جی پلاس/ به مناسبت سالروز ولادت شهید فکوری؛

سطرهایی از زندگی شهید فکوری

هفدهم دی ماه سال ۱۳۱۷ بود که جواد فکوری در تبریز در چرندآب به دنیا آمد و سال های عمرش به جستجو و تلاش و خدمت به خلق گذشت چه وقتی خلبانی ساده بود، چه وقتی فرمانده بود و چه زمانی که قبای وزارت به تن کرد و هفتم مهر سال ۶۰ هم پروازش ابدی شد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس - منصوره جاسبی: درست هفده روز از زمستان سخت و برفی تبریز سال ۱۳۱۷ گذشته بود، از آن زمستان هایی که سرما مغز استخوانت را می سوزاند و انگار که سرها در گریبان است که در چرندآب(۱) از محله های قدیمی و تاریخی تبریز، همان محله ای که نادر میرزا در وصفش گفته: "چرنداب از کوی‌ های دیرین تبریز است و نام آن در نامه‌ ها برده‌اند؛ به ویژه قبرستان آن‌جا را که شمس‌الدین صاحب دیوان بدان‌جا آسوده‌است. این کوی را کدخدا حبیب‌الله خان است." خدا پسری به خانواده فکوری عنایت کرد که نام شریف امام نهم علیه السلام را بر او گذاشتند.

 

دوران کودکی جواد در کوچه های قدیمی و خاکی با ضربه های بر توپ، گرگم به هوا، قایم با شک و النگ دولنگ گذشت و دیگر با ورود به سن هفت سالگی باید خود را برای دوره جدیدی که در آن حساب بود و املا و الفبا آماده می کرد و به همین خاطر او را در مدرسه اقبال ثبت نام کردند.

 

با گذراندن دوره دبستان، مهاجرت خانواده به تهران باعث شد تا دبیرستان را در مدرسه مروی بگذراند و سال ۱۳۳۷ با موفقیت دیپلمش را گرفت.

 

جواد که از ابتدا دانش آموز درسخوان بود، با شرکت در کنکور سراسری، در رشته پزشکی پذیرفته شد اما علاقه اش به پرواز و دنیای خلبانی مسیر زندگی اش را تغییر داد و او از ادامه پزشکی انصراف داده و با پذیرفته شدن در دانشکده خلبانی نیروی هوایی وارد عالم دیگری شد.

 

اولین پرواز جواد که موفق شد به تنهایی و به مدت یک ساعت و نیم در آسمان باشد، پس از پایان دوره مقدماتی و بر فراز دوشان تپه بود. جواد در حالی که با هواپیمایT-۳۳ ابرها را به شکل های متفاوت می شکافت و پیش می رفت، به آرزوی دیرینه اش تحقق بخشیده بود و بسیار خوشحال بود. او پروازش را بر فراز آسمان دوشان تپه در وضعیت‌های مختلف با موفقیت انجام داد.

 

فکوری پس از گذراندن این دوره، برای تکمیل آموزش به آمریکا اعزام شد و پس از یک سال و نیم با ۲۶۳ ساعت آموزش پرواز، موفق به اخذ گواهینامه خلبانی هواپیمای شکاری بمب افکن اف ۴ شد و پس از بازگشت به ایران، با درجه ستوان‌ دومی در پایگاه یکم شکاری مهر آباد مشغول به خدمت شد.

 

آقا جواد که عاشق پرواز بود، همه تلاش خود را به کار گرفت تا رده های مختلف پرواز را بیاموزد و به همین خاطر نیز دوره‌های تکمیلی خلبانی، مدیریت خلبانی (اف ۴)، فرماندهی گردان هوایی و فرماندهی ستاد را در کارنامه تخصصی خود ثبت کرد.

 

سال ۴۲ بود که خواست دیگر به تنهایی اش پایان دهد و مسئولیت زندگی مشترک را بر عهده گیرد بنابراین با بانو ژیلا ذره خاک ازدواج کرد که حاصل این زندگی، انوشیروان، علی و آلاله بودند. 

 

زندگی آنها مانند رودی از این شهر به شهری دیگر در جریان بود، چند ماهی در فرودگاه مهرآباد، سه سال پایگاه شاهرخی همدان، سه سال تهران، هشت سال شیراز و... 

 

اولین بار که آقا جواد برای گذراندن دوره راهی امریکا شد، بانو به ناچار تنها ماند اما بار دیگر یعنی سال ۵۶ او و بچه ها را نیز با خود برد.

 

جواد آنقدر در کار خود خبره شده بود که در دهه پنجاه به عنوان یکی از ناظران نیروی هوایی ارتش ایران به ویتنام اعزام شد.

 

او که به هنگام پیروزی انقلاب اسلامی معاون پشتیبانی پایگاه دوم شکاری تبریز بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فرماندهی این پایگاه منصوب شد.

 

انقلاب اسلامی نیز مانند هر انقلاب نوپای دیگری در همان ابتدا با ناآرامی های مختلف رو برو شد که از جمله آنها شورش هواداران حزب خلق مسلمان در تبریز بود که جمعی از پرسنل پایگاه دوم هوایی نیز در میانشان حضور داشتند و شهید فکوری را گروگان گرفتند که این گروگان گیری با وساطت یکی از درجه داران نیروی زمینی پس از  ۴۸ ساعت خاتمه یافت اما کبودی های بسیاری بر تن آقا جواد گذاشت و زخم های عمیقی که خود را بر پاهای جواد نمایان کرده بودند. خانواده اش را به تهران فرستاد و خود ماند که با تدبیر و تیزهوشی اش نظم و امنیت را نه تنها به پایگاه که به شهر تبریز برگرداند.

 

از آن پس بود که آقا جواد که شایستگی‌هایش یکی پس از دیگری به اثبات می رسید به تهران فرا خوانده و فرماندهی پایگاه یکم شکاری مهرآباد به او سپرده شد. چندی بعد معاون عملیات نیروی هوایی در دفتر مسئولیت هایش به ثبت رسید و یک ماهی از این مسئولیتش می گذشت که جانشین فرمانده نیروی هوایی شد.

 

با تشکیل کابینه شهید محمد علی رجایی، آقا جواد مسئولیت وزارت دفاع را پذیرفت و اینگونه بود که به هیات دولت راه پیدا کرد.

 

با شروع جنگ تحمیلی و حمله همه جانبه رژیم بعث عراق به خاک و آسمان جمهوری اسلامی در سی و یکم شهریور ماه ۵۹، شهید فکوری طرح کمان ۹۹ را که در واقع حمله سراسری به پایگاه های نیروی هوایی عراق و مراکز حساس نظامی و اقتصادی رژیم بعث بود، به اجرا در آورد.

 

از دیگر عملیات های موفق که شهید فکوری مستقیم در طرح و اجرایش شرکت داشت، عملیات پیروزمندانه اچ ۳ بود. این عملیات که در واقع حمله به پایگاه های نیروی هوایی عراق در جوار مرز اردن بود، از پیچیده ترین و دقیق ترین عملیات های هوایی در دنیا به حساب می آمد که خلبانان دلاور نیروی هوایی توانستند با چهار بار سوخت گیری و طی مسافتی بالغ بر هزار کیلومتر حدود پنج ساعت در آسمان پرواز کنند و حماسه ای بیافرینند که کارشناسان غربی را انگشت به دهان بگذارند.

این عملیات یادگاری از فرماندهی دلاور نیروی هوایی شهید فکوری به جای ماند.

 

پس از این عملیات و زمانی که می رفت تا عملیات شکست حصر آبادان اجرایی شود یعنی در شهریور سال ۶۰ شهید فکوری به پیشنهاد شهید فلاحی که رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران بود، به این ستاد منتقل شد.

 

 اما زمانی از این جا به جایی نگذشته بود که در هفتمین روز از مهر ماه سال ۶۰ آقا جواد به همراه چند تن از فرماندهان دیگر همچون شهید سید محمد علی جهان آرا، شهید یوسف کلاهدوز، شهید ولی الله فلاحی، شهید موسی نامجو در راه بازگشت از جبهه در اثر سقوط هواپیمایشان به شهادت رسیدند. پیکر این عزیزان در بهشت زهرا سلام الله علیها به خاک سپرده شد و اینچنین دفتر زندگی خاکی آقا جواد که سراسر افتخار بود و سربلندی بسته شد.

 

۱. کمال خجندی در وصف این محله می‌گوید:

تبریز مرا راحت جان خواهد بود پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود

تا درنکشم آب چرنداب و گجیل سرخاب ز چشم من روان خواهد بود

دیدگاه تان را بنویسید