به گزارش ایرنا، ساعت 11 شب است و من که به خاطر خستگی کار خودم را برای خوابیدن آماده می کنم؛ ناگهان تلفن ام به صدار در می آید، فرد پشت خط خواهرزاده ام است که در مطب یکی از پزشکان متخصص مغز و اعصاب برای نشان دادن جواب اسکن پدرش که مبتلا به بیماری مغز و اعصاب است، ساعت ها به انتظار نشسته است.
«دایی الان نوبتم می رسد، این وقت شب ماشین نیست، لطفا بیا دنبالم»؛ بلافاصله حاضر شده و از خلوت بودن خیابان های شهر که چنین خیابانی را در روز آرزومندیم، استفاده کرده و با خیال راحت و با سرعت خودم را به مطب می رسانم.
با اینکه تمام مطب ها در این ساعت از شب تعطیل است، اما جلوی 2 مرکز پزشکی انبوه ماشین ها با پلاک شهرهای مختلف را که بسیاری از آنها از استان های دیگر هستند، می توان دید؛ حضورم را به خواهرزاده ام اعلام می کنم و در ماشین با کتاب جیبی که برای این گونه وقت ها نگه داشته ام، خودم را با مطالعه سرگرم می کنم.
با «شب های روشن» داستایوفسکی همراه می شوم که با قلم سحرانگیزش ما را به دنیای جوانی رویاپرداز می برد که زندگی را در تنهایی به ‌سر می‌کند و به دنبال گمشده‌ای که با او همزبانی کند، هر سو می‌پوید.
داستان چنان شیرین است که کتاب 112 صفحه ای را یک نفس می خوانم، ساعت از نیمه شب گذشته و الان سی دقیقه بامداد است و من که از گرمای کتاب فارغ شده ام، کم کم سوز سرمای آذر ماه تبریز بر تنم اثر می کند و پاهایم از سرما کرخت می شود.
آرام آرام پله های مطب را بالا می روم، همه صندلی های مطب پر است و حتی چند نفری نیز سرپا ایستاده اند؛ مجموع نشسته ها و ایستاده ها 20 تن می شود، قیافه ها همه خسته و خواب آلودند، مسافت های چند صد کیلومتری و انتظار چند ساعته رمقی برای گفتن باقی نگذاشته است و اگر از کسی سوالی هم بپرسی بعید است جوابت را بدهد.
کاشف به عمل می آید که پزشک مورد نظر پس از چندین ساعت معاینه، به خودش استراحت داده و معلوم است که این سکوت بیشتر ملاحظه حال دکتر است تا با تمدد اعصاب به معاینه بقیه افراد بپردازد.
مریض ها دو تا دو تا داخل فرستاده می شوند؛ تا اینکه یک و نیم بامداد نوبت مان می رسد، و من که حسابی کلافه و خسته شده ام، زیرلب غرولند می کنم و خواهرزاده ام با گفتن اینکه 'خدا را شکر کن که نوبت مان رسید، این بنده خداها که اکثرشان از شهرهای دور هم آمده اند تا چهار بامداد اینجا هستند'، تسلی ام می دهد.
با خود می اندیشم این پزشک واقعا زمینی است یا کهکشانی! چنان که معلومم شد آقای دکتر چند بیمارستان هم کار می کند و صبح قرار است به دانشگاه برود، راستی این همه نیرو آن هم با اینکه سنی از وی گذشته است، از کجا آمده؟ آیا این همه کار، به خاطر خدمت است یا شیرینی پول و یا انرژی دیگری است؛ شاید هم این نیز یک نوع بیماری است که خود پزشک بدان مبتلا شده و خودش از بیماری اش خبر ندارد.

** شب کاری پزشکان خلاف قانون است
رییس سازمان نظام پزشکی آذربایجان شرقی با بیان اینکه از طرف فرمانداری تبریز نامه ای به این مضمون که « فعالیت مطب پزشکان از ساعت 9 شب به بعد توجیهی ندارد و ما نه سلامت پزشکان و نه مریض ها را در آن ساعت تضمین نمی کنیم، به دست مان رسیده است»، به خبرنگار ایرنا گفت: ما آن نامه را به همه پزشکان ابلاغ کردیم.
سعید پناهی با بیان اینکه آخرین ساعت فعالیت مطب ها را حداکثر تا 11 شب به پزشکان ابلاغ کردیم و طبق ابلاغیه هرگونه مسئولیت پس از این ساعت بر عهده خود پزشکان است، افزود: جلسه ای نیز با رییس دانشگاه علوم پزشکی در این مورد داشتیم و اعلام کردیم اکثر پزشکان شب کار از خود دانشگاه هستند.
رییس نظام پزشکی آذربایجان شرقی از نامه پراکنی خود به مدت دو سال در این باره خبر داد و اظهار داشت: نظر به اینکه نزد بیمار و همراهانش مقادیری پول است، بنابراین در آن وقت شب احتمال حمله اشرار و جیب برها و جود دارد، و هرگونه مسئولیت جانی بیمار و پزشک بر عهده خود آن پزشکان است.

**پزشکانی خستگی ناپذیر (هایپر اکتیویته)
یکی از پزشکان نیز در گفت و گو با ایرنا درباره چگونگی کارکرد شبانه روزی این قبیل پزشکان شب کار، از اصطلاح Hyperactivity (بیش فعالی) برای این گونه افراد استفاده می کند و معتقد است: اینها نوعی بیش فعال هستند که بی وقفه کار کرده و معمولا احساس خستگی نمی کنند.
دکتر وحید مجیدی از ابلاغ بخشنامه ساعت کاری نظام پزشکی و معاونت درمان علوم پزشکی به پزشکان خبر داد و اظهار داشت: طبق این بخشنامه پزشکان در مطب خصوصی شان فقط تا ساعت 11 شب می توانند معاینه کنند و فعالیت بعد از این ساعت غیرقانونی بوده و هرگونه مسئولیت بر عهده پزشکان شب کار است.

**نظام پزشکی متولی مطب هاست
سرهنگ هاشم شعفی، معاون اجتماعی فرمانده انتظامی آذربایجان شرقی نیز با بیان اینکه متولی اصلی امور مطب پزشکان سازمان نظام پزشکی است و آنها در مورد ساعات کار و مقررات بخشنامه صادر می کنند، گفت: با این حال فعالیت پزشکان از ساعت 12 شب به بعد باید با هماهنگی نیروی انتظامی و اماکن باشد.
6132/518
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.