشنی تکنولوژی مدرن!

با این حال، دونالد ترامپ؛ رییس جمهوری ایالات متحده، قول داده که به این جنگ پایان دهد و اخیرا با مسکو تماس گرفته و مذاکراتی را بین مقامات آمریکایی و روسی آغاز کرده و برخی از کشورها از جمله عربستان سعودی میانجیگری را آغار کرده‌اند. در تئوری، این مذاکرات می‌تواند سال 2025 را به سال تعیین کننده‌ای برای درگیری تبدیل کند. اما هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم مداخلات رهبر جدید واشنگتن دگرگون کننده باشد، به ویژه با توجه به اینکه کیف از گفتگوها خارج شده و دولت ترامپ متوجه شده است که پیچیدگی‌های این فراتر از تصور است. 

گویا ترامپ به درخواست ولادیمیر پوتین مبنی بر اینکه اوکراین از عضویت در ناتو منع شود، جواب مثبت داده، اما پوتین در ازای خواسته خود چیز جدید ارائه نداده است. این جاست که پای امنیت اروپا به میان می‌آید و بازیگران اروپایی نقش خود را ایفا می‌کنند و تداوم پافشاری روسیه بر خواسته های خود بدون دادن امتیاز به غرب، می‌تواند حتی پای آمریکا را موقتا از مذاکرات خارج و حمایت از اوکراین را از سر بگیرد.

در صرف دیگر، صرف نظر از نتیجه مذاکرات، امروز جنگ در اوکراین ماهیت جنگ و امنیت در سراسر جهان را تغییر داده است و ثابت کرده است که پهپادها، هوش مصنوعی و دیگر فناوری پیشرفته، داوران مهم موفقیت در زمین و هوا را رقم خواهند زد.

از سویی، درگیری بین روسیه و اوکراین در نحوه درک سیاستمداران، استراتژیست‌ها و حتی غیرنظامیان از جنگ تغییر ایجاد کرده است اما یک مسئله آشکار است؛ تجهیزات نظامی از راه دور به یک جزء اجباری ارتش، نیروی دریایی و نیروهای هوایی تبدیل شده‌ و طی سه سال گذشته تعداد پهپادهای هوایی مورد استفاده در جنگ از صدها به هزاران و به صدها هزار افزایش یافته است و روسیه و اوکراین امروز هر کدام ظرفیت ساخت میلیون‌ها هواپیمای بدون سرنشین را دارند.

تغییرات جنگ در اوکراین بر تمامی نهادهای نظامی در دهه آینده اثر گذار است. کشورهای غربی به ویژه در مورد وضعیت نظامی خود با ملاحظات جدید روبرو هستند و این کار را درست زمانی انجام می‌دهند که ترامپ و دولتش اتحادهای قدیمی را زیر سوال می‌برند و حتی بیشتر از این در ساختار امنیتی غرب ابهام ایجاد کرده است.

وضعیت جنگ اوکراین نشان داده است که کشورهای دیگر باید هم حجم نیروهای نظامی خود را افزایش دهند و هم توانایی خود را برای تامین نیازهای خود افزایش دهند. کشورهای غربی از زمان پایان جنگ سردتقریبا و به طور انحصاری بر نیروهای تماما داوطلب متکی بودند، اما جنگ در اوکراین نشان داد که چنین مدل‌هایی اگرچه از نظر سیاسی محبوب و از نظر مالی کم هزینه‌تر است اما کافی نیست. بنابراین شاید در این دهه شاهد شکل گیری الگوی جدید امنیتی در اروپا باشیم که وابستگی کمتری به چتر دفاعی و حمایتی امریکا داشته باشد. 

HP-2023-11-30T115136Z_2062208191_RC2LN4A1AAG6_RTRMADP_3_UKRAINE-CRISIS-ZELENSKIY-KUPIANSK-2-500x350

جنگ در اوکراین نیز اهمیت بالای رهبری را نشان می‌دهد. تصمیم زلنسکی در اوایل جنگ برای ماندن در کیف و رهبری کشورش در جنگ نه تنها پوتین بلکه بسیاری از رهبران غرب را نیز سردرگم کرد. او مردم اوکراین را متحد کرد و رهبری مستحکم و قابل اعتمادی را حداقل در درون اوکراین ارائه داد. به همین ترتیب، فرماندهان میدان نبرد اوکراین، اگرچه بدون شکست نبودند، اما نسبت به بسیاری از فرماندهان نظامی در دوران جنگ، شجاعت و صبر بیشتری از خود نشان دادند.

 

چرا روسیه به اوکراین حمله کرد؟

شاید اگر خروشچف؛ رهبر وقت شوروی در سال 1954 میلادی در جشن 300 سالگی پیوستن اوکراین به روسیه، شبه جزیره کریمه را به نشانه دوستی به اوکراین هدیه نمی‌داد، روسیه درگیر چالش فعلی خود در اوکراین نبود. خروشچف خودش اهل کریمه بود و در یک اقدام بی سابقه منطقه شبه جزیره کریمه را به اوکراین که یکی از جمهوری‌های شوروی بود واگذار کرد. شاید هیچوقت حزب کمونیست تصور فروپاشی اتحاد جماهیر شوری را نکرده بود. بعد از استقلال جمهوری‌های شوروی، روسیه‌ای با وسعت پهناور و عدم برخورداری از دسترسی مناسب به آب‌های بین‌المللی و حسرت از یک اشتباه تاریخی بر روی نقشه سیاسی جهان، ظاهر شد.

با فروپاشی شوروی، روسیه‌ای برجای ماند که وارث 76 درصد وسعت، 45 درصد اقتصاد، و 33 درصد نیروی نظامی شوروی بود. مشکل‌تر از همه، از دست رفتن اوکراین بود. وجود یک اوکراینِ مستقل نه تنها چالشی برای روس‌ها، بلکه چالشی برای تفکر آن‌ها نسبت به هویت سیاسی و قومی و نشانی از یک عقب نشینی تاریخی بود. 

russia-map

استقلال اوکراین نیز به این معنی بود که جایگاه سلطه روسیه بر دریای سیاه که به عنوان دریچه تجارت در مدیترانه و جهان بود از دست رفت. خروج اوکراین از منظر جغرافیایِ سیاسی، شکستی سنگین بود و گزینه‌های روسیه را محدود ساخت. حتی بدون کشورهای بالتیک و لهستان، روسیه‌ای که کنترل اوکراین را در دست داشت می‌توانست، هنوز ادعای رهبری امپراتوری اوراسیایی را داشته باشد و غیر اسلاوهای جنوب و جنوب شرقی اتحاد شوروی سابق را تحت سیطره قرار دهد. 

اما بدون اوکراین و 44 میلیون جمعیت اسلاو تبار آن، هرگونه تلاش مسکو برای بازسازی امپراتوری اوراسیایی، روسیه را در برخوردهای طولانی با غیر اسلاو تبارها که از زاویه‌های دینی و ملی تحریک شده بودند را غیرممکن می‌ساخت. شاید جنگ چچن اولین نبرد از این دسته باشد. علاوه بر این، با توجه به کاهش نرخ تولد در روسیه و افزایش شدید این نرخ در بین آسیایی‌های میانه، هر نوع هویت اوراسیایی بر اساس قدرت روسی بدون اوکراین، کمتر اروپایی و بیشتر آسیایی به نظر می‌رسد.

 

روسیه وارث جغرافیایی پهناور اما منزوی!

ریشه بحران امروز، بیشتر در جغرافیای همیشه منزوی روسیه و چالش‌های ژئوپلیتیکی نهفته است. اولین نگرانی و دغدغه روس‌ها به ملاحظات امنیتی باز می‌گردد. توپوگرافی و دسترسی سرزمینی، حساسیت ویژه‌ای را به اوکراین افزوده است. چرا که این کشور برای هر ارتشی از جمله «ناتو» که خواهان حرکت به سمت شرق باشد مسیری هموار است؛ بنابراین از نگاه رهبران روسیه اوکراین باید برای همیشه کشوری حائل و بی طرف بماند و از لحاظ ژئوپلیتیکی در مدار نفوذ روسیه قرار داشته باشد.

مصداق بارز این موضوع را می‌تواند در حمله اوکراین به استان کورسک روسیه مثال زد؛ جایی که نیروهای تهاجمی اوکراین در یک حمله غافلگیرانه در 6 آگوست سال گذشته از مرزهای غربی روسیه عبور کردند و بخش مهمی از استان کورسک روسیه را به اشغال خود درآوردند. 

روسیه‌ی امروزی، با مساحتی نزدیک به 17 میلیون کیلومتر مربع، پهناورترین کشور جهان است. این کشور مرزهای شرقی خود را به شرقِ جهان (مناطق و دشت‌های هموار بسیار گسترده‌ای که در یخبندان و سرمای شدید قرار دارند) می‌رساند و در تنگه برینگ با آمریکا همسایه است. اگرچه 75 درصد از قلمرو روسیه در آسیا واقع است، با این حال تنها 22 درصد از جمعیت 143 میلیونی این کشور در مناطق آسیایی و شرقی آن قرار دارد. این یعنی کانون مرکزی جغرافیای سیاسی روسیه غرب این کشور پهناور است.

اوکراین به عنوان بزرگ‌ترین کشور اروپا (به استثنای روسیه) با مساحت بیشتر از 600 هزار کیلومتر مربع و جمعیت 44 میلیونی (بر اساس سرشماری سال 2021) که به شکل جمهوری نیمه ریاستی حکومت می‌شود، سنگ بنای اتحاد جماهیر شوروی و رقیب اصلی ایالات متحده در طول جنگ سرد بود. این کشور دومین جمهوری پرجمعیت و قدرتمند از پانزده جمهوری شوروی بود که بخش عمده‌ای از تولیدات کشاورزی، صنایع دفاعی و ارتش اتحادیه، از جمله ناوگان دریای سیاه و برخی از زرادخانه‌های هسته‌ای را در خود جای داده بود.

شرق اوکراین در سال 2014 زمانی که روسیه کریمه را ضمیمه کرد و شروع به تسلیح و حمایت از جدایی طلبان در منطقه دونباس در جنوب شرقی این کشور کرد، به میدان جنگ تبدیل شد. با تصرف کریمه توسط روسیه اولین بار پس از جنگ جهانی دوم بود که یک کشور اروپایی قلمرو دیگری را ضمیمه کرد. 

پس از فروپاشی شوروی، بسیاری از سیاستمداران روسی استقلال اوکراین را یک اشتباه تاریخی و تهدیدی برای جایگاه روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ می‌دانستند. از دست دادن تسلط دائمی بر اوکراین و قرار دادن آن در مدار غرب، از نظر بسیاری به عنوان یک ضربه بزرگ به اعتبار بین‌المللی روسیه تلقی می‌شود و در سال 2022 بود که پوتین جنگ با اوکراین را به عنوان بخشی از مبارزه تاریخی گسترده‌تر علیه غربی عنوان کرد که به گفته او قصد نابودی هویت روسیه را دارد.

روسیه در هفته‌های منتهی به تهاجم، چندین درخواست امنیتی مهم به ایالات متحده و ناتو مطرح کرد، از جمله این‌که آنها از گسترش ناتو و سلاح‌های هسته‌ای ایالات متحده در اروپا جلوگیری کنند. رهبران ائتلاف پاسخ دادند که در به روی دیپلماسی باز است، اما تمایلی به بحث درباره بستن درهای ناتو به روی اعضای جدید ندارند.

اما واقعیت اصلی آن است که این جنگ همچنان ادامه دارد و در این روزها وارد چهارمین سال خود می‌شود، هنوز وضعیت کلی آن برای آینده مشخص نیست، روسیه از تمام توان خود برای تحمیل خواسته های خود بهره می‌برد و اوکراین تا امروز با کمک متحدان و حامیان غربی خود به ویژه آمریکا توانسته اهداف کلی و اصلی روسیه را به چالش بکشاند.

 

جنگی که به نفع چین تمام شد

در اوایل فوریه 2022، «ولادیمیر پوتین» و «شی جین پینگ» اندکی پیش از آغاز تهاجم گسترده نیروهای روسیه به اوکراین، با یکدیگر دیدار کردند. اگرچه پوتین برنامه‌های خود را در آن زمان فاش نکرد، اما به نظر می‌رسید که در صورت اطلاع پوتین به رهبر چین، ظاهرا شی جین پینگ او را از انجام این حمله منصرف نکرده است. تمرکز اروپا و متحدان غربی آمریکا بر روی اوکراین و روسیه، باعث می‌شد که رهبران غربی به ویژه آمریکا از چین و اقدامات چین و تمرکز بر روی سیاست‌های منطقه‌ای این کشور برای مدتی دور بمانند. 

Vladimir_Putin_and_Xi_Jinping_-2019-06-05-_05

جنگ فرسایشی روسیه در اوکراین به نفع پکن است، چراکه منجر به تضعیف طولانی‌مدت روسیه شده و در نتیجه موازنه قدرت چین و روسیه را به طور قطعی به نفع چین برای سال‌های آینده در آسیای قاره‌ای تغییر می‌دهد. گذشته از این، چین از انرژی ارزان روسیه سود می‌برد و موقعیت رقابتی خود را در بازارهای جهانی بهبود می‌بخشد. طبق آمارها در سال اول جنگ (2022 تا 2023)، صادرات گاز روسیه از طریق خط لوله به چین، دو و نیم برابر افزایش یافت و صادرات گاز طبیعی مایع این کشور به چین بیش از دو برابر شد. همچنین چین حجم واردات زغال سنگ از روسیه را 20 درصد افزایش داد.

علاوه بر موضوع انرژی، بزرگ‌ترین جایزه برای پکن، مذاکره با مسکو برای دسترسی به فناوری پیشرفته نظامی این کشور به ویژه زیردریایی‌های تهاجمی است، جایی که چین به طور قابل توجهی پشت سر آمریکا و روسیه قرار دارد. این مورد همچنین در مورد چندین سیستم تسلیحاتی دیگر روسی از جمله فناوری موشک‌های مافوق صوت نیز صدق می‌کند.

همان‌طور که وقایع پس از جنگ روسیه و ژاپن در سال 1904 و شکست ارتش‌ تزاری در سال 1917 رخ داد. تاریخ روسیه نشان داده است که جنگ‌های روسیه در خارج از قلمرو ملی و قومی، منجر به ایجاد نیروهای گریز از مرکز قدرتمند و آشفتگی داخلی و در نهایت فروپاشی حکومت در این کشور می‌شود. 

همچنین شکست در یک جنگ بزرگ خارجی ممکن است منجر به شکنندگی دولت روسیه شود، همان‌طور که پس از شکست و خروج شوروی از افغانستان، تنها کمتر از دو سال به عمر اتحاد جماهیر شوروی باقی ماند. شکست روسیه در اوکراین می‌تواند کنترل و اقتدار دولت و حکومت مرکزی در این کشور را بر پهنه وسیع جغرافیای سیاسی روسیه تعضیف و یا حتی با چالشی اساسی روبرو سازد و در نهایت چین می‌تواند حوزه نفوذ ژئوپلیتیکی خود را بر سرزمین‌های شرقی روسیه گسترش دهد. 

حتی ممکن است پکن فراتر رفته و نیاز مبرمی به اعزام بیشتر نیروهای نظامی خود به مرزهای شمالی ببیند. چراکه پهنه جغرافیایی چند قومیتی چین و تکثر قومی-نژادی، اثرات فوری تجزیه و یا چالش قومیتی روسیه بر مناطق خود را بر چین می‌گذارد و دسترسی این کشور به انرژی و غذا از روسیه را تهدید می‌کند. 

آنچه در رابطه میان روسیه و چین در جنگ اوکراین آشکار است این نکته است که بازنده رقابت ژئواستراتژیک جهانی میان قدرت‌های جهان و تنظیم کننده نظم بین‌الملل، روسیه خواهد بود. این کشور در اثر تحریم‌ها و جنگ فرسایشی در اوکراین آن‌قدر ضعیف خواهد شد که دیگر سایه قدرت آن در شمال مرزهای چین سنگینی نکند و در نهایت در جبهه اروپا با یک ناتو دوباره احیا شده روبرو شود و آن‌چه که به نظر می‌رسد این است که چین بیش از آن‌که از جنگ روسیه در اوکراین متضرر شود، منتفع شده است. 

کسی پیروز این جنگ نیست!

برای اوکراین، هدف بسیار واضح است، کیف می‌خواهد بر تمام قلمرو بین‌المللی به رسمیت شناخته شده خود که شامل کریمه و بخش‌هایی از دونباس است و روسیه آن را از سال 2014 اشغال کرده است، کنترل داشته باشد و البته این به حمایت‌های خارجی به ویژه آمریکا و استقبال عمومی مردم اوکراین از تداوم جنگ و آزادسازی مناطق اشغال شده کشور بستگی دارد.

اما در طرف مقابل، روسیه‌ای که قصد داشت سایه ناتو را از مرزهای غربی خود دور کند، امروز با فنلاند و سوئدی روبرو است که عضو رسمی ناتو شده‌اند و درآینده نیز معلوم نیست که اگر اوکراین به کشور حائل میان روسیه و غرب بدل نشود، رابطه آن با ناتو چگونه خواهد بود. 

download

آما آنچه مسجل است این است که پوتین طی سه سال گذشته، وارث هزینه‌های نظامی، اقتصاد جنگی و توسعه نیافته و سایه سنگین‌تر حضور ناتو در مرزهای غربی خود است. امروز روسیه دیگر نمی‌تواند نگاهی به سوئد و فنلاند داشته باشد چراکه حمله به یک کشور ناتو، حمله به تمام کشورهای این پیمان تلقی می‌شود و هزینه آن جنگ غیر قابل تصور است. 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.