فوتبال الگویی برای صلح
تاریخ بشر همواره چرخه بدون توقف جنگ و صلح بوده است بطوریکه از ده هزار سال پیشینهی بشری، تنها دویست و اندی سال جنگ نبوده و باقی با جنگ و خونریزی ورق خورده است. در این میان چه زندگیها و آرزوهایی که از بین نرفته است. از این رو صلح، همواره یکی از کهنترین خواسته ها و آرمانهای بشری بشمار آمده است.
دکتر مجید خاتونی- رئیس انجمن جامعه و ورزش و فرهنگ در همایش صلح و ورزش: در این رهگذر تاریخی بخش وسیعی از تلاش های بشر به منظور دسترسی به راهکارهایی بوده است که آرامش و صلح را برای انسان به ارمغان آورد. برای تبدیل رزمگاه جدلهای پایانناپذیر به مامن آرامش و ایجاد مسیر زیبای صلح، در طول تاریخ تلاش ها و فداکاری بسیاری انجام شده است.
یکی از پلهای مسیر صلح، ورزش بوده است. استفاده از ورزش برای پیشبرد تلاشهای صلحآمیز، قدمت تاریخی دارد و بر اساس روایتی استفاده مستند از ورزش برای توقف موقت جنگ به یونان باستان با برقراری آتشبس المپیک برمیگردد.
برونداد اجتماعی ورزش،کارکردها و ارزشهای نهفته در آن نشان از نقش مهم ورزش در صلح دارد. اگر به سطوح مختلف صلح اعم از، صلح درونی، صلح اجتماعی و صلح جهانی دقیق شویم، متوجه خواهیم شد که ورزش مدرن به عنوان اختراع اجتماعی قرن و فوتبال در جایگاه محبوب ترین ورزش روزگار ما، چه قالبهای صلحآمیزی در درون خود دارند.
در اندیشه توسعه پایدار و عدالت اجتماعی، یکی از الزامات اصلی برای کاهش تنشهای اجتماعی و ایجاد صلح، شناخت و پذیرش مسایل مشترک است .ورزش به مثابه یک شبکه ارتباطی جمعی و زبان مشترک میلیونها انسان، این پارادایم را اعتبار میبخشد.
در روزگاری که متأسفانه با تقویت رادیکالیسم، جنگ سالاران و نیروهای مولد خشونت از قربانی کردن کودکان هم دریغ نمیکنند، فوتبال با ایجاد دوستیها و گسترش دموکراسی، به نوعی یک مرکز تربیت انسان اجتماعی برای دوری از توحش و نزدیکی به متمدن شدن است و الگوی دگرپذیری و فرهنگ صلح را به دولت-ملت ها منتقل میسازد.
اما همانند بسیاری از پدیده ها، همواره موانعی برای کارکردهای صلح آمیز در ورزش هم وجود دارد. در این میان با دو مانع بزرگ مواجه هستیم، یکی استبداد سیاسی-ورزشی و دیگری استبداد اقتصادی- ورزشی که چون آلاینده ، تهدیدی جدی برای ارزشهای ورزش بشمار میآیند.
چرا که ورزش سپهری شایسته برای زیست انسانی است که با خود تمدن می آورد و میتواند دستها را بهم بفشارد، قلبها را تسخیر کند و میدان های جنگ را به میدان های صلح و آشتی بدل سازد.
تاریخ گواهی می دهد که سازمان های بین المللی مختلفی پس ازجنگ جهانی دوم با هدف تثبیت و ارائه صلح در جهان تشکیل شده و تاکنون فعالیت و قطعنامههای زیادی را برای برقراری صلح تصویب نموده اند، اما شگفت آور است که ورزش و در پیشانی آن فوتبال بدون ابلاغی چنین ماموریت نانوشته ای را انجام می دهند و به تعبیری جام جهانی را جایگزین جنگ جهانی کرده و توپ تانک را به توپ ورزشی تبدیل می نمایند.
جوهر واقعیت آنست که میدانهای ورزشی فی نفسه کانون وحدت و انسجامند و در میدان ورزش حرفی از قوم، زبان، مذهب، نژاد و رنگ کمتر در میان است و در واقع ورزش نهادی است برای تقویت سرمایه اجتماعی و مشارکت جمعی برای دستیابی به موفقیت!
نیک می دانیم که صلح، یک فرآوری اجتماعی است که با آگاهی و خردِ و خواست مردمان پیوند خورده و در ظرفیتهای اجتماعی شکل میگیرد. درست است که حکومتها، سمت صلح یا جنگ را تعیین میکند، اما جامعه و عاملیت مدنی هم میتواند تعیین کننده باشد.
فوتبال ورزشی مردممدار با کارکرد صلح و همبستگی است که نشان داده میتواند دولتها را به خود مجذوب نماید و حتی اهالی سیاست و جنگ افروزان و کاسبان صنعت اسلحه را مقهور خود سازد.
بدون شک جهان صلحآمیز با داشتن هر عقاید و باوری امکان پذیر نیست، چون برخی از خواستهها و تفکرات انسانی کاملاً مخالف پیدایش جهان توام با صلحاند. پس اگر بناست جهانی صلح آمیز داشته باشیم باید همه مداقه و تلاش ها را در باورها، احساسات و اندیشههای صلح آمیز متمرکز کنیم. امروز فوتبال برای صلح یکی از خواستههای مشترک جهانی است.
از سوی دیگر نظام سرمایه داری با سو تعبیر و سو استفاده از پدیده ورزش درصدد مصادره، تحریف و تقلیل آن است و به مثابه تروریست فرهنگی، تهدیدی جدی بر کارکردهای صلحآمیز ورزش بشمار می آید. ورزش نباید در مسلخ دستبرد، ناکارآمدی و کژکارکرد گرفتار شود و با خود تبعیضها، شکاف و بی عدالتی و تنش ها را خلق و بازتولید نماید.
بدین ترتیب اندیشهی صلح، باید در منظومه فکری و ذهنی همه کنشگران و ذینفعان ورزش جانمایی شود و نرم افزار صلح توسط خردمندان و عالمان تولید و به وسیله سازمانها و رسانهها اشاعه داده شود.
پیوند ارگانیک ورزش با جامعه نشان میدهد که خصلت مهرورزانه و آشتی جویانه فوتبال، از مستطیل سبز فراتر رفته و در مراکز خیریه، بیمارستانها، زندان ها، مناطق محروم و سرزمینهای حادثهخیز به یاری انسانهای نیازمند آمده.
از آن آتشبس معروف کریسمس ۱۹۱۴ در جنگ جهانی اول که سربازان آلمانی و انگلیسی برای تبادل هدایا و بازی فوتبال، جنگ را متوقف کردند تا امروز هزاران بار ظرفیت فوتبال به عنوان عامل تنش زدا و امدادرسان و وحدت بخش به اجرا درآمده است.
با فهم جامعه شناختی می توان اذعان کرد که ورزش و اخلاق مفهومی توامان دارند و در شرایط کنونی باید معنای بازی جوانمردانه ، پیامدهای رقابت سالم و تاکید بر همکاری و دگرخواهی در سپهر ورزش کشور گسترش داده شود.
پایان سخن آنکه صلح مقصد نیست بلکه مسیری است در آزادراه انسانیت. بر همین اساس باید برای معماری جامعه از ظرفیت ها و فرصت های ورزش برای یادگیری، حفاظت از حقوق بشر، احترام به دیگران ، مدیریت اخلاقی و اشاعه شادی و نشاط نهایت بهره را ببریم و از ورزش صلح ساز به مثابه میراث گرانبهای تاریخی که نیازمند مراقبت و مدیریت است، در اثرگذاری در محیط زندگی تلاش نماییم.
دیدگاه تان را بنویسید