بوردیو جامعهشناس فرانسوی بیش از ۲۰ سال پیش پرسشی مطرح کرده بود و آن این بود که در شرایطی که مشاغل بیش از پیش موقتی میشوند و محل اشتغال افراد هم مداوم جابجا می شوند، بیکاری فزاینده و لشکر ذخیره کار باعث شده که خود شغل تبدیل به یک دارایی ارزشمند شود که افراد باید بر سر آن با هم مبارزه کنند، چطور میتوانیم بین این گروههای مختلف کارگران یک همبستگی ایجاد کرد. متاسفانه علیرغم اینکه بیست. سی سال از مطرح کردن این پرسش گذشته ما هنوز پاسخ درخوری برای این پرسش نداریم.
گروه اقتصادی: الهام ذاکری، پژوهشگر مطالعات حوزه زنان، ضمن تشریح مسائلی که زنان کارگر خانگی با آن مواجه هستند و همچنین چالشهایی که در قوانین کار ایران برای آنها وجود دارد، که حتی به عنوان شغل به رسمیت شناخته نمی شوند، گفت: این زنان نه از بیمه و نه از بازنشستگی برخوردارند و نه حتی مذاکراتی که در فضای اجتماعی جاری درباره حداقل دستمزد و امثالهم اساسا درباره این زنان موضوعیتی پیدا میکند، به این دلیل که نه قراردادی مکتوبی دارند و حتی اگر قرارداد مکتوبی داشته باشند، یک قرارداد کاملا عرفی بین کارفرما و کارگر است و در نتیجه اساسا از این قواعد حاکم بر محیط کار تبعیت نمی کند. همین تبعیت نکردن به نوعی ایمنی این زنان را در محیط کار تحت الشعاع قرار می دهد و ما به شکل روزمره با افزایش تعداد این کارگران مواجهیم که به دلیل قراردادهای موقتی به دلیل اینکه از شمول قانون کار خارج میشوند امنیتشان در محیط کار هم زیر سوال می رود.
به گزارش جماران، الهام ذاکری، پژوهشگر مطالعات حوزه زنان، در نشست ویژه برنامه روز جهانی کارگر، که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سخن می گفت، ضمن تسلیت به مناسبت فاجعه تلخی که در بندرعباس رخ داد، این اتفاقها را از جمله دلایلی عنوان کرد که توجه مسئله ایمنی شغلی کارگران در محیط کار را ضروری تر کرده است و خاطرنشان کرد: در سالهای اخیر در اثر سیاستهای نئولیبرالی که مبتنی بر آزادسازی قراردادهای کار با کارگران اجرا شده، بیش از گذشته شاهد این چالشها هستیم و امروز هم میبینیم که آن گفتمان غالبی که در فضای سیاست گذاری کشور حاکم است، و اکنون با عنوان مبنی رفع ناترازی ها مطرح می شود و وزیر که برای تصدی وزارت اقتصاد در نظر گرفته شده، همگی مؤید این است که این گفتمان همچنان یکی از گفتمانهای غالب در عرصه سیاستگذاری کشور خواهد بود و به نظر می رسد چشم اندازی هم برای بهبود این وضعیت حداقل در عرصه سیاست گذاری وجود ندارد.
وی با اشاره به آماری که مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ ارائه کرده مبنی بر اینکه در این دو سال نزدیک به ۴۰۰۰ نفر از کارگران در اثر حوادثی که در محل کار اتفاق افتاده جان خود را از دست داده اند، افزود: آمار واقعی بسیار بیشتر از این عدد است، به این دلیل که این آمار صرفا شامل کارگرانی می شود که از بیمه برخوردارند و اطلاعاتشان در تامین اجتماعی ثبت می شود. بنابراین ما به صورت کلی با یک نظام تبعیض آمیز و استثمارگر مواجهیم که همه کارگران را متاثر میکند و همه کارگران به نوعی قربانی این نظام هستند. اما نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که در میان همین کارگران هم بعضی از اقشار وجود دارند که حاشیهایتر یا نامرئی ترند، یا اینکه تحت ستم مضاعفی قرار گرفتند.
ذاکری با بیان اینکه آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که ما دقیقا چه کسانی را به عنوان کارگر به رسمیت میشناسیم و وقتی که از بازیابی حقوق کارگران و بازتوزیع عادلانه منابع در جامعه حرف میزنیم، کدام قشر از کارگران هستند که در ذیل این چرخه بازیابی قرار نمیگیرند و دیده نمیشوند، توضیح داد: این تلاش برای مرئی کردن این گروههای در حاشیه، فرایندی است که هیچ وقت تمام نمیشود. چون همواره این نظامات کلی در حاشیه خودشان را تولید می کنند. در فضای کارگری ایران، یکی از این گروههای در حاشیه، زنان کارگر خانگی هستند. زنان کارگر خانگی کارگرانی هستند که حتی در قانون کار ایران به عنوان کارگر شغلشان به رسمیت شناخته نمی شود.
این پژوهشگر حوزه کار و زنان، ضمن تشریح مسائلی که زنان کارگر خانگی با آن مواجه هستند و همچنین چالشهایی که در قوانین کار ایران برای آنها وجود دارد، که حتی به عنوان شغل به رسمیت شناخته نمی شوند، گفت: این زنان نه از بیمه و نه از بازنشستگی برخوردارند و نه حتی مذاکراتی که در فضای اجتماعی جاری درباره حداقل دستمزد و امثالهم اساسا درباره این زنان موضوعیتی پیدا میکند، به این دلیل که نه قراردادی مکتوبی دارند و حتی اگر قرارداد مکتوبی داشته باشند، یک قرارداد کاملا عرفی بین کارفرما و کارگر است و در نتیجه اساسا از این قواعد حاکم بر محیط کار تبعیت نمی کند. همین تبعیت نکردن به نوعی ایمنی این زنان را در محیط کار تحت الشعاع قرار می دهد و ما به شکل روزمره با افزایش تعداد این کارگران مواجهیم که به دلیل قراردادهای موقتی به دلیل اینکه از شمول قانون کار خارج میشوند امنیتشان در محیط کار هم زیر سوال می رود.
وی ضمن پرداختن به فرایندهای کلی که امنیت همه کارگران را در محیط کار تحت الشعاع قرار می دهد، خصوصا ایمنی زنان کارگر خانگی، با بیان اینکه ما در اینجا با دو گونه ساز و کار مواجهیم که از قضا در تداخل با هم کار میکند، اظهارداشت: این دو سازوکار، یکی سازوکار استثمار و بهرهکشی به میانجی ارزش افزودهای هست که از کار این زنان و کار هر کارگری تولید می شود. اما یک سازوکار دیگهای هم این وسط دستاندرکار است که می توان آن را سلب مالکیت به مدد تورم دانست. یکی از سازوکارهایی که به کرات در زندگی و کار زنان کارگر خانگی مشاهده کردم که ایمنی شغلی آنها را هم به شدت تحت الشعاع قرار میدهد، سلب مالکیت از بدن زنان به مدد تورم آبرو است.
ذاکری عنوان کرد: فرایند سلب مالکیت از بدن زنان به مدد تورم آبرو، فرایندی است که ما نمیتوانیم صرفا به سازوکارهای اقتصادی تقلیلش داد، ولی با سازوکارهای حاکم بر فضای اقتصادی در تناظر قرار دارد. به این معنی که وقتی در یک نظامی که به صورت پیشینی مردسالار است و سنتهای مردسالار در آن حاکم است، وقتی دولت پای خود را از ارائه خدمات رفاهی عقب میکشد و افراد شغل دائم ندارند، چشم اندازی هم برای آینده ندارند. تامین اجتماعی ندارند و و حتی از آموزش و بهداشت رایگان برخوردار نیستند.
این پژوهشگر اجتماعی به علل محرومیت این زنان از جایابی در فضای اجتماعی در جامعه مردسالار از جمله مسائل فرهنگی، کودک همسری، محرومیتهای آموزشی و یا اعتیاد همسرانشان اشاره کرد و گفت: این زنان به عنوان سرپرست خانوار به رسمیت شناخته نمیشوند. نه در قوانین این زن را به عنوان سرپرست خانواده به رسمیت می شناسند و نه از نظر جامعه این زنان به عنوان سرپرست خانوار به رسمیت شناخته میشوند. مثلا یارانه این زنان به حساب همسرشان واریز می شود و نه به حساب خودشان. یارانه وقتی به حساب همسرانشان واریز میشود دیگر وارد فرایند هزینههای زندگی خانوادگی نمیشود و از طرف دیگر، از نظر جامعه هم این زنان به عنوان سرپرست خانوار به رسمیت شناخته نمی شوند.
ذاکری با بیان اینکه زنان کارگر خانگی به دلیل پراکندگی محیط کارشان، حتی امکان این را ندارند که با همکارانشان مواجه شوند و این عدم مواجهه با سایر کارگران باعث می شود به سختی به آن سرنوشت جمعی مشترکی که بر زندگی شان حاکم است، پی ببرند، تصریح کرد: این شرایط مرتبط کردن این رنجی که متحمل میشوند را به آن ساختارهای کلان اقتصادی و سیاسی سخت میکند و عملا امکان کنش جمعی مشترک را هم از آنها میگیرد.
وی با بیان اینکه این زنان دقیقا به همین دلیل که محیط کارشان در فضای خصوصی اتفاق میافتد و در یک فضای خصوصی خانه است به شدت در معرض تجاوز و آزار جنسی قرار دارند، ادامه داد: بوردیو جامعهشناس فرانسوی بیش از ۲۰ سال پیش پرسشی مطرح کرده بود و آن این بود که در شرایطی که مشاغل بیش از پیش موقتی میشوند و محل اشتغال افراد هم مداوم جابجا می شوند، بیکاری فزاینده و لشکر ذخیره کار باعث شده که خود شغل تبدیل به یک دارایی ارزشمند شود که افراد باید بر سر آن با هم مبارزه کنند، چطور میتوانیم بین این گروههای مختلف کارگران یک همبستگی ایجاد کرد. متاسفانه علیرغم اینکه بیست. سی سال از مطرح کردن این پرسش گذشته ما هنوز پاسخ درخوری برای این پرسش نداریم.