«خیلی از دلسوزان در میان کسانی که مسائل فرهنگی اهمیت می‌دهند فکر می‌کنند موعظه‌ کم وجود دارد که این قدر هنجارشکنی رایج شده است، در حالی که آقای بهشتی از دل قرآن به این بحث می پردازد که هرج و مرج و آشفتگی ارزشی- هنجاری در جامعه ریشه در مناسبات ناعادلانه دارد. اگر در برنامه‌ریزی‌ها عدالت را در حاشیه قرار دهید ناگزیر باید به سمت آشفتگی اقتصادی- اجتماعی حرکت کنید.»

فرشاد مومنی

به گزارش جماران دکتر فرشاد مؤمنی که در یک نشست مجازی از محل موسسه دین و اقتصاد، و به مناسبت سی و نهمین سالگرد شهادت آیت الله دکتر بهشتی سخن می گفت، به ارائه تحلیلی درباره راهگشایی هایی اندیشه های دکتر بهشتی برای شرایط امروز پرداخت و توضیح داد که چگونه شهید بهشتی برخی از برجسته ترین ایده های متفکران و نظریه پردازان اقتصاد توسعه ها چند دهه پیش از آن ها مورد بحث قرار داده است.

استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان این که در مطالعه‌ی ده هزار سال تاریخ مکتوب بشری اندیشه‌ی توسعه به ما می‌گوید هیچ نقطه‌ی عزیمتی به اندازه‌ی شروع مسئله از نااطمینانی‌ها و ناامنی‌ها برای یک جامعه سرنوشت ساز نیست، گفت: دسته ای از عدم اطمینان ها به ناامنی های طبیعی چون زلزله و سیل باز می گردد و حیطه‌ی دوم، عدم اطمینان‌های با منشأ تعاملات انسانی است. متفکران بزرگ توسعه در این زمینه عدم اطمینان‌ها را سه گروه کردند. عدم اطمینان‌های با منشأ تعاملات انسانی جایی که از زاویه‌ی رابطه‌ی حکومت با مردم، از زاویه‌ی رابطه‌ی مردم با حکومت و از زاویه مردم با مردم بررسی می‌شود. از این زاویه درخشان‌ترین مثال‌ها را در کتاب چرا ملّت‌ها شکست می‌خورند عجم اغلو آورده شده است.

 این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: در چند ساله‌ی گذشته واقعاً خودمان را کشتیم تا مسئولان کشور را روی این مسئله حساس کنیم حیاتی‌ترین متر و معیاری که از منظر سطح توسعه باید به شما بگوید چه کارهایی انجام دهید و چه کارهایی انجام ندهید اینکه بدانید آن کاری که انجام می‌دهید برداشت مردم از حکومت را بهبود می‌بخشد یا خراب می‌کند. اینکه به شکل شبه کودتایی به یکباره یک جهش در قیمت بنزین ایجاد می‌کنید اگر قبل از آن بررسی می‌کردید رابطه‌ی مردم با حکومت بهتر می‌کند یا نمی‌کند این کار را انجام نمی‌دادید. در سال 1399 اگر می‌فهمیدید تبدیل کردن نرخ پایه‌ی ارز تأمین کننده‌ی کالاهای اساسی زمانی که بالا می‌آورید مردم را از خودتان سرخورده می‌کنید نباید این کار را انجام می‌دادید. چقدر واقعاً کمدی- تراژدی است که از یک طرف عزیزان خودشان آن کار را انجام می‌دهند و به هشدارهای کارشناسان توجه نمی‌کنند بعد اکنون می‌گویند همه‌ی انرژی را بگذاریم برای اینکه جلوی افزایش قیمت‌ها را بگیریم.

وی گفت: عدم اطمینان‌هایی که با منشأ تعاملات انسانی هست یک وجه آن مربوط به رابطه‌ی مردم با حکومت است، یک وجه رابطه‌ی حکومت با مردم، یک وجه الگوی تعاملاتی است که بین انسان‌ها وجود دارد. عرضم این بود نظام تصمیم‌گیری و تخصیص منابع با کمال تأسف بویژه طی پانزده ساله‌ی گذشته با یک خلأ اندیشه‌ای و غفلت نابخشودنی در این زمینه روبرو است و این غفلت نابخشودنی در هر سه عرصه‌ی تعامل‌ها موضوعیت دارد؛ به طور مثال اگر بخواهید الگوی تعامل مردم با مردم را در حیطه اقتصاد زیر ذره‌بین قرار دهید می‌توانید وضعیت تحولات آمار صدور چک‌های بلا محل را به عنوان یک نماد در نظر بگیرید که چقدر بی‌اعتمادی در آنجا بیداد می‌کند کما اینکه در دو گروه دیگر هم به واسطه‌ی خطاهای راهبردی که اتفاق افتاده شاهد بی‌اعتمادی‌های وحشتناک هستیم.

دکتر مومنی گفت: در اینجا بحث بر سر اینکه اندیشه‌ی توسعه در این زمینه چه راهنمایی دارد. پاسخ اینکه اگر فهمیدید متغیرها خیلی سرنوشت‌ساز هستند، تعامل‌های سه گانه‌ای که باید از وضعیت عدم اطمینان به سطوحی از اطمینان بروند یک رکن کلیدی رابطه‌ی مردم با حکومت است. رابطه‌ی مردم با حکومت متقابلاً و حکومت با مردم و مورد سوم را در برمی‌گیرد؛ این سه در بالاترین سطح از سه مؤلفه تأثیر می‌پذیرند. با کمال تأسف به طرز فاجعه آمیزی نسبت به آنچه آقای بهشتی در قانون اساسی آورده بود عقب گردها و پس رفت‌های حیرت انگیز داشتیم ولی به شرحی که عرض کردم چون نظام قاعده‌گذاری با منطق توسعه دینی با قرائت شهید بهشتی کارها را جلو نمی‌برد در هر سه زمینه وضعیت اسفباری را به نمایش گذاشته است. آن سه چه چیزهایی هستند؟ اگر اینها به رسمیت شناخته شوند آنگاه در یک زمان مناسب می‌توان با جزئیات توضیح داد چگونه می‌توانیم کشور را با کمترین هزینه از همه‌ی بحران‌های کوچک و بزرگی که با آنها دست به گریبان هستیم برکنار بگذاریم و نجات دهیم.

دکتر مومنی گفت:  اولین مورد آن سه زمینه، مسئله‌ی امنیت حقوق مالکیت است. در تعبیرهایی که فکویاما و عجم اغلو و داگلاس نورث دارند با جزئیات و به شکل بدیع و خارق العاده‌ای این مسئله را نشان دادند. در اینجا من می‌خواهم صمیمانه و خاضعانه همه‌ی علاقمندان به توسعه‌ی دینی عادلانه در ایران را دعوت کنم تا به درس گفتارهای آیت الله شهید دکتر بهشتی درباره‌ی صورت بندی نظری مسئله‌ی مالکیت از دیدگاه قرآن مراجعه کنند. در کتاب مبانی نظری اقتصاد اسلامی آمده و به نظرم این هم از افتخارات اندیشه‌ای تمدن اسلامی محسوب می‌شود. واقعاً زمانی با اسلوبی که شهید بهشتی در این زمینه نظریه پردازی کرد مسئله را نگاه می‌کنید یک احساس غرور و افتخار به شما دست می‌دهد که اگر مسلمان‌ها به آن اسلوب متوجه شوند می‌توانند بر افراز رویکردهای افراطی و تفریطی لیبرالی و مارکسیستی از موضع اسلام و به تعبیر شهید بهشتی با منطق فطرت این مسئله را خوب درک کنند.

به گزارش جماران استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: یکی از بزرگترین علائم اینکه چقدر اندیشه‌ی توسعه‌ حتی در سازمان برنامه‌ریزی توسعه در ایران عقیم و غریب است این است که در کل اسناد برنامه‌های توسعه چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب درکی عالمانه از نقش زیربنایی امنیت حقوق مالکیت مشاهده نمی‌کنیم. این غفلت تا امروز ادامه دارد و من شخصاً کار مطالعاتی انجام دادم که فعلاً ترجیح دادم انتشار عمومی پیدا نکند، نشان دادم از 1335 تا امروز یک سیر قهقرائی در امنیت حقوق مالکیت در ایران داریم و یک سقوط بی‌سابقه‌ای از زمانی که برنامه‌ی تعدیل ساختاری شروع شده در این زمینه اتفاق افتاد و هر قدر به سال‌های اخیر نزدیکتر می‌شویم سرعت این انحطاط بیشتر شده است. در حالی زمانی که نظریه‌ی مالکیت شهید بهشتی را نگاه می‌کنید واقعاً احساس غرور می‌کنید و اگر آثار متفکران بزرگ توسعه را نگاه می‌کنید حیرت می‌کنید چگونه می‌توان برنامه‌ی توسعه ریخت و از چنین مسئله‌ی حیاتی غفلت کرد.

وی گفت: عنصر دومی که در این زمینه خیلی حیاتی هست نظریه‌ی عدالت است. در تنظیم رابطه‌ی مردم با حکومت و حکومت با مردم و مردم با مردم هیچ عنصری به اندازه‌ی مناسبات عادلانه‌ی اقتصادی- اجتماعی نقش تعیین کننده ندارد. در بحث‌های قبلی به تفصیل در این باره صحبت کردم که متفکران توسعه زمانی که تجربه‌ی توسعه در قرن بیستم مورد واکاوی قرار دادند از تعبیر عنصر مافوق تعیین کننده برای عدالت استفاده کردند، به دلیل اینکه هر عنصری که ریشه در استمرار توسعه نیافتگی دارد یک سر در بی‌اعتنائی به مسئله‌ی عدالت اقتصادی- اجتماعی برمی‌گردد. حتی گزارش توسعه‌ی انسانی سال 2006 که موضوع آن بحران جهانی آب هست نشان داده که هیچ عنصری در توضیح بحران جهانی آب چه در مقیاس‌های ملّی و چه در مقیاس‌های بین المللی قدرت توضیح دهندگی‌اش به اندازه‌ی نابرابری‌های ناموجه نیست. از این زاویه می‌خواهم ادعا کنم و ان‌شاء الله امیدوارم در جلسه‌ی مستقلی بتوانم این را به تفصیل تقدیم دوستداران ایران و اسلام و شهید بهشتی کنم، می‌خواهم ادعا کنم در میان اسلام شناسان بزرگ قرن بیستم تنها متفکری که به صورت روشمند و نظام وار مسئله را عدالت را در قلب متغیرهای کنترل کننده‌ی اسلوب اسلام شناسی قرار داده آقای بهشتی است. در این زمینه بویژه کتاب بانکداری ربا و مسائل مالی در اسلام حیرت انگیز و خارق العاده است اینکه در روش شناسی عدل محوری جایگاه پیدا کرده است. دقیقاً تجلّی آن چیزی است که ما می‌گوییم عدل جزو اصول دین است. آقای بهشتی این را به صورت روشمند در استنباط‌های دینی وارد کرد و به همین خاطر هم به بدیع‌ترین نکته سنجی‌ها دست پیدا کردند.

دکتر مومنی گفت:  واقعاً زمانی که در این زمینه اندیشه‌های شهید بهشتی را مرور می‌کنید نکته‌هایی را درمی‌یابید که افتخار آمیز هستند. از منظر کارکردهای نظریه‌ی عدالت آقای بهشتی تعبیرهایی را مطرح کرد و مؤلفه‌هایی را ذکر می کند که برای هر اسلام پژوه توسعه خواهی می‌تواند ایده‌های نجات بخش داشته باشد. شهید بهشتی می‌گوید زمانی که عدالت را در اسلوب فهم خود از واقعیت قرار می‌دهید چند کارکرد بزرگ دارد. کارکرد اول اینکه عدل محورها ناگزیر عقل محور هستند و ناگزیر با جمود و تعصب‌های جاهلی و خارجی‌گری مرزبندی پیدا می‌کنند. به شکل عالی این مسئله در اندیشه‌های علی ابن ابی طالب (ع) متجلّی می‌شود که بزرگترین شهید عدالت در تاریخ بشر است. آقای بهشتی این را در کتاب «بایدها و نباید‌ها» یا «امر به معرف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن» توضیح داد.

وی گفت: مسئله‌ی بسیار کارکردی حیاتی دیگری که شهید بهشتی می‌فرماید این است که کسی که عدل محور می‌شود از هرج و مرج فکری نجات پیدا می‌کند. واقعاً اگر مجال بود دستاوردهای جامعه ‌شناسی توسعه را در این زمینه توضیح می‌دادم. اکنون خیلی از دلسوزان در میان کسانی که مسائل فرهنگی اهمیت می‌دهند فکر می‌کنند موعظه‌ کم وجود دارد که این قدر هنجارشکنی رایج شده است، در حالی که آقای بهشتی از دل قرآن به این بحث می پردازد که هرج و مرج و آشفتگی ارزشی- هنجاری در جامعه ریشه در مناسبات ناعادلانه دارد. اگر در برنامه‌ریزی‌ها عدالت را در حاشیه قرار دهید ناگزیر باید به سمت آشفتگی اقتصادی- اجتماعی حرکت کنید. از این زاویه جامعه شناس‌های توسعه هم بحث‌های خیلی خارق العاده دارند و می‌گویند بجای اینکه بدانید موعظه کم یا زیاد بوده هیچ عنصری برای دگرگونی‌های انحطاط آور ارزشی، قدرت توضیح دهنگی به اندازه‌ی نظام پاداش دهی اقتصادی- اجتماعی ندارد. زمانی که شما با رانت و ربا و فساد به گونه‌ای برخورد می‌کنید که هزینه‌ی فرصت ارتکاب آنها اندک باشد و هر کس تن به آنها در ندهد احساس بازندگی و عقب افتادگی می‌کند اصل ماجرا آنجا است، سراغ کمبود موعظه نروید.

دکتر فرشاد مومنی ادامه داد: مسئله‌ی بسیار حیاتی دیگری که در جامعه شناسی توسعه در این زمینه مطرح می‌شود عملکرد منادیان ارزش‌ها است. اگر شما در مقام موعظه چیزهایی را مطرح کنید اما زمانی که به خلوت رفتید آن کار دیگر کنید چه اتفاقی می افتد. بعد از نظام پاداش دهی اقتصادی- اجتماعی عامل بعدی که انحطاط اخلاقی را در جامعه توضیح می‌دهد عملکرد منادیان ارزش‌ها است. کاش به منادیان گرامی ارزش‌های دینی در کشور آموزش داده می‌شد که آن کار دیگر کردن در عصر اطلاعات و ارتباطات ناممکن شده است. بنابراین واقعاً باید به قاعده‌ی بازی متناسب با اقتضائات زمانه تن در دهید و اصل کارهای نامناسب را انجام ندهید و ماجراهای از این قبیل که اگر مجال بود باید خیلی مبسوط‌تر مطرح می‌شد. تقریباً حدود هفت کارکرد این گونه درباره دیدگاه اندیشه‌های شهید بهشتی مطرح کردم. برای اینکه بدانید آقای بهشتی چه اهمیتی برای این مسئله قائل هست و هزینه‌ی فرصت غفلتی که در اصل تن در دادن به برنامه‌ی تعدیل ساختاری بر سر کشور وجود دارد  هم از منظر دینی و هم از منظر توسعه چه اندازه بوده است.

به گزارش جماران استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت:  آقای بهشتی می‌گوید اگر با یک رویکرد ظاهرسازانه سراپای جامعه را با آیات قرآن بپوشانید اگر مناسبات ناعادلانه باشد در لجن بودن این مناسبات هیچ تغییری ایجاد نمی‌کند. خدا می‌داند اگر زمان بود و می‌شد اینها را شرح و بسط داد چقدر حکمت در اینها وجود دارد. عالی‌ترین نکته از نظر کارکردی از دیدگاه شهید بهشتی اینکه می‌فرماید: «ملاک و محک اصلی برای اعتبار سنجی از ادعاهای فردی و جمعی درباره‌ی اسلامی بودن مناسبات عدالت است. در مقیاس فردی و اجتماعی عدل محک سنجش این ادعاها است.» ایشان به شرحی خارق العاده در کتاب «پیامبری از نگاه دیگر» این را تشریح کرد. آن مسیری که ایشان در زمینه صورت بندی نظری از مناسبات عادلانه مطرح کرد بسیار اهمیت دارد. بخش اعظم بحث‌هایی که در این زمینه کرد در نظریه‌ی ربا و مالکیت و شناخت مدل عملیاتی نیل به عدالت اجتماعی را توضیح داد و در قانون اساسی در اصول کلی به صورت یک سیستم آن را عملیاتی کرد.

دکتر مومنی گفت: در جایی من نشان دادم آنچه بحران‌های موجود در ایران را بیشتر توضیح می‌دهد عمل به قانون اساسی نیست بلکه عمل نکردن‌ها و دور زدن‌ها و مسخ کردن اصول راهبردی قانون اساسی است که می‌تواند توضیح دهد چرا جامعه‌‌ی ما دچار انحطاط شده است. من دلم می‌خواست در این باره خیلی صحبت کنم که اصول روش شناختی که ایشان برای ارائه‌ی نظریه‌ی عدالت داد با چه دقتی درباره‌ی اینکه سهم انسان از خلق ارزش افزوده چگونه تعیین می‌شود آنجا مطلق انگاری‌های نظریه‌ی مالکیت سرمایه داری و سوسیالیستی را همزمان نقد می‌کند. این عالمانه‌ترین و عمیق‌ترین نظریه‌ای است که در تشریح دیدگاه اسلامی با آن برخورد کردم. بزرگان دیگری هم خیلی خوب در این زمینه کار کردند؛ بخصوص آقا محمد باقر صدر و آقا سید محمود طالقانی در آثارشان در این زمینه خیلی خوب کار کردند ولی انصاف اینکه از نظر سازگاری درون و بیرونی و تبعیت از منطق روش شناختی‌ در اندیشه‌ی شهید بهشتی منحصر به فرد است.

به گزارش جماران دکتر فرشاد مومنی که در تحلیل اندیشه های اقتصادی شهید بهشتی سخن می گفت ادامه داد: نکته‌ی حیاتی در این زمینه اینکه به محض اینکه عدالت به عنوان رکن اصلی پذیرفتید برای اینکه نااطمینانی‌ها به حداقل برسد یک در هم تنیدگی تمام عیار بین عدالت محوری و تولید محوری وجود دارد. در جامعه‌ای که تولید به حاشیه می‌رود و رانت و ربا و فساد موتور اصلی خلق ارزش می‌شود آن جامعه رو به انحطاط می‌گذارد. در این زمینه کارهایی انجام داده‌ایم و من در گفتگوها و آثار متفاوت در این زمینه مبسوط صحبت کردم ولی دلم می‌خواهد یک نکته را مطرح کنم که کتاب «مبانی نظری اقتصاد اسلامی» آیت الله شهید دکتر بهشتی را ببینید. در آنجا می‌گوید: «ضد اسلامی‌ترین شیوه‌ی مواجهه‌ی با مسئله‌ی فقر شیوه‌ی سفله پروری است.» چیزی که متأسفانه در کشور ما با بحران قفل شدگی به تاریخ روبرو شده و سازه‌های ذهنی رانت زده گویی نمی‌توانند خودشان را از این زمینه خارج کنند. در آنجا آقای بهشتی می‌فرماید: «اگر تکیه بر مشارکت خلاق و فعال فقرا نباشد به هیچ وجه امکان فقرزدایی وجود ندارد.» در اصول اقتصادی قانون اساسی آقای بهشتی از تعبیر بالندگی تولید استفاده می‌کند و می‌گوید: «آن چیزی که نجات دهنده هست تولید فناورانه است.» واقعاً می‌توانید انحطاط در اندیشه‌‌ی کنونی اداره‌ی کشور را از این زاویه نگاه کنید؛ چنانکه اظهارات و انتشارات صریح معاونت اشتغال وزارت کار می‌گوید بخش اعظم اشتغال‌هایی که در پانزده ساله‌ی گذشته در ایران اتفاق افتاده به طور کلی اشتغال غیر مولّد است و در بین اشتغال‌های غیر مولّد آن اشتغال‌هایی که هیچ نسبتی با تولید فناورانه ندارند و عمدتاً در بخش غیر رسمی شکل می‌گیرند وجهه‌ی همّت بوده است. چقدر دریغ و تأسف که اگر شما با متر اندیشه‌های شهید بهشتی که اندیشه‌های اسلامی توسعه‌گرای روزآمد و مبتنی بر قانون اساسی در کشور هست این مسئله را بررسی کنید به وضوح می‌بینید چگونه در ایران با سهل انگاری‌های بزرگ و سلسله مراتبی اساساً غیر مولّدها را به مولّدها ترجیح داده‌اند و در بین مولّدها هم تولید غیر فناورانه و رانتی را به تولید فناورانه ترجیح دادند.

این صاحب نظر اقتصاد ایران در ادامه تحلیل خود از اندیشه های اقتصادی شهید بهشتی گفت: واقعاً کسانی که نظارت‌های راهبردی بر سرنوشت کشور دارند باید توضیح دهند چگونه در خواب غفلت بودند که در کل ارزش افزوده‌ی بخش صنعت ایران در فاصله‌ی 1370 تا 1395 سهم صنایع رانتی معدنی خام فروشانه از کل ارزش افزوده‌ی بخش صنعت از حدود 30 درصد به 70 درصد رسیده است. به این ترتیب اینها خود تولید را هم یک محمل برای کسب رانت کرده‌اند و بخش بزرگی از فاجعه‌هایی که در دو دهه‌ی گذشته در اقتصاد ایران خیلی عریان‌تر قابل مشاهده است به این مسئله برمی‌گردد که در اصول رانت، ربا، فساد، دلالی و واردات را پاداش دهند و تولید فناورانه را تنبیه می‌کنند.

وی گفت: تولید فناورانه با اشتغال مولّد یک پیوند تمام عیار دارد. فاجعه آمیزترین شوک‌ها به ترکیب و کیفیت اشتغال ایران در پانزده سال گذشته وارد شده و من با جزئیات این را در کتاب «اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز» که سال 1394 منتشر کردم توضیح دادم. ارزیابی آسیب شناختی که چرا به این روز افتاده‌ایم هم در کتاب «عدالت اجتماعی، آزادی و توسعه در ایران امروز» ارائه شده است که در سال 1396 انتشار پیدا کرد. این قدر وحشتناک و عریان این مناسبات رانتی وجود دارند که آدم حیرت می‌کند.

به گزارش جماران دکتر مومنی گفت: در اینجا من می‌خواهم یک سخن مشفقانه‌ای هم با مدیریت اقتصادی کشور و به ویژه مسئولان گرامی بانک مرکزی کنم. رویکرد جدیدی که اتخاذ شده و عزیزان فکر می‌کنند فتح الفتوح می‌کنند و آن هم اینکه می‌گویند ما خیلی غوغا می‌کنیم و دلیل آن اینکه می‌گویند ما از بانک مرکزی وام نمی‌گیریم. من واقعاً صمیمانه و مشفقانه مسئولان بانک مرکزی، مسئولان مدیریت اقتصادی کشور، نهادهای نظارتی راهبردی را دعوت می‌کنم تا به این مسئله توجه ویژه کنند. ما یک مسیر پر سرعت رو به انحطاط مشاهده می کنیم که بخاطر این خطای اندیشه‌ای راهبردی در بین مسئولان بانک مرکزی  وضوح بیشتری نمایش پیدا کرده و این می‌تواند برای کشور فاجعه‌های بزرگ بسازد.

وی گفت: اینها می‌گویند ما می‌خواهیم عملیات بازار باز را محور قرار دهیم. یک نفر نگفت از منظر شرعی و تحلیل‌های سطح توسعه چه حکمتی وجود داشت که 38 سال گذشته اجازه نمی‌دادند این کار انجام شود؟ چرا درباره‌ی منطق‌ها و استدلال‌های آنها اصلاً بحث نمی‌شود؟ از این زاویه با یک گرته برداری و تقلید بسیار سهل انگارانه و سطحی بانک مرکزی به دولت فشار می‌آورد که بدهی‌ها را تبدیل به اوراق بدهی کن. در واقعی یک کانون اصلی دادوستدهای سوداگرانه را در این زمینه باز کرده‌اند و بعد که با اینها صحبت می‌کنید می‌گویند کشورهای پیشرفته‌ی صنعتی هم این کار را انجام می‌دهند. من می‌گویم کشورهای پیشرفته‌ی صنعتی صد سال است که از مرحله‌ی تولید انبوه در تولید فناورانه عبور کردند و اکنون شما همان تولید صنعتی نیم بند را هم رانتی و ضد توسعه‌ای و مونتاژکارانه و به شدت وابسته به واردات کرده‌اید از بس در تشویق خام فروشی به نام تولید صنعتی افراط نشان دادید.

وی گفت: مسئله‌ی بعدی اینکه کسانی که از بدهی خلق ارزش می‌کنند اول نرخ بهره را به حول و حوش صفر رسانده‌اند. شما به نرخ بهره دست نمی‌زنید و به نرخ بهره‌ی نزدیک به 20 درصد در ظاهر و خدا می‌داند چند درصد در عمل این کار را انجام می‌دهید که از منظر اقتصاد سیاسی خیلی نشانه‌ی خطرناکی از منظر تسخیر شدگی مدیریت اقتصادی کشور به دست غیر مولّدها است. شما به تحولات جایگاه ارقام مربوط به بازپرداخت اصل و فرع بدهی‌هایی که دولت از کانال‌های غیر شفاف و ضد توسعه‌ای خلق پول نگاه می کنید، می بینید که چه خبر است.

این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: من می‌خواهم از مقامات بانک مرکزی کشور خواهش کنم صادقانه گزارش کارشناسی انتشار دهند و بگویند چه اتفاقی افتاده یک رشد 50 درصدی در ارزش خالص دارایی‌های خارجی بانک مرکزی در سال 1398 مشاهده می‌کنیم. در دهه‌های 1370 و 1380 که این مسئله فاجعه سازی‌های بزرگ کرد و اکنون رئیس بانک مرکزی اعتراف می‌کند اینکه نزدیک به 300 میلیارد دلار دارایی‌های بین نسلی ارزی کشور بخاطر آن خطا دود شد که ارز را به صورت گران‌تر در بازار غیر رسمی فروخته می شد که در زمان جنگ به آن بازار سیاه ارز نامیده می شد و این ها اسم آن را بازار آزاد ارز گذاشته‌اند؛ فروخته می شد. اسم تباهی و سیاهی را آزادسازی گذاشته‌اند.

وی گفت: شما دو دهه این رویه  را تجربه کردید که از طریق رویه‌های غیر شفاف با همین شعار که ما می‌خواهیم از بانک مرکزی قرض نکنیم چیزی که شفاف است و حساب و کتاب وجود دارد و سیستم‌های نظارتی بالای سرش هست را کنار می‌گذارید و به سمت بازی‌هایی می‌روید که یک رکن آن دامن زدن به تب سوداگرانه در بورس است و یک رکن افزایش گاه و بیگاه نرخ ارز است و این گونه شاهد فاجعه سازی‌هایی هستیم که در همه‌ی عرصه‌های حیات جمعی در ایران انجام می‌شود.

دکتر مومنی ادامه داد: مسئله‌ی بسیار حیاتی‌تر اینکه اگر آمریکا این کار را انجام می‌دهد به تعبیر اقتصادشناس‌های بزرگ خودشان می‌گویند آمریکا می‌تواند این اوراق را منتشر کند و به کشورهایی مانند عربستان سعودی و چین تحمیل کند. آن‌ها می‌گوید ما این گونه ویروس تورم را از کشور خودمان صادر می‌کنیم. شما که چنین موقعیتی ندارید. بنابراین از یکسو مونتاژکاری را زیاد می‌کنند و از یکسو خام فروشی را زیاد می‌کند که باعث انحطاط در رابطه‌ی مبادله در ایران شده و جایگاه تولید توسعه‌گرا در ایران به طرز فاجعه آمیزی ساقط کرده و از سوی دیگر هم تب سوداگری را دامن می‌زنند. واقعاً نهادهای نظارتی کشور نگاه کنند کسانی که به اسم کارشناس و در کادر بازارگرایی مبتذل از گران شدن ارز اظهار شادمانی می‌کنند. به دلیل اینکه بین بازی سوداگرانه با نرخ ارز، طلا، بورس و... پیوندی وجود دارد می‌گویند حالا که این گونه شد بخش بزرگی از مردم که به بورس آمدند از این بازی سوداگرانه در نرخ ارز سود می‌برند و بنابراین می‌گویند مقاومت‌های اجتماعی فراگیر بر علیه افزایش نرخ ارز کاهش پیدا می‌کند.

وی گفت: من می‌گویم این یک پوست خربزه‌ای هست که شما را با بحران‌های خیلی فراگیرتر از بحرانی روبرو می کند که در ماجرای به خیابان ریختن کسانی که در مؤسسه‌های غیر مجاز سپرده گذاری کرده بودند. واقعاً من نمی‌دانم چرا نهادهای نظارتی چیزهایی که جنبه‌ی کاملاً بدیهی دارد را نادیده می‌گیرند و شاهد هستند ما را به سمت شیوه‌هایی در اداره‌ی کشور می‌برند که می‌تواند فاجعه‌های بسیار غیر قابل جبرانی برای کشور باقی بگذارد.

دکتر مومنی ادامه داد: رکن سوم و آخرین محوری که در این زمینه واقعاً شاهکار اندیشه‌ای شهید بهشتی است نکته ای است که ایشان در مقایسه با متفکران پیشگام توسعه هم نزدیک چهار دهه زودتر از منظر دینی به آن توجه کرده‌اند اینکه از دیدگاه شهید بهشتی و اسلوب اسلام شناختی که دارند نظم مبتنی بر اسلام یک نظم ضابطه محور و غیر قائم به شخص است.

وی گفت: در آنجا آقای بهشتی توضیح می دهد که اگر این مسئله آسیب ببیند ناامنی‌هایی که دو گروه عمده با منشأ طبیعی و با منشأ تعاملات انسانی است را دائماً باز تولید خواهد شد. نظم ضابطه محور غیر قائم به شخص است. در اندیشه‌ی شهید بهشتی معادل اسلامی ولایت فقیه ولایت خرد جمعی است نه ولایت فرد بر امور مسلمین. آقای سروش محلاتی در کتاب خود به عالی‌ترین شکل این مسئله را با جزئیات توضیح داد. آقای بهشتی از همین زاویه غیر قائم به شخص بودن را رمزگشایی کرد و این را تا سطح پیامبر تسرّی می‌دهد و می‌گوید: «آیا این تصادفی است که پیروان اسلام مانند پیروان ادیان دیگر به نام پیامبرشان عیسوی و موسوی شناخته نمی‌شوند بلکه مسلمان شناخته می‌شوند.» بعد توضیح می‌دهد و می‌گوید: «حتی رفتارهای پیامبر (ص) هم بر اساس ضابطه‌ها و معیارهای قرآنی با ادب اسلامی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.» نکته سنجی‌های خارق العاده‌ای می کند و بعد می‌گوید: «بخش اعظم مناسباتی که نظم اجتماعی غیر قائم به شخص را ایجاد می‌کند از دل انباشت و اعتلاء و توسعه و عزّت مسلمان‌ها تضمین می‌شود که جنبه‌ی غیر اقتصادی دارد.»

وی گفت: آقای بهشتی در این زمینه تعبیر دگم را مطرح می‌کند بدین معنا آموزه‌هایی که نظم اجتماعی غیر قائم به شخص را ایجاد می‌کند و به هیچ وجه تفسیر بردار نیست که بگوییم این اسلام شناس متفاوت از آن اسلام شناس به مسئله نگاه می‌کند. آن دگم‌هایی که آقای بهشتی مطرح کرد در آثارش مرور کنید بسیار تکان دهنده است و کاش مجال بود درباره‌ی اینها هم از منظر دانش کنونی توسعه توضیحاتی ارائه می‌دادم. شهید بهشتی می‌فرماید مهمترین دگم در این زمینه آزادی انتقاد از رهبران جامعه‌ی اسلامی است. به تعبیر ایشان آزادی انتقاد آزادی پس از ابراز دیدگاه است نه تا مرحله‌ی ابراز دیدگاه. با همه‌ی جزئیاتی که ایشان در آثار خود با جزئیات نشان داد. آن دگم بعدی که ایشان مطرح می‌کند حرمت مجازات و حبس قبل از انجام جرم است. دگم بعدی که ایشان مطرح می‌کند منع شکنجه است و می‌گوید: «حاکم اسلامی تحت هیچ شرایطی حق اجازه‌ی شکنجه دادن به شهروندان ندارد.» همین گونه محورهای دیگری در این زمینه مطرح کرد که واقعاً حیرت انگیز است.

به گزارش جماران استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: من می‌‌خواهم بگویم عالی‌ترین صورت بندی در اندیشه‌ی توسعه در این زمینه در کتاب نورث و والیس و ویگنس تحت عنوان خشونت و نظم‌های اجتماعی آمده که چگونه گزار اصلی از توسعه نیافتگی به توسعه را توضیح می دهد که گذار از نظم اجتماعی قائم به شخص به نظم اجتماعی غیر قائم به شخص است. ادعای من این است که آقای بهشتی از منظر آموزه‌های مبتنی بر وحی خیلی جامع الاطراف‌تر و کاربردی‌تر این مسئله را در آثار خود آورد و واقعاً می‌تواند برای ما الهام بخش باشد.

وی گفت: این اسلوب اسلام شناسی و اسلوب توسعه‌ای که متفکران بزرگ ارائه کردند برای شرایط کنونی ایران دو کارکرد دارد. کارکرد اول اینکه مانند متر و معیاری به ما می‌گوید از طریق محک زدن آنچه انجام شده و آنچه باید انجام می‌شد به شما توضیح می‌دهد چرا اینقدر دچار انحطاط در عملکرد اقتصادی و انبوه بحران‌های اقتصادی و اجتماعی شده‌ایم. از این نظر شما را مجهز می‌کند تا بتوانید ریشه‌های اصلی غفلت‌ها، خطاها و فسادها را درک کنید و از جنبه‌ی ایجابی دقیقاً به صورت اجرایی و عملیاتی توضیح می‌دهد چه کارهایی را در اولویت قرار دهید تا نجات پیدا کنید.

دکتر مومنی ادامه داد: در اینجا می توان به بحثی پرداخت که متفکران بزرگ دینی درباره‌ی رمزگشایی از انحطاط مسلمین و عقب ماندگی آنها کرده‌اند. این پارادوکسی است که خیلی از متفکران و اسلام شناسان بزرگ درباره آن به بحث پرداختند. بحث بر سر اینکه اگر این دین، دین خاتم است پس چرا کارنامه‌ی کسانی که به آن باور دارند در مقیاس جهانی اینقدر فاجعه آمیز است؟ عین این مسئله برای انتخاب نقطه‌ی عزیمت حیاتی در میان متفکران بزرگ توسعه هم وجود دارد. همه‌ی آنها می‌گویند برای رمزگشایی از منشأهای این انحطاط و رمزگشایی از سازوکارهای برون رفت از آن پرسش بنیادی ای که هر نظام عقیدتی و هر نظام علمی توسعه خواه باید به آن پاسخ دهد این است که مهمترین و حیاتی‌ترین نقطه‌ی عزیمت کدام است؟ اینجاست که قرائت‌ها مهم می‌شوند.

وی گفت:  من در تحقیق دیگری که انجام دادم آثار حدود ده متفکر بزرگ تاریخ بشر را در دوره‌های تاریخی متفاوت از این زاویه مورد بررسی قرار دادم زمانی که می‌خواهند انحطاط یا رونق و شکوفایی و اعتلاء را رمزگشایی کنند روی قرائتی که از دین وجود دارد تأکید می‌کنند. از این زاویه است که می‌گویم قرائت آیت الله شهید دکتر بهشتی برای ایران نجات بخش است و اگر حکومت واقعاً وقوف دارد که پتانسیل‌های اندیشه‌ای باورهای شبه طالبانی و شبه داعشی در جامعه‌ی ما به هیچ وجه کمتر از همسایگان نیست واکسیناسیون عقیدتی در این زمینه فقط از طریق ترویج اندیشه‌های شهید بهشتی در درجه‌ی اول و سایر متفکران عقل گرا و بزرگ مانند علامه طباطبایی، مرتضی مطهری، محمد باقر صدر، موسی صدر، موسوی اردبیلی و از این قبیل امکان پذیر است.

دکتر مومنی ادامه داد: هیوم در کتاب «تاریخ طبیعی دین» خیلی خیلی شفاف می‌گوید: یک دین هر اندازه معقول و منطقی باشد در اذهان مردم ناآگاه و بی‌دانش ناگزیر مسخ می‌شود. در قرن بیستم برخی از متفکران بزرگ می‌گویند در راستای منافع ساختار قدرت هم این مسخ امکان پذیر است و این گونه بحث هیوم را تکمیل کردند. بنابراین باید به بحث هیوم و اینکه چه قرائتی از دین مسلّط هست توجه داشته باشید تا بتوانید داوری کنید چرا جامعه به سمت انحطاط و توسعه رفته است.

وی گفت: خیلی جالب است در قرن نوزدهم در ژاپن یکی از بزرگترین استراتژیست‌های دوران میجی فوکوتساوا یوکیشی در کتاب نظریه‌ی تمدن خود گفت: «آیین شینتو مانند مذهب بودائی، هر دو مثل آیین کنفسیوس و هر سه مثل مسیحیت و بقیه می‌توانند با اقتضائات جدید هماهنگ شوند یا نشوند. محدودیت اساسی در این زمینه خرد مردمانی است که به آن باور دارند.»

دکتر مومنی گفت: بر حسب سطوح متفاوت عقل محوری تفسیرهای متفاوتی از دین صورت می‌گیرد. عین این حرف با عبارت پردازی دیگری اریک فروم در کتاب «روانکاوی دین» مطرح کرد و گفت: «در بحث از توسعه و اضمحلال مسئله‌ی دین یا غیر دین مطرح نیست بلکه مسئله این است که چه نوع استنباط دینی را انتخاب می‌کنیم و به آن پاداش می‌دهیم. دینی که به اعتلاء بخشی انسان و آزادسازی انرژی‌های استثنائی او را  کمک می‌کند یا دینی که آن را عقیم می‌کند.» شاید از این نظر برای دوستان جالب باشد. شما می‌توانید خطبه‌ی 125 مولا علی ابن ابی طالب (ع) را مورد مداقه قرار دهید؛ آنجا که ایشان می‌فرماید: «قرآن خطی است نوشته شده میان دو پاره جلد که به زبان سخن نمی‌گوید و به ناچار مترجمی برای آن لازم است.» از نظر من فلسفه‌ی اجتهاد برای روزآمدسازی باورها و تلقی‌ها با اقتضائات زمانه همین چیزی است که علی ابن ابی طالب (ع) مطرح فرمود و می‌فرماید: «آن مترجم است که این عبارت‌ها تفسیر می‌کند و این مردمانند که از جانب آن متن سخن می‌گویند.» کل بحث‌هایی که از منظر هرمنوتیکی درباره‌ی نظام باورها و کارنامه‌ی عملکرد جوامع وجود دارد به اعتبار این نکته سنجی خارق العاده است.

این پژوهشگر اقتصاد توسعه گفت: نگاه کنید که بر اساس تفسیرهای علمی و دینی این‌ها توانسته‌اند برای مواجهه با مسائل نقطه‌ی عزیمت مناسب انتخاب کنند هم اکنون اگر خودتان را بجای حکومتگران گرامی بگذارید بی‌شمار بحران کوچک و بزرگ دارید نقطه‌ی عزیمت صحیح و کارآمد انتخاب کردن حیاتی‌ترین کاری است که در شرایط کنونی باید انجام شود. متفکران بزرگ مانند داگلاس نورث و دیگران می‌گویند در مطالعه‌ی ده هزار سال تاریخ مکتوب بشری اندیشه‌ی توسعه به ما می‌گوید هیچ نقطه‌ی عزیمتی به اندازه‌ی شروع مسئله از عدم اطمینان‌ها، نااطمینانی‌ها و ناامنی‌ها برای یک جامعه سرنوشت ساز نیست که به سمت توسعه یا اضمحلال حرکت کند. در آنجا بحث‌های بسیار خارق العاده‌ای در جزئیات وجود دارند که اکنون وارد نمی‌شوم و علاقمندان را به مطالعه‌ی کتاب درخشان «فهم فرایند تحول اقتصادی» دعوت می‌کنم که در این زمینه حداقل سه فصل بحث‌های بسیار کم نظیر و خارق العاده‌ای را انجام داده است. می‌گویند اینکه شما به عدم اطمینان‌ها حساس بشوید به عنوان نقطه‌ی عزیمت درست شرط لازم را فراهم می‌کند؛ شرط کفایت اینکه چگونه عدم اطمینان‌ها را تفسیر کنیم و آن تفسیرها تابع قرائت‌های علمی و دینی است.

دکتر مومنی گفت: در اقتصاد می‌توانید برای تفسیر سراغ بازارگرایی و بنیادگرایی بازار بروید یا می‌توانید سراغ توسعه گراهایی مانند داگلاس نورث و عجم اغلو و کسانی که اسم بردم بروید. آنگاه کارنامه‌ها زمین تا آسمان فرق می‌کنند و در ساحت معرفت دینی هم همین گونه است. شما می‌توانید قرائت‌های شبه داعشی و شبه خوارجی که در آنها وقوف روش شناختی به نقص اطلاعات وجود ندارد را برگزینید. اینها برداشت‌های خودشان را از ما انزل الله عین ما انزل الله تلقی می‌کنند و از دل آن خشونت و وحشی‌گری و ظلم و جنایت را تئوریزه می‌کنند یا می‌توانید اندیشه‌های شهید بهشتی و امثال ایشان از نظر اسلوب روش شناختی مورد توجه قرار دهید. در ادبیات توسعه در این زمینه خیلی وسیع بحث شده ولی به دلیل اینکه جز شهید بهشتی در آثار هیچ اسلام شناسی که توفیق مطالعه‌ی آثارش را داشته باشم ندیده‌ام که در آثارشان به این مسئله توجه کرده باشند توصیه می‌کنم دوستان بویژه کتاب «حق و باطل» و «نقش آزادی در تربیت کودکان» را مورد توجه قرار دهند.

به گزارش جماران استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت:  دانش امروز توسعه بدین معنا آثاری که در هزاره‌ی جدید در زمینه‌ی توسعه منتشر شده می‌گوید زمانی که انتخاب درستی کردید در مورد اینکه ناامنی‌ها حیاتی‌ترین هستند، عمومی‌ترین طبقه‌بندی از ناامنی‌ها این است که که عدم اطمینان‌ها را با منشأ طبیعت و تعاملات انسانی را بررسی کنید. متفکران توسعه از منظر فهم صحیح توالی‌ها می‌گویند شما اول باید عدم اطمینان‌های با منشأ طبیعت را سامان دهید تا امکان ساماندهی عدم اطمینان‌های با منشأ تعاملات انسانی وجود داشته باشد. در دو کتابی که از آقای بهشتی معرفی کردم واقعاً نظیر ندارد و هیچ متفکر دیگری در میان اسلام شناسانی که فهمی از اقتضائات زمانه داشتند و وقوف روش شناختی به مسئله‌ی نقص اطلاعات انسان را داشتند مانند ایشان بحث نکرده‌اند. ایشان می‌فرماید: «در مسئله‌ی آزادی تقدم با آزادسازی انسان‌ها از قید نااطمینانی‌های طبیعت هست.» توجه کنید چقدر تکان دهنده است! و چقدر خارق العاده است! بنابراین ایشان می‌فرماید: «من آزادی اندیشه را به مثابه یک امر فطری می‌دانم و می‌گویم این اندیشه باید اول برود به سمتی اینکه انسان‌ها را از قهر طبیعت آزاد کند.

وی گفت: بعدها نظریه پردازان توسعه می‌گویند انباشت سرمایه‌های انسانی و مادی در شرایطی که نااطمینانی با منشأ طبیعت وجود دارد امکان پذیر نیست. برای اینکه بدانید چقدر غربت اندیشه‌ی دینی توسعه‌گرا و اندیشه‌ی توسعه در این کشور داریم با اینکه شهید بهشتی در این سطح و با هوشمندی و شاید بیش از چهل سال زودتر از بزرگترین متفکران دانش توسعه تا امروز با اسلوب خاص اسلام شناختی این مسئله را ذکر کردند می‌گویند آزادسازی از قید طبیعت حیاتی‌ترین کاری هست که باید صورت بگیرد و در این مسیر عنصر اندیشه‌ای اصل است.

وی ادامه داد: در نقش آزادی در تربیت کودکان می‌گویند بین آزادی و آگاهی یک پیوند ناگسستنی و تمام عیار داریم؛ بدین معنا آگاهی رهایی بخش در غیاب آزادی از دو عدم اطمینان بزرگ امکان پذیر نیست و از این نظر انصاف اینکه آیت الله شهید دکتر بهشتی بی‌نظیر است.

وی گفت: بحث بر سر این است که در مدیریت توسعه‌ی ایران در سه دهه‌ی گذشته به طرز فاجعه آمیزی از این مسئله غفلت شده و هیچ عنصری به اندازه این اندیشه‌ی قدرت توضیح دهندگی اینکه چرا نزدیک به سه هزار میلیارد دلار تخصیص دادیم و کارنامه‌ای که داریم چنین اوضاع و احوالی دارد . به زیبایی می‌‌گوید چرا ما منابع را هدر می‌دهیم؟ به دلیل اینکه نقطه‌ی عزیمت را درست انتخاب نکردیم. بعد توضیح خواهم آنجا که ظاهراً درست کار کرده اند به دلیل اینکه در بستر رانتی قرار گرفته دچار از کارکرد افتادگی شده است.

این پژوهشگر اقتصاد ایران گفت: در سال 1383 نخستین گزارش ملّی فقر و نابرابری در ایران توسط وزارت رفاه وقت منتشر شد. از باب زمان آگاهی و اندیشه ورزی توسعه‌ی دینی و عالمانه برای ایران توجه کنید چه غفلت سهمگینی صورت گرفته است. زمانی که مسئله حل می‌شود و شما توضیح می‌دهید همه از خودشان با شگفتی می‌گویند اینکه این قدر بدیهی بود چگونه ما تاکنون توجه نکردیم؟ در آن گزارش می‌گوید از منظر نااطمینانی‌های با منشأ طبیعت تاکنون در ربع اول قرن بیست و یکم 42 گونه‌ی متفاوت ناامنی با منشأ طبیعت شناسایی شده است. بعد می‌گوید از 42 گونه‌ای که در سراسر جهان شناخته شده 34 نوع در ایران فعال است. ما که بیش از هفتاد سال سابقه‌ی برنامه ریزی توسعه و جزو پیشگام‌ها در سطح کشورهای در حال توسعه هستیم چه آن زمان که برنامه‌های توسعه با ادعای دین باوری نوشته نمی‌شد و چه آن زمان که با ادعای دین باوری نوشته شده وجه مشترک آن این است که بیشترین سهل انگاری در این زمینه داشته‌اند.

دکتر مومنی ادامه داد: هم اکنون نگاه کنید مطالعه‌هایی که در اسناد استراتژیک توسعه در ایران وجود دارد می‌گوید بیش از یک سوم سکونتگاه‌های روستایی ایران در معرض تهدید دائمی سیل قرار دارند. اینکه عرض کردم به این موضوع توجه بایسته نشده بدین معنا است که اقتضائات بومی ایران و بهره‌گیری از دانشی که به صورت انباشتی توسط پیشینیان فراهم شده نشان می دهد آنها خیلی خردورزانه‌تر از ما که از ظرفیت‌های درآمد ارزی و فناوری‌های روز هم برخوردار هستیم با این مسئله برخورد می‌کردند. در کشوری که میزان تبخیر آب سه برابر میانگین جهانی هست و میزان بارندگی به طور متوسط یک سوم میانگین جهانی است چند صد سال پیش پیشینیان ما فهمیده بودند ایمن سازی جامعه در برابر سیل و بحران خشکسالی این است که سفره‌های زیرزمینی را اولویت دهید و تقویت کنید. در حالی که در دوره‌ی برنامه دار شدن بیشترین ضربه‌ها را به سفره‌های زیرزمینی آب زدیم و به طرز وحشتناکی تحت تأثیر مافیای سدسازی و اندیشه‌های انحطاطی معطوف به آن سد ساختیم.

استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: در شیوه‌ی سدسازی اصل برآوردهای کارشناسی عالمانه برای حل و فصل بحران عدم اطمینان در زمینه‌ی خشکسالی و سیل نبود بلکه منافع رانتی بوده است. در اینجا باید از استاد فقید مرحوم دکتر حسین عظیمی ذکر خیری کنم که یکی از ارزشمندترین میراث‌هایی که از ایشان به یادگار ماند این است که در سال‌های پایانی عمر خود در زمینه‌ی ارتقاء ذخیره‌ی دانایی کشور و یکپارچه سازی دانش‌های پراکنده‌ی تخصصی در ایران همّت بی‌نظیر کرد. برای اولین بار در دوره‌ی ایشان سازمان برنامه در مؤسسه‌ی نیاوران بجای اینکه به افراد سفارش پروژه‌ی مطالعاتی دهد به نهادها داد و بدین معنا ایشان نهادهای تخصصی را برگمارد تا اینکه از همه‌ی ذخیره‌ی دانایی تخصصی در کشور استفاده کنند و گزارش ملّی دهند. یکی از این گزارش‌ها به ماجرای توسعه‌ی روستایی در ایران مربوط می‌شد که به همّت استاد ارجمند جناب آقای سید حسن کاظمی و همکاران ایشان ارائه شد که واقعاً یک سند منحصر به فرد در تاریخ اندیشه‌ی توسعه روستایی در ایران بشمار می‌آید.

وی گفت: در آنجا که داده‌ها تا سال 1380 را پوشش می‌داد نشان داده بودند در هفتاد ساله‌ی گذشته به موازات اینکه به سمت نادیده گرفتن تقویت سفره‌های زیرزمینی رفتم و سدسازی را اولویت دادیم تعداد وقوع سیل در ایران رو به افزایش پیدا کرده است. من می‌گویم اکنون که قرار است دوستان برای برنامه‌ی هفتم توسعه کشور آرام آرام خودشان را گرم کنند از این زاویه تکان دهنده‌ترین قسمت داستان اینکه در دوره‌ی تعدیل ساختاری (از 1368 به بعد) که افراطی‌ترین رویه‌ی سدسازی از نظر تعداد در دستور کار قرار گرفته تعداد وقوع سیل هم بیشتر شده است. برای اینکه بدانید ماجرا چگونه پیوند برقرار می‌کند با منافعی که نسبتی با منافع توسعه ملّی ندارد یادتان بیاید در بحبوحه‌ی سیلی که در سال گذشته اتفاق افتاد مردم نابود می‌شدند مافیای سدسازی مدام از زبان این و آن می‌گفت توجه کنید اگر ما سد نداشتیم چه می‌شد! درست مانند کسی که خودش فرافکنانه با لب و دهان ماستی قسم می‌خوردند آنها ماست نخورده‌اند و می‌خواستند ذهن‌ها را به سمت دیگر معطوف کنند.

دکتر مومنی گفت: عین این مسئله در مورد نحوه‌ی مواجهه با مسئله‌ی زلزله هم وجود دارد و به قاعده‌ای که عرض کردم در کار عمیق توسعه گرا باید از خودمان بپرسیم چگونه این جامعه را اداره می‌کنیم که از 42 نوع عدم اطمینان شناخته شده در سطح جهان 34 نوع فعال است؟ چه از منظر دانش توسعه و چه از منظر اسلوب روش شناختی شهید بهشتی برای اعتلاء جایگاه مسلمین در دنیا بر اساس یک فهم روزآمد از دین هر دو می‌گویند این حیطه اولویت دارد.

به گزارش جماران دکتر مومنی با بیان این که همیشه این گونه است که در جامعه‌ی ما حواشی بر متن غلبه پیدا می‌کند، متذکر شد: کسانی درباره‌ی آیت الله شهید دکتر بهشتی به اعتبار نقش بی‌بدیلی که در شکل‌گیری قانون اساسی جمهوری اسلامی داشته‌اند نوعی برخوردهای افراطی و پیش داورانه می‌کنند و بنابراین باب بحث و گفتگو بسته می‌شود. این یک گرفتاری فرهنگی فاجعه ساز در کشور ما به حساب می‌آید به دلیل اینکه خودمان را همه چیز دان می‌دانیم نیاز به بررسی و تعمق و گفتگو چندان احساس نمی‌شود. در ساخت سلسله مراتب قدرت یک هم راستایی عجیب بین آن خلق و خو و بی‌تابی و عدم احساس نیاز به برخورد ژرف اندیشانه و مبتنی بر گفتگو درباره‌ی مسائل بنیادی کشور دیده می شود.

وی ادامه داد: با گذشت نزدیک به چهل سال از ایام شهادت آیت الله شهید دکتر بهشتی، ما فکر کردیم چقدر خوب است که این باب در مؤسسه‌ی مطالعات دین و اقتصاد باز شود. قدر و منزلت ذخایر دانایی موجود در کشور را بدانیم و همین گونه کمک کنیم تا به سمت کانون‌های اصلی مشکلات برویم و به اقتضاء ساخت رانتی تن به حاشیه‌ها ندهیم.

دکتر مومنی با اظهار تأسف از شرایط ذهنی حاکم بر جامعه گفت: در شرایط ذهنی حاکم بر جامعه رسانه‌های رسمی تبلیغی که عادت کرده‌اند با همه چیز برخوردی ابزاری کنند؛ نقش بسیار بزرگی در ترویج سطحی نگری و سهل انگارانه و بی‌ضابطه با مسائل دارند. برخورد ابزاری آنها باعث شده متفکران و اندیشه ورزان بزرگی مانند آیت الله دکتر شهید بهشتی، مرحوم علامه طباطبایی، مرحوم آقا محمد باقر صدر، مرحوم آقا مرتضی مطهری، مرحوم آقا موسی صدر و از این قبیل فقط به اقتضاء برخوردهای سیاست زده در دستگاه تبلیغی ما جایگاه پیدا ‌کنند. به ندرت پیش می‌آید بنیان‌های اندیشه‌ای آنها که سهمی بسیار بزرگ گرایش عمومی مردم به دین خدا داشته است مورد توجه قرار گیرد. به نظرم درباره‌ی دو متفکر بزرگ در این زمینه بیشترین جفاها از سوی دستگاه تبلیغاتی ما صورت گرفته است. این دو متفکر بزرگ عبارتند از استاد فقید مرحوم دکتر علی شریعتی و استاد شهید آیت الله دکتر بهشتی.

وی گفت: هر کس شرایط و زمانه‌ی دانشگاه‌های قبل از انقلاب را تجربه کرده باشد می‌داند دکتر شریعتی چه سهم بزرگی در ایجاد گرایش نظام وار و گسترده به سمت دین خدا در محافل دانشگاهی داشته ولی تقریباً می‌توان گفت با کمال تأسف بجای اینکه حق شریعتی به جا آورده شود و اندیشه‌های او مطرح و نقد شود متأسفانه رویه‌ی بایکوت و شایعه پراکنی در دستور کار قرار گرفته و ما از آن ناحیه هم شاهد کفران نعمت بزرگ برای دوران قبل از انقلاب اسلامی هستیم و کفران نعمت بزرگتر اینکه کل ماجرای آشنایی نسل فرهیخته‌ی کنونی با آیت الله شهید دکتر بهشتی به این متنزل شده که یک عبارت از ایشان بارها و بارها تکرار می‌شود. به جای اینکه ما نظام اندیشه‌ای ایشان را برجسته و روزآمد کنیم و در معرض نقدهای عالمانه و اعتلاء بخش قرار دهیم به کلی اندیشه‌های شهید بهشتی بویژه اسلوب اسلام شناختی ایشان و نظام سازی برای اداره‌ی کشور بر اساس اندیشه‌های دینی به حاشیه رانده می شود.

استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: من در آستانه‌ی چهلمین سال شهادت این مرد بزرگ و یاران باوفا و همراهان هفتاد و دو نفره‌ی شهید ایشان نظام تصمیم‌گیری‌های اسلامی کشور و نظام تبلیغاتی کشور را به یک بازنگری بنیادی فرا می‌خوانم. اگر فکر کرده‌اند در این برخورد سیاست زده و ابزار انگارانه‌ی با سرمایه‌های نمادین و استراتژیست‌های بزرگ کشور سودی عاید خود آنها و جامعه‌ی ما شده تقاضا می کنیم همان رویه‌ها را ادامه دهند اما اگر واقعاً متوجه می‌شوند با مملکت و دین خدا به اعتبار برخوردهای سیاست‌ زده و ابزاری چه کرده‌اند چقدر خوب است که یک اصلاح و تصحیحی از این زاویه صورت بگیرد.

این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: من در این جلسه به اعتبار پژوهش‌های متخصری که به عنوان یک پژوهشگر کوچک توسعه در کشور و به اعتبار نقش و جایگاه بی‌بدیل آیت الله شهید دکتر بهشتی در جایگزین کردن نظم سلطنتی با نظم مبتنی بر آموزه‌های جمهوری اسلامی داشته‌اند سعی کردم یک بررسی تطبیقی در این زمینه انجام دهم.

وی گفت: در روایت‌های به کرّات تکرار شده از سوی معصومان گرامی روایتی با این مضمون داریم که می‌‌فرمایند: «اتَّقُوا فِراسَةَ المؤمنِ ؛ فإنّهُ یَنظُرُ بنورِ اللّه» برداشت من این است که در ربع پایانی قرن بیستم در سرزمین گرامی ایران از این زاویه واکاوی فراست‌های آیت الله شهید دکتر بهشتی و ذخیره‌ی دانایی خارق العاده‌ای که برای جامعه‌ی ما پدیده آورده‌اند. اما به واسطه‌ی ملاحظات رانتی و غیر توسعه‌ای و ضد توسعه‌ای یا جهل و غفلت کاملاً به حاشیه رانده شده می‌خواهم ادعا کنیم زمانی که ما آخرین دستاوردهای نظری توسعه را مورد توجه قرار می‌دهیم در حیرت قرار می‌گیریم از اینکه این قرآن پژوه و فیلسوف علم و فقیه کم نظیر تاریخ اسلام چگونه توانسته‌اند با اسلوب روش شناختی خودشان افق‌هایی  چند دهه قبل از آنکه نظریه پردازان بزرگ توسعه باز کرده باشند و بخاطر آن نوبل گرفته باشند به روی جامعه‌ی اسلامی و در مسیر ساختن تمدن اسلامی به روی مسلمان‌ها باز کند و ما چگونه در این زمینه کفران نعمت می‌کنیم.

دکتر فرشاد مومنی گفت: اگر دوستانی بخواهند در این زمینه کار به نسبت عمیق‌تری انجام دهند و منشأ خیر و اثر برای جامعه باشند من چند کتاب را معرفی می‌کنم؛ تلفیقی از کتاب‌های درخشان و ممتازی که از شهید بهشتی به یادگار مانده و کتاب‌هایی که قلّه‌ی معرفت توسعه طی دو دهه‌ی گذشته را به نمایش می‌گذارد. فکر می‌کنم هم به اعتبار اینکه بحث‌های خودم روی آنها مبتنی هست و هم به اعتبار اینکه بویژه در مورد آثار توسعه‌ای یک وفاق نظر جمعی وجود دارد،  شاید با دعوت همگان به اندیشه ورزی و گفتگوهای اعتلاء بخش بر محور نظریه پردازان بزرگ توسعه و اندیشه‌های سترگی که به میراث گذاشته‌اند و همین گونه بنیان‌های اندیشه‌ای که برای اداره‌ی ایران مبتنی بر اسلام و با خصلت توسعه گرا توسط شهید بهشتی به میراث گذاشته شده بتوانیم کمک کنیم تا یک ارتقاء سطحی پدید بیاید.

وی گفت: کتاب‌های بسیار مهمی که در این زمینه به گمانم خیلی کمک کننده هستند و به همه‌ی دوستانی که این صدا را می‌شنوند توصیه می‌کنم در هر جمعی که قرار دارند گروه‌های مطالعاتی برای کتابخوانی بر محور این آثار شکل دهند نخست کتاب حق و باطل از دیدگاه قرآن؛ دوم- کتاب مبانی نظری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ سوم- کتاب باید و نبایدها یا امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن؛ چهارم- بانکداری، ربا و مسائل مالی در اسلام است. برداشت من این است که اگر مسابقه‌ای در میان آثار متکوب اسلام شناسان بزرگ تاریخ اسلام گذاشته شود که فهم مقتضی زمان و اعتلاء بخش دینی مبنا و محور داوری و گزینش باشد این کتاب‌ها جزو ممتازترین کتاب‌ها و پر افتخارترین آثاری است که از یک متفکر اسلامی بجا مانده است.

به گزارش جماران استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در تحلیل اندیشه های اقتصادی شهید بهشتی سخن می گفت، ادامه داد: حلقه‌ی تکمیل کننده‌ی این چهار کتاب که با دقتی از میان نزدیک به پنجاه اثر سترگ و خارق العاده‌ی آیت‌ الله شهید دکتر بهشتی انتخاب شده اند را می‌توانم کتاب «محققانه و عالمانه‌ی جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای محمد سروش محلاتی» معرفی کنم. ایشان چند سال پیش کتابی تحت عنوان «بازگشت از بهشتی و بازگشت به بهشتی» توسط انتشارات نهادگرا تقدیم جامعه‌ی توسعه خواه و دین باور پژوهشگران ایرانی کرد. از نظرم در ده ساله‌ی گذشته در ساحت معرفت دینی این کتاب جزو ممتازترین و متمایزترین آثاری هست که نگاه اعتلاء بخش به دین و توسعه‌گرا و مقتضی به زمانه را از منظر و دریچه‌ی اندیشه‌های آیت‌ الله شهید بهشتی به تصویر کشیدند و انصافاً یک اثر خارق العاده و مهم است.

وی ادامه داد: کتاب‌های بسیار مهم دیگری که زلزله‌ای در اندیشه‌ی توسعه طی دو دهه‌ی گذشته ایجاد کرده و در بحث‌های امروزم جاهایی که نسبت و اندیشه‌ی دینی با توسعه را مورد توجه قرار می‌دهد بیشتر روی آن آثار متمرکز هست و عظمت اندیشه‌ی آقای بهشتی از آن زاویه بهتر آشکار می‌کند در درجه‌ی اول دو اثر ممتاز و متمایز داگلاس نورث را در برمی‌گیرد که تحت عنوان «فهم فرایند تحول اقتصادی در سال 2005 منتشر شده و خوشبختانه به همّت انتشارات نهادگرا در دسترس فارسی زبانان گرامی قرار دارد. اثر دوم ایشان «خشونت و نظم‌های اجتماعی» است که خوشبختانه آن هم ترجمه شده و انتشارات روزنه در اختیار جامعه‌ی فارسی زبانان قرار داده است.

وی گفت: کتاب بسیار متمایز و ممتاز دیگری که می‌توانم در این زمینه معرفی کنم دو کتاب از عجم اغلو و رابین سون است، یکی با عنوان اینکه «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» و دومی که با دو عنوان «راه باریک آزادی» و «دالان باریک» که به زبان فارسی انتشار پیدا کرده است که انصافاً همه‌ی این ترجمه‌ها فاخر و ارزشمند هستند. کتاب ممتاز بعدی «نظم و زوال سیاسی» نوشته‌ی فرانسیس فکو یاما است. در واقع برآیند همه‌ی این آثار زمانی که زیر ذره بین قرار داده می‌شوند حکایت از این دارد که تمدن بشری بیش از آنکه بر محور ظرفیت‌های مادی شکل گرفته شود با وجود اینکه آن ظرفیت‌ها و تنوع و تفاوتی که از نظر منابع مادی در دسترس هر جامعه دارد آن هم برای خود موضوعیت دارد ولی این متفکران بزرگ بطور صد درصدی با تکیه بر ذخیره‌ی دانایی بشر روی این مسئله تمرکز می‌کنند که تمدن بشری بر محور ایده‌ها و نظام باورها در بالاترین سطح شکل گرفته است. در این زمینه طبیعتاً بحث‌های بسیار جذاب و خارق العاده‌ای وجود دارند که باید امیدوار باشیم ان‌شاء الله در قالب دوره‌های آموزشی در مؤسسه‌ی مطالعات دین و اقتصاد ارائه شود.

وی گفت: در واقع نظام باورها به تعبیری که بویژه داگلاس نورث مطرح می‌کند، چند کاربرد راهبردی دارند و به اعتبار این کارکردهای راهبردی و بر حسب نوع تفسیری از نظام باورها می‌شود جامعه به سمت توسعه یا اضمحلال می‌ رود. در مطالعات مربوط به دین و اقتصاد و رابطه‌ی دین با توسعه در سطح بالاتر این هم یک نکته‌ی بسیار مهمی هست. در این زمینه باید توجه کرد چرا متفکران بزرگ بدون استثناء بر این عقیده هستند نظام باورها بر حسب اینکه نحوه‌ی مواجهه‌اش با مسائل چگونه باشد هم بالاترین قدرت توضیح دهندگی را برای حرکت به سمت توسعه دارد و هم بالاترین قدرت توضیح دهندگی را برای حرکت به سمت اضمحلال دارد.

دکتر فرشاد مومنی گفت: به همین خاطر هست که می‌گوییم قرائت بهشتی از اسلام پتانسیل توسعه آفرینی دارد و قرائت‌های جایگزین شده با آن قرائت از زمان به شهادت رسیدن آیت الله شهید دکتر بهشتی تا به امروز عملاً نشان داده به هیچ وجه در این زمینه کارآمدی ندارد. این موضوع بحث بسیار وسیع و عمیقی می‌طلبد که باید در جای خود به آنها هم پرداخته شود. برآیند بحث‌هایی که متفکران بزرگ توسعه کردند، می‌گویند مهمترین کارکرد نظام باورها این است که امکان مهار عدم اطمینان‌ها و ایجاد سازگاری با محیط طبیعی و اجتماعی را ایجاد می‌کند که این یک کارکرد ابر تعیین کننده است. کارکرد بسیار مهم بعدی نظام باورها سازه‌های ذهنی ایجاد می‌کند که ما بر اساس آن درباره‌ی عادلانه بودن یا ناعادلانه بودن مناسبات تفسیرهای متفاوت را شاهد هستیم. کارکرد سوم اینکه در واقع نظام باورها است که نقش تعیین کننده‌ای در ایجاد معنا برای عقلانیت‌های متفاوتی که انسان‌ها در مواجهه با مسائل مورد استفاده قرار می‌دهند فراهم می‌کند ضمن اینکه نقش تعیین کننده در شکل‌گیری ساختار نهادی و همین گونه در ایجاد انگیزه برای تغییرات نهادی دارد.

وی گفت: این نظام باورها است که در بالاترین سطح می‌تواند نحوه‌ی مواجهه با پدیده‌ی سواری مجانی را مشخص کند؛ نشان دهنده‌ی منطق‌های حاکم بر تخصیص‌های غیر بازاری در فرایندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع باشد و بالأخره از همه مهمتر اینکه نقش تعیین کننده‌ای در مسئولیت پذیری یا مسئولیت ناپذیری حاکمان و مردم در قبال رفتارهای خودشان دارد. بنابراین استاد فقید دکتر شریعتی به کسانی که حتی باوری به اسلام ندارند. می‌گفت: اگر شما توسعه می‌خواهید باید نسبت به دین و برداشت‌های دینی در جامعه حساس باشید این یک مسئله‌ی تصادفی نیست و کارکردهایی که می‌توان فهرست آنها را خیلی مبسوط‌تر مطرح کرد به اندازه‌ی کافی گویای اهمیت این هست که فهم رایج و متداول و تشویق شده از سوی ساختار قدرت از دین بسیار نقش تعیین کننده‌ای در سرنوشت جامعه دارد.

این پژوهشگر اقتصاد توسعه ادامه داد: متفکران بزرگ در این زمینه روی این نکته‌ی حیاتی پافشاری کردند که دین به مثابه ما انزل الله یا باورها در یک وضع کلی‌تر مجموعه‌ای از طیف وسیعی از دانایی‌ها است که با اسلوب‌های روش شناختی و سازه‌های ذهنی متفاوت تفسیرهای متفاوتی از آنها می‌شود. بنابراین به تعبیر رایج و متداول جامعه‌ی پژوهشی ما آن قرائت از دین خیلی تعیین کننده است. ما در موضع اسلامی قرائت‌های شبه داعشی و شبه طالبانی و شبه القاعده‌ای داریم و قرائت‌هایی از نوع قرائت‌های آیت الله شهید دکتر بهشتی یا شهید مطهری و آقا موسی صدر و آقا محمد باقر صدر و علامه طباطبایی را هم داریم. در برابر اینها در توسعه هم عیناً مسئله همین است. همه توسعه می‌خواهند اما اینکه با چه بنیان اندیشه‌ای به سراغ توسعه می‌روند کارنامه‌های بسیار متفاوتی ایجاد می‌کند.

وی گفت:  اگر بپذیریم در هیچ جامعه‌ای در طول تاریخ بشر هیچ دو عنصری به اندازه‌ی قرائت‌های علمی و دینی روی تمدن سازی بشر تأثیر نداشته‌اند برای اینکه وارد جزئیات بحث‌‌هایی که از همین زاویه در جامعه شناسی توسعه درباره‌ی نوع تلقی از علم و قرائت‌های علمی و رویکردهای نظری متفاوت وجود دارد نشویم، می‌خواهم روی این عنصر تأکید بگذارم که تقریباً تمام متخصصان تاریخ علم و تمام متخصصان تاریخ ادیان روی این مسئله اتفاق نظر دارند که یک وجه مشترک حیاتی درباره‌ی اندیشه‌های دینی و علمی وجود دارد و آن هم اینکه در هر دوی آنها هر وقت که منزلت عقل رو به تنزل گذاشته بدون استثناء در طول تاریخ بشر جامعه‌هایی که در تلقی‌های علمی و دینی، علم و دین منزلت عقلی بایسته ندارند و با محک عقل سنجیده نمی‌شوند رو به انحطاط می‌گذارند.

به گزارش جماران استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: از این نظر می‌توانیم با اطمینان بگوییم هیچ اسلام شناسی در قرن بیستم به اندازه‌ی شهید بهشتی به صورت روشمند و عالمانه و مبتنی بر دقایقی که فلسفه‌ی علم به طور کلی و فلسفه‌ی دینی به طور خاص در اختیار ما گذاشته تفسیر عقل محور از دین ارائه نکردند. این موضوع ماجراهایی دارد به دلیل اینکه در جاهای دیگر به تفصیل درباره‌اش صحبت کردم اکنون از بسط آن خودداری می‌کنم و دوستان را دعوت می‌کنم به آثاری که مجموعه‌ی نشر آثار و اندیشه‌های شهید بهشتی در این زمینه منتشر کردند و من هم افتخار داشتم مشارکت کوچک و جزئی در بعضی از آنها داشته باشم.

وی گفت:  بحث بر سر اینکه عقل محوری یک دوقلو و همزادی از جنبه‌ی روش شناسی فهم علمی و دینی دارد که من اسم آن همزاد را «وقوف روش شناختی به نقص اطلاعات انسان‌ها» گذاشته‌ام. این موضوع برای خود ماجراهایی دارد که واقعاً همه علاقمندان به علم و دین و توسعه‌ی ایران را دعوت می‌کنم تا یک تمرکز ویژه‌ای از جنبه‌ی معرفتی برای اعتلاء بخشی اندیشه‌ای و هم راستا کردن باورهای علمی و دینی با اهداف انسانی اسلام و اهداف اعتلاء بخش توسعه در دستور کار قرار دهند.

دکتر مومنی گفت: اگر شما بخواهید از دریچه‌ی آیت الله شهید دکتر بهشتی از اهمیت وقوف روش شناختی به نقص اطلاعات را برجسته کنید ماجرا این است که کسانی وقوف ندارند خود مطلق انگار می‌شوند. همه‌ی آفات خود مطلق انگاری یعنی خشونت ورزی، نادیده گرفتن حقوق انسان‌ها، بی‌اعتنائی به ضرورت و اهمیت مشارکت و همکاری و رواداری دیگران از جنبه‌ی معرفتی تماماً تابع این وقوف روش شناختی است.

این صاحب نظر اقتصاد توسعه گفت: ما می‌دانیم نیروهای محرکه‌ی بشر وجه معرفتی و وجه منفعتی هستند؛ بدین معنا زمانی که کسی که درک ابلهانه‌ای از منابع خود داشته باشد و خودش را به نادانی بزند دیگر با آن نمی‌توان به شیوه‌ی منطقی جلو رفت که البته در ساحت دین برای آن هم راه حل‌هایی انتخاب شده کما اینکه در ساحت علم هم این گونه عمل شده است. بحث بر سر اینکه هیچ کسی در میان اسلام شناسان قرن بیستمی بزرگ ایران لااقل به اعتبار توفیقی که من داشته‌ام با بخش قابل اعتنائی از مهمترین آنها حشر و نشر داشته‌ام به اندازه‌ی آقای بهشتی در آثار خودشان وقوف روش شناختی را به نمایش نگذاشتند. در آثاری که از آقای بهشتی مطرح کردم که می‌توانند جزو افتخارات اندیشه‌ای تمدن اسلامی در قرن بیستم باشند یک کتاب ممتاز دیگر را هم باید از این زاویه اضافه کرد و آن هم کتاب «پیامبری از نگاهی دیگر» است.

وی گفت: من به عنوان یک پژوهشگر خیلی کوچک که دلبستگی شدیدی به بحث‌های مربوط به روش شناسی علوم دارم می‌خواهم عرض کنم از این زاویه کتاب «پیامبری از نگاه دیگر» بی‌نظیر هست و حتی احتیاط نمی‌کنم بگویم کم نظیر است. در این کتاب سه فصل وجود دارد که راجع به علم، عقل و وحی و نسبتی که بین این سه وجود دارد بحث‌هایی کرده که واقعاً اگر حکومت گرامی ما عالمانه و اندیشه‌ ورزانه نسبت به قرائت‌های طالبانی و القاعده‌ای و داعشی حساسیت داشته باشد باید ساختار انگیزشی پدید آورد که این کتاب به اندازه‌ی اهمیت و راهگشایی‌هایی که دارد دیده شود.

وی ادامه داد: من بیش از دویست کتاب چه در ساحت دین و چه در ساحت علم در این حیطه خوانده‌ام می‌خواهم بگویم برای این کتاب نظیری پیدا نمی‌شود. بحث‌های پراهمیتی آقای بهشتی از نظر فلسفه‌ی علم و روش شناسی علوم انسانی و اجتماعی در این کتاب ارائه کرد. به ویژه هنگامی که می‌خواهد نسبت بین علم و عقل و اخلاق را مشخص کند، شما همین امروز که کتاب را می‌خوانید احساس می‌کنید هنوز پنجاه سال از زمانه‌ی خودش جلوتر است گرچه نزدیک به پنجاه سال پیش عرضه شده است. این عظمت اندیشه‌ای آیت الله شهید دکتر بهشتی را نشان می‌دهد.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.