رویه های پیوندزدا، که از طریق سیاست های مشوق فقر، فساد، نابرابری، وابستگی ذلت آور به دنیای خارج، مشارکت زدایی از مردم، و سلطه بی منطقی به جای استدلال اجرا می شوند، نیازمند یک بازنگری بنیادین در شیوه اداره کشور هستند. اگر قرار است در برابر تهدیدهای خارجی، قدرت انعطاف و تاب آوری خود را افزایش دهیم، باید بر تقویت پیوندها متمرکز شویم. آنانی که با هر نیتی، تفرقه را برای مطامع پست مادی خود توجیه می کنند، به تعبیر شهید بهشتی، پیرو فرعون هستند. این صریح قرآن است که میفرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا». باید حواسمان باشد که اکنون با نظام سلطه رسانه ای نیز مواجهیم؛ نظامی که یکی از محورهای اصلی فعالیتش، رونق بخشی به انگیزه های تفرقه افکنانه در بین مردم است.
گروه اقتصادی: در نشست رونمایی از کتاب «خانواده و کارکردهای عاطفی آن از دیدگاه شهید آیتالله دکتر بهشتی»، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، تاکید کرد که مهم ترین تهدید علیه هویت خانوادگی، ملی و دینی، روندهای «پیوندزدا» یی است که از دل سیاست های معیوب، فسادگستر و پنهان کارانه برآمده اند.
مومنی با استناد به آموزه های شهید بهشتی و تجربه تمدن ها به نقد سیاست های مشارکت زدا، سرمایه سالار و ضدتولید دهه های اخیر پرداخت و گفت: «دو سوم جمعیت ایران، در ۳۵ سال گذشته هیچ نقشی در تولید ملی نداشتهاند؛ این بزرگترین خیانت سیاست های تعدیل ساختاری و شوک درمانی به مردم و اقتصاد ملی است». او تاکید کرد که «پنهانکاری یعنی پاس گل دادن به براندازان» و این در حالی است که «براندازان نشان داده اند احاطه اطلاعاتی شان حتی از ما هم بیشتر است.»
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با انتقاد از نگاه های تقلیل گرایانه به تحزب گفت: «منشا تفرقه، تحزب نیست؛ بی صداقتی و باندبازی منشا تفرقه اند.» مومنی با تاکید بر اینکه «هیچ پیامبری هم در غیاب مشارکت مردم نمی تواند عدالت را برپا کند»، خواستار بازنگری سیستمی در ساختارهای نهادی کشور شد و گفت: «اگر به علم تمکین کنیم، این مسائل در تسخیر علم هستند؛ ما می توانیم با استفاده از ظرفیت دانایی موجود، جامعه را نجات دهیم.»
*****
ضرورت بازگشت به اندیشه شهید بهشتی برای درک بحرانها
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست هفتگی موسسه «مطالعات دین و اقتصاد» با موضوع «از هویت خانوادگی تا هویت ملی» که به بهانه رونمایی از کتاب «خانواده و کارکردهای عاطفی آن از دیدگاه شهید آیتالله دکتر بهشتی» با تالیف صدیقه قاسمی برگزار شد، اظهارداشت: نگاه از دریچه اندیشه شهید بهشتی به ما کمک میکند منشاهای اصلی گرفتاری های کنونی مان را بهتر بفهمیم و بر اساس آن فهم، سازوکارهای راهگشاتری را برای برون رفت از این گرفتاری ها و بحران ها پیدا کنیم. مساله حیاتی که بارها در ۱۰ ساله گذشته ما به آن پرداختیم، اما حکومتگران گرامی یا قادر و یا مایل نبودند آن بشنوند و بفهمند.
وی با بیان اینکه در دوره جمهوری اسلامی، همواره استراتژی مشترک آمریکایی ها و اسرائیلی ها استراتژی فروپاشی از درون بوده است، توجه به نهاد خانواده و مسائل آن را از این دریچه حائز اهمیت دانست و یادآور شد: امیدوارم شرایط کنونی این درس را به ما بدهد که پنهان کاری، آن هم در شرایطی که براندازان نشان دادند احاطه شان بر مسائل ما از احاطه ما بر مسائل خودمان خیلی بیشتر است، بسیار احمقانه است.
پنهان کاری؛ بزرگ ترین خدمت به براندازان است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ضمن تاکید بر اینکه پنهانکاری یعنی پاس گل دادن به براندازان و ظرفیت زدایی از همه کسانی که دل در گرو این جامعه دارند و می خواهند کمک کنند که این جامعه آبرومند اداره شود، ادامه داد: پیام آیت الله شهید بهشتی، برای آنها که به بقا و بالندگی جامعه مان فکر میکنند، این بود که به خودتان با دقت، صادقانه و عالمانه نگاه کنید. این تاکید هم از تعالیم مولا علی ابن ابی طالب الهام گرفته شده است. قله های تجربه عملی بشر هم این را نشان می دهد. مثلا ویل دورانت در جمعبندی اش که در کتاب «تاریخ تمدن» آمده، می گوید مرگ همه تمدن ها ریشه در عوامل درونی دارد. عوامل بیرونی فقط سرعت را تغییر می دهند، تند و کند می کنند، ولی اصل ماجرا در درون رقم می خورد. بنابراین پنهان کاری در این زمینه خدمت به براندازان است.
فساد نابود کننده است
مومنی با انتقاد از برخی پنهان کاری ها در ارائه آمار و یا دستکاری و تاخیر در انتشار داده های رسمی، اضافه کرد: وقتی بدیهی ترین چیزها را ذکر می کنیم، ترجیح اول مقام های رسمی این است که تکذیب و انکار کنند و زمانی بپذیرند که دیگر راهی جز پذیرفتن وجود ندارد. ویل دورانت میگوید مرگ همه تمدن ها از درون نشات می گیرد و منشا اصلی اش هم پوسیدگی همه ابعاد حیات جمعی به واسطه گسترش و تعمیق فساد است. اصل این فساد گسترده و خانمان برانداز در کشورمان رها شده و جدل ها بر سر این است که اسمش را چه بگذارند. متوجه شویدکه فساد نابود کننده است، هم نابود کننده مشروعیت، هم نابودکننده بقا و بالندگی.
او ضمن اشاره به بخشهایی از کتاب « کاپیتالیسم، سوسیالیسم و دموکراسی » نوشته شومپیتر، که در آن به بحث فروپاشی از درون می پردازد، ادامه داد: در این کتاب در تحلیلی که راجع به آینده سرمایه داری مطرح می کند، میگوید اگر سرمایه داری یک روزی فرو بریزد، ریشه اصلی اش بروز تزلزل در نهاد خانواده است. استدلال های زیادی هم دارد.
ساده سازی خطرناک: نادیده گرفتن آسیب های اجتماعی با توجیه «غربی بودن»
این استاد دانشگاه با انتقاد از برخی دیدگاه ها که به جای پذیرش مسئولیت در حوزه آسیب های اجتماعی، با نادیده گرفتن آنها، عنوان می کنند که این حرف غربی ها و متعلق به جامعه غرب است، گفت: مگر آنها هم انسان نیستند؟ وجوه مشترک انسانها که خیلی بیشتر از وجوه افتراقشان است. این حرفها هم چه در ساحت نظر، چه در ساحت عمل، خانمان براندازی میکند. وقتی اینها این گونه برخورد می کنند، عده ای هم برایشان هر چیزی که غربی باشد، تبدیل به بت میشود! یعنی اگر بخواهی چیزی را نقد کنی، انگار با مقدساتشان درمیافتی و این گونه ما را از مسیر تعادل خارج می کنند.
درس بزرگ شهید بهشتی: انحراف از عدالت، واکنشهای افراطی می آفریند
مومنی با اشاره به خاطره ای از شهید بهشتی، اظهارداشت: اوایل انقلاب، من و حسن اجاره دار، دوست بسیار عزیز و شهیدم، خدمت آقای بهشتی رسیدیم و حرفهایی را به عنوان تذکرهای راهبردی به حکومت نوپا مطرح کردیم. آقای بهشتی فرمودند اگر بخواهد این بحث اعتلابخش بشود، لازمه اش این است که شما بروید یک دور کامل انقلاب اکتبر و تجربه اش را بخوانید، بعد بیایید با هم صحبت کنیم. نزدیک به 5 هزار صفحه درباره انقلاب اکتبر خواندم و وقتی خدمت ایشان رسیدم، حدود 15 سوال جزئی درباره انقلاب اکتبر پرسیدند و متوجه شدند که من آن بحث را کامل مطالعه کرده ام. وقتی از ایشان درباره ربط ایده های ما با انقلاب اکتبر پرسیدم، ایشان گفتند من دلم می خواست که تو در مطالعه انقلاب اکتبر و تاریخش، متوجه شوی اگر ما از مسیر عدالت و تعادل، به راست منحرف شویم، عکس العمل های چپ روانه دارد و هر نوع چپ روی هم عکس العمل ضد خود را به شکل متناسب، پدیدار می کند و اگر با زمامداران صحبت می کنید، آنها را شتاب زده نکنید، بلکه آنها را مستحکم کنید که در صراط مستقیم، بدون لغزش به چپ و راست حرکت کنند.
خروج با خفت شوروی از افغانستان، نتیجه مناسبات استبدادی، غیرشفاف و فسادپرور بود
این اقتصاددان، خروج شوروی به عنوان یک ابرقدرت نظامی از افغانستان را همراه با خفت و ذلت توصیف کرد و توضیح داد: تمام تحلیلها می گویند اساس ماجرا مناسبات استبدادی، غیرشفاف و فسادپرور بود. گزارشهای صریحی وجود دارد که فرماندهان نظامی اتحاد شوروی، اسلحه ها و مهمات را به مجاهدین افغانستانی در بازار سیاه می فروختند و به جیب می زدند، در حالی که ارتش شوروی تامین سلاح و حتی تغذیه اش دچار بحران شده بود.
مومنی افزود: ما عظمت فردوسی را در این می دانیم که گزارشی بی نظیر از پیشاتاریخ تا زمان زندگی خودش ارائه کرده است. فردوسی وقتی می خواهد درباره سقوط امپراتوری های بزرگ در ایران سخن بگوید، منحصرا درباره عوامل درونی صحبت می کند. می گوید: ظلم حاکمان، فساد و کاسبی شخصی حاکمان، و سفله پسندی و چاپلوس پسندی حاکمان، در کل دوره مورد بررسی او، کمر ایران را شکسته است. بر اساس این وقایع، ما باید به نهاد خانواده هم اهمیت فراوان بدهیم. چرا داده های مربوط به آمار طلاق طبقه بندی میشود؟ که مثلا کارشناسان نتوانند به آنها دسترسی داشته باشند؟ از این طبقه بندی چه مشکلی حل می شود؟ وقتی شما مانع دسترسی میشوید، کارشناسانی که خودتان و خانواده های ایرانی تربیت کرده اید تا بیایند و گره گشایی کنند، از کارکرد می اندازید. اگر متوجه میشوید که روند طلاق در این جامعه شرمآور شده، راه حلش پاک کردن صورت مسئله نیست. راه حل آن است که این پدیده ها عالمانه آسیبشناسی شوند.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه بزرگ ترین درس این تجربه ۱۲ روزه این بود که پنهان کاری از این ملت، خیانت است. چرا که آنها نشان دادند احاطه اطلاعاتی شان حتی از ما هم بیشتر است، افزود: چه در بحث هویت خانوادگی، چه در بحث هویت ملی، و چه حتی در بحث هویت دینی، عنصر اصلی تهدیدکننده، عوامل پیوندزداست. ما به یک ارزیابی آسیب شناختی از نظام اداره کشور، از دریچه پیوندزدایی هایی که صورت گرفته، نیاز داریم. مثلا عنوان گزارش توسعه جهانی سال ۲۰۱۱، «امنیت و توسعه» بود که می گوید در تاریخ بشر، هیچ عنصری به اندازه ظلم سیاسی و فقر و نابرابری اقتصادی، در پیوندزدایی اجتماعی نقشآفرینی نمی کند. حاکمان ما خیلی نیاز دارند که شرافتمندانه، صادقانه و عالمانه با انتقاد از خود، بگویند که شوک درمانی، سرمایه سالاری وحشیِ رانتمحور، و پشت کردن به تولید، چقدر در این پیوندزدایی ها نقش داشته است.
وی توضیح داد: عموم متفکران توسعه در این زمینه میگویند تقدم با ظلم هایی است که از ناحیه حکومت صورت می گیرد. حتی متفکران توسعه ـ چه آنهایی که رفتاری کار می کنند و چه آنها که نهادی کار می کنند ـ همگی می گویند ماجرا این است که اگر احساس مناسبات غیرعادلانه در اثر عملکرد مسئولان وجود داشته باشد، افراد و مردمی که احساس ظلم می کنند، به خودشان حق می دهند که هر هنجار اخلاقی و اجتماعی را زیر پا بگذارند و به هر ضدهنجاری مثل جاسوسی، خرابکاری، بمبگذاری و مانند آنها تن دهند. بنابراین، در این چند ساله، حکومت ما برخوردی بسیار سهلانگارانه با سیاستهای مخربِ تورمزا، اشتغال زدا، نابرابرساز و تشدیدکننده بیعدالتی داشته است. این وضعیت، به یک بازنگری بسیار جدی نیاز دارد.
اگر عزیزان به علم تمکین کنند، می توانیم جامعه مان را نجات دهیم
این اقتصاددان ضمن تاکید بر اینکه اگر عزیزان به علم تمکین کنند، این مسائل در تسخیر علم هستند و ما می توانیم جامعه مان را با بهره گیری از ظرفیت و ذخیره دانایی موجود در کشور نجات دهیم، اظهارداشت: تمام نظریههای وابستگی در بحث از ضرورت سلطه شناسی، می گویند بزرگ ترین و مهم ترین کارکرد نظام های سلطه، پیوندزدایی است. مثلا یک ساختار نهادی تعریف شده که در این کشور، هر تولیدکننده ای که غیرت ملی داشته باشد و بخواهد با عمق بخشی به ساخت داخل، بین فعالیت خودش و دیگر عناصر حیات ملی پیوند برقرار کند، تنبیه میشود و هر کس که منافع شخصیِ ضدملی و هم راستا با منافع بیگانگان را ترجیح دهد و به نام تولید، مونتاژکاری کند، وضع مالی اش بهتر می شود. به همین دلیل است که ما می گوییم به یک بازنگری سیستمی در ساختار نهادی مان نیاز داریم، به این دلیل است که این مناسباتی که به ویژه در دوره پس از جنگ، مبنای اداره اقتصاد و جامعه ما بوده، اساسش پیوندزدایی از درون و برقرار کردن پیوندهای نابرابر و مبتنی بر روابط سلطه با دنیای خارج بوده است. همین امر، کمر ما را شکسته و اگر این بی احتیاطی ها بخواهد همچنان ادامه پیدا کند، بلاهای بسیار بزرگی بر سر ما خواهد آورد.
به گفته رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد؛ عموما در بحث هایی که از این زاویه صورت می گیرند، گفته می شود حکومتی که به هر بهانه ای، از مردم خود در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی شان مشارکت زدایی کند، محکوم به فروپاشی از درون است. اگر ما اکنون درباره نحوه مشارکت مردم در انتخابات صحبت کنیم، ممکن است برخی عزیزان ده ها نوع مناقشه مطرح کنند. به این دلیل که برای پنهان کردن اصل ماجرا و گریز از مسئولیت، به دیوار انکار پناه می برند و دیوار حاشا نیز بسیار بلند است.
بزرگترین خیانت تعدیل ساختاری: حذف مردم از اقتصاد و سیاست
دو سوم جمعیت در سنین فعالیت ایران، ۳۵ سال در تولید ملی بدون نقش بوده اند
وی با اشاره به بخشی از داده های سرشماری کشور که نشان می دهند طی ۳۵ سال گذشته، همواره بالغ بر دو سوم جمعیت در سن فعالیت، در ایران هیچ نقشی در تولید ملی نداشته اند، ادامه داد: یعنی، بزرگ ترین خیانت برنامه های تعدیل ساختاری و شوک درمانی های شبه علمی، ناامن کننده و ضدتوسعه، به این کشور، محروم کردن مردم از مشارکت در سرنوشت اقتصادی خودشان بوده و آن را به پایین ترین سطوح تجربه شده تاریخی رسانده اند. اگر با دقت و وسواس، از دریچه اقتصاد سیاسی، مشارکت سیاسی مردم نیز در این دوره مورد بررسی قرار گیرد و فراز و فرودهای آن دیده شود، خواهید دید که وضعیت مشارکت در عرصه سیاست، اگر بدتر از مشارکت اقتصادی نباشد، بهتر هم نیست.
تقبیح تحزب، خیانت به منافع ملی بود
استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه در این زمینه، مباحثی از شهید بهشتی وجود دارد و ایشان ما را به دقت در این نکته فرا می خوانند که چرا در قرآن آمده است: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، عنوان کرد: به تعبیر ایشان، حتی پیامبران نیز در غیاب مشارکت مردم نمی توانند بنیان عدالت را برپا کنند. در این زمینه، به گمان من، شاه بیتِ آن روزآمدی و انطباق با اقتضائات زمانه در اندیشه های شهید بهشتی، تاکید بر این است که مشارکت، چه در حوزه سیاست و چه در اقتصاد، باید سازمان یافته باشد. کسانی که به اسم ملاحظات امنیتی یا غیرامنیتی، موفقیت خود را در تقبیح تحزب و تنبیه آنانی دیدند که برای سازمان یابی سیاسی و اقتصادی مردم ارزش قائل بودند، با یک حساب سرراست می توان نشان داد که حتی اگر نیت خیر داشتند، عملا در مسیر خیانت به منافع ملی گام برداشته اند. جامعه سازمان نیافته، در مقایسه با جامعه سازمان یافته، به حکم علی الاطلاق یک جامعه شکننده است.
شهید بهشتی تاکید داشت که منشا تفرقه، تحزب نیست؛ بی صداقتی و باندبازی تفرقه ایجاد می کند
مومنی ضمن تشریح نگاه شهید بهشتی به مسئله تحزب، به ویژه تحزب سیاسی، یادآورشد: شهید بهشتی از نخستین کوشش های علمی اش، در یکی از نخستین مقاله هایی که نگاشته، مسئله مبارزه با تحریف را یکی از مهم ترین فلسفه های بعثت انبیا دانسته است. در آنجا توضیح میدهد که، به تعبیر دکتر شریعتی، وقتی که زر و زور و تزویر با هم همپیمان می شوند برای قربانی کردن حقیقت، شیوه مسلط تبلیغاتی شان دروغ گویی، فریب و دادن آدرس های غلط است. زمانی که آقای بهشتی، حزب جمهوری اسلامی را بنیان گذاشتند، برخی ایشان را متهم کردند که «با رواج حزب بازی عامل تفرقه شده ای». اما در کتاب «حزب جمهوری اسلامی؛ گفتارها، گفت و گوها و نوشتارها» که مجموعه ای از میراث اندیشه ای ایشان در زمینه سازمان یابی سیاسی است، می فرمایند: منشا تفرقه، تحزب نیست؛ منشا تفرقه، بی صداقتی، دروغ گویی، منفعتطلبی های نامشروع، و ترجیح باندبازی به شفافیت است. می گویند فلسفه تحزب این است که بیاید برای جامعه برنامه ریزی کند، آینده نگری داشته باشد، کادر بسازد و کمک کند که آرمانها و اهداف اجتماعی به صورت سازمان یافته پیش برود.
برای تاب آوری ملی، باید پیوندها را تقویت کرد نه تضعیف
نظام سلطه رسانه ای و پروژه تفرقه؛ ضرورت هوشیاری ملی
آنها که با هر نیتی، تفرقه را برای مطامع پست مادی خود توجیه می کنند، به تعبیر شهید بهشتی، پیرو فرعون هستند
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهارداشت: از منظر همان ویژگی پیوندزاییِ هویتها ـ چه خانوادگی، چه ملی، چه دینی ـ باید گفت این رویه های پیوندزدا، که از طریق سیاست های مشوق فقر، فساد، نابرابری، وابستگی ذلت آور به دنیای خارج، مشارکت زدایی از مردم، و سلطه بی منطقی به جای استدلال اجرا می شوند، نیازمند یک بازنگری بنیادین در شیوه اداره کشور هستند. اگر قرار است در برابر تهدیدهای خارجی، قدرت انعطاف و تاب آوری خود را افزایش دهیم، باید بر تقویت پیوندها متمرکز شویم. آنانی که با هر نیتی، تفرقه را برای مطامع پست مادی خود توجیه می کنند، به تعبیر شهید بهشتی، پیرو فرعون هستند. این صریح قرآن است که میفرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا». باید حواسمان باشد که اکنون با نظام سلطه رسانه ای نیز مواجهیم؛ نظامی که یکی از محورهای اصلی فعالیتش، رونق بخشی به انگیزه های تفرقه افکنانه در بین مردم است.
مومنی با یادآوری اینکه این از شاهکارهای اندیشه ای آقای بهشتی است که یکی از نخستین مقالاتی که منتشر کردند، مقاله ای با عنوان «اسلام و پیوندهای اجتماعی» است، ابراز امیدواری کرد: با بهرهگیری از میراث اندیشه ای ایشان، بتوانیم هم بفهمیم که چرا اوضاعمان به این شکل درآمده، و هم سازوکارهای اصلاح و بهبود را به درستی پیدا کنیم.