نبودِ آگاهی و دانش نسبت به تحولات زمانه، و دل سپردن به اوهامی که توسط چاپلوسان نزدیک به حکومت برای حاکمان پدیدار می شدضربه های مهلکی به ایران زد. افرادی داشتیم که به بالاترین سطوح اداره جامعه ما اطلاعاتی دادند که بسیار قابل اعتناست؛ مانند این ادعا که میشود انرژی هسته ای را در راه پله زیرزمین ساخت یا با یک میلیون تومان می توان شغل ایجاد کرد! عدم زمان آگاهی، مهلک ترین ضربه ها را به تمامیت ارضی، استقلال ملی و رفاه مردم ایران زده و ما از این زاویه بسیار نیازمند اراده های جدی تری هستیم. زمان آگاهی انقلابیون مشروطه، بر اساس شرایط زمانه شان، از زمان آگاهی امروز ما، با وجود علم، فناوری و سطح واقعا موجود، بسیار بیشتر بوده است، انقلابیون در انقلاب مشروطه، به محض پیروزی، تمرکز اصلی شان را روی اصلاح رفتارهای مالی حکومت در ایران گذاشتند. شناخت نظام حاکم بر جهان و وضعیت کشورهای جهان از دریچه علم و فناوری را بسیار حیاتی است، در غیر این صورت، نه قادر خواهیم بود جامعه مان را به شکل اصولی اداره کنیم.
گروه اقتصادی: دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه نباید از تجاوز نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران ساده عبور کرد، زیرا ریشه های این تهدید بیرونی، در ضعف های عمیق درونی ما نهفته است، هشدار داد که عوامل داخلی، تعیین کننده اصلی مسیر توسعه یا اضمحلال ایران هستند و اگر روندهای نابرابر و فقرزا در تصمیمگیری ها اصلاح نشود، کشور از درون فرسوده و از بیرون آسیبپذیرتر خواهد شد.
وی با استناد به گزارش های رسمی کشور گفت: ۷۰ درصد مردم یا فقیرند یا در آستانه فقرند، در حالی که ۸۲.۵ درصد درآمدهای نفتی تاریخ ایران در دوره پس از جنگ کسب شده و همچنان ۷۵ درصد از پهنه جغرافیایی ایران، منطقه محروم تلقی میشود.
مومنی تاکید کرد: تجربه جنگ اخیر، چهره ای از تجاوز فناورانه موج سوم انقلاب صنعتی را به ما نشان داد، در حالیکه ساختار تصمیمگیری ما، هنوز در سطح پیشاتولید انبوه متوقف مانده است. بحران اصلی ایران، بحران یادگیری است؛ چراکه ۸۵ درصد اشتباهات سیاستی در برخورد با شوک های نفتی طی ۵۰ سال گذشته، همچنان تکرار می شوند و اگر تولید فناورانه به هویت جمعی تبدیل نشود، نه استقلال، نه امنیت و نه توسعه در کار نخواهد بود.
به گزارش جماران، متن کامل این سخنرانی در ادامه می آید:
از درس های تجاوز نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران به سادگی عبور نکنیم
دکتر فرشاد مومنی، استاد تمام اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست شورای سیاست گذاری اندیشکده اقتصاد دانش بنیان جهاد دانشگاهی، با تاکید بر اینکه به هیچ وجه مناسب نیست که از تجاوز نظامی اسرائیل و آمریکا به ایران به سادگی عبور کنیم، اظهارداشت: شدیدا نیازمند آن هستیم که در هر حیطه ای به نظام تصمیم گیری و نهادهای اساسی کشور کمک کنیم تا بتوانیم آن مسائل را درست ببینیم و از این طریق نسبت خودمان را با آن مسائل به درستی و با دقت تعریف کنیم.
عوامل داخلی هستند که تعیین می کنند به سمت توسعه یا اضمحلال حرکت خواهیم کرد
وی با بیان اینکه اگر ما از دریچه علم و فناوری به این پدیده نگاه کنیم، می تواند کمک بسیاری به ما در اصلاح امور و روندها کند، ادامه داد: یکی از بنیادی ترین مسائل در اندیشه توسعه این است که در توضیح کامیابی یا ناکامی یک جامعه، عوامل بیرونی و درونی چه نقشی دارند. بحث وزن و ضریب اهمیت این عوامل هم حیاتی است و هم فوقالعاده زمینه اختلاف نظرهای مهمی در آن وجود دارد. همانطور که اگر به کتاب «تاریخ تمدن» ویل دورانت که نگاهی به تجربه چند هزار ساله تاریخ بشر کرده، نگاه کنید، او می گوید من به این جمع بندی رسیده ام که حتی با استثناهای نزدیک به صفر، عوامل داخلی هستند که تعیین میکنند ما به سمت توسعه یا به سمت اضمحلال حرکت خواهیم کرد و عوامل خارجی می توانند فقط سرعت و شتاب حرکت ما را به سمت توسعه یا اضمحلال تحت تاثیر قرار دهند.
نیروهای خارجی برای ایجاد سلطه از خطاهای داخلی بهره برداری می کنند
به گفته مومنی؛ در سطح نظری هم افراطی ترین دیدگاه ها، درباره نقش عوامل خارجی در سرنوشت کشورها، مربوط به پارادایم وابستگی می شود. متفکران بزرگ مکتب جدید وابستگی، هم ابتدا قویا بر این باور بودند که این عوامل خارجی هستند که مانع توسعه کشورهای پیرامونی شده اند و اگر این موانع نبود، این کشورها می توانستند در مسیر توسعه قرار بگیرند. اما در همین پارادایم وابستگی، در چارچوب مکتب جدید وابستگی متفکران بسیار بزرگی بازنگری های خیلی بنیادی کردند و به این جمع بندی رسیدند که حتی عنصر وابستگی هم ریشه های درون زا دارد و به همین دلیل با یک تجدیدنظر نظری به صف آنهایی پیوستند که می گویند حتی اگر موانع خارجی هم وجود نداشته باشد، ما در داخل کشور چنان خطاهایی را مرتکب می شویم که نیروهای سلطه گر بیرونی از آن خطاها بهره برداری می کنند و ما را تحت سلطه درمی آورند.
اگر جامعه ای به سمت توسعه نابرابر حرکت کند، فقر گسترده و نابرابری های ناموجه پدید می آید
این وضعیت جامعه را به سمت درگیری های داخلی و خارجی سوق میدهد
این اقتصاددان با بیان اینکه باید بررسی کنیم که شیوه اداره امور کشور از چه کانالهایی و چگونه طمع مداخله گرها و متجاوزهای بیرونی را برانگیخته است، تصریح کرد: نجات بخش ترین رویکرد به این پدیده این است که بگوییم در شیوه اداره کشور و نحوه تصمیم گیری و تخصیص منابع ما چه مولفه هایی وجود داشته که آنها را به این جمعبندی رسانده که اگر یک تلنگری از بیرون زده شود، بقیه کار از داخل توسط ناراضیان وضع موجود حل و فصل می شود! شما وقتی کارهای خیلی بزرگی که در این زمینه انجام شده را بررسی می کنید، می بینید که عموما اتفاق نظر وجود دارد در مورد اینکه اگر جامعه ای در فرایند تصمیم گیری و تخصیص منابع در اقتصاد به سمت توسعه نابرابر حرکت کند، فقر بسیار گسترده و غیرقابل تحمل و نابرابری های ناموجهی پدید میآید که جامعه را به سمت درگیری های داخلی و خارجی سوق میدهد. این حرف بسیار بزرگی است که می تواند ما را به کانونهای اصلی گرفتاری مان معطوف کند.
هیچ عنصری به اندازه فقر و نابرابری در ناامن کردن یک کشورتعیین کننده نیست
مومنی با بیان اینکه در گزارش توسعه جهانی سال ۲۰۱۱ که یکی از درخشان ترین کارها در این زمینه است، گفته شده که هیچ عنصری به اندازه فقر و نابرابری در نا امن کردن یک کشور، چه از منظر رقبای داخلی و چه از منظر رقبای خارجی، تعیین کننده نیست، خاطرنشان کرد: داده هایی وجود دارد که هر یک از آنها این ارزش را دارد که نهادهای اندیشه ورز در یک نظم ملی، نظام های چند لایه با کیفیت را برای بررسی ریشه های فقر و نابرابری متمرکز کنند. به این دلیل که هیچ عنصری به این اندازه قدرت توضیح دهندگی برای چرایی شکل گیری جنگ های داخلی و جنگ های تحمیل شده از خارج را ندارد.
فقر، زمینه ساز ۴۵ مورد از ۴۷ جنگ داخلی پس از جنگ جهانی دوم
۶۰ درصد کشورهای بسیار فقیر دهه ۹۰ درگیر جنگ داخلی بوده اند
وی برای ایجاد تصویر زنده و قابل اتکا برای مخاطبان، به بیان چند مورد از کارهای انجام شده در این زمینه پرداخت و ادامه داد: برای نمونه، داده های موجود می گوید از سال ۱۹۴۵ تا ۲۰۱۴ یعنی پس از جنگ جهانی دوم، بیش از ۴۷ جنگ داخلی در دنیا اتفاق افتاده که از این تعداد، ۴۵ مورد آن در کشورهایی رخ داده که بخش عظیمی از جمعیت آنها فقیر بوده اند. یکی از آنها یونان است و دیگری ایرلند. یکی دیگر از مثال های خیلی قابل اعتنا این است که بین سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱ نزدیک به ۶۰ درصد از کل کشورهای بسیار فقیر، تجربه جنگ ها و درگیری های داخلی را داشته اند. تا سال ۲۰۱۱ پیشبینی می شد که از ۵۹ جنگی که در کشورهای در حال توسعه پس از جنگ جهانی دوم رخ داده، ۱۱ مورد از جنگ ها مربوط به مبارزات آزادی بخش و جنبش های استقلال طلبانه بوده، ۱۱ مورد دیگر مربوط به حمله قدرت های بزرگ بوده که از این تعداد 8 مورد منحصرا از سوی آمریکا صورت گرفته است. 37 مورد جنگ هم بین کشورهای فقیر با یکدیگر هم اتفاق افتاده است.
اصرار بر سیاست های فقر افزا، بحران عدالت را تشدید کرده
نظام تدبیر ایران در برابر فقر و نابرابری ناکارآمد است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد تاکید کرد: این یک دریچه بسیار حیاتی است که اگر کسی بخواهد از زاویه آسیبی که ممکن است به ایران وارد شود، را بررسی کند، می بیند که واقعا زمینه های شکنندگی در ایران به شدت بالاست. ستون فقرات اصلی نظام تدبیر امور در ایران، نسبت به مسئله حیاتی فقر و نابرابری و بیعدالتی، از کیفیت لازم برخوردار نیست و اصرار مشکوک به اعمال سیاستهایی که فقر و بی عدالتی را افزایش می دهد در نظام تصمیم گیری های اساسی ما وجود داد.
۷ برنامه توسعه اجرا کردیم اما ۷۵ درصد کشور همچنان محروم است!
فقر آموزشی در ۷۵ درصد ایران؛ حاصل کدام توسعه؟
مومنی توضیح داد: برای نمونه؛ در ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی درباره فقر چندبُعدی در ایران منتشر کرد که در آن گزارش گفته شده که از منظر ملاحظات آموزشی، بر اساس آخرین فهرست رسمی، 75 درصد از کل پهنه جغرافیایی کشور، جزء مناطق محروم به حساب می آید. چقدر تلخ و گزنده است که ما 7 برنامه توسعه پس از انقلاب تصویب کردیم اما باید چنین آماری داشته باشیم. باید ببینیم چه درکی از توسعه و قاعده گذاری برای اداره کشور داشتیم!؟
۸۲.۵ درصد درآمدهای نفتی تاریخ ایران پس از جنگ حاصل شده، اما توسعه ای شکل نگرفته است
وی یادآورشد: در حالی که از کل درآمدهای حاصله از خام فروشی در کل تاریخ اقتصادی 120 ساله اخیر ایران، 82.5 درصد در دوره پس از جنگ نصیب ما شده است و در حالی که ما اصلا کمبود ارز نداشتیم، 75 درصد پهنه کشور ما مناطق محروم است. این آمار نه در سطح حکومت و نه در سطح نخبگان کشور، غیرتی را برنمی انگیزد و کسی نمی پرسد که ما با مملکت مان چه می کنیم.
۷۰ درصد جمعیت ایران یا فقیرند یا در آستانه فقر، اما واکنشی در سیاستهای کلان دیده نمی شود
مومنی اضافه کرد: در تیر ۱۴۰۰، مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی راجع به وضعیت فقر در ایران منتشر کرد که در آن گزارش آمده بیش از ۳۰ درصد از کل جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق هستند و ۴۰ درصد دیگر در آستانه فروافتادن به زیر خط فقر هستند. این داده ها آنقدر برانگیزاننده و قابل تامل هستند که هیچ حدی نمی توان برایشان قائل شد، اما در عین حال، اراده مسلط در ساختار قدرت در ایران به گونه ای بوده که صرف نظر از نیت افراد، سیاست هایی که اتخاذ شده اند، فقرزا بوده اند.
سیاستهای اشتغال زدا و فقرزا، ایران را از درون فرسوده و در برابر تهدیدات بیرونی آسیبپذیر کرده
به باور این استاد اقتصاد؛ ایران از این نظر در دنیا ممتاز است و در زمره کشورهایی است که بیش از ۵۰ سال است سیاست های فقرزا را به صورت محوری دنبال کرده. فقط در این 20 سال گذشته، در جدول کشورها ببینید که چه کشورهایی تورمشان از ما کمتر است. بی غیرت ترین افراد هم باید ناراحت شوند که ما داریم با خوامان چه می کنیم. در داده های رسمی کشور آمده که در کل دوره پس از جنگ، همواره نزدیک به دو سوم جمعیت در سنین فعالیت کشور، هیچ نقش تعیین کننده ای در تولید ملی ندارند. به عبارت دیگر، سیاستهای فقر زا و اشتغال زدا کمر ایران را می شکند و ما را هم در داخل شکننده و نااستوار و ناپایدار کرده و هم دایما بیرونی ها را تحریک می کند تااز هر زاویه ای به هر شکلی که می توانند به قلمرو سرزمینی و منافع ملی ما تعرض کنند.
در پنج سال گذشته، توان خانوارها برای تامین آموزش فرزندانشان بیش از ۸۰ درصد کاهش یافته
ما در این سال ها چه کار ویژه ای انجام می دادیم؟
او تاکید کرد: اگر کشور ما بخواهد از هر زاویهای ثبات و آرامش و توسعه پایدار داشته باشد، باید به توسعه انسانی، عدالت، و کاهش نابرابری توجه کند و به بازنگری هایی نیاز دارد. در سال ۱۳۹۶ کتابی منتشر کردم با عنوان «آزادی و توسعه در ایران امروز» که در آن نشان دادم ساخت سیاسی و اقتصادی ایران، و حتی ساختار جغرافیای کشور هم به صورت نظام وار نابرابری های ناموجه ایجاد می کند. در گزارش آبان ۱۴۰۳، مرکز پژوهش های مجلس درباره اوضاع و احوال سیاستهای حمایتی در ایران گفته بود، هر میزان از سال پایان جنگ به امروز نزدیک تر می شویم شکنندگی جامعه ایران از سیاستهای فقرزا و نابرابرساز بیشتر می شود. دراین گزارش می گوید که فقط در فاصله سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۲، توان خانوارهای ایرانی برای تامین هزینه های آموزشی فرزندانشان، بیش از ۸۰ درصد کاهش پیدا کرده است. پرسش این است: ما در این سال ها چه کار ویژه ای انجام داده ایم؟ چه اقداماتی کرده ایم؟ پاسخش این است که پرتعدادترین شوک های قیمتی در این دوره در اقتصاد ایران به نرخ ارز در دستور کار بوده است.
مدیریت ایران در منطقه حساس ژئوپلیتیکی نیازمند تمرکز ویژه است
مومنی خاطرنشان کرد: وقتی ما با یک جنگ ملی روبرو می شویم از لحاظ اندیشه ای کانون تمرکزمان را باید کجا بگذاریم. یک زاویه بسیار مهم دیگری که برای ورود به ارزیابی و تحلیل این جنگ تحمیلی 12 روزه خیلی اهمیت دارد که بر آن تمرکز داشته باشیم، زاویه ژئوپلیتیکی است. از پیدایش تاریخ تاکنون همیشه یکی از چیزهایی که مطرح بوده، این است که ایران در یک منطقه بسیار حیاتی ژئوپلیتیکی قرار داشته است. بیشمار رویکرد نظری هم در این زمینه وجود دارد، مثلا در سالهای اخیر بسیاری آنچه که از بیرون بر ایران آوار میشود را در این چهارچوب نظریه هارتلند توضیح داده اند. بحث کلیدی در اینجا این است که وقتی ما در منطقه بسیار حساس و تعیین کننده از دنیا قرار داریم اگر بخواهیم اموراتمان به صورت قابل قبول اداره شود باید چه کنیم!؟
ناآگاهی نسبت به اقتصاد سیاسی ضربات هولناکی به ایران زده است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد تاکید کرد: پاسخ سرراست این مسئله این است که باید دنیا را خوب بشناسید؛ اقتصاد سیاسی بینالمللی، قواعد بازی و ساختار سلسله مراتبی قدرت را در دنیا خوب بشناسید تا بتوانید با قاعدهگذاری ها و مواجهه های زمانه، آگاهانه و خردورزانه ترین تصمیم گیری ها را انجام دهید. تکاندهنده ترین و هولناک ترین ضربه ها به تمامیت ارضی ایران، از نقطه عطف نخستین موج انقلاب صنعتی تا به امروز، همیشه به دلیل جهل یا دانایی ناکافی ما نسبت به این موضوع بوده که در عالم چه میگذرد. دادههای بسیار خارق العادهای در این باره وجود دارد و ما می توانیم بررسی این روند را تا به امروز ادامه دهیم.
ناآگاهی حاکمان در گذشته، درس عبرتی برای وضعیت امروز ایران است
حق کاپیتولاسیون؛ میراث تلخ دوران کریمخان زند در تاریخ ایران
مومنی با اشاره به بخشهایی از کتاب «نخستین رویاروییهای ایرانیان با دو رویه تمدن بورژوازی غرب» نوشته عبدالهادی حائری اظهار داشت: این کتاب نحوه مواجهه ما با تحولات علم و فناوری را نشان میدهد و روزنهای بسیار عالی برای ارزیابی آسیبشناختی از این زاویه باز میکند. یکی از جذابترین ایده هایی که به این بحث مربوط می شود، در صفحه ۲۰۹ این کتاب آمده است: اینکه حاکمان ایران در آن زمان ناآگاه بودند و اقتضائات زمانه را نمی فهمیدند، و از این زاویه چه بلاهایی بر سر ایران آمده است، تکان دهنده است؛ از این جهت که این مثال به یکی از شایسته ترین حاکمان این کشور مربوط میشود. در این کتاب آمده است که اعطای حق کاپیتولاسیون به قدرت های بزرگ جهانی، در تاریخ پس از موج اول انقلاب صنعتی، توسط کریمخان زند کلید زده شد. عبدالهادی حائری می گوید که در این زمینه دو عنصر دست به دست هم داده بودند. حالا شما بیایید از این زاویه اوضاع و احوال ایران امروز را رهگیری کنید و ببینید که چه خبر است.
ناآگاهی و دل سپردن به اوهام، ضربه های مهلکی به ایران زده است
باور به هسته ای در راه پله و ایجاد شغل با یک میلیون تومان، نشانه ناآگاهی خطرناک است
مومنی با بیان اینکه دو عنصر اصلی در این ماجرا وجود داشتند، یکی نبودِ آگاهی و دانش نسبت به تحولات زمانه، و دوم دل سپردن به اوهامی که توسط چاپلوسان نزدیک به حکومت برای حاکمان پدیدار می شد، اضافه کرد: اگر بخواهیم به شرایط امروز نزدیک شویم، باید با احتیاط بیشتر صحبت کنیم. افرادی داشتیم که به بالاترین سطوح اداره جامعه ما اطلاعاتی دادند که بسیار قابل اعتناست؛ مانند این ادعا که میشود انرژی هسته ای را در راه پله زیرزمین ساخت یا با یک میلیون تومان می توان شغل ایجاد کرد! عدم زمان آگاهی، مهلک ترین ضربه ها را به تمامیت ارضی، استقلال ملی و رفاه مردم ایران زده و ما از این زاویه بسیار نیازمند اراده های جدی تری هستیم.
زمان ناآگاهی در دوران منازعات هژمونیک، آسیب پذیری ایران را تشدید کرده
این استاد گروه برنامهریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: نقطه عطفی وجود دارد که آسیبپذیری ما را از این زمان ناآگاهی بسیار شکننده تر کرده است. این نقطه عطف، دوران های منازعه هژمونیک بین قدرت های بزرگ است. به عقیده یکی از متفکران سیاسی، بزرگ ترین بلاها در کشورهای در حال توسعه در هنگام منازعات هژمونیک به این اعتبار وارد می شود که آنها فکر می کنند این قدرت ها می خواهند با یکدیگر بجنگند؛ بنابراین بهگمان اینکه از تعرض یکی مصون بمانند، به دامن دیگری پناه می برند و در نهایت از هر دوی آنها مهلکترین ضربه ها را می خورند. او می گوید کشورهای در حال توسعه باید بدانند که منازعه هژمونیک جنگ افروزانه نیست؛ بلکه مچ اندازی برای تعیین سطوح قدرت و تقسیم منابع و مناطق تحت نفوذ در جهان است.
قدرت های جهانی در منازعات هژمونیک بر تضعیف ایران توافق دارند
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: آنچه برای ایران بسیار اهمیت دارد، این است که همیشه در هنگامه های منازعه هژمونیک، به اعتبار ویژگی های استثنایی ژئوپلیتیکی ایران، طرفین آن منازعه بر روی اینکه ایران در قعر حضیض ناتوانی قرار گیرد، با یکدیگر توافق دارند. اینجاست که باید از خود بپرسیم: این چه نظام آموزشی ای است که ما داریم، که این مسائل را برای ما روشن نمی کند و آن را به یک دانایی فراگیر تبدیل نمی نماید؟ در حالی که کارشناسان خارجی که به درستی تربیت شده اند، حتی اگر چند ماه درباره ایران مطالعه کنند، این مسائل را درک می کنند.
زمان آگاهی مشروطه خواهان، از درک امروز ما با وجود فناوری بسیار بیشتر بود
مومنی اضافه کرد: زمان آگاهی انقلابیون مشروطه، بر اساس شرایط زمانه شان، از زمان آگاهی امروز ما، با وجود علم، فناوری و سطح واقعا موجود، بسیار بیشتر بوده است، که این خود موضوع بحث جداگانه ای است. یکی از عناصری که این مسئله را به خوبی نشان میدهد این است که انقلابیون در انقلاب مشروطه، به محض پیروزی، تمرکز اصلی شان را روی اصلاح رفتارهای مالی حکومت در ایران گذاشتند. صد سال بعد، متفکر بزرگی در تراز داگلاس نورث، زمانی که میخواست به این پرسش پاسخ دهد که چرا با وجود اینکه در ربع پایانی قرن هجدهم کشورهای اروپایی از همه نظر همتراز بودند، انگلستان در انقلاب صنعتی پیشگام شد، توضیح داد که حدود ۳۷ الگوی تبیینی در این زمینه وجود دارد. اما مهمترین آن این است که انگلستان نخستین کشور در اروپا بود که رفتارهای مالی حکومت را بههنجار کرد؛ آن را از وضعیت قائم به شخص، بهصورت نهادمند درآورد و اعلام کرد شاه باید درباره نحوه کسب درآمد و چگونگی هزینه کرد آن، مجری تصمیمات پارلمان باشد.
حکومت قاجار بهجای تضمین حقوق مالکیت، خودش ناقض آن بود
او توضیح داد: وقتی رفتارهای مالی حکومت ناهنجار باشد، بهجای اینکه ماموریت خودش را در تعریف، تضمین و اجرای کارآمد حقوق مالکیت قرار دهد، خودش تبدیل به بزرگ ترین تعرض کننده به حقوق مالکیت می شود. اگر بخواهید تجربه ایران را از این زاویه واکاوی کنید، کتاب «موانع تاریخی رشد سرمایهداری ایران دوره قاجار» نوشته «احمد اشرف»، بسیار گویاست. بنا به تعریف، فلسفه وجودی حکومت ها این است که امنیت حقوق مالکیت ایجاد کنند، ولی حکومت ها در دوره قاجار در ایران، خودشان بزرگ ترین تعرض کننده به حقوق مالکیت بوده اند.
روس و انگلیس مانع اصلاح نظام مالی ایران در دوره مشروطه شدند
مومنی به ترور صنیع الدوله، که خواهان اصلاح رفتارهای مالی ایران بود، در مقابل مجلس توسط دو تبعه روس اشاره کرد و یادآور شد: مشروطهخواهان متوجه شدند که روس و انگلیس نمی گذارند ایرانی ها نظام مالی خودشان را اصلاح کنند. به این جمعبندی رسیدند که با هماهنگی روس و انگلیس، یک مستشار خارجی بیاورند. مورگان شوستر را آوردند. او وقتی از ایران رفت، کتابی با عنوان «اختناق ایران» نوشت. با وجود اینکه او چند ماه بیشتر در ایران نبود، می گوید مشاهدات من در ایران نشان میدهد به طرز حیرت انگیزی روس و انگلیس در عقیم سازی حکومت ایران همدستی دارند.
بدون شناخت علم و فناوری، اداره اصولی جامعه ممکن نیست
بحران یادگیری، ریشه توسعهنیافتگی ایران از عصر انقلاب صنعتی تا امروز است
این اقتصاددان، شناخت نظام حاکم بر جهان و وضعیت کشورهای جهان از دریچه علم و فناوری را بسیار حیاتی دانست و تاکید کرد: در غیر این صورت، نه قادر خواهیم بود جامعه مان را به شکل اصولی اداره کنیم. اگر پدیده جنگ ۱۲ روزه از دریچه علم و فناوری زیر ذره بین قرار گیرد، بیشترین کمک را به فهم عالمانه واقعیت و تمهید برنامه های مناسب برای افزایش توان مقاومت و رقابت اقتصادی در جامعه می کند. برای ورود به این بحث باید در نظر داشت نظام تصمیم گیری های اساسی ایران، به ویژه از نقطه عطف اولین موج انقلاب صنعتی تا امروز، همواره در معرض یک عارضه فاجعه ساز با نام «بحران یادگیری» بوده است. در حالی که بخشی از برجستهترین متفکران توسعه میگویند کل ماجرای توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی، از دریچه توانمندی یادگیری های هویت جمعی کشورها قابل توضیح است.
تفاوت کشورها در توان یادگیری از خطاهای حاکمیتی است، نه در میزان خطا
او ادامه داد: بحث بر سر این است که با وقوف روششناختی نسبت به نقص اطلاعات انسان ها و توزیع نامتقارن اطلاعات میان انسان ها، در قالب های فردی و جمعی، بروز خطا در تصمیم گیری های فردی و جمعی کاملا محتمل است. از این نظر، هیچ فرقی میان کشورهای دنیا وجود ندارد. پس چرا کارنامه کشورها متفاوت است؟ گفته می شود به این علت که بنیه حکومت ها در یادگیری متفاوت است. همه در معرض خطا قرار دارند، اما آنها که از خطا یاد می گیرند، کم هستند.
۸۵ درصد خطاهای نفتی ایران طی نیم قرن تکرار شده اند
مومنی با اشاره به پژوهشی که در خصوص خطاهای سیاستگذاری در هنگام جهش قیمت نفت، در دانشکده اقتصاد زیر نظر او انجام شده است، گفت: ۸۵ درصد خطاهای سیاستی ما، با اولین شوک نفتی در دوره ۵۲ تا ۵۶، با آخرین آن، که در دوره ۸۴ تا ۹۰ بوده، یکسان است. با اینکه تعداد اساتید و دانشکده های اقتصاد ایران چند ده برابر، و تعداد دانشجویان اقتصاد چند صد برابر شدهاند، پرسش بنیادی این است که چرا اینها در عمل برای یادگیری ما کارکرد بایسته ای نداشته اند؟
دانایی درباره تولید فناورانه باید به هویت جمعی تبدیل شود
تولید فناورانه مدرن، جهشی بی سابقه در خلق ثروت و قدرت سلطه ایجاد کرده
وی با تاکید بر اینکه اینکه باید بررسی کرد که چرا آمریکا و اسرائیل فکر می کنند از طریق بلاتکلیف نگه داشتن ما، منافعشان بهتر تامین می شود، ادامه داد: باید دوره های آموزشی برگزار کرد که پویایی های تولید فناورانه را از نخستین موج انقلاب صنعتی تا امروز به شکل عالمانه ای صورت بندی کند و این دانایی به یک دانایی و هویت جمعی تبدیل شود. به این دلیل می گویند که مسئله تولید فناورانه، به مفهوم مدرنش، یک مسئله مستحدث است که یک گسست بین دنیای پیشا نخستین موج اول انقلاب صنعتی و پسا نخستین موج انقلاب صنعتی پدیدار کرده است. مثلا تاریخ شناسان بزرگ اقتصادی در این زمینه کارهایی کردند که واقعا قابل اعتناست. آنها در این مطالعه ها نشان دادند که در یک دوره ۱۰ هزار ساله از تاریخ مکتوب بشر، توان تولیدی کشورهای پیشگام که با شاخص تولید سرانه اندازه گیری می شود، از ۱۰ هزار سال پیش تا ربع پایانی قرن ۱۸، توان تولید سرانه حداکثر سه برابر شده. در حالیکه از ربع پایانی قرن ۱۸ تا ربع پایانی قرن بیستم، یعنی قبل از اینکه ما وارد موج جدیدی شویم که آمریکا و اسرائیل به ما تجاوز کردند، در این دوره ۲۰۰ ساله، تولید سرانه کشورهای پیشگام ۱۷۲۰ برابر شده است. اگر ما قبول کنیم که بین این جهش بی سابقه در قدرت خلق ثروت با قدرت اعمال سلطه و اراده بر علیه ضعیف ترها، رابطه تنگاتنگ و غیرقابل انکار وجود دارد، پس معلوم می شود که باید این پدیده را بسیار جدی بگیریم.
غفلت از تولید فناورانه در ایران، ۱۰ برابر بدتر از غفلت درباره فقر و نابرابری است
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: تمام شواهد در دوره بعد از جنگ در ایران نشان میدهد که غفلتی که از این زاویه در نظام اداره کشور صورت گرفته، از غفلتی که از فقر و نابرابری بوده، ۱۰ پله بدتر است؛ یعنی پشت کردن به تولید فناورانه و رو آوردن به رانت و ربا و سوداگری و واردات.
تولید فناورانه محور همه ساختها باشد تا امنیت و استقلال ملی حفظ شود
وی تاکید کرد: متفکران و تاریخ شناسان بزرگ توسعه می گویند این الگوی تولید صنعتی، یک اراده فراگیر به اعمال سلطه دارد و این اعمال سلطه هم از وجوه پرشماری برخوردار است. مثلا یکی از آن وجوه این است که کشوری که بخواهد این قابلیت را پیدا کند، باید همه عناصر حیاتی اش معطوف به این مسئله شود. یعنی اگر می خواهید جاده هم بسازید، باید جاده ای بسازید که در خدمت تولید فناورانه باشد. نظام آموزشی، ساخت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مطلوب، ساختی است که شرایط را برای بنیه تولید فناورانه فراهم کند. میگویند اگر میخواهید امنیت ملی، استقلال ملی و تمامیت ارضی خودتان را حفظ کنید، شما تولید را باید بهمثابه نظام حیات جمعی در نظر بگیرید. ما از این نظر با یک وضعیت به غایت گسسته و نابهنجار مواجهیم.
جهش تولید و قدرت، میل به سیطره بر جهان را اجتنابناپذیر می کند
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد عنوان کرد: گفته می شود میل به سیطره اینگونه است که هر کشوری که به این ظرفیت و توانایی دسترسی پیدا میکند، به خاطر جهشی که در ثروت و قدرتش اتفاق میافتد، ناچار و مجبور است برای تداوم حیات خودش، بر منافع سایر کشورها چشم بدوزد. برای نمونه، یکی از درخشان ترین کتاب ها در این زمینه، کتاب سوداگری صنعتی در جامعه قبایلی ایران نوشته علی رضاقلی است. او می گوید سابقه سیطره امپریالیستی اروپا به بقیه جهان به قرن ۱۴ و ۱۵ برمیگردد. ولی از قرن ۱۵ تا آغاز قرن ۱۹، یعنی پیشا درونی شدن دستاوردهای نخستین موج انقلاب صنعتی، سیطره امپریالیست های اروپایی در مجموع بر کل کره زمین زیر ۱۰ درصد بود. در حالی که وقتی آنها موج اول و دوم را در قرن ۱۹ تجربه کردند، سیطره اروپا بر کل جهان در سال های پایانی قرن ۱۹ به حدود ۸۰ درصد رسید. ببینید که با این پدیده چقدر باید هوشمندانه برخورد کنیم.
تولید فناورانه کلید شکست وابستگی است
مومنی با بیان اینکه نظام قاعدهگذاریهای اساسی ایران باید به دانشبنیانی، بهمثابه یک شیوه تولید و به مثابه یک نظام حیات جمعی نگاه کند، و همه آن لوازم و دلالت ها و پیامدهای این نگاه را هم بفهمد و در فرآیندهای نظام تصمیمگیری و تخصیص منابع آن را در نظر بگیرد، گفت: متفکران بزرگ می گویند هر کس به قدرت تولید فناورانه دست پیدا کرده، حداکثر اعمال قدرت و شیوههای امپریالیستیاش در زمینه جلوگیری از دستیابی کشورهای عقبافتاده به این بنیه تولید فناورانه بوده است. این دریچه ای است که معتقدم باید از آن به مسئله وابستگی فناورانه و به پدیده جنگ ۱۲ روزه نگاه کنیم تا بتوانیم راه نجاتی باز کنیم.
روشنفکری ما بحث درباره سلطه را ضد ارزش می داند اما نادیده گرفتن آن خطرناک ترین اشتباه است
او تاکید کرد: اگر در بخش بزرگی از سازه ذهنی روشنفکری بگوییم مسئله سلطه موضوعی بسیار حیاتی است، آن را یک ضد ارزش تلقی می کنند و می گویند این یک توطئهاندیشی است. در حالی که در نظریه توطئه می گویند بزرگترین حماقت این است که در زندگی فردی، جمعی و ملیتان، مسئله وجود توطئه را نادیده بگیرید. اگر بخواهیم راه نجاتی بیابیم و به سمت دانشبنیانی حرکت کنیم، باید برنامه پژوهشی مان بر وابستگی فناورانه متمرکز شود. برای نمونه، از نقطه عطف ۱۳۸۴ به اینسو، در بخش های قابل اعتنایی از ساختار قدرت در ایران، جریان مشکوکی پدیدار شد که در عین حال که رادیکال ترین حرف های ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی را مطرح می کرد، دائما بر رویه های تنش آلود در مناسبات بینالمللی تاکید داشت، اما ما را در مسیری انداخت که هر لحظه غفلت از آن می تواند برای کل کشورمان هزینه های غیرقابل بازگشت داشته باشد.
سایه سنگین افزایش نیاز ارزی بر چشم انداز رشد اقتصادی ایران
رشد ۸ درصدی دیگر با ۱۶.۵ میلیارد دلار محقق نمی شود!
این استاد اقتصاد یادآورشد: برای نمونه، قانون برنامه چهارم توسعه در سال ۱۳۸۳ تنظیم شد. در آن سند، برای تحقق رشد متوسط ۸ درصد در سال، ارزبری این هدف را سالی ۱۶/۵ میلیارد دلار در نظر گرفت؛ یعنی ما در سال ۱۳۸۴ بهصورت ایدهآل، ۱۶/۵ میلیارد دلار در سال نیاز داشتیم تا رشد ۸ درصدی را تجربه کنیم. نقطه عطف بعدی، سال ۱۳۹۶ بود؛ زمانی که میخواستیم برنامه ششم را اجرا کنیم. در آن نقطه، در سیاستهای کلی برنامه ششم گفته شد که در این برنامه نیز باید رشد متوسط ۸ درصدی ایجاد شود.
نیاز ارزی برای رشد ۸ درصدی از ۱۶.۵ به ۲۰۰ میلیارد دلار رسید!
تحقق همان رشد اقتصادی، نیازمند ۱۲ برابر ارز بیشتر !
سرعت قهقرای اقتصاد ایران را از جهش نیاز ارزی بخوانید
وی تاکید کرد: اینکه اهداف کمی به عنوان سیاستگذاری کلی مطرح می شوند، خودش ماجراهایی دارد. اما می خواهم بگویم: وقتی این هدف کمی مطرح شد، رئیس وقت سازمان برنامه، که سخنگوی دولت وقت نیز بود، گفت محاسبههای سازمان برنامه نشان میدهد برای اینکه بخواهیم رشد ۸ درصدی داشته باشیم، نیازمند سالی ۲۰۰ میلیارد دلار ارز هستیم. سرعت در قهقرا را از این زاویه نگاه کنید! کشور سال ۱۳۸۴ با سالی ۱۶/۵ میلیارد دلار میتوانسته رشد ۸ درصدی محقق کند، اما در سال ۱۳۹۶ به جایی رسیده که سالی ۲۰۰ میلیارد دلار برای آن نیاز دارد!
الگوی فعلی دانش بنیانی، تکرار مسیر وابستگی در دوران قاجار و پهلوی است
مومنی با تاکید بر اینکه هیچ دریچهای راه گشاتر و پردستاوردتر برای نگاه به مسائل توسعه، و از جمله مسئله جنگ اخیر، از دریچه مسئله فناوری، وابستگی فناورانه و پسافتادگی فناورانه در ایران وجود ندارد، اظهار داشت: الگوی مسلط آن چیزی که امروز به نام دانش بنیانی در ایران جریان دارد، ادامه همان الگوی سنتی استعماری تقسیم کار بین المللی است. یعنی ما به نام دانش بنیانی، به همان مسیری می رویم که در دوره قاجاریه و پهلوی رفته شده، و این به یک بازنگری بنیادی نیاز دارد.
دانش بنیانی باید به نظام حیات جمعی بدل شود، نه بازتولید وابستگی
بدون اصلاح قاعدهگذاری، به استقلال نمی رسیم
به گفته رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد؛ درک ما از دانش بنیانی، اقتضائات قاعده گذاری و تخصیص منابع در این زمینه، از دریچه وابستگی فناورانه، نیازمند بازنگری بسیار بنیادی است. اساس ماجرا این است که اگر ما به دانش بنیانی به مثابه یک نظام حیات جمعی و شیوه تولید نگاه کنیم، هم می توانیم نسبت خودمان را با فقرزایی و تشدید عقب ماندگی در سیاست های داخلی، و هم نسبت خودمان را با اقتضائات نظام بین المللی به شکلی کارآمد تعریف کنیم. صورت بندی مفهومی و نظریه حرکت به این سمت در ایران قرن بیستم، و بهویژه بر محور اندیشه های سید حسن مدرس و محمد مصدق، وجود دارد. اگر از این دریچه ببینیم، متوجه می شویم ظرفیت های مادی، انسانی و ژئوپولیتیکی مان مستعد این است که اگر بینش خودمان را اصلاح کنیم و رویمان را به هدف کنیم، با یک زمان معقول میتوانیم هم استقلال و تمامیت ارضی مان را حفظ کنیم، هم مردممان را از رفاه قابل قبول برخوردار کنیم، و هم جایگاه شایسته ای در نظام جهانی داشته باشیم.