در این مطلب آمده است: سابقه به راه انداختن جنگ روانی از سوی ایالات متحده متعلق به امروز نیست، بلکه برای لشکرکشی و دمیدن در شیپور بد صدا و گوش خراش جنگ، اولین و ابتدایی ترین کاری که انجام داده و می دهند سنجش افکار عمومی در سطح جهان است. حداقل آنکه ترامپ تا این لحظه همان رفتاری را در پیش گرفته که جرج بوش در هنگام حمله به افغانستان و پس از آن به عراق انجام داد.
طی روزهای اخیر اشاره و شرح به راه انداختن جنگ روانی از سوی دولتمردان آمریکا بارها از سوی مسئولان و کارگزاران کشور مطرح شده است، اما آمریکایی ها و طیف جنگ طلب همزمان با ایاد هیاهو و جو روانی در جست و جوی سنجش افکار شهروندان سایر کشورها نیز هستند. در واقع اگر به این نتیجه برسند که راه برای ورود به جنگی کوتاه مدت که منافع سایر بازیگران و هم پیمانان آنها در منطقه را تامین کند و مهمتر آنکه بعد از حمله در موضع قدرت کامل قرار بگیرد، وضعیت پیشروی به سوی جنگ دور از ذهن نخواهد بود. البته این مسئله به شرایطی دیگر نیز بستگی دارد، واکنش سیاستگذاران کشورمان تا این لحظه براساس عقلانیت و دوری جستن از حاشیه های احتمالی است. همچنین اهمیت سه اصل حکمت، عزت و مصلحت نیز این روزها بیش از هر زمان دیگری به چشم می آید.
بنابراین با قاطعیت و اطمینان نمی توان از احتمال وقوع جنگ و به راه افتادن آشوبی دیگر در منطقه خاورمیانه سخن گفت. تجربه مذاکره مستقیم با آمریکا در بر جام نشان داد مسئولان اجرایی و سیاستگذاران دلهره ای از روبه رو شدن و مذاکره با سایر قدرت های مطرح در جهان را ندارند. اما در وضعیت امروز که از یک طرف آمریکا از معاهده بر جام خارج می شود، از سویی دیگر 12 پیش شرط برای انجام مذاکرات مجدد برقرار و همزمان با فرستادن ناوگان جنگی به خلیج فارس رئیس دولت آمریکا از انتظار تماس تلفنی سخن می گوید، امکان مذاکره را سخت تر می کند.
مشخص نیست طرف مقابل خواهان چه چیزی است و چه اموری را نمی خواهد.
گسیل ناو جنگی و بمب افکن با تماس تلفنی و مذاکره و رسیدن به نتایج مشخص همخوانی ندارد، نه تنها ایران حتی بعید است هیچ کدام از کشورها در چنین وضعیتی پای میز مذاکره بنشینند. خصوصا میزی که قبل از دور هم نشستن و گفت وگو کردن با پیش شرط هایی محدود شده است. از همین رو مذاکره کردن و نکردن دو طرف در هاله ای از ابهام است. سخنان رئیس کمیسیون خارجی مجلس شورای اسلامی نیز دقیقا روشن نمی سازد آیا خبری از مذا کره در سطوحی دیگر در میان است یا اینکه مانع اصلی دولت و مجلس فعلی هستند؟ سوال دیگر آنکه، در صورتی که مذاکره ای صورت نگیرد، راه بعدی، رسیدن به گزینه جنگ و دفاع است؟دقیق تر آنکه اهرم سیاست خارجی براساس گفته های صادق خرازی فقط در دست دولت نیست، بنابراین کشاندن پای دولت و مجلس به مذاکره احتمالی خالی از معنا خواهد بود. براساس شواهد فعلی، وضعیت گام برداشتن به سوی جنگ و مذاکره از سوی ایران و آمریکا کاملا نامشخص است. به عبارتی هیچگونه تضمین و گواهی مبنی بر جنگ نشدن، جنگ شدن و مذاکره و به نتیجه رسیدن معلوم نیست.
کلام پایانی اینکه، نمی توان به حرکت ناوهای آمریکا چشم دوخت و انتظار جنگ و حمله نظامی را کشید و همچنین به حرف های ترامپ گوش سپرد که با برقرار کردن 12 پیش شرط خواهان تماس تلفنی و مذاکره مستقیم است. آنچه بیش از این همه مهمتر از سایر گزینه ها به نظر می رسد، دوری و پرهیز از درگیری و پاسخ مثبت دادن به تحریکات طرف مقابل است. هر گامی به سوی پاسخ دادن به تحرکات نظامی و رفتن به سوی درگیری محدود شود، فرجامی به غیر از نامتعادل تر شدن وضعیت حال حاضر به همراه نخواهد داشت.
/6026/7141
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.