در گذشته تئوری توطئه در فوتبال تنها میان هواداران، یا بازیکنان و سرمربیان وجود داشت اما اخیرا باشگاه ها و مدیران نیز چنین عقیده ای دارند که آن آسیب جبران ناپذیری به این رشته وارد خواهد کرد.
ورزشی جماران، فرشته مقدم: اسلاوکو وینچیچ در هواپیما نشسته بود تا به لیوبلیانا برگردد چون ماموریتش انجام شده بود شاید به این فکر می کرد مانند جیسون بورن، الیوت نس یا در حالت غلو آمیزی بتمن عمل کرده است.
۴۸ ساعت قبل از بازی داور ۴۵ ساله اسلوونیایی به استانبول رسید. وظیفه اش مشخص بود. باید وارد زمین می شد، عدالت را رعایت می کند و از آن خارج می شد. نباید ابهامی بر جای می گذاشت و اشتباه نمی کرد. نباید توجه ها را به خود جلب می کرد، نباید برای خودش دشمن به وجود می آورد اما او به آنجا نرفته بود که دوستی ایجاد کند. کارش شفاف بود و باید سریع عمل می کرد.
تقریبا همانطور پیش رفت. وینچیچ برای قضاوت داربی بین قاره ای و حساس گالاتاسرای و فنرباغچه در سوپرلیگ ترکیه انتخاب شد. او نخستین داور خارجی لقب گرفت که پس از نیم قرن در لیگ ترکیه سوت می زند.
در مجموع همه چیز خوب پیش رفت. میزان موفقیت کم بود: بازی تا پایان به انجام رسید که در این زمینه یک پیروزی به حساب می آمد. احتمالا تساوی بدون گل، تنها هفت کارت زرد و نبود جنجال مدت دار بهترین اتفاق بود.
با این حال نمی توان گفت قضاوت آسانی بود. وینچیچ مجبور شد بازی را به تعویق بیندازد برای اینکه هواداران در جایگاه ها به سمت هم مواد آتش زا پرتاب می کردند. به نوشته اتلتیک، پلیس برای برقراری نظم وارد عمل شد. نزاع مختصری میان سرمربیان دو تیم وجود داشت. پس از بازی باشگاه گالاتاسرای اعلام کرد از ژوزه مورینیو، سرمربی فنرباغچه به خاطر اظهارات نژداپرستانه اش شکایت خواهد کرد. در مقابل فنرباغچه اعلام کرد صحبت های مورینیو عمدا تحریف شده بود و آن ها در حال بررسی این قضیه به شکل قانونی هستند.
بر اساس گزارش ها فدراسیون فوتبال ترکیه برای این بازی به وینچیچ ۱۰ هزار یورو پرداخت کرد و همچنین ۸۰۰ یورو برای هر روزی که در آن کشور ماند. با توجه به استرس بالا ممکن است داور اسلوونیایی سری بعد خواهان دستمزد بیشتری باشد. متاسفانه دفعه بعدی وجود خواهد داشت.
حضور وینچیچ به عنوان داور می تواند یک هشدار باشد، زنگی که نه تنها در ترکیه بلکه در فوتبال جهان باید با صدای بلند در آید. لازم بودن یک داور خارجی برای مهمترین بازی سوپر لیگ نباید یک نوآوری و یک طرح اولیه تلقی شود و پیشینه ای برای دیگران باشد که از آن پیروی کنند. در عوض آن خواری، منادی و یک هشدار از آنچه در آینده ممکن است اتفاق بیفتد است.
جاده ای که وینچیچ را به استانبول رساند طولانی، طوفانی و دلهره آور است. فوتبال ترکیه مدت ها در سوراخ خرگوش ناپدید شده است. سوپرلیگ سال ها است که مملو از سوءظن و پارانویا شده است.
سه تیم بزرگ و قدرتمند استانبول یعنی گالاتاسرای، فنرباغچه و بشیکتاش مدت ها است باور دارند که به طور فعال توسط نیروهای پنهانی که قصد کمک به رقبای خود را دارند، تضعیف می شوند. ترابزون اسپور، بزرگترین تیم خارج از استانبول متقاعد شده است که تحت فشار قدرت این سه تیم است. همه احساس می کنند به نفع تیم های برتر که ترابزون اسپور هم شاملش می شود سوت زده می شود.
با این حال در سال های اخیر چیزی تغییر کرده است. تئوری های توطئه که در زیر سطح حباب می زدند اکنون به نقطه جوش خود رسیدند و بخارهای سمی شان آن ها را احاطه کرده و به آرامی در حال خفه کردن لیگ است.
در سال ۲۰۲۳ رییس باشگاه آنکاراگوچو با خشم وارد زمین شد و با مشت به سر داور بازی کوبید. همان ماه رییس تیم استانبول اسپور به بازیکنانش دستور داد به خاطر اینکه داور پنالتی به نفعشان نگرفت زمین را ترک کنند. یک سال بعد فنرباغچه متقاعد شد که قربانی شده است و تهدید کرد لیگ را ترک خواهد کرد.
سپس چند هفته پیش آدانا دمیراسپور به نشانه اعتراض به پنالتی که برای گالاتاسرای گرفته شده بود زمین را ترک کرد. باشگاه در یک بیانیه اشتباهات سیستماتیک و ناعادلانه داور را محکوم کرد. آن ها اعلام کردند پس از گرفتن پنالتی برای حریف دیگر نتوانستند چنین شرایطی را تحمل کنند. در این میان فنرباغچه واکنش غیرمنتظره ای داشت، تیمی که در این مسابقه حضور نداشت به سرعت نسبت به این اتفاق موضع گرفت و گالاتاسرای را به فریب دادن داوران و هواداران به شکل های مختلف متهم کرد. در پایان نوشت: "به لطف شما نه عدالت و نه اعتماد در فوتبال ترکیه باقی مانده است."
در چنین شرایطی دو باشگاه و فدراسیون فوتبال ترکیه تصمیم گرفتند داربی بین قاره ای توسط یک داور خارجی قضاوت شود، کسی که بری از اتهام و سابقه بد باشد. وینچیچ، داور فینال سال گذشته لیگ قهرمانان اروپا انتخاب آن ها بود. او به عنوان آخرین مرد صادق بازی برگزیده شد.
قطعا بقیه اروپا، ترکیه را به عنوان یک مورد خاص در نظر می گیرند و در آن اجتناب ناپذیری می بینند. آن وحشی، غیرمعمول و کاملا بیگانه است. به نظر می رسد این رویکرد تسکین بخش است اما گمراه کننده هم است. ترکیه با بقیه فرق نمی کند. تنها خیلی پیشرفت کرده است.
چند هفته پیش رئال مادرید چهار برگه نامه به مسئولین فوتبال اسپانیا ارسال کرد تا توضیح دهد باور باشگاه این است که سیستم داوری کاملا معیوب است و ادعا کرد تصمیمات علیه رئال مادرید به سطحی از دستکاری و جعل در لالیگا رسیده است که نمی تواند آن را نادیده بگیرد.
برای این که روشن شود: آن نامه از طرف گروهی از هواداران که ناامید و زخم خورده از شکست، یا غرق در سوءظن بودند نبود، از طرف سرمربی یا بازیکن نبود که هنوز غرق عرق باشد و بدون مدرک قطعی ادعا کند استانداردها پایین آمده است، آن نامه از طرف یک باشگاه بود، یک نهاد که با جزییات می نویسد که به چه چیزی باور دارد و مدرک نشان می دهد که قربانی یک توطئه گسترده شده است.
چند روز بعد با هیاهوی کمتر میلان تلاش خود را برای انجام کاری مشابه اعلام کرد. این باشگاه به سازمان سری آ نامه نوشت که روی داوران این لیگ نظارت داشته باشد چون داوران احترام کافی به بازیکنانشان نمی گذارند. زلاتان ایبراهیموویچ، مدیر اجرایی اظهار کرد: "از نظر ما این شرایط پذیرفتنی نیست."
باید این موضوع را خاطر نشان کرد که جملات ایبراهیموویچ محتاطانه تر از پابلو لونگوریا، رییس باشگاه مارسی بود. در هفته ای که گذشت او در ویدئویی که از او ضبط شده بود و کاملا به آن آگاهی داشت پس از این که تیمش در شکست ۳ بر صفر مقابل اوسر یک اخراجی داشت اعلام کرد فساد میان داوران فرانسوی وجود دارد.
لونگوریا گفت: "اگر مارسی پیشنهاد پیوستن به سوپرلیگ را داشته باشد سریع به آن رقابت ها می رویم." او به تقلب در لیگ اشاره کرد. روبرتو دی زربی، سرمربی مارسی کمی سنجیده تر صحبت کرد و اعلام کرد استاندارد قضاوت در فرانسه به اندازه ای پایین است که شغل دیگری در این کشور قبول نخواهد کرد. او گفت: "اگر فرانسوی ها از این سطح قضاوت راضی هستند پس خوش به حالشان."
لونگوریا سپس تلاش کرد اظهارات خود را تغییر دهد چون فساد در اسپانیایی معنای متفاوتی نسبت به فرانسوی دارد. اگر چه او دقیقا مشخص نکرد چیست. در واقع او فکر نمی کند در فوتبال فرانسه فساد وجود دارد اما آسیب چرا.
درست مانند ترکیه اکنون مشخص است ردی از توطئه در بیشتر فوتبال اروپا جریان دارد. تنها هواداران نیستند که باور دارند قربانی تبعیض سازمانی هستند بلکه مدیران و روسای باشگاه کسانی که آگاهی بیشتری دارند چنین عقیده ای دارند. بدتر از همه این است که اکنون با صدای بلند آن را اعلام می کنند و هشدارها فعال را می کنند. آن ها سوءظن ها را به سلاح تبدیل کردند.
در ایتالیا و فرانسه هنوز رد فسادهای سال های اخیر دیده می شود، این در حالی است که در اسپانیا پرونده در حال رسیدگی است. تنها جام فتح شده اروپایی مارسی که به خاطر تبانی برنار تاپیه رییس لکه دار شد و سری آ همچنان در حال بهبودی از اثرات کالچوپولی است. در اسپانیا تحقیقات درباره پرداخت های بارسلونا به یکی از مدیران برجسته داوری ادامه دارد، اگر چه عوامل دخیل در آن هر گونه تخلفی را رد کردند.
علی رغم آنچه ممکن است بگویند، هیچ یک از باشگاه هایی که اشک تمساح می ریزند مدرکی ندارند که ادعا می کنند. در عوض تنها مدارک این چنینی دارند «تحقیقات خاص خود را انجام بده» مجموعه ای از حقایق انتخاب شده که یا از زمینه حذف شدند یا عمدا اشتباه تعبیر شدند.
به نظر می رسد آن یک مصیبت در دوران مدرن است، کلیشه ای که بخش بزرگی از آن به شبکه های اجتماعی بر می گردد و تا قدرت سرنگونی دولت ها پیشرفت کرده است و حتی به بازنویسی تاریخ اخیر رسیده است. فوتبال در معرض چیزی قرار گرفته است که در زمینه های دیگر می توان آن را فرایند رادیکال سازی توصیف کرد.
و در حالی که عواقب این بازی شاید به همان اندازه وخیم نباشد با انتخاب یک نمونه تصادفی، دولت ملی اوکراین، آن ها هنوز در شرایط سختی به سر می برند.
حضور وینچیچ موجب شد در حالی که او پس از پایان داربی بین قاره ای هنوز در رختکن با ژوزه مورینیو صحبت می کرد ترابزون اسپور درخواست کند دیدارهایش با فنرباغچه و گالاتاسرای را نیز داور اسلوونیایی قضاوت کند. خیلی سخت است نقطه نظرشان را متوجه نشد؛ چرا باید تنها دو تیم ضمانت شوند؟ به نظر می رسد او سرش شلوغ شود.
اما آن تازه شروع کار است. ژرمی استینا که موجب خشم مارسی شد هم لاستیک اتومبیل خودش و هم همسرش با چاقو پاره شد قبل از این که لونگوریا یاوه سرایی کند. همچنین در فرانسه گزارش هایی مبنی بر وجود برخی مزاحمت ها در خانه استینا پس از بازی وجود داشت. تصور اینکه این قضیه به کجا خواهد رسید دردناک است.
با این حال مهلک ترین خطر آنی است که کمتر ملموس باشد. عواقب آخرین سوظنی که فوتبال ترکیه را در برگرفت از بین رفتن باور بود. خیلی از هواداران، مربیان و مدیران به این باور رسیدند که لیگ فاقد یکپارچگی است و معنای آن نیز کم رنگ شده است.
اگر این احساس وجود داشته باشد چیزی که شما دیده اید واقعی نبوده است، اگر نتیجه یک بازی، یک تورنمنت یا یک فصل را بتوان به نوعی غیرقانونی دانست ورزش اعتبار خود را از دست می دهد. اگر همه چیز تقلبی است چرا باید آن را تماشا کرد؟ اگر همه چیز از قبل تعیین شده است چرا باید به آن اهمیت داد؟
این چیزی است که بیش از هر چیز باید لونگوریا، ایبراهیموویچ و هر کسی که در باشگاه رئال مادرید نامه نویسی می کند را به فکر وا دارد. لیگ هایشان می دانند که فساد چه ضربه ای به آن ها وارد می کند. آن ها باید خیلی محتاط باشند که برای مقاصدشان به سایه آن استناد کنند.