به گزارش ایرنا ،آق قلا و گمیشان 2 شهر کوچک در استان گلستان بجز سیل هم اخبار و حرف های زیادی برای گفتن دارند اما در هیاهوی شهرهای بزرگ کمتر نام و یادی از آنها شنیده می شود.
اولین تصاویر مخابره شده از سیل اخیر ایران مربوط به 2 شهر کمتر دیده شده کشور در استان گلستان است که فقط سیل مخرب و بنیان کن اخیر با تلفات جانی و خسارت های فراوان توانست ایرانی ها را از وجود آن ها آگاه کند.
همانطور که خیلی از ایرانی ها تاکنون اسم شهر معمولان در استان لرستان به گوششان نخورده بود، گمیشان و آق قلا هم برای ایرانی ها نا آشنا و ناشناخته بود و وقوع یک حادثه قهری توانست وجود شهری کوچک با مردمانی ترکمن را به ایرانی ها معرفی کند.
حالا که مدتی از وقوع سیلاب می گذرد و این 2 شهر دیگر نام آشناترین سکونتگاه های ایران به شمار می روند شاید بد نباشد آق قلا و گمیشان بیشتر معرفی شوند تا مردم ایران بدانند در گوشه ای از خاک این کشور و در جوار مرز عریض و طویل با ترکمنستان، ترکمن هایی زندگی می کنند که اگرچه گویش آنها زبان فارسی نیست اما ایران را چون جگرگوشه خود می پرستند و می ستایند.
شهرهای زیبایی که با ظرفیت های گردشگری فراوان، جدامانده های عزلت گزیده ای هستند که غم بی نامی و بی نشانی دارند و حالا در کنار همه آن مصیبت ها باید مشکلات سیلاب را هم به گرفتاری های خود اضافه کنند.

** گُمیشان
گمیشان که محلی ها به آن گمیش تپه و کوموش دپه هم می گویند نامی ترکمنی به معنای تپه نقره ای است که با توجه به بافت طبیعی و وجود تپه قدیمی در شمال شهر به عنوان نمونه ای از هویت تاریخی آن معقول به نظر می رسد.
این شهر یکی از قدیمی‌ترین سکونتگاه های ترکمن‌نشین شمال ایران است که پیشینه تاریخی کهنی دارد.
این شهر در شمالی‌ترین قسمت حاشیه شرقی دریای خزر قرار دارد و از طرف شمال به کشور ترکمنستان از جنوب به بندرترکمن، از شرق به آق قلا و از طرف غرب به دریای خزر ختم می‌شود.
کوموش دپه، گوموش تپه، کمش دفه و کوموش دفه صورتهای دیگر نوشتاری نام این شهر در فرهنگ عامه است.
این شهر در گذشته به دلیل بالا بودن سطح آب دریای خزر و انجام مراودات تجاری با کشور شوروی اهمیت فراوانی داشت تا جایی که دو پادشاه سلسله های قاجار و پهلوی ( محمدعلی شاه قاجار و رضاشاه پهلوی) به این شهر سفر کردند.
بیشتر ساکنان گمیشان ملاح و صاحب قایقهای بزرگ بودند و حمل بار بین بنادر کشور و روسیه قبل از تشکیل اتحاد جماهیر شوروی بوسیله آنان انجام می گرفت.
بر اساس اطلاعات 'فرهنگ جغرافیایی ایران'، گمیشان پس از انقلاب کبیر روسیه و و بسته شدن بنادر و پیدا شدن راههای شوسه و راه آهن شمال اهمیت خود را از دست داد و ساکنان آن در نواحی مختلف پراکنده شدند.
شهر ساحلی گمیشان در کرانه شرقی دریای خزر با آن خانه های قدیمی و تمام سازه چوبی اگر چه توسعه نیافته است اما توجه به ساحل کم نظیر آن و سایت های پرورش میگو می تواند منطقه را در قواره دیگر مناطق مهم کشور مطرح کند.
مطابق سرشماری نفوس و مسکن سال 95 گمیشان 68 هزار و 773 نفر جمعیت دارد که تمامی ساکنان شهرستان را ترکمن ها تشکیل می دهند.
طبق گزارش بنیاد مسکن 50 درصد مصالح به کار رفته در ساخت خانه های ساکنان گمیشان از خشت و گل و چوب و نیمی دیگر مصالح جدید بوده که بیشتر قدمتی 15 ساله برخوردارند.
یکی از دلایل قدیمی بودن خانه های مناطق ترکمن نشین استان گلستان به ویژه گمیشان استقبال نکردن از وام مسکن است چراکه در اهل تسنن گرفتن وام بانکی همراه با سود را مصداق ربا دانسته و از آن اجتناب می کنند.
وجود آبزیان گوناگون و به ویژه ماهیان خاویار و میگو در سواحل گمیشان موجب سرمایه گذاری های فراوان در این بخش شده به طوری که تنها مجتمع تولید میگو در شمال کشور در این شهر مشغول فعالیت است.
هم اینک سطح زیرکشت 32 مزرعه پرورش میگوی گمیشان افزون بر 650 هکتار است که طبق سند آمایش و چشم انداز امکان توسعه این طرح تا 40 هزار هکتار، تولید 75 هزار تن میگو و 25 هزار تن ماهی قزل آلا وجود دارد.
گمیشان در صنایع دستی تولیداتی مانند قالیچه، قالی، گلیم، نمد، پشتی، روسری ترکمنی، جاجیم و فرش‌های دستباف دارد که با هنر دست زنان و دختران ترکمن تولید و روانه بازار می شود.
از جاذبه های گردشگری و باستانی منحصر به فرد در گمیشان می توان به تالاب گمیشان، گل افشان، نفت لیجه، بافت قدیم شهر گمیشان، موزه مردم شناسی، زیارتگاه بهاء الدین نقشبندی، عبور بخشی از دیوار تاریخی گرگان، قیزلر قلعه و چهارشنبه بازار است که ظرفیتی برای سرمایه گذاری بیشتر در جذب گردشگر به شمار می رود.
گمیشان با وجود این همه ظرفیت و تاریخ و جاذبه؛ طبق آمار اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی گلستان با 19.6درصد دارای بالاترین نرخ بیکاری استان است.
از آنجا که گمیشان در شاخص های توسعه ای خیلی ضعیف است به عنوان یکی از 31 شهرستان کم برخوردار کشور برای اجرای طرحهای اقتصاد مقاومتی به عنوان پایلوت در نظر گرفته شده است.

** آق قلا
تاریخ بنیان آق قلا یا آق قلعه مربوط به دوره شاه عباس صفوی است.
گفته می شود این پادشاه صفویان در سال 1020 هجری قمری در سفر به استرآباد (منطقه گرگان قدیم) دستور ساخت قلعه ای برای جلوگیری از نفوذ قوم مهاجم از کشورهای همسایه را داد که همین قلعه و سکونتگاه های ساخته شده پس از آن پایه گذار شهر فعلی آق قلا است.
این قلعه که نمایی سفید رنگ داشت به اسپی دژ در زمان مازندرانی و آق قلا در زبان ترکمنی مشهور است که معنی این کلمه در هر دو زبان به معنای قلعه سفید است.
آق قلا در زمان ناصرالدین شاه شهری آباد و دارای رونق اقتصادی زیاد بود اما پس از آن آرام آرام رو به زوال نهاد تا جایی که قلعه مشهور آن متروک و پس از مدتی آثار تخریب در آن هویدا شد.
در دوره حکومت پهلوی نام این شهر به پهلوی دژ تغییر یافت اما با پیروزی انقلاب اسلامی بار دیگر آق قلا تغییر نام یافت و تاکنون نیز بر همین نام باقی مانده است.
آق قلا در نزدیکی شمال شهر گرگان به دلیل مجاورت با اترک و گرگانرود به شدت در معرض آسیب ناشی از طغیان این رودخانه ها قرار گرفت و از اولین روزهای آغاز این بحران تاکنون از خسارت ها و آسیب های آن در امان نماند.
شهر مرزی آق قلا از شمال به محدوده کشور ترکمنستان از جنوب به گرگان و علی آباد از شرق به گنبدکاووس و از غرب به بندر ترکمن محدود می شود.
آق قلا طبق آخرین سرشماری رسمی مرکز آمار ایران 132 هزار و 733 نفر جمعیت دارد که بیشتر ساکنان آن را قوم ترکمن تشکیل می دهد که در کنار ایرانی های دیگری از قوم سیستانی، بلوچ و فارس با روحیه همگرایی در کنار هم زندگی می کنند.
زندگی ساکنان آق قلا در خانه هایی است که طبق گزارش کارشناسان دستگاه های مرتبط در گلستان مصالح به کار رفته در آن ها 70 درصد جدید و قدمتی 15 ساله و مصالح بقیه خانه ها خشتی، گلی و چوبی است.
54 هزار و 143 هکتار زمین زراعی معادل ۱۰ درصد از زمین های کشاورزی گلستان در آق قلا وجود دارد که 25 هزار و 631 هکتار آن دیم است.
دیوار تاریخی گرگان و پل آق قلا، مراتع، دسترسی آسان به فرودگاه بین المللی گرگان، سد وشمگیر، تالاب اینچه، گلفشان‌های قارنی یاریق، اینچه و نفتیجه از جمله جاذبه های گردشگری این شهر است.
در کنار این جاذبه ها باید دانست که اسب و سوارکاری پیوندی ناگسستنی با مردم این کهن دیار ترکمن نشین دارد و تصوری جز آن برای مردمانش ناممکن است.
به جز آن والیبال یکی از ارکان زندگی آق قلایی ها است که به هر بهانه ای بساط انجام آن را برپا داشته و در جشن ها و مراسم های شادی هم با آن اوقات می گذارنند.
شاید بر اساس همین بازی های محلی باشد که استعدادها یکی یکی کشف شده و به سطح بالای این رشته و تیم های ملی رسیدند.
ستاره هایی مانند حاج خوشگلدی صحنه، غیاث الدین صحنه و میکائیل یلمه، ابراهیم و عثمان سن سبیلی و چندین نام آور دیگر والیبال که حتی به افتخارات آسیایی و جهانی هم رسیدند.
با همه این جاذبه ها و ظرفیت ها آنچه بیش از همه آق قلا را بر سر زبان ها انداخته نه اسب های اصیل و خوش تراش و مدال های رنگارنگ والیبالیست های تاریخ ساز و حتی سابقه دور و درازش در تاریخ ایران بلکه یک حادثه قهری و مرگبار است که این شهر را حالا به نمونه ای از یک سکونتگاه بلادیده و مصیبت کشیده تبدیل کرده است.
آق قلا و گمیشان قدرت های زیادی در زانوان تکیده و رنج کشیده خود دارند که با وجود همه این مشکلات و خسارت ها می توانند آن ها را برای ایستادن دوباره ترغیب کنند.
ساکنان این شهرها می خواهند باز هم به شهری سرزنده با رونق اقتصادی مشابه آن چه در تاریخ برایشان نوشته شده برگردند.
6204/3091/2729
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.