یکی از روشهای پاسداشت شخصیت حاج آقا مصطفی، تکثیر و توزیع نوارهای سخنرانان مجالس بود که نقش مهمی در آگاهی و بیداری مردم در نقاط مختلف و آیندگان داشت. انقلابیون نوارهای سخنرانی وعاظ و روحانیون را در سطح گسترده تکثیر و از طریق نوارفروشیها با مهارت خاصی در جامعه پخش میکردند.
شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام خمینی(ره)، یکی از نقاط برجسته و تأثیرگذار در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. تا آنجا که امام خمینی او را به عنوان «یکی از الطاف خفیه الهی» تعبیر کرده است. این حادثه دردناک که در اول آبان سال 1356 به وقوع پیوست، نه تنها غم و اندوهی عمیق بر قلب خانواده امام و بستگان ایشان وارد کرد، بلکه به عنوان یک رویداد مهم، موجی از بیداری و خروش مردمی را در سراسر ایران علیه رژیم پهلوی به وجود آورد. شهادت حاج آقا مصطفی، در شرایطی که مبارزات ملت ایران روند کُند و آرامی داشت، به یک عامل شتابدهنده برای تندتر کردن جریان مبارزات مردمی و تقویت نهضت امام خمینی تبدیل شد.
این مقاله که در پنج بخش توسط معاونت پژوهش، آموزش و برنامهریزی راهبردی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) تدوین شده، تلاش دارد تا ابعاد مختلف شخصیت علمی، فکری و مبارزاتی حاج آقا مصطفی خمینی را مورد بررسی قرار دهد. همچنین، به تأثیر شهادت ایشان در تقویت نهضت اسلامی و واکنشهای داخلی و بینالمللی نسبت به این حادثه پرداخته میشود. لذا هدف از این مجموعه، بازخوانی یکی از حساسترین و تأثیرگذارترین رخدادهای تاریخ انقلاب اسلامی است که به شکلگیری تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی در ایران منجر شد و زمینهساز اتحاد گستردهتر مردم در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی گردید. امید است این مجموعه بتواند شناختی عمیقتر از شخصیت حاج آقا مصطفی و جایگاه والای ایشان در تاریخ انقلاب اسلامی ارائه دهد.
آثار و برکات مجالس حاج آقا مصطفی
شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی علیرغم تصور رژیم پهلوی، نه تنها بر روند رشد قیام مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) تأثیر منفی بر جا نگذاشت، بلکه خود، عامل مؤثر و شتاب دهنده برای رسیدن به پیروزی نهایی بود. یکی از مهمترین آثار آن ترویج نام و یاد امام خمینی و تحکیم موقعیت رهبری ایشان بود. در مراسمی که در عراق، ایران، کشورهای اروپایی و سایر نقاط برگزار شد، وعاظ و سخنرانان، ابعاد مختلف شخصیت امام و فرزندش و مبارزات آنها را تفسیر و تحلیل نمودند و در بسیاری از مجالس ترحیم و بزرگداشت شعارهایی در حمایت از امام خمینی(ره) و رهبری ایشان سر دادند. آنچه در این میان مهم میباشد، این است که نام ممنوع الذکر امام، با صدای رسا و بلند در مجالس و تریبونها آورده شد. بدون شک، شهادت سید مصطفی، روحیه مبارزه را در میان نیروهای سیاسی و انقلابی به شدت افزایش داد و تقریبا در سراسر کشور، مجالس به سبک مشابهی برگزار شد. حتی در پایان برخی از مجالس، راهپیمایی و تظاهرات اعتراضآمیز صورت میگرفت که بعضی مواقع به درگیری با مأموران انتظامی و امنیتی نیز میانجامید. این موضوع نشان میدهد که خشم مردم از اعمال و اقدامات رژیم و عقدههای دل آنها به نقطه انفجارآمیزی رسیده بود و شهادت شخصیت بارزی چون حاج آقا مصطفی خمینی، شعله آتشی بود که بر انبار باروت افتاد.
اما تنها راه بزرگداشت شخصیت حاج آقا مصطفی خمینی برگزاری مجلس ترحیم نبود که ساواک از آن ممانعت میکرد. بلکه انقلابیون مسلمان با گفتوگوهای چهره به چهره، یا پخش اطلاعیه، نوار و طرح و بحث این موضوع در مجالس و محافل مبارزاتی و خصوصی و حتی خانوادگی و مهمانیها، به ترویج نهضت و آرمانهای متعالی حضرت امام میپرداختند و با یگانه پیشوای جنبش اسلامی ایران ابراز همدردی و وفاداری میکردند. لذا هم مجالس برگزار شده و هم اقدامات پنهانی مردم مسلمان تأثیر به سزایی در گسترش بدبینیهای عمومی نسبت به رژیم پهلوی داشت.
یکی از روشهای پاسداشت شخصیت حاج آقا مصطفی، تکثیر و توزیع نوارهای سخنرانان مجالس بود که نقش مهمی در آگاهی و بیداری مردم در نقاط مختلف و آیندگان داشت. انقلابیون نوارهای سخنرانی وعاظ و روحانیون را در سطح گسترده تکثیر و از طریق نوارفروشیها با مهارت خاصی در جامعه پخش میکردند. در این میان مخصوصا نوار سخنرانی دکتر حسن روحانی از اهمیت زیادی برخوردار بود. ماجرای این نوار چنین بود که روز 8 آبان ماه سال 1356 مجلس باشکوهی با حضور حدود 8 هزار نفر از اقشار مختلف مردم به خاطر بزرگداشت فرزند امام در مسجد ارک تهران برگزار شد. سخنران این مجلس دکتر حسن روحانی بود. او با آن که ممنوع المنبر بود به سخنرانی پرداخت و در سخنرانی خود برای اولین بار روی منبر و در ملاء عام واژه «امام» را برای آیتالله سید روح الله خمینی به کار برد و گفت: «من یک لقب برای مرجع بزرگ و رهبر عظیم الشأن- آن ابراهیم [زمان] - میپسندم و آن لقب امام است، بنابراین ، امام خمینی».[1]
این پیشنهاد جمعیت را به وجد آورد و از آن پس عبارت «امام خمینی» به صورت عام در داخل و خارج کشور شهرت یافت. این نوار به خاطر اهمیت موضوع آن که شهادت حاج آقا مصطفی خمینی بود و به ویژه به لحاظ کاربرد علنی واژه امام که مقبولیت همگانی پیدا کرده بود، علیرغم جو پلیسی حاکم، تکثیر و در سطح کشور منتشر شد، که از آن جمله به روستای یساقی رسید. جالب این که این نوار ممنوعه با کمال شجاعت در کتابخانه عمومیاین روستا برای استفاده عموم گذاشته شده بود و همین امر موجب لو رفتن و شناسایی آن در تاریخ 56/11/1 توسط جاسوس ساواک در روستا گردید.
به دنبال شناسایی این نوار در کتابخانه روستا، ساواک گرگان موضوع را به ساری و از آن جا به تهران منعکس کردند و در نتیجه رژیم از ترس گسترش تفکر مبارزاتی امام در میان مردم و به ویژه روستائیان، سریعاً اقدام به جمعآوری کتابها و نوارهای مذهبی و انقلابی کتابخانه روستای یساقی نمود و با آقای غلام پاسندی مسئول کتابخانه نیز برخورد نمودند. ساواک در گزارش مورخ 56/11/17 خود در این باره چنین نوشته است:
«در کتابخانه مسجد پایین قریه یساقی گرگان تعداد زیادی نوار مذهبی وجود دارد که بیشتر آنها تحریکآمیز و به رایگان در اختیار افراد قرار داده میشود. از جمله این نوارها نوار سخنرانی دکتر روحانی در مورد فوت مصطفی خمینی است. ضمناً گرداننده این کتابخانه غلام پاسندی طلبه سابق قم است که متجاوز از سه سال است که در یساقی به سر میبرد و فرد متعصب مذهبی میباشد.
نظریه یک شنبه: نوار صحبت دکتر روحانی در مورد مصطفی خمینی به تعداد زیادی در منطقه دیده شده است. ضمناً نسبت به شناسایی غلام پاسندی و نوارهای موجود در کتابخانه این مسجد اقدام خواهد شد.»[2]
همچنین در گزارشهای ساواک اشاره شده که پس از شهادت حاج آقا مصطفی تا چهلم ایشان، فعالیتهای وسیعی از طرف نیروهای مذهبی و روحانیان صورت گرفته است. از جمله تظاهرات و حمله به مراکز فساد و مشروبفروشیها و ادارات دولتی. این اقدامات حتی پس از چهلم حاج آقا مصطفی نیز ادامه پیدا کرد. ساواک طی گزارشی در این خصوص نوشته است:
«بعد از مراسم چهلمین روز درگذشت مصطفی خمینی، افراطیون مذهبی در دنباله فعالیتهای اخلالگرانه خود در ماه محرم، بار دیگر فرصتی پیدا کردند که تلاشهای مُضر را در مقیاسی وسیعتر تعقیب نمایند و در چند مورد گروههای پانزده تا بیست نفری در شهرهای مشهد و اهواز به تظاهرات خیابانی و شکستن چند جام از شیشههای دو شعبه بانک صادرات، مبادرت نموده اند.»[3]
اهمیت سیاسی محرم سال 56
پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی دو اتفاق مهم به وقوع پیوست که مکمل این عامل شتابزا بود: اتفاق اول فرا رسیدن ماه محرم سال 56 بود و اتفاق دوم قیام 19 دی قم در این سال.
50 روز پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی، محرم در 21 آذر فرا رسید. این در حالی بود که مردم مسلمان ایران هنوز در ماتم فراق آیتالله حاج سید مصطفی خمینی عزادار بودند. طبق معمول در این ماه بر خلاف ماههای دیگر، حوزههای علمیه تعطیل میشود و طلاب و روحانیون از حوزههای علمیه قم و تهران و مشهد عازم شهرها و روستاهای مختلف و دور و نزدیک کشور میشوند تا با سخنان روشنگرانه خود نهضت ظلمستیزانه کربلا را برای مردم بازکاوی نمایند؛ و مردم نیز در دهه اول محرم با حضور گسترده خود در مساجد و معابر و حسینیهها و تکیهها، میکوشند تا باشکوهترین اجتماع سیاسی- مذهبی شیعیان را برای ابراز وفاداری به آرمانهای الهی رسول الله(ص) و اهل بیتش به نمایش گذارند.
به عبارت دیگر با التهابی که پس از شهادت حاج آقا مصطفی در میان عامه مردم و خواص ایجاد شده بود، این ایام بهترین فرصت بود تا روحانیت و مردم انقلابی ضمن برگزاری مراسم محرم حسینی، فریاد حقطلبی حسین زمان- خمینی کبیر- را به گوش همگان برسانند و جنایات یزید زمان یعنی حکومت پهلوی را به طروق مختلف افشا نمایند. به همین جهت پس از محرم سالهای 42 و 43 این نخستین بار بود که محرم از رنگ و بوی سیاسی زیادی برخوردار میشد، و این هم به خاطر تحرکات تازهای بود که به دنبال شهادت حاج آقا مصطفی در کشور به وجود آمد.
گرچه ساواک و شهربانی در شهرها، و ژاندارمری در روستاها همه ساله رفتارها و تحرکات سیاسی خطبا و مردم را در ایام محرم زیر نظر داشتند، ولی از آنجا که آنها دریافته بودند امسال وعاظ حرفهایی علیه رژیم و در دفاع از قیام امام خواهند زد، حساسیتشان نسبت به ماه محرم سال 56 افزایش یافت. ترس نهادهای امنیتی و انتظامی رژیم از بیان حقایق موجب شد تا با کنترل و نظارت دقیقتر، مراقب سخنان افشاگرانه طلاب و روحانیان انقلابی باشند، به ویژه طلابی که از حوزه علمیه قم عازم شهرستانهای مختلف میشدند. چنان که این موضوع در یکی از اسناد ساواک چنین منعکس شده است:
«روز چهارشنبه 16 آذر درسهای حوزه علمیه قم به مناسبت فرارسیدن ماه محرم به مدت 20 روز تعطیل شد و طلاب جهت تبلیغ به شهرستانها رفتند، مدرسین روز آخر درس طلبهها را نصیحت و موعظه میکردند و ضمناً به آنها میگفتند که در شهرها و روستاها به مردم بگویند مطالبی را که در روزنامهها نوشتهاند همه دروغ است، مخصوصاً آن جائی که نوشته شده بود که روحانیت با هنر مخالف است، بگوئید روحانیت با هنر مخالف نیست، با هنری که در [جشن هنر] شیراز برپا میشود مخالف است و خلاصه حقیقت را به مردم بگویند.
نظریه شنبه: امسال در دهات و شهرها طلاب حرفهایی خواهند زد و به اصطلاح قرار است حقیقت را به مردم بگویند. درسهای حوزه 15 محرم مطابق با 6 دی شروع میشود.
نظریه یکشنبه: مفاد گزارش صحیح و نظریه شنبه مورد تأئید است. شراره
نظریه دوشنبه: مفاد خبر مورد تأئید است، اصلح است از طریق سازمانهای استان و شهرستان ها در ایام ماه محرم مراقبت لازم معمول گردد. پارسا
نظریه سه شنبه : مفاد گزارش مورد تأئید بوده با توجه به اظهارات گلپایگانی و انجام تظاهرات از جانب روحانیون، احتمالاً وعاظ در ایام سوگواری عاشورا مطالب تحریکآمیزی بیان خواهند کرد. رهبر»[4]
به دنبال آن، در این ایام رژیم مقررات و سیاستهای امنیتی و پلیسی سختگیرانهتری را در سراسر کشور اعمال نمود. به این منظور مسئولان عزاداریها و هیأتها ملزم بودند که برای برگزاری مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) _ در کشوری که منتسب به ائمه اطهار(ع) است- میبایست با جدیت بیشتری از شهربانیها و پاسگاههای ژاندارمری مجوز بگیرند! لذا در همین راستا بود که در تاریخ 20 آذر سال 56 خبرگزاری پارس به نقل از «شهربانی کشور شاهنشاهی» به مناسبت فرارسیدن ماه محرم خطاب به مردم مسلمان چنین هشدار داد:
«به منظور حفظ نظم در ایام عزاداری ماه محرم الحرام، از طرف شهربانی کشور شاهنشاهی، مقررات ویژهای به مورد اجرا گذاشته میشود. به موجب این مقررات مجالس سوگواری در مساجد، تکایا و منازل، در مرکز مستلزم کسب اجازه کتبی از پلیس، و در شهرستانها از شهربانی محل است. تقاضای برگزاری این مراسم سه روز قبل از تشکیل مجالس سوگواری[5] باید صورت گیرد.»[6]
علاوه بر این شورای هماهنگی رده یکم نهادهای امنیتی و نظامی استانها زیر نظر استانداری هر منطقه تشکیل شدند و تصمیمات تازهای برای ممانعت از فعالیت مخالفین اتخاذ کردند. چنانکه به طور مثال در ساعت 9:30 صبح روز 22 آذرماه سال 56، در راستای اعمال سیاستهای سختگیرانه دولت در مواجه با عزاداران حسینی و نیز اتخاذ تدابیر شدید امنیتی جهت مقابله با هرگونه رویداد انقلابی یا به تعبیر ساواک عملیات خرابکارانه! جلسه شورای هماهنگی رده یکم استان مازندران با حضور: 1- سرتیپ رخشا رئیس ساواک استان 2- سرتیپ حسین بابائی پیروز فرمانده ناحیه ژاندارمری مازندران 3- سرتیپ امیرعباس خطیبی رئیس شهربانی استان، در دفتر فرمانده ناحیه ژاندارمری مازندران تشکیل شد و مطالب زیر به ترتیب مورد بررسی و تبادل نظر قرار گرفت:
«1- سرتیپ حسین بابائی پیروز:
در طرح سپنتا و دستورالعمل اجرائی آن مقرر گردیده به کلیه مؤسسات دولتی مشمول طرح سپنتا سلاح و مهمات تحویل تا با تهیه محل مناسبی رأساً در نگهداری آن اقدام نموده و در مواقع ضروری بتوانند با استفاده از کارمندان خود که از طریق نیروی پایداری محل تحت آموزش قرار گرفتهاند از مؤسسه مربوطه حفاظت و دفاع نمایند. لذا سرهنگ فرخنیا فرمانده نیروی پایداری استان جهت تشریح اقدامات انجام شده به جلسه شورا دعوت گردیده است. اعضاء شورا پس از استماع اظهارات سرهنگ فرخنیا [چنین] تصمیم گرفتند:
الف- بدواً وسیله فرماندهان نیروی پایداری شهرستانها با همکاری رؤسای ساواک محل(در صورت موجود بودن) از ادارات و مؤسسات دولتی مشمول طرح سپنتا بازدید نموده، چنانچه محلی برای نگهداری سلاح و مهمات تهیه کرده باشند مراتب را گزارش تا پس از بازدید رئیس ساواک استان و فرمانده ناحیه ژاندارمری چنانچه محل تعیین شده از نظر حفاظتی مناسب تشخیص داده شده در مورد تحویل سلاح و مهمات به این قبیل ادارات اقدام شود.
ب- برای تأسیساتی که تا کنون در این مورد اقدامیمعمول نداشتهاند تأکیدات لازم در جهت تسریع در تخصیص و احداث ساختمان از طریق نیروی پایداری شهرستان مربوطه به عمل آید.
2- سرتیپ رخشا:
الف- یک فقره آگاهی نامه به شماره 17 از مرکز واصل که قسمتیاز مفاد آن جهت آگاهی هموندان شورا قرائت میگردد (قسمتی از مفاد این آگاهی نامه قرائت گردید).
ب- با توجه به فرارسیدن ایام سوگواری ماه محرم و صفر و فعالیت متعصبین مذهبی در روزهای اخیر و سایر وعاظ در این ایام لزوم کنترل و مراقبت بیشتر از گفتار و اعمال روحانیون و این قبیل عناصر را به ویژه در روستاها یادآور، تا توجه و دقت بیشتری از طریق مأمورین اجرائی در این مورد معمول گردد.
پ- چون احتمال دارد عناصر بیگانه تحت پوشش طلاب و وعاظ در مجالس و تکایا عزاداری شرکت نموده و مبادرت به وعظ و سخنرانی ضد امنیتی نمایند، لذا مأمورین انتظامیضمن کنترل و مراقبت در صورتی که طلاب غیر مجاز و فاقد گذرنامه و پروانه در بین روحانیون و وعاظ مشاهده نمودند نسبت به دستگیری و معرفی آنان به مراجع ذینفع اقدام لازم به عمل آورند.
ث- به منظور جلوگیری از اعمال بی رویه و خلاف آن دسته از دانشجویانی که با ایجاد اخلال مبادرت به تخریب مدارس عالی و دانشکدهها نموده و با شکستن شیشهها بی نظمیتولید و خساراتی به اموال دولتی وارد مینمایند، برای مجازات و تعقیب کیفری با پرونده متشکله به دادسرای عمومیمحل تحویل، و چنانچه همزمان با تخریب و شکستن شیشهها اقدامات ضد امنیتی انجام و یا اوراق مضره پخش نمایند پرونده با ذکر اعمال ضد امنیتی آنان به ساواک محل ارسال و از انعکاس سوابق سیاسی آنان در پرونده ارسالی به دادسرا خودداری گردد.
3- سرتیپ خطیبی:
الف- در مورد دانشجویانی که اقدام به تخریب مدارس و یا اخلال نظم نموده و در مقابل مأمورین مقاومت مینمایند، پرونده قضایی تشکیل و جهت مجازات و تعقیب کیفری به دادسرای عمومیمحل معرفی و تحویل میگردد.
ب- چون در شهرهای مازندران در شب و روز تاسوعا و عاشورا مردم با به راه انداختن دستجات زیادی در بازار، خیابان و کوچهها مبادرت به سوگواری و عزاداری مینمایند، در مورد حفظ نظم و برقراری آرامش محل با تهیه طرح های حفاظتی اقدامات لازم معمول میگردد. نظر به اینکه احتمال دارد اشخاص ناراضی و متعصبین مذهبی با استفاده از موقعیت دست به اقدامات ضد امنیتی زده و تولید اخلال و بی نظمینمایند، لذا پیشنهاد مینماید به مسئولین و رؤسای دانشکده ها و مدارس عالی و آموزشی تأکید گردد، به دانشجویان تفهیم و یادآور شوند برای اینکه اشخاص فرصت طلب تحت پوشش دانشجو از عنوان و موقعیت فعلی آنان بهره برداری ننمایند، حتیالمقدور در دستجات عزاداری شرکت ننموده و دست آویزی برای عناصر مخرب به وجود نیاورند.
4- مراتب مطروحه در جلسه شورا مورد تأئید است و موافقت هموندان شورا قرار گرفته و اقدامات لازم را معمول خواهند داشت.»[7]
اما علیرغم مراقبت های گسترده عوامل آشکار و پنهان ساواک، طلاب انقلابی بومیو غیر بومی، تا آنجا که توانستند به معرفی نهضت امام خمینی(ره) و افشای اقدامات انحرافی و ضد مذهبی رژیم پرداختند و مردم را نسبت به ادامه مبارزه تهییج نمودند. چنانکه آقای رخشا رئیس ساواک مازندران در گزارش مورخ 13 دی ماه سال 56 خود به مدیرکل سوم ساواک کشور به این موضوع اذعان نموده است:
«به طوری که مشاهده گردید، در چند ماه اخیر که عدهای از طلاب مدارس علوم دینی به این منطقه مسافرت نمودهاند، عموماً در بالای منبر به نفع خمینی مطالبی ایراد [کردهاند] که مراتب به موقع طی گزارشات خبری متعدد به آن اداره کل اعلام گردیده است. بدیهی است تحقیق بیشتر در این مورد ادامه دارد و هرگونه خبر واصله به موقع به استحضار خواهد رسید.»[8]
[1] - البته خیلی پیش از آن که آقای دکتر حسن روحانی لقب امام را برای آیت الله خمینی به کار ببرد، یکی از شاعران انقلابی به نام نعمت الله میرزا زاده در دو قصیده معروف «به نام تو سوگند» و «برگزیده» بارها این واژه را به کار برد، ولی استعمال این لقب پس از سخنرانی آقای روحانی مقبولیت عام یافت و از آن پس لقب امام برای آیت الله خمینی فراگیر شد. ر.ک: مجله همشهری ویژه بیست و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب- ص 6
[2] - استان گلستان در انقلاب اسلامی- غلامرضا خارکوهی- ج 2- همان- صص 446 و 447
[3] - کتاب ساوک و روحانیت- تهران- حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی- ج 1- ص 2
[4] - آرشیو منتشر نشده
[5] - جای تعجب است که خود این بخشنامه یک روز قبل از ماه محرم اعلام شده، ولی شهربانی کسب اجازه را برای برگزاری مراسم به سه روز قبل یعنی پس از گذشت چند روز از دهه اول محرم که ایام اصلی مراسم سوگواری امام حسین(ع) است موکول می کند! این امر کاملاً نشان می دهد که رژیم هیچ اهمیتی برای عزاداری ابا عبدالله قائل نبوده و با اینگونه تضییقات می خواستند شور و هیجان حسینی و انقلابی را در جامعه به حداقل کاهش دهند.
[6] ـ بولتن خبرگزاری پارس ـ شماره 266 ـ آذر سال 56- صص 29 و 30
[7] ـ استان گلستان در انقلاب اسلامی- غلامرضا خارکوهی- جلد دوم- همان- صص 449 تا452
[8]- همان- ص 453
.....................................................................................................
* محقق و پژوهشگر تاریخ