پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

بازخوانی تاریخی هشت فرمان تاریخی امام - 7

معادیخواه: حفظ حریم خصوصی از حقوق اساسی ملت است

اگر کسی بخواهد ریشه یابی کند که چرا پیغمبر خدا گفته است که تقدس یک جامعه در گرو آزادی بیان با نگاه معطوف به زور مداری است ، باید ابتدا به این امر توجه شود که چه رابطه ای میان آزادی بیان و تقدس یک جامعه وجود دارد؟ قرآن پلیدی را در دو شاخه معرفی می کند. می گوید از پلیدی اجنتاب کنید که از بت پرستی و حرف زور می آید. حرف عظیمی است که شرک و حرف زور را قرآن در کنار یکدیگر و شاخه های پلیدی می داند و باعث به لجن کشیده شدن جامعه معرفی می کند.

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به مناسبت سالروز صدور فرمان هشت ماده ای امام، به بازخوانی تاریخی و ضرورت بهره گیری از آن در شرایط امروز جامعه پرداخته است. حجت الاسلام و المسلمین معادیخواه دبیرکل بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران،درهمین رابطه به پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران گفت: اگر زور بر روابط و مناسبات حاکم شد دیگر جامعه تقدسش را از دست می دهد.قانون باید حاکم بر روابط باشد . اگر زور حاکم شد بر روابط و مناسبات مردم، ناگزیر حقی از ضعفا ضایع می شود.اگر بشود بدون لکنت زبان و استعاره و غیره ،کاملا شفاف، حرف ها گفته شود و حق ها گرفته شود و ابهام ها سوال شود، جلوی زورگویی گرفته می شود.اما اگر بنا شود که یا گفته نشود یا در لفافه و... گفته شود،فایده ای ندارد.

معادیخواه در تعریف حریم خصوصی گفت: تعریف حریم خصوصی کاملا مشخص است. طبعا وقتی که انسان با دیگران زندگی می کند و در فضای عمومی جامعه است، در تعامل با دیگران است. وقتی تعامل با دیگران تمام شده و برای زندگی شخصی اش وارد سرپناه خود شد، از اینجا دیگر حریم خصوصی است و کسی حق تعدی به آن را ندارد. وی افزود: به دلیل این که جامعه ما با فرهنگ حقیقی اسلام بیگانه است، امام ناگزیر شدند که مساله حریم را در فرمان هشت ماده ای بیان کنند و گرنه در متن قرآن این موضوع را داریم. درقرآن از خانه به مسکن تعبیر شده است. یعنی محل سکونت و آرامش است. می فرماید:« وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّن بُیُوتِکُمْ سَکَنًا»(سوره نحل آیه 80 )بیت سر پناه افراد است. فرد از در این سرپناه که وارد می شود،دیگر مربوط به خودش است،حریم اوست و باید در آرامش باشد. از این صریح تر در سوره نور هست.

معادیخواه در ادامه گفت: متاسفانه هم به دلیل بی اطلاعی و هم به دلایل سیاسی، برخی قوانین اسلام را برجسته کردیم و در دنیا زبانزد شده و بعضی قوانین را مسکوت گذاشتیم. مثلا شلاق زدن یک مورد بسیار محدود است. ولی در همه دنیا چنان مطرح شده که گویا اسلام در این مورد خلاصه می شود.در حالی که در قرآن هم تاکید می کند که برحسب ضرورت تجویز شود، در همین سوره تاکید بر حریم خصوصی است. یعنی آیاتی که در سوره نور برحریم خصوصی تاکید کرده،کمتر از آیاتی نیست که در مورد تنبیه هنجار شکن های جامعه آمده است که:« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ » (سوره نور آیه 27 ) وارد سرپناه دیگران نشوید مگر این که قبل از ورود کاری کنید که آرامش آنها را برهم نزنید. قرآن می گوید به هیچ وجه حق ندارید آرامش افراد را بر هم بزنید. یعنی قبل از ورود باید زمینه سازی هایی کنید که حضور شما در آن خانه مانوس شود و هیچ اخلالی در آرامش افراد آن خانه به وجود نیاید.

وی افزود: در آیه 28 سوره نور آمده است : اگر کسی در خانه نیست حق ندارید وارد شوید و اگر به شما گفتند برگردید،برگردید که برای شما سزاوارتر است.معادیخواد در توضیح این آیه قرآن گفت: معنی این آیه چیست؟مردم که در روابط عادی خود باهم، اگر یک صاحبخانه روی خوش نشان ندهد بر میگردند. کسی برای حضور در خانه دیگری در روابط عادی مردم مقاومت نمی کند. این مساله ای که قرآن بیان کرده قاعدتا مربوط به زمانی است که افراد قدرت دارند و بر نمی گردند و به واسطه احساس قدرتی که دارند در مقابل این موضوع مقاومت می کنند. ولی قرآن می گوید اگر به شما گفتند برگردید،برگردید.

وی در ادامه گفت: اگر دقت کنیم می بینیم که مثلا در بحث تنبیه بدنی،امیر المومنین(ع)تعبیری دارند که می گویند کتک برای حیوان است. در نامه ای که به امام حسن(ع)می نویسند می گویند که از کسانی نباش که پند پذیر نیستند. مگر این که خیلی مبالغه شود در سرزنش و توبیخشان و سپس می فرمایند: انسان با پند تربیت می شود و بهایم هستند که از زبان چوب و شلاق گاهی باید برایشان استفاده کرد. این تعبیر امیرالمومنین(ع) این است که این نوع نتبیه بسیار استثنایی است و مربوط به زمانی است که انسان به هر دلیلی از خود بیگانه می شود به صورتی که دیگر از انسانیت خارج می شود. معادیخواه با اشاره به این امر که قوانین مکمل یکدیگرند، افزود: این قانون در جامعه ای قابل مطرح شدن است که پیش از آن حریم خصوصی در آن جامعه،رعایت شده باشد.چون این قوانین در کنار هم در یک بسته در سوره نور ارایه می شود. سوره نور مجموعه آموزه هایی است که نمی شود آن ها را از هم جدا کرد.در صدر سوره آمده که اگر کسی عفت عمومی را جریحه دار کند، بر حسب ضرورت باید بااین زبان با او صحبت کرد. اما شرط آن چهار شاهد عادل است.اگر سه نفر شهادت بدهند و چهارمی نباشد،آن سه نفر، خودشان باید حد بخورند. دربخش دیگری مسایل دیگر را مطرح می کند و در این بسته ای که هست،یک بخشش هم حریم خصوصی است. اگر شما در جامعه حریم خصوصی را رعایت کردید و کسی آمد هنجار شکنی کرد، به طوری که همه شاهد آن باشند،می شود گفت اصلا مدنیت انسان را برهم زده.

وی با ابراز تاسف از عدم رعایت قوانین الهی گفت: وقتی کوچک ترین اعتنایی به حق حریم خصوصی نمی شود، کسانی که از دور این جامعه را می بینند و شلاق و خشونت را از اسلام شاهد هستند،اصلا احتمال نمی دهند که در متن قرآن با چنین تاکیدهایی بر حریم خصوصی تاکید شده است.

دبیرکل بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران در ادامه گفت: هر جایی که به شخص و خانواده اش مربوط است و تعامل با مردم مطرح نیست،حریم خصوصی است. تعدی به حریم خصوصی،به مجموعه ای از مشکلات برمی گردد که سابقه ای سی ساله دارد.این مشکل یک کلاف سردرگمی است. وقتی کسی درجایگاه حاکمیت قرار بگیرد ناگزیر از زاویه دیگری به موضوع نگاه می کند و طبعا نگاهش به حرف های دیگر معطوف می شود که زمانی که در جایگاه شهروند است، این نگاه فرق می کند. بین این دو (حاکمیت و شهروندان) دیوار بلندی شکل گرفته که گویی از هم بیگانه شده اند. این دیوار رفته رفته و به مرور زمان، شکل گرفته است. بخشی از شهروندان هستند که منافعاشان به سفره خانه حکومت گره خورده است. آنها بیشتر سنگ حکومت را به سینه می زنند به این ترتیب دیوارهایی هم بین شهروندان به وجود می آید که این مساله بسیار خطرناک است. یعنی همه از پشت دیوار به یکدیگر پرخاش می کنند و با نگاه یکسویه و یک طرفه قضاوت می کنند و کاری ندارند طرف مقابل چه می گوید.

وی افزود: به نظر من هیچ فرد و هیچ گروهی برای این کلاف سردرگم نمی تواند نسخه بدهد. برای این که مسایل زیادی دست به دست هم داده تا این شرایط پیش بیاید. برای برون رفت از این وضعیت باید یک فرآیند گفتگو را طی کنیم.یعنی کسانی که پشت این دیوارها هستند،حرف های یکدیگر را بشنوند و جواب بدهند. البته این شرایط کمی آرمانی به نظر می رسد ولی بنده راه دیگری نمی بینم. شرط اول آن این است که همه بپذیرند که مشکل وجود دارد. تا زمانی که بخشی از افراد نپذیرند که مشکل اساسی هست،امکان گفت و گو وجود ندارد. اگر قبول کنند که مشکل، اساسی است باید این مساله هم پذیرفته شود که سنگینی این بار طوری است که استفاده از همه فکرها و عقل ها و مشارکت همه نخبگان را می طلبد.

معادیخواه پیشنهاد داد: باید فضایی باشد که در آن حداقل دو طرف با طیف هایی که دارند،حرف هایشان را مطرح کنند و جواب بگیرند. شاید زمان زیادی طول بکشد ولی اگر شروع شود،همه چیز فرق می کند. وی ریشه مشکل تجاوز به حریم خصوصی افراد را در عدم وجود آزادی بیان و اندیشه مطرح کرد و راه حل را در گفت و گوی طولانی مدت طرفین دانسته، افزود: حتی به فرض که حق به طور مطلق با یک طرف باشد،به طور فرض می گویم،باز هم باگفت و گو مشکل حل می شود.معادیخواه با اشاره به روش حضرت امیرالمومنین (ع) در مواجهه با خوارج، گفت: حضرت امیر(ع) بیست هزار مخالف مسلح را با گفت و گو تبدیل کردند به پانصد نفر.بعد از آن گفتند که شما دوازده نفر انتخاب کنید،ما هم دوازده نفر انتخاب می کنیم. جایی غیر از مسجد را هم به این گفت و گو اختصاص می دهیم. تا هر زمان که حرف هست،گفت و گو ادامه پیدا کند. این روش را در هزار و چهارصد سال پیش، امام معصوم در برخورد با مخالفینشان اعمال کردند. امیرالمومنین(ع)نگفتند چون من حاکم هستم، پنج نفر از من یک نفر از شما، بلکه کاملا عادلانه شرایط گفت و گو را فراهم کردند.

و ی افزود: این شیوه حضرت امیر(ع) برای مواجهه با یکی از مشکلات جامعه است. الان در جامعه ما صدها مشکل وجود دارد و صدها محفل گفت و گو لازم داریم. باید ساز و کاری ترتیب داده شود که چنین فضای گفت و گویی را شکل دهد. شرط دیگر این مساله این است که مشارکت مردم را باور کنیم و جدی بگیریم. امیر المومنین (ع)تعبیری دارند که در خطبه ای که موضوعش حقوق دو طرفه ای است که بین شهریاران و شهروندان است، فصل کوتاهی است که خلاصه آن این می شود که بعد از این که امیرالمومنین(ع) روی اجرای قانون بین دو طرف تاکید می کند و اهمیت آن را در اتحاد طرفین بیان می کنند،می گویند این بار سنگینی است.این بار سنگینی را جز دوش یک ملت نمی تواند تحمل کند. حتی یک نفر اگر از زیر این بار شانه خالی کند،به اندازه همان یک نفر بر بقیه فشار می آید. این مساله بسیار مهمی است. این بار سنگین را دوش یک ملت می تواند تحمل کند. نه دوش یک گروه و یک فرد یا یک جمع. این مساله اگر پذیرفته شود، سپس می توان در مورد سایر موارد گفتگو کرد.

معادیخواه آزادی بیان را به عنوان امری کلیدی دانست و گفت: قبلا در دوران جنگ در این مورد صحبتی شده بود وبرای آزادی نرخی تعیین شده بود که قطعا موقت بود و در محدوده زمانی خاصی که بودیم با توجه به جنگ و حرکت های ضد انقلابی و غیره بر جمهوری اسلامی تحمیل شد.بنابراین نمی توان آن نرخ را ،نرخ دایمی آزادی در نظر گرفت. باید از این مرحله فراتر برویم و فرآیند رشد این نرخ را آغاز کنیم. در آن زمان هم که این مساله را مطرح کردم، فرمان امیر المومنین(ع) به مالک اشتر را آوردم که می فرمایند:«پیامبر(ص)نه یک بار ،که بارها می فرمود: هرگز جامعه ای از آلودگی ها پاک نمی شود که حق ضعیف و فرودست از زورمندان بدون لکنت زبان گرفته نشود.»

وی افزود: اگر زور بر روابط و مناسبات حاکم شد دیگر جامعه تقدسش را از دست می دهد.قانون باید حاکم بر روابط باشد نه زور. اگر زور حاکم شد بر روابط و مناسبات مردم، ناگزیر حقی از ضعفا ضایع می شود.اگر بشود بدون لکنت زبان و استعاره و غیره ،کاملا شفاف، حرف ها گفته شود و حق ها گرفته شود و ابهام ها سوال شود، جلوی زورگویی گرفته می شود.اما اگر بنا شود که یا گفته نشود یا در لفافه و... گفته شود،فایده ای ندارد.

وی در ادامه گفت: علی بن ابیطالب (ع) به مالک اشتر می گوید که پیامبر(ص)بارها این مساله را فرمودند که مقدس نخواهد شد جامعه ای، مگر این که زور بر روابط حاکم نباشد و اگر حقی زیر پا رفت،بدون هیچ ملاحظه ای و کاملا شفاف بیان شود.

حجت الاسلام والمسلمین معادیخواه با بیان این که اجرای این سخن حضرت امیر(ع) به شعاع هر جامعه بستگی دارد، گفت: ممکن است جامعه ای کوچک و ساده باشد که به راحتی اتفاقات آن را می توان کنترل کرد. اما یک زمانی جامعه ای هست که پیچیده است و صداها در آن گم می شود. اینجا باید صدا طوری گفته شود که زورمند بشنود و افکار عمومی هم متوجه شود. برای این است که اجرای آن پیچیدگی دارد.وی همچنین گفت: اگر بخواهیم حقوق اساسی را اولویت بندی کنیم به نظرمن حق کلیدی که بقیه حقوق را تامین می کند آزادی بیان و حفظ حریم خصوصی است با برداشت درست و مناسب روزگاری که در آن هستیم طبعا آزادی بیان در این روزگار، آزادی مطبوعات و رسانه هاست. وقتی این مساله بخواهد عملی شود، یک مجموعه ای از مشکلات به وجود می آید که همان پروسه گفتگو را می طلبد.

معادیخواه تصریح کرد: ما از مشروطه تا کنون یا در اختناق زندگی کردیم یا در هیاهو. من در تاریخ به یاد ندارم که زندگی در گفتگو را تجربه کرده باشیم. این تجربه نیاز به فرهنگسازی و زمینه سازی دارد.وی ادامه داد: با توجه به این بیان حضرت رسول (ص)که امیر المومنین (ع) نقل کردند که مقدس نمی شود جامعه ای مگر این که حق ضعفا از زورمندان بدون لکنت زبان گرفته شود ، باید بپذیریم که حداقل آن نظام مقدس جمهوری اسلامی که باید می بودیم، نیستیم. و ی تاکید کرد: اگر کسی بخواهد ریشه یابی کند که چرا پیغمبر خدا(ص) گفته است که تقدس یک جامعه در گرو آزادی بیان با نگاه معطوف به زور‌ مداری است، ،باید ابتدا به این امر توجه شود که چه رابطه ای میان آزادی بیان و تقدس یک جامعه وجود دارد؟ قرآن پلیدی را در دو شاخه معرفی می‌ کند «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» (سوره الحج، آیه30) می گوید از پلیدی اجنتاب کنید. رجس یا پلیدی از بت پرستی و حرف زور می آید. حرف عظیمی است که شرک و حرف زور را قرآن در کنار یکدیگر و شاخه های پلیدی می داند و باعث به لجن کشیده شدن جامعه معرفی می کند .بسیار تکان دهنده است. یعنی بسیاری از آلودگی هایی را که خیلی ها جدی می گیرند و از گفتن حرف آن هم وحشت دارند،در حد حرف زور نیست. از نظر منطق قرآن این فرهنگسازی می خواهد.

وی افزود: جامعه ما توجیه نیست.بخشی از نخبگان جامعه ما و افراد موثر جامعه مان،به نظر می رسد که توجیه نیستند که واقعا در شان یک نظام اسلامی نیست که حرف زور در آن رایج باشد. بعضی از حرف هایی که در برخی از تریبون ها گفته می شود، به نظر من مصداق حرف زور است.تریبونی که خود باید شستشو کند جامعه را، اگر آلودگی بریزد در جامعه، چه اتفاقی می افتد؟

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.