برای نجات کشور با تقدم عدالت سیاسی روبرو هستیم. یکی از توهمهای بزرگی که برخی مسئولان گرامی ما دارند این است که فکر میکنند میشود انتظار بهبود عملکرد اقتصادی داشت در شرایطی که ما یک ساخت سیاسی با توزیع قدرت به غایت نابرابر داریم. چنین چیزی محال است. وقتی میگوییم توزیع عادلانه قدرت، این در واقع سه گروه توازن قوا را در قالب یک برنامه در اختیار ما قرار میدهد، که این همه آنهایی که توسعهخواهند در این برنامه آگاهانه مشارکت داشته باشند؛ هم در سطح منطقهای و هم در سطح ملی. اول اینکه توزیع عادلانه قدرت در بدنه اجتماعی باید ایجاد شود. توزیع عادلانه قدرت در بدنه اجتماعی باید متکی به سازمانیافتگی باشد و اینکه افراد اگر جزیرههای تکی باشند آن مشکل را حل نمیکند. دوم اینکه توزیع عادلانه قدرت در میان حکومتگران و سوم توازن قوا میان حکومت و مردم باید شکل گیرد. در این توازن قوا میان حکومت و مردم که تعیینکننده ترین عنصر محسوب میشود، نقشآفرینی مدنی دانایان در همه عرصه های حیات جمعی یک نقشآفرینی تعیینکننده است.
نشست رونمایی از کتاب «جامعه مدنی و بحرانهای اقتصادی» نوشته مرحوم علی رضاقلی، فرصتی شد تا بار دیگر بحثی جدی پیرامون ریشهها و موانع توسعه در ایران مطرح شود. دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در این مراسم با تاکید بر اینکه در عصر شتاب تاریخ با اندیشه متصلب نمیتوان تغییر اعتلابخش پدید آورد، یادآور شد: مسئله توسعه برای ایران «مسئله مرگ و زندگی» است و چشمپوشی از آن، به معنای گرفتار شدن در مسیر اضمحلال خواهد بود و هر تلاشی برای بهبود شرایط باید در «کادر توسعه» دیده شود؛ چه در حوزه اقتصاد و چه در عرصه فرهنگ و سیاست.
مومنی با نقد تصلبهای فکری موجود، چه آنهایی که به نام علم و چه آنهایی که به نام دین تحمیل میشوند، توضیح داد: تنها با ارتقای «خرد هویت جمعییافته» میتوان از دور باطل توسعهنیافتگی عبور کرد. توسعه نیازمند جنبشی ملی است که بر پایه اندیشه ورزی انتقادی، مشارکت واقعی مناطق، بهره گیری از ظرفیتهای انسانی بهویژه زنان، و پیوند میان دانش و عمل شکل گیرد و هیچ کشوری بدون استفاده حداکثری از سرمایه انسانی خود به توسعه نرسیده و بی توجهی به این اصل در ایران، پیامدهای تلخ اقتصادی و اجتماعی برجای گذاشته است.
این استاد دانشگاه، بر پایه آثار رضاقلی و دیگر متفکران، توسعه را نه صرفا امری اقتصادی بلکه فرآیندی فرهنگی و سیاسی دانست که بدون عدالت در توزیع قدرت امکان تحقق ندارد و هشدار داد هر بار که یکدستسازی در ساخت قدرت شدت گرفته، بحرانهایی چون فساد مالی، بحران محیط زیست و وابستگیهای ذلتآور نیز اوج گرفتهاند. راه برون رفت در تقویت جامعه مدنی، تدارک اشتغال مولد و تمرین همکاری اجتماعی است . اگر ایران بخواهد آینده ای متفاوت داشته باشد، باید همزمان هم به نهادهای اندیشهای زنده و نقاد و هم به بسترهای عینی برای مشارکت عادلانه شهروندان مجهز شود.
***********
گزارش سخنرانی دکتر مومنی در این نشست را در ادامه می خوانید:
همه چیز باید در کادر توسعه دیده شود
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست رونمایی از کتاب «جامعه مدنی و بحرانهای اقتصادی»، جدیدترین اثر مرحوم علی رضاقلی، در سخنانی با عنوان «نقش آفرینی مناطق در اعتلای حیات جمعی»، اظهارداشت: دغدغه توسعه در ایران واقعا ماجراها دارد. از نخستین رویاروییهای ایرانیان با دو رویه تمدن بورژوازی غرب تا امروز که ما در حیرت به سر میبریم، راجع به این جنگ دوازده روزه و اینکه پیشزمینههایش چه بود، اصل ماجرا چه بود، دلالتها و پیامدهایش چیست، به ما میگوید که هر چیزی را که ما خارج از کادر توسعه ببینیم، نمیتوانیم درکی از اصل پیدا کنیم. پس این یک درس بزرگ از زندگی علی رضاقلی و همه دردمندان و دغدغهداران این سرزمین گرامی است؛ همه چیز باید در کادر توسعه دیده شود. متأسفیم که کسانی در این مملکت فکر میکنند که مثلا توسعه را به ایشان تعارف میزنند، بعد مثلا میگویند ما میل داریم یا میل نداریم. ما باید خودمان را مجهز کنیم به این واقعیت بزرگ که مسئلۀ توسعه برای ما مسئلۀ مرگ و زندگی است. برای اینکه وقتی ما پشت میکنیم به توسعه یا در غیاب آن، گزینه بعدی اسمش اضمحلال است.
آنچه که منشا تغییر اعتلابخش میشود، خردهای هویت جمعییافته است
اگر تکستارههایی باشیم در هر گوشه و کنار، به خودی خود از دل این توسعه درنمیآید
وی با بیان اینکه هر کس در حد توانش باید بنیه اندیشهای این جامعه را باید ارتقا دهد و مسئله توسعه، مسئله مطالبه یک «تغییر فراگیر اعتلابخش» است، بر سه عبارت «تغییر»، «فراگیر» و «اعتلابخش» تاکید کرد و افزود: هر تغییری که بخواهد اعتلابخش باشد یا ما را رو به اضمحلال ببرد، مقدمات ادراکی دارد. یعنی اگر بخواهیم نجات پیدا کنیم، اول باید سطح خردمان را بالا ببریم. آن چیزی که منشا تغییر اعتلابخش میشود، خردهای هویت جمعییافته است. بنابراین اگر ما تکستارههایی باشیم در هر گوشه و کنار، به خودی خود از دل این توسعه درنمیآید. آن اهتمامهایی که از علی رضاقلی شاهد بودیم، همانقدر که پایۀ توسعهای دارد، پایۀ قرآنی هم دارد. یکی از افتخارات علیآقا این بود که میگفت من یک بچۀ هیئتیام.
در عصر شتاب تاریخ با اندیشه متصلب نمیشود تغییر اعتلابخش پدید آورد
این اقتصاددان ضمن تاکید بر اینکه تغییر اعتلابخش مقدمات ادراکی نیاز دارد و ما باید خرد هویت جمعییافته را اعتلا دهیم، توضیح داد: یعنی آن بنیانهای فکری مورد نیاز برای برونرفت از دورهای باطل توسعهنیافتگی را فراهم کنیم، بعد تلاش کنیم که این بحث پیدا شود. لااقل در نیم قرن گذشته بهغیر از دکتر شریعتی و تا حدودی امثال مطهری و بهشتی و صدر و طالقانی و اینها، علی رضاقلی یکی از بسیار پُرتوفیقها در این زمینه بوده. ما به یک اندیشه ورزی غیرمتصلب نیازمندیم و در عصر شتاب تاریخ با اندیشۀ متصلب نمیشود تغییر اعتلابخش پدید آورد.
ما در ایران گرفتار دو نوع تصلب اندیشهای هستیم؛ دینی و علمی
به گفته مومنی؛ اکنون ما در ایران گرفتار دو نوع تصلب اندیشهای هستیم که برای توسعه مانعتراشی میکند؛ تصلبهایی که به نام علم دچارش هستیم و تصلبهایی که به نام دین دچارش هستیم. ضریب اهمیت برخورد فعال، خلاق و انتقادی با تصلب اندیشه دینی از جهاتی فوریت و اهمیتش بیشتر از آن یکی است.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه ما در ساحت علم حرف آخر نداریم؛ یعنی اثر علی رضاقلی با عنوان «اندیشه بی خانمان» هم میتواند موضوع نقدهای خیلی اعتلابخش قرار بگیرد، ادامه داد: بهترین و مؤثرترین شیوه زنده نگه داشتن یاد او، همین نقدهاست، که ما دیگر در آن زمان نمانیم که رضا قلی این کارها را کرده. این یکی از گرفتاریهای بزرگ ماست که نقد را ـ که از نظر ادب دینی میگویند زیباترین هدیهای است که یک انسان خردورز میتواند به دوست خودش اهدا بکند ـ برنمیتابیم. و این برنتافتن، چه در ساحت علم و چه در ساحت دین، نشانه پسافتادگی و سطوحی از اسارت در تصلب اندیشهای است.
رقابت بین کشورها و شرکتها، شکل تجسدیافته رقابت بین اندیشههاست
او ضمن تاکید بر اینکه باب نخست، باب اندیشه ورزی است، تصریح کرد: باید مقدمات ادراکی توسعه را فراهم کنیم. بعد از اینکه در یک سطوحی این مقدمات فراهم شد، آنوقت در جریان عملیاتی کردن این کوششها میگویند چه کار بکنیم. داگلاس نورث، دههزار سال تاریخ مکتوب بشر را بررسی کرده، بعد از درونش مثلا 10 سخن حکمت به عنوان برآیند این تجربه تمدنی دههزار ساله مطرح کرده. یکی از آنها این است که میگوید رقابت بین کشورها و رقابت بین شرکتها شکل تجسدیافته رقابت بین اندیشههاست. به جای اینکه مثلاً مسحور پیشرفت دیگری یا واداده در برابر آن بشوی، کانون اصلی مسئله را شناسایی کن. آنها آنقدر فسفر سوزاندهاند با آن کیفیت، حالا دارند آن دستاوردها را درو میکنند. زیربناییترین کار این است که یک جنبش ملی فسفرسوزانی نیاز داریم. همه ماجرا هم به حکومت مربوط نمیشود. همه ما باید به این آداب توجه داشته باشیم، تحمل و صبوریمان را بالا ببریم تا بستری برای اعتلا فراهم شود.
از حداکثر ظرفیتهای انسانی و مادیمان استفاده کنیم
مومنی با بیان اینکه توسعه اعتلاست و گام نخست این اعتلا این است که ابتدا از حداکثر ظرفیتهای انسانی و مادیمان استفاده کنیم، گفت: باید منابع بلااستفاده را به حداقل برسانیم، با اولویت منابع انسانی. بنابراین در ساحت نظر و در ساحت عمل میگویند شما راجع به شغلهای باکیفیت معطوف به مسائل و نیازهای منطقهایتان فکر کنید. فکر میکنید که اگر چنین کاری را انجام بدهید، دارید گره شخصی و خانوادگی و محلی باز میکنید؛ اما اگر شما این کار را بکنید، بذر توسعه میکارید. کتاب «سرابگرایی صنعتی» علیآقای رضاقلی و کتاب «اقتصاد دانشبنیان» که با آقای دکتر نجفی نوشتیم و انتشارات سمت منتشر کرده، توضیح دادهاند که اگر کل ذخیره دانایی بشر را صد واحد در نظر بگیریم، داناییهایی که اسمش را میگذارند «دانش ضمنی»، یعنی دانشی که از طریق انجامدادن کار حاصل میشود، ضریب اهمیتشان برای توسعه بیش از نه برابر دانشهایی است که کدگذاری و مکتوب شده. یعنی انجامدادن کار و معطوفکردن علم با عمل، این از آن معجزههای خلقت است.
اول باید ذخیره دانایی را در یک سطوحی بالا ببریم، بعد آن را به عمل پیوند بزنیم
اسم تجلیگاه این پیوندی که بین نظر و عمل رخ میدهد، «اشتغال مولد» است
این اقتصاددان یادآورشد: مثلا اینکه نظام آموزشی ما قفل به سمت توسعه می شود و ما مرتب به طور جهشی تعداد صاحب مدرکهایمان را زیاد میکنیم اما گره توسعه باز نمیشود، به خاطر این است که جز استثناهایی، این نظام آموزشی یک نظام آموزشی متکی به حافظه است، به ارتقاء قابلیتها و توانمندیهای عملی اهتمام بایسته ندارد این در حالی است که طی نزدیک به چهار دهه گذشته، از کل جمعیت در سنین فعالیت ایران در طی نزدیک به چهار دهه گذشته همواره نزدیک به دوسوم آنها هیچ نقشی در تولید ملی نداشتند. یعنی آن گسستگی بین نظر و عمل انعکاسش، به صورت بلااستفاده ماندن ظرفیتهای عظیم انسانی در این کشور دیده می شود. با تجهیزکردن خودمان به اندیشه توسعه میفهمیم که اول باید ذخیره دانایی را در یک سطوحی بالا ببریم، بعد این را پیوند بزنیم به عمل. تجلیگاه این پیوندی که بین نظر و عمل رخ میدهد، اسمش «اشتغال مولد» است. پس هر کس از همه امکانات فسفری در این دو تا مسیر استفاده بکند، هر جای این سرزمین داشته باشد یا وجود داشته باشد، این دارد بذر توسعه میکارد.
یکی از مهمترین عوامل کیفیت نازل قاعده گذاریها این است که مناطق ایران مشارکت بایسته در ارتقای کیفیت این تصمیمگیریها ندارند
مومنی تاکید و تمرکز مناسبات رانتی را به زودبازده بودن قابل توجه دانست و گفت: ساحت توسعه، ساحت دورنگری و افق زمانی بلندمدت و همراستا کردن ملاحظات کوتاهمدت با آن اهداف بلندمدت است. این مساله در کیفیت نازل قاعدهگذاریهایی که حکومت گرامی ریشه دارد. یکی از مهمترین عوامل این کیفیت نازل این است که مناطق ایران مشارکت بایسته در ارتقای کیفیت این تصمیمگیریها ندارند. در ادبیات توسعه منطقهای میگویند اگر مناطق، مسائل ملی را مسائل مرکزنشینان بدانند، هم به نظام ملی لطمه وارد میکنند هم به منطقۀ خودشان. چون از جنبه روششناختی میگوییم که با تقدم امور ملی بر امور منطقهای روبرو هستیم. یعنی اگر بخواهید منطقهتان آباد بشود، ابتدا باید کمک بکنید که سطح خرد در نظام تصمیمگیری کشور بالاتر برود؛ هم تصمیمگیری و هم تخصیص منابع. میگویند هیچ کشوری به توسعه دست پیدا نکرده، الا اینکه ابتدا از ظرفیتهای منابع انسانیاش استفاده حداکثر بکند. برای اینکه ببینید اوضاع و احوال در ایران چقدر تلخ است، باید درنظر داشت که مثلا میانگین نرخ مشارکت اقتصادی مردم در جهان حولوحوش مثلا 60 درصد، شصتوپنج درصد است؛ در ایران حدود 40 درصد.
بیش از 85 درصد ظرفیتهای سرمایه انسانی این کشور فقط به واسطه اینکه خانم هستند، از مدار خلق ارزش بیرون هستند
وی میانگین نرخ مشارکت زیر 15 درصدی زنان در ایران را تکان دهنده عنوان کرد و اظهارداشت: مثلا در سه دهۀ گذشته، در بعضی از سالها از هر سه تا ورودی به دانشگاه، دوتایش خانم بوده. یعنی ما سرمایهگذاری برای اینکه آماده بشوند برای برعهدهگرفتن مسئولیت در خلق ارزش در جامعهمان، انجامش دادیم. اما با کج فکریها و خطاهایی، و البته به قاعده مناسبات رانتی، با یک منافع ضدملی و پلید و فاسدی، خودمان آمدیم ظرفیت ایجاد کردیم، بعد خودمان هم این را کنار گذاشتیم. وقتی بیش از 85 درصد ظرفیتهای سرمایه انسانی این کشور فقط به واسطه اینکه خانم هستند، از مدار خلق ارزش بیرون هستند، اگر این راه در هر سطحی باز بشود، چه چشماندازی میتواند برای کشورمان داشته باشد. این مسئله دیگر تهرانی و غیرتهرانی هم نمیشناسد؛ هر کس هر جا هست میتواند در این جنبش ملی توسعهخواهی قدم بردارد و موثر واقع بشود.
تحت عناوینی نسبت به مشارکت خلاق خانمها در سرنوشت این جامعه، مانعتراشی میکنند
بیش از 30 مطالعه فارسی داریم که میگوید زنان شاغل کیفیت تربیت فرزندشان به مراتب بالاتر است
استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: خیلیها تحت عناوینی نسبت به مشارکت خلاق خانمها در سرنوشت این جامعه، مانعتراشی میکنند؛ مثلا تحت عنوان اینکه میگویند «ما از عاقبت نهاد خانواده در هراسیم.» در حالی که حداقل همین الان به زبان فارسی ما بیش از 30 مطالعه داریم که میگوید زنان شاغل کیفیت تربیت فرزندشان به مراتب بالاتر است از آنهایی که غیرشاغل هستند. میگویند اگر زنها از خانه بیرون بیایند، مثلا نهاد خانواده تهدید و انگیزه طلاق بیشتر میشود. از ۱۳۷۴ تا امروز تقریبا تمام مطالعههایی که از این زاویه روی دادههای مربوط به بودجه خانوار در ایران شده، میگوید که درآمد زنان مکمل درآمد مردانه در خانواده است نه جانشینش. یعنی چه؟ یعنی اگر زنها درآمد نداشته باشند، خانواده بیشتر تهدید میشود به تزلزل و فروپاشی.
برای اینکه زنها بتوانند مشارکت اقتصادی در رقمزدن به سرنوشت داشته باشند، راه باز کنیم
مومنی با بیان اینکه باید به جای آن اندیشههای متصلب، همگی به علم تمکین کنیم و در این صورت است که میفهمیم که برای تحکیم مبانی خانواده در ایران هیچ عبادتی بالاتر از این نیست برای اینکه زنها بتوانند مشارکت اقتصادی در رقمزدن سرنوشت خودشان و خانوادهشان و منطقهشان و مملکتشان داشته باشند، راه باز کنیم، گفت: بعد از اینکه مثلا این ظرفیتها را از نظر اندیشهای و عملی فراهم کردید، حالا از کجا شروع کنید؟ در اندیشه توسعه پاسخ میدهند که از به حداقل رساندن نااطمینانیهای با منشأ طبیعت. آن ناهنجاریها که در ساحت نظر و عمل اتفاق افتاده، آثار خودش را کجا منعکس کرده؟ در بحران حاد محیطزیست در ایران. اگر بخواهیم محیط زیست ایران را نجات بدهیم چه کار باید بکنیم؟ مثلاً یک شیوه این است که برای همدیگر موعظه کنیم، خطابه بخوانیم، فیلم درست کنیم، بگوییم نمیدانم لامپ اضافی خاموش و فلان. اینها میگویند در بهترین حالت مثلاً بخش کوچکی از چاشنیهای علاج این ماجراست. اما اصل ماجرا کجاست؟ اگر می خواهید محیطزیستتان اصلاح شود، هیچ عنصری به اندازه توزیع عادلانه قدرت نقشآفرینی نمیکند. اما اگر ما یک کسانی را داشته باشیم که حذف آدمهای با صلاحیت را جزو عبادات محسوب کنند، پس اگر ایران بخواهد نجات پیدا بکند، ما چقدر باید در این زمینه کار کنیم.
هر دورهای که شدت یکدستسازی حکومت بیشتر بوده، سه بحران غیرقابل باور در ایران بهصورت جهشی افزایش پیدا کرده
گستره و عمق فساد مالی در ایران، شدتگیری بحران محیطزیست و شدت وابستگیهای ذلتآور
او با بیان این توضیح که یکدستسازی حکومت یعنی حتیالمقدور همه غیرخودیها را حذف کنیم، یادآورشد: هر دورهای که شدت یکدستسازی حکومت بیشتر بوده، سه بحران غیرقابل باور در ایران بهصورت جهشی افزایش پیدا کرده. اولین این است که هرچه حکومت یکدستتر، گستره و عمق فساد مالی در ایران افزونتر .دوم، هرچه حکومت یکدستتر، شدتگیری بحران محیطزیست در ایران بیشتر و سوم، هرچه حکومت یکدستتر، بر شدت وابستگیهای ذلتآور ایران به دنیای خارج افزودهتر میشود.
اولویت سوم: توجه به نااطمینانیهای با منشأ تعاملات انسانی
سلوک با همدیگر را بلد نیستیم
فقط جامعههایی میتوانند موفق به توسعه بشوند که تمرین همکاری بیشتری داشته باشند
مومنی اولویت سوم را توجه به نااطمینانیهای با منشأ تعاملات انسانی برشمرد و توضیح داد: ما سلوک با همدیگر را بلد نیستیم. متفکران بزرگ توسعه میگویند که توسعه یک بازی همکارانه است و فقط جامعههایی میتوانند موفق به توسعه بشوند که تمرین همکاری بیشتری داشته باشند. این تمرین همکاری بیش از هفتاد درصدش دست جامعه است، هر حکومتی میخواهد باشد، باشد. از این زاویه به کارهای بسیار درخشان دکتر مرتضی فرهادی مراجعه کنید و آن میراث اندیشهای و تجربی که همیشه در ایران کمک کرده به تمدنسازی را از این دریچه، مرتضی فرهادی عالی توضیح داده، بهخصوص در کتاب خیلی فوقالعاده انسانشناسی همیاری در ایران. میگویند اکنون پیشرفتهترین مدارس در دنیا آنهایی هستند که به بچهها به جای اینکه محفوظاتشان بیشتر شود، بازی همکارانه را یاد میدهند: سلوک، مدارا، همدلی. اینها را ما باید یاد بگیریم، اینها را خیلی کم داریم.
قاعده گذاری دولت بی کیفیت است اما دانایان این کشور هم سهم ملی خودشان را در ارتقاء این قاعدهگذاریها ادا نکردند
این اقتصاددان با اشاره به بخش هایی از کتاب «جامعه مدنی و بحرانهای اقتصادی» نوشته علی رضاقلی، گفت: الان درباره این بحرانهای اقتصادی موجود همه میگویند بهخاطر این قاعدهگذاریهای بیکیفیت یا کمکیفیت، «هرچه فریاد دارید بر سر حکومت گرامی بکشید». بخشی مهمی هم اصلا قاعدهگذاری ضدکیفیت است. اما در دل همین مسئله هم ماجرا این است که دانایان این کشور سهم ملی خودشان را در ارتقاء این قاعدهگذاریها ادا نکردند. بخش اعظم این دانایان هم در مناطق غیرمرکزنشین این کشور مستقر هستند. اینها را واقعا نمیشود جدا از هم دید.
تصور این است که با موعظه کار فرهنگ راه میافتد
به گفته رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد؛ چقدر شرمآور است که مثلا کشوری که سال ۱۳۶۵ کل آدمهای زنده دانشگاه دیدهاش ۱۸۰ هزار نفر بوده، الان از ۱۵ میلیون نفر عبور کرده است. بعد این است سطح کیفیت سیاستهایش! سیاست اقتصادیش یکجور، اجتماعیش یکجور، فرهنگیش یکجور و از این قبیل. مثلا بهزودی دولت بخشنامه بودجه را میدهد. تصور نظام تصمیمگیری ما این است که اگر بخواهد فرهنگ این جامعه ارتقا پیدا کند باید بودجه نهادهای موعظهگر را بالا ببرد. تصورشان این است که با موعظه کار فرهنگ راه میافتد. در حالی که از دریچه توسعه گفته می شود هیچ عنصری به اندازۀ اشتغال مولد، اعتلای فرهنگی ایجاد نمیکند. ببینید چه آدرسهای سرراستی.
در ادامه این نشست، مومنی به بخش هایی از کتاب «مرگهای از سر ناامیدی و آینده سرمایهداری» اشاره کرد و با بیان اینکه در مقدمه آن نیازهای معرفتی توسعه ایران را با توجه به مطالب کتاب، مورد بررسی قرار دهد، تقریبا هجده ماه طول کشیده است، تصریح کرد: این کتاب راجع به سقوط کیفیت اشتغال در آمریکا و آثار غیراقتصادیش بحث میکند. به چه کار ایران میآید؟ در مقدمه گفتم پاسخ این است: اگر حکومتگران و متفکران ما بخواهند مثلا برداشتی داشته باشند از این کتاب، پاسخ این است که ما باید از زاویۀ «جایی که عقاب پر بریزد» به این مسئله نگاه بکنیم. وقتی کیفیت اشتغال به سمت اشتغالهای غیرمولد سقوط کرد، یکدفعه دیدیم سه نوع مرگ به صورت جهشی در آمریکا رفت بالا: مرگ از فرط اعتیاد به مواد مخدر، مرگ از فرط اعتیاد به الکل، و مرگ از خودکشی. بعد اسم این سه تا را آن نویسندهها گذاشتند «مرگهای از سر ناامیدی». میگوید که این در واقع پیامدهای حاد این مسئله است.
به جای اینکه مرتب بودجه نهادهای موعظهگر را ارتقا دهید، راه باز کنید تا ظرفیتهای جدید برای شغل باکیفیت ایجاد شود
مومنی با بیان اینکه این کتاب می گوید وقتی کیفیت اشتغال سقوط کرد، مراجعه مردم به مناسک دینی جمعی و تقاضاهای فرهنگی مردم در زمینه فرهنگ اعتلابخش، یعنی اینکه بخواهند سینما بروند، کتاب بخوانند، تئاتر و فستیوالهای موسیقی بروند سقوط کرد، افزود: ببینید کیفیت اشتغال در چه عرصههایی نقشآفرینی میکند. به جای اینکه مرتب بودجه نهادهای موعظهگر را ارتقا دهید، برای اینکه ظرفیتهای شغلی باکیفیت جدید ایجاد شود، راه باز کنید. اکنون تناقضهایی که در شیوه اداره اقتصاد و جامعه ما وجود دارد، واقعاً حدی ندارد. کل سیستم تبلیغی کشور را معطوف کردهاند به اینکه «تو رو حضرت عباس بیایید ازدواج کنید». یعنی گویی که در فطرت اینها اصلا تمایل نزدیک شدن به هم وجود ندارد و نیاز به کار فرهنگی است. بهجای اینکه مثلاً این بساط را برپا کنید، برای شغل باکیفیت بسترسازی کنید. انسانها خودشان به طور فطری به ازدواج و زاد و ولد متمایلند. مثلا میخواهند به ازدواج کمک کنند، وام ازدواج را بالا میبرند! ما صد بار گفتیم شما خودتان میگویید این وام است. اگر کسی بخواهد از این وام بهرهمند باشد، ابتدا باید شغلی داشته باشد که بتواند اقساطش را بپردازد. شغل را رها کردهای، هی وام را میبری بالا!؟
اگر بخواهیم ایران نجات پیدا کند، باید جامعه مدنی باکیفیت تدارک کنیم
این اقتصاددان با بیان اینکه هدیه بزرگ علی آقای رضا قلی به جامعه ما در این کتاب، این است که میگوید مسئولیتهای جامعه و به خصوص دانایان جامعه، که اسمش را جامعه مدنی، یعنی نهادهای تخصصی مدنی گذاشته، از حکومت بیشتر نباشد، کمتر هم نیست، عنوان کرد: اگر ایران بخواهد نجات پیدا کند، یکی از گامهای بزرگ این است که ما جامعه مدنی باکیفیت تدارک کنیم. هیچ کدام اینها مرکز و غیرمرکز نمیشناسد. اینها بذرهایی است که هر جای ایران کاشته شود، محصول خواهد داد و راهش را باز می کند. امیدواریم خداوند این کتاب را از آقای رضاقلی بهعنوان یک صدقه جاریه بپذیرد و روحش را اعتلا بدهد. واقعا خیلی خوب خواهد بود که این کتاب موضوع گفتوگوهای جمعی قرار بگیرد.
برای نجات کشور، عدالت سیاسی نیاز فوری است
او به بخشهایی از مقدمه کتاب اشاره کرد که در آن تاکید کرده با تقدم عدالت سیاسی برای نجات کشور روبرو هستیم، یادآورشد: یکی از توهمهای بزرگی که برخی مسئولان گرامی ما دارند این است که فکر میکنند میشود انتظار بهبود عملکرد اقتصادی داشت در شرایطی که ما یک ساخت سیاسی با توزیع قدرت به غایت نابرابر داریم. چنین چیزی محال است. وقتی میگوییم توزیع عادلانه قدرت، این در واقع سه گروه توازن قوا را در قالب یک برنامه در اختیار ما قرار میدهد، که این همه آنهایی که توسعهخواهند در این برنامه آگاهانه مشارکت داشته باشند؛ هم در سطح منطقهای و هم در سطح ملی. اول اینکه توزیع عادلانه قدرت در بدنه اجتماعی باید ایجاد شود. توزیع عادلانه قدرت در بدنه اجتماعی باید متکی به سازمانیافتگی باشد و اینکه افراد اگر جزیرههای تکی باشند آن مشکل را حل نمیکند. دوم اینکه توزیع عادلانه قدرت در میان حکومتگران و سوم توازن قوا میان حکومت و مردم باید شکل گیرد. در این توازن قوا میان حکومت و مردم که تعیینکننده ترین عنصر محسوب میشود، نقشآفرینی مدنی دانایان در همه عرصه های حیات جمعی یک نقشآفرینی تعیینکننده است.