پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای و گسترش فعالیت این سازمان به عنوان یک سازمان همکاری چند جانبه میان کشورهای آسیایی، چین را به عنوان موسس این سازمان و همچنین مهمترین عضو این سازمان در موقعیت مناسبی نسبت به رقیب خود آمریکا در منطقه جنوب غرب آسیا قرار می‌دهد.

پایگاه خبری جماران: یک هفته پیش از برگزاری اجلاس سازمان همکاری شانگهای، اخبار حاکی از آن بود که قرار است عضویت دائم ایران در این سازمان بررسی شود و هرچه قدر که به تاریخ برگزاری نشست نزدیک‌تر می‌شدیم این خبر با قطعیت بیشتری مطرح می‌شد.

نشست اعضای این سازمان روز جمعه ۲۶ شهریور در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان آغاز شد و پذیرش عوضیت دائم ایران در بیستمین سال تاسیس این سازمان به صورت رسمی اعلام شد.

اما اتفاق دیگری هم به صورت زمان رخ داد که ناگهان اذهان عمومی را به خود جلب کرد؛ این اتفاق نمی‌تواند بی ارتباط با اخبار مربوط باشد: در تاریخ 15 سپتامبر، تنها دو روز قبل از شروع نشست سازمان همکاری شانگهای، استرالیا در اقدامی بی سابقه قرارداد نظامی خود با فرانسه را که در آن قرار بود فرانسه برای استرالیا 12 زیردریایی بسازد، به صورت یک طرفه فسخ کرد؛ توافقنامه‌ای که ارزش آن را حدود 66 میلیارد دلار تخمین زدند.

متعاقب آن همزمان سه کشور ایالات متحده آمریکا، انگلستان و استرالیا یک پیمان نظامی- امنیتی امضا کردند که در جهت توسعه فناوری زیردریایی هسته‌ای و فروش آن به استرالیا توسط آمریکا بود. مقامات استرالیایی معتقد هستند که فرانسه نمی‌تواند تجهیزات نظامی مورد نظر استرالیا را در بازه زمانی مشخص شده برای این کشور بسازد. این تفاهم‌نامه سه جانبه که «آکوس» نامیده می‌شود، مخفف نام سه کشور ایالات متحده، بریتانیا و استرالیا است و به احتمال زیاد قرار است جایگزین توافقنامه «آنزوس» میان آمریکا، استرالیا و نیوزلند شود.

جرقه اختلاف یک کشور مهم اروپایی با ایالات متحده!

در واکنش به لغو تفاهمنامه میان استرالیا و فرانسه، امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه سفرایش را از استرالیا و آمریکا فراخوند؛ اقدامی بی‌سابقه که نشان دهنده میزان تنش و اختلاف میان یکی از کشورها و قدرت‌های مهم اروپایی با ایالات متحده آمریکا بود.

«ژان ایو لودریان» وزیر امور خارجه فرانسه این پیمان را «خنجری از پشت» خوانده و اظهار داشت که این توافق نشانه رفتاری غیرقابل قبول میان متحدان و شرکاست و باید انتظار داشت تا تبعات آن چشم اندازی را که برای این همگرایی و اتحاد منطقه‌ای وجود داشت را تحت تأثیر خود قرار دهد.

همچنین مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، امضای این معاهده را که با برنامه این اتحادیه برای اعلام استراتژی دفاعی خود در اقیانوس آرام و هند همزمان شد ، ناامید کننده خواند. «جوسب پورل» اضافه کرد که پیمان آکوس مغایر ادعای آمریکا در زمینه توسعه‌ همکاری‌ با اتحادیه اروپا در منطقه اقیانوس آرام و هند است

این پیمان نظامی-امنیتی دقیقا یک روز قبل از اعلام استراتژی اتحادیه اروپا در مورد اقیانوس‌های آرام و هند و در پی خروج آشفته از افغانستان که منجر به انتقاد متحدان ناتو شد، رخ داد و این در حالی است که عموما سیاست‌های بین‌المللی کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ایالات متحده هم سویی دارد.

به نظر می‌رسد، انعقاد این قرار داد با موافقت به عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای بی ارتباط و امری تصادفی نباشد، اما سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چرا ایالات متحده به سراغ استرالیا و حوزه اقیانوسیه رفته است و ارتباط این دو با یکدیگر چیست؟

مسأله‌ای که برای آمریکا روشن شده، این است که زمان خروج از منطقه خلیج فارس و جنوب غرب آسیا فرا رسیده است و باید خود را آماده حضور در فضاهای حیاتی دیگری کند. افزایش فعالیت و حضور چین در این منطقه، وابستگی کشورهای منطقه را به ایالات متحده کمتر کرده است. در میان کشورهای منطقه هیچ کشوری را نمی توان یافت که با چین رابطه و همکاری تجاری نداشته باشد.

پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای و گسترش فعالیت این سازمان به عنوان یک سازمان همکاری چند جانبه میان کشورهای آسیایی، چین را به عنوان موسس این سازمان و همچنین مهمترین عضو این سازمان در موقعیت مناسبی نسبت به رقیب خود آمریکا در منطقه جنوب غرب آسیا قرار می‌دهد.

اقیانوسیه؛ جایگزینی برای خلیج فارس

بر این اساس، ایالات متحده به ناچار باید در جای دیگری عرصه را روی غول بزرگ چین تنگ تر کند. استرالیا یکی از مهمترین همپیمانان ایالات متحده است و از جمله کشورهایی است که تقریبا در تمام نبردهای آمریکا و انگلیس که در هر جای دنیا باشد به کمک آن ها شتافته است.

این کشور در چارچوب پیمان ناتو همیشه از اولین کشورهایی است که در مأموریت های این اتحادیه حضور فعال داشته است، تا جایی که در پی حمله ناتو به رهبری آمریکا به عراق در سال 2003، اولین هواپیماهایی که بغداد را بمباران کردند جنگنده‌های تورنادو استرالیایی بودند.

همچنین ایالات متحده و انگلیس، استرالیا را ادامه بال فرهنگی و تمدنی انگلوساکسون خود در حوزه اقیانوسه می‌دانند و شاید این وجه اشتراک، یکی از دلایلی باشد که این سه کشور را همیشه نزدیک به همدیگر نگه می‌دارد، اما واقعیت امر این است که در چارچوب استراتژی کلان ابر قدرت‌ها هیچ راهبردی بدون محاسبه قرار نمی‌گیرد.

علاوه بر انتقال تجهیزات و در اختیار گذاشتن فناوری هسته‌ای نظامی به استرالیا، این مسأله می‌تواند متحد قوی‌تری از این کشور برای ایالات متحده آمریکا بسازد؛ به گونه‌ای که کمتر از دیگر کشورهای همپیمان خود مانند ژاپن و کره جنوبی نگران حمایت از استرالیا باشد.

همچنین این تفاهمنامه می‌تواند حضور ایالات متحده در حوزه اقیانوسیه را به میزان بالایی تقویت کند. حضور آمریکا در گوام، دیه‌گوگارسیا و همکاری‌های جدید امنیتی-نظامی با استرالیا معادلات استراتژیکی را در منطقه ایندو-پاسیفیک (هند-اقیانوسیه) را به نفع ایالات متحده به میزان بالایی تغییر می‌دهد و قابلیت عملیاتی چین را به شدت محدود می‌کند.

دو ابر قدرت بزرگ جهان به کدام سو می‌روند؟

مقامات چینی این اقدام آمریکا و انگلیس را به عنوان مقدمه‌ای برای دخالت نظامی و ایجاد بی ثباتی در منطقه جنوب شرقی آسیا و اقیانوس آرام برآورد کرده و از ایالات متحده خواسته‌اند که «ذهنیت جنگ سردی» را کنار بگذارد.

سیستم قدرت جهانی و الگوی روابط میان قدرت‌ها در حال تغییر کردن است. اما سوال اینجاست که این تقابل و رویارویی به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ و سرنوشت تغییر سیستم قدرت در جهان چگونه خواهد شد؟ گویا جهان قرار است دوباره یک جنگ سرد دیگر را تجربه کند! چرا که از زمان به روی کار آمدن بایدن تنش میان ایالات متحده و چین به صورت روزافزون در حال افزایش است و شواهد نشان می‌دهد که هر رفتاری از آمریکا در قالب نگاه به چین و رقابت با چین است.

تمام تمرکز بایدن و سیاست‌های بین‌المللی او بر روی رقابت با چین متمرکز شده است و شرایط کنونی سیستم بین‌المللی جهانی شباهت بسیاری با جهان پس از جنگ جهانی دوم دارد. شدت گرفتن رقابت میان دو ابر قدرت و تقویت ائتلاف‌های دو طرف، نگرانی اغلب نهادهای بین‌المللی را با خود به همراه دارد.

چند روز پیش آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد نسبت به وقوع جنگ سرد جدید از آمریکا و چین به عنوان دو کشور بزرگ و با نفوذ خواست تا روابط «کاملاً ناکارآمد» خود را در زمینه‌های حقوق بشر، امنیت، اقتصاد، فضای سایبری، مسئله حاکمیت در دریای چین و همچنین در زمینه تغیرات اقلیمی و آب و هوایی را پیش از گسترش مشکلاتشان به سایر نقاط جهان، ترمیم کنند و در ادامه صحبت خود گفت: «متاسفانه ما امروز فقط شاهد رویارویی هستیم!»

چین یا آمریکا؛ کدام یک پیروز می‌شوند؟

باید منتظر باشیم و ببینیم آیا پیش بینی‌های «برژینسکی» دولتمرد و استراتژیست آمریکایی مبنی بر این که بعد از جهانِ دو قطبی، سیستم قدرت به سمت چند قطبی شدن خواهد رفت، یا این که جهان دوباره باید منتظر رقابت جهانی میان دو قدرت شرق و غرب و بلوک بندی میان آن ها باشد؟!

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.