ایالات متحده در جنگ های گذشته در خاورمیانه مداخله و مخالفت هایی با اسرائیل داشته است اما به نظر می رسد که جنگ جاری در غزه با تمام این تجربه ها متفاوت باشد.

به گزارش جماران،  آرون دیوید میلر از اعضای ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی و تحلیل‌گر و مذاکره‌کننده سابق خاورمیانه در وزارت امور خارجه ایالات متحده در دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات و  آدام اسرایلویتز عضو  بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی در یادداشت مشترکی در فارن پالیسی درباره سیاست جو بایدن ، رئیس جمهور ایالات متحده در قبال جنگ اسرائیل  علیه غزه نوشتند:

جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا که خود را به اهداف جنگی اسرائیل علیه حماس گره زده، اکنون گروگان نخست‌وزیری است که به وضوح بقای سیاسی خود را بالاتر از روابط آمریکا و اسرائیل و شاید حتی بالاتر از  منافع عالی اسرائیل قرار داده است. در واقع، این هفته، بنیامین نتانیاهو، یک بحران در رابطه ویژه  میان امریکا و اسرائیل بر سر رای ممتنع ایالات متحده به  قطعنامه آتش بس در شورای امنیت سازمان ملل متحد ایجاد کرد.  نتانیاهو از دولت بایدن بابت این رای انتقاد  و سفر یک هیئت بلندپایه اسرائیلی را به واشنگتن لغو کرد.

اکنون وقت آن فرا رسیده که صبر بایدن باید به پایان برسد. با گذشت نزدیک به شش ماه از جنگی که ظاهراً پایانی ندارد، رئیس‌جمهور از اسرائیل حمایت‌های بی سابقه ای کرده  که شاید از حمایت رئیس‌جمهور سابق ریچارد نیکسون در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 هم فراتر رفته باشد. با اینهمه دستاورد  بایدن از این حمایت بسیار ناچیز بود. اکنون سوال این است که آیا کاسه صبر رئیس جمهور آمریکا لبریز شده و او به مرحله ای نزدیک می شود که بگوید بیش از این را نمی توانم تحمل کنم؟ شاید اما در اینجا چهار دلیل خوب وجود دارد که توضیح می دهد چرا بایدن ممکن است تمایلی به استفاده از اهرمی که آشکارا در اختیار دارد نداشته باشد و فراتر از آن چرا حتی اگر از این اهرم استفاده هم می کرد احتمال نتیجه مطلوب گرفتن ناچیز بود.

رابطه عاشقانه رئیس جمهور با اسرائیل

تحت فشار قرار دادن اسرائیل در ذات بایدن نیست. شما می توانید استدلال کنید که روسای جمهور نباید بر اساس پیش داوری ها یا احساسات عاطفی سیاست گذاری کنند اما بگذارید به شما بگویم به ریاست جمهوری آمریکا خوش آمدید. رؤسای جمهور در این کشور تاریخ، حساسیت ها و دیدگاه های خود را که در طول یک عمر در ذهن آنها حک شده با خود به کاخ سفید می آورند.  بایدن عاشق دوستش نتانیاهو نیست اما او عاشق ایده،  امنیت و اسرائیلی هاست. بایدن در میان روسای جمهور ایالات متحده، خود را بخشی از داستان اسرائیل می‌داند، با تعهدی احساسی به اسرائیل که با دهه‌ها تعامل با رهبران اسرائیل و غوطه‌ور شدن در مجلس سنا تقویت شده بود، جایی که خوب بودن با اسرائیل  یک سیاست خوب تلقی می‌شد.

در واقع، موضع پیش‌فرض بایدن حتی در مواجهه با راست‌گراترین دولت تاریخ اسرائیل، مقابله نیست بلکه سازگاری است. او به دنبال راه‌هایی برای مدیریت تنش‌ها و حل و فصل مشکلات به‌ویژه در مورد امنیت اسرائیل است. از میان تمام اهرم های  فشاری که بایدن در اختیار داشته و دارد اما تمایلی به استفاده از آن را ندارد محدود یا شرطی کردن کمک های نظامی به اسرائیل است.

7 اکتبر معادله را تغییر داد

مخاطرات مناقشه فعلی برای ایالات متحده هر چه باشد، برای اسرائیل به طور تصاعدی افزایش می یابد. و این بدان معناست که هر چقدر هم که فشار و متقاعد کردن سخت باشد، اسرائیلی‌ها آماده هستند تا کسانی را که فشار می‌آورند را متقاعد کرده و کنار بزنند.  ایالات متحده حتی در زمان بحران نیز از اهرم فشار بر اسرائیل با موفقیت استفاده کرده است. دوایت آیزنهاور، رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده، اسرائیل را پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1956 تهدید کرد که اگر نیروهای خود را از سینا خارج نکند، تحریم خواهد شد. نیکسون و هنری کیسینجر اسرائیل را از نابودی ارتش مصر برای حفظ امکانات دیپلماسی پس از جنگ با انور سادات، رئیس جمهور مصر در سال 1973 باز داشتند.

 اما هیچ دولت ایالات متحده یا دولت اسرائیل با شرایطی مانند آنچه در این شش ماه رخ داده مواجه نشده بود.  عملیات جنگی علیه ( حماس) که صدها ( نفر را در جریان حمله 7 اکتبر کشته و اسیر را گرفته است.)  در واقع، بر خلاف سال 1973، ایالات متحده میانجی درگیری بین دو طرفی  نیست که علاقه مند به انعقاد قرارداد صلح هستند. اسرائیل با سازمانی روبروست که تجسم یک ایده است و آن ایده پایان اسرائیل و جایگزینی آن با یک دولت اسلامی است.

در واقع، 7 اکتبر بزرگترین حمله در تاریخ اسرائیل بود. آسیب وارد شده توسط حماس و آواره شدن 200,000 اسرائیلی از مناطق مرزی، فضای داخلی را تحت تاثیر قرار داده و  نه تنها احساس امنیت اسرائیلی ها بلکه عادی بودن زندگی آنها را نیز از بین برده است. در چنین شرایطی  هر رئیس‌جمهوری در  ایالات متحده باید با احتیاط وارد عمل شود و در مورد اعمال فشار بر چهره های  سیاسی که به نظر می‌رسد مصمم به حمایت از جنگ علیه حماس هستند با دقت رفتار کند. از این نظر، عامل حماس بزرگ به نظر می رسد. اسرائیل در حال جنگ با سوئیس نیست. ایده فشار قابل توجه بر اسرائیل در حالی که حماس وعده 7 اکتبر بیشتر را می دهد  دست کم برای رئیس جمهور آمریکا غیرقابل دفاع است.

سیاست داخلی اسرائیل کار را سخت می کند

اگر بایدن فقط با نتانیاهو مخالفت می کرد، ممکن بود تصور فشار بر یک رهبر نامحبوب که اعتماد اکثریت اسرائیلی ها را از دست داده، آسان تر باشد. در واقع، نتانیاهو این اعتماد را از دست داده است. اگر انتخابات امروز برگزار می شد، اکثر نظرسنجی ها نشان می دهد که او قادر به تشکیل دولت نخواهد بود. اما این بدان معنا نیست که اسرائیلی‌ها با سیاست‌های سخت‌گیرانه نخست‌وزیر در ادامه جنگ علیه حماس در غزه مخالف هستند، یا اینکه تشکیلات سیاسی آماده است تا خود را از این سیاست‌ها جدا کند. بنی گانتز، محتمل‌ترین جانشین نتانیاهو، همچنان در کابینه جنگ حضور دارد و طرفدار عملیات اسرائیل در رفح است. اکثر مردم اسرائیل نگران وضعیت وحشتناک انسانی در غزه نیستند و بر آن تمرکز ندارند. اسرائیلی ها نیز مشتاق پذیرش دیدگاه های دولت بایدن در مورد اهمیت راه حل دو کشوری نیستند. حداقل در حال حاضر، ائتلاف جناح راست نتانیاهو دست نخورده باقی مانده است. بایدن محبوب اسرائیلی هاست. اما هیچ جنگ لفظی میان بایدن و نتانیاهو نمی‌تواند اسرائیلی‌ها را متقاعد کند که نخست‌وزیر برای این سمت مناسب نیست. اپوزیسیون نتانیاهو مثل همیشه از هم پاشیده است، با سیاستمدارانی مانند گیدئون سار و آویگدور لیبرمن که بر اساس منافع خود عمل می کنند.

بایدن بدون همکاری اسرائیل نمی تواند جنگ را پایان دهد

در پایان، به غیر از پیوند عاطفی بایدن با اسرائیل، بزرگترین محدودیت برای اعمال فشار قابل توجه بر اسرائیل یا تحمیل هزینه‌ها به اسرائیل برای اجرای سیاستی که در تضاد با منافع ایالات متحده است، این واقعیت بدیهی است که بایدن نمی‌تواند بدون همکاری اسرائیل حتی کاهش تنش در جنگ غزه را دنبال کند چه برسد به پایان دادن به آن.

به عبارت بسیار ساده، آیا بایدن می خواهد تفاوتی ایجاد کند؟  در حالی که او با یک نخست وزیر اسرائیلی سر و کار دارد که ممکن است در طولانی کردن جنگ و مخالفت با منافع ایالات متحده منافع خود را جستجو کند اما بایدن در میدان عمل هم گزینه های چندان بهتری از تعامل با نتانیاهو ندارد. او برای آزادی گروگان ها که تنها امید باقی مانده برای برقراری آتش بس موقت است به نتانیاهو نیاز دارد.  او به اسرائیل برای تسهیل کمک های بشردوستانه به غزه نیاز دارد. او برای جلوگیری از حملات بیشتر اسرائیل به رفح به نتانیاهو نیاز دارد. او همچنین  برای فردای جنگ در غزه باز هم به اسرائیل نیاز خواهد داشت.

یک سوال منصفانه این است که: آیا فشار بر اسرائیل هر یک از این اهداف را پیش می برد یا به تاخیر می اندازد؟ بایدن از زمان آغاز جنگ حداقل چهار نقطه فشار احتمالی برای نشان دادن مخالفت دولتش با سیاست‌های اسرائیل داشته است: آهسته قدم زدن، محدود کردن کمک‌های نظامی، رای مثبت یا ممتنع دادن به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل در انتقاد از اسرائیل،  درخواست توقف درگیری‌ها.

در ظاهر، مشخص نیست که هیچ یک از آنها اسرائیل را به همکاری با واشنگتن نزدیکتر یا شکافی در دولت فعلی ایجاد کند که منجر به جایگزینی آن با دولتی شود که از واشنگتن پیروی کند. ممکن است تصور شود که افزایش تصاعدی مرگ و رنج فلسطینیان و فاجعه انسانی، از جمله احتمال گرسنگی و حتی قحطی ممکن است رئیس جمهور آمریکا را مجبور به قاطعیت بیشتری در برابر اسرائیل کند. اما با نزدیک شدن به انتخابات فاکتور  اپوزیسیون جمهوری خواه هم وارد محاسبه ها شده و  واضح است که تقریباً شش ماه از این جنگ می گذرد و در تمام طول این مدت رئیس جمهور آمریکا  تمایلی به استفاده از اهرم در اختیار نداشته است.

برخی استدلال کرده اند که رای ممتنع اخیر آمریکا در سازمان ملل متحد بخشی از کارزار فشار بر اسرائیل بوده و  دولت در حال حاضر در حال بررسی تضمین های اسرائیل مبنی بر اینکه از کمک های نظامی ایالات متحده در نقض قوانین بشردوستانه بین المللی استفاده نمی کند، است. باید دید نتیجه چه می شود اما یک رئیس‌جمهور پیش از حد طرفدار اسرائیل که با یک درگیری مداوم بین متحد ایالات متحده و حماس روبه رو است قبل از برداشتن چنین گام هایی تامل بسیار خواهدکرد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.