کدخبر: ۱۴۴۷۹۲۵ تاریخ انتشار:

تروری که با تیزهوشی حاج احمد آقا ناکام ماند!

سال ۶۰ ترور شخصیت های انقلابی به اوج خود رسیده بود و اوج این مساله در شهادت شهید بهشتی و یاران باوفایش رخ داد که همین موضوع باعث شد تا با ورود افراد به بیت امام با حساسیت بیشتری برخورد شود.خاطره حاج احمدآقا در این زمینه خواندنی است.

جی پلاس: مرحوم حاج سید احمد خمینی در خاطرات خود به وقوع ترورها در کشور اشاره کرده و درباره مساله حفاظت از بیت امام و حفظ جان ایشان اینگونه نقل خاطره می کند:

 

‌در زمانی که حزب جمهوری اسلامی منفجر شده بود، شخصیتهای‌‎ ‎‌بزرگواری ترور شده بودند و جاهای مختلفی منفجر شده بود، آن شخص‌‎ ‎‌جنبشی که با منافقین کار می‌کرد یعنی «کشمیری» و بنا بود یک چمدان مواد‌‎ ‎‌منفجره را بیاورد و در کنار حضرت امام بگذارد. در زمانی که ریاست‌‎ ‎‌جمهور، رئیس مجلس و نخست‌وزیر و وزرا خدمت حضرت امام‌‎ ‎‌می‌آمدند. می‌دانید که نفوذ یکی از کارهای بسیار پیچیده دستگاههای‌‎ ‎‌اطلاعاتی و کسانی است که می‌خواهند به طرف مقابلشان ضربه بزنند.‌‎ ‎‌کشمیری در دبیرخانه شورای امنیت آن موقع یعنی دبیر شورای امنیت بود و‌‎ ‎‌کلیه مسائلی که در آنجا می‌گذشت و در جریانش بود و معاونت آقای‌‎ ‎‌رجایی را که آن موقع ریاست جمهور بودند به عهده داشت در جلسه معارفه‌‎ ‎‌رئیس جمهور، نخست‌وزیر و کابینه و رئیس مجلس و بعضی از‌‎ ‎‌شخصیتهای دیگر با امام در سه راه بیت حضرت امام آمدند گفتند آقای‌‎ ‎‌کشمیری با یک ساک هست که در آن ساک وسایل و چیزهایی که بناست‌‎ ‎‌یادداشت کنند گفتگوهایی که بین ریاست جمهور و نخست‌وزیر و کابینه‌‎ ‎‌با امام است آنها را باید بنویسند. کاغذ و قلم و اینجور چیزهاست ما قرار‌‎ ‎‌گذاشته بودیم که هیچ کس را در هر مقامی که باشد اجازه ندهیم که با‌‎ ‎‌وسیله‌ای که دستش هست بیاید، برای اینکه به این نتیجه رسیده بودیم که‌‎ ‎‌احتمال تعویض ساکها، چمدانها یا کیفهایی که دست وزرا یا رئیس‌‎ ‎‌جمهور و غیره است ممکن است این تعویض صورت گیرد کما اینکه چنین‌‎ ‎‌کاری در سایر کشورها نسبت به آزادیخواهان فلسطینی توسط صهیونیستها‌‎ ‎‌صورت گرفته بود. آمدند گفتند که آقای رجایی می‌گوید آقای کشمیری که‌‎ ‎‌دبیر شوراست، ایشان بیاید و ایشان همه چیزهای ما را می‌نویسند. اگر به‌‎ ‎‌ایشان هم ما بخواهیم اعتماد نکنیم پس دیگر به کی اعتماد کنیم. از همین‌‎ ‎‎‌سه راه بیت آمدند به من چنین حرفی را زدند من گفتم ما یک مجموعه‌‎ ‎‌هستیم و با هم نشستیم یک تصمیمی گرفتیم نمی‌توانیم که هنوز جوهر‌‎ ‎‌قلممان خشک نشده آن را نقض کنیم نه ما چنین کاری را نمی‌کنیم و اجازه‌‎ ‎‌نمی‌دهیم، آمدند دوباره گفتند آقای باهنر و رجایی پیغام می‌دهند به ما و‌‎ ‎‌بالا نمی‌آیند و می‌گویند باید آقای کشمیری باشد و این ساکش را بیاورد.

 

‌‎ ‎‌سماجت کردیم و گفتیم نه چنین اجازه‌ای را نمی‌دهیم. کشمیری از ترس‌‎ ‎‌اینکه نکند آن چمدان را در سه راه بیت بگذارد و خودش بیاید خدمت امام‌‎ ‎‌در آنجا بچه‌های حفاظت بیت به آن ساک مشکوک شوند و مسئله روشن شود‌‎ ‎‌به عنوان اعتراض همراه کیفش برگشت. همان کیف در نخست‌وزیری‌‎ ‎‌جلوی مرحوم رجایی و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر کرد و این دو‌‎ ‎‌شهید بزرگوار را از دست ما گرفتند.

 

حفاظت درست است که مسئله مهمی‌‎ ‎‌است، اما در مناسبت مهم بودن ما نباید کاری بکنیم که مردم را طرد کنیم.‌‎ ‎‌متأسفانه به مناسبت اینکه بعضیها در این خصوص تخصص کافی نداشتند‌‎ ‎‌قبلاً برای اینکه شخصیتی را وارد مجلس کنند با حرکاتی که انجام می‌دادند‌‎ ‎‌مردم را می‌رنجاندند. کار حفاظتی کاری است که اگر کسی دقیق آن را‌‎ ‎‌انجام دهد مسلماً موجب ناراحتی و اذیت مردم نمی‌شود و تماس مردم هم‌‎ ‎‌با شخصیت قطع نمی‌شود و حرفهایشان را می‌توانند بزنند و حفاظت هم‌‎ ‎‌می‌شود.

برشی از کتاب دلیل آفتاب؛ ص 161؛ چاپ اول (1383)؛ ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س).‌

‌‎ ‎

 

مشاهده خبر در جماران