حاج آقا مصطفی

  • هر چقدر در مکتب اهل بیت علیهم السلام شاگرد زرنگ تر باشی به همان میزان به آنها شباهت پیدا می کنی. امام هم یکی از آن شاگردهای ممتاز بود. خانم حائری همسر حاج آقا مصطفی خمینی از نوع رفتار امام و تقیدشان به نظافت و نظم روایت شیرینی دارد.

  • موضوع مهمی که در تاریخ انقلاب اسلامی دارای اهمیت است این است که شهادت غریبانه آیت الله حاج آقا مصطفی در تاریخ انقلاب اسلامی و روند پیروزی انقلاب نقش مهمی ایفا کرد و باعث شد حادثه شهادت ایشان حوادث بعدی را هم رقم بزند.

  • یادداشت/

    بر خلاف تصور ساواک در مراسم مصطفی نام امام که ممنوع الذکر بود زنده شد و سخنرانان مکرر اسم امام را می آوردند و عزاداری زنجیروار برای شهادت آقا مصطفی از عوامل تامه پیروزی نهضت بوده و فرصتی بینظیر برای مبارزین ایجاد کرد. اربعین آقا مصطفی در تاریخ ایران اربعین ساز بود و عظیمترین اجتماع بعد از15 خرداد بود که انقلاب اسلامی با همان تسلسل اربعینها پیروز شد.

  • انقلاب اسلامی رخدادی منحصر به فرد در تاریخ سرزمین ماست. انقلابی که به دست میلیونها ایرانی و یاران فداکار امام خمینی شکل گرفته و به پیروزی رسید، از نظر تاریخ شفاهی دارای ارزشهای بسیاری است. اهمیت این ارزش که سازندگان آن هزاران خاطره از فراز و فرود دوران نهضت را، بدون واسطه و مستقیم به خاطر سپرده اند، و دشواریها و ناملایمات جانفرسایی را تحمل کردند تا نهضت به پیروزی برسد، بر کسی پوشیده نیست. بدیهی است که مرور و بازخوانی خاطرات این تاریخ سازان که بخش بزرگی از تاریخ انقلاب اسلامی را شکل داده اند ارزشمند و برای نسلهای بعد از آنها آموزنده است.

  • 51 سال پیش در چنین روزی؛

    روز بیست و یکم خرداد ماه سال 48 بود که ماموران رژیم بعث عراق به خانه امام آمده و به ظاهر خواستند تا برای بردن حاج آقا مصطفی از امام اجازه بگیرند اما زمانی که منطق کوبنده ایشان را دیدند، به بازداشت آقا مصطفی اقدام کردند.

  • در مراسم بزرگداشت آیت الله شهید مصطفی خمینی(ره)؛

    رئیس مجلس شورای اسلامی درباره شهید حاج آقا مصطفی خمینی گفت: یکی از ویژگی های رهبران انقلاب از جمله ایشان این بود که فدائی اسلام بودند و از آبروی خود برای اسلام مایه می گذاشتند .

  • «همسر و خدمتکار حاج آقا مصطفی، نخستین کسانی بودند که در جریان حادثه قرار گرفتند. خدمتکار سراسیمه به خانه من آمد و خبر را داد. همسایه بودیم. به سرعت خودم را رساندم خانه ایشان و ناظر آن صحنه شدم. پیکی را صدا زدم که برود منزل امام و در بزند و فقط حاج احمد آقا را بخواهد و به کسی دیگر پیام ندهد. گفتم به احمدآقا بگوید که حال اخوی‌تان خوش نیست و شما سریع بیایید...»