در میان اما و اگرهای پرشماری که در ابتدای شروع این حرکت پرسش طلبانه در محافل مختلف به گوش می رسید ، به طور قطع ذات و خمیرمایه این اقدام بمنظور جا انداختن فرهنگ مغفول مانده و رنگ شعارگونه بخود گرفته مطالبه گری در جامعه کنونی ما ، بار معنایی فاخری را برای اقشار مختلف مردم به دنبال داشت .
برخی مدیران که البته تعداد آنها انگشت شمار بود ، فارغ از هیاهوی های روزانه بر سر چسپیدن به میز و صندلی لرزان امروزی ،با درک حس مسئولیت پذیری در قبال افکار عمومی داوطلبانه به عرصه پاسخگویی رو در رو و سینه به سینه با شهروندان آمدند و در حضور رسانه ها از داشته ها و نداشته های فردی و سازمانی خود سخن به میان آوردند و پاسخگو بودند.
با این وجود در سال 97 و همزمان با شدت یافتن هجمه رسانه ای دشمنان خارجی از وضعیت موجود کشور ، منطقه و استان به لحاظ روانی بر مردم کوچه و بازار ،افکار عمومی تشنه پاسخگویی به این جنگ اقتصادی توام با بار روانی بالا هستند که بطور قطع باید مدیران و مسئولان بمنظور پاسخگویی به مطالبات مردمی و کاستن از این فشار مضاعف روانی بر بدنه جامعه حضورشان در جامعه برای ارتباط بیشتر با مردم گسترده تر و فزون تر شود.
اما حال و روز اتوبوس مطالبه گری (پرسش از رسانه ها ،پاسخ از مسئولان )حکایت از آن دارد که متولیان امر از حضور در میدان پاسخگویی طفره می روند و با استقبال نکردن از مولفه پاسخگویی، در قبال عملکرد حوزه کاری خود صحنه را برای ترک این اتوبوس فراهم کرده اند.
بدون شک اتوبوس مطالبه گری که تازه لاستیک های گرانقیمت ناشی از رشد تصاعدی قیمت های امروزی اش را تعویض کرده و در ابتدای راه به پارکینگ بی تفاوتی هدایت شده است می تواند زنگ خطری برای تک تک کشتی نشستگان بر امواج خروشانی باشد که در صورت پیش آمدن خطر حدود و ثغور جغرافیایی را نمی شناسند.
همین چند روز اخیر بود که بالاترین مقام کشوری و تصمیم گیر ، مسئولان را به بیان واقعیات از وضع موجود و گفتن حقایق به مردم توصیه کردند چرا که تجربه چند دهه ای انقلاب اسلامی بخوبی نشان می دهد که هر حرکتی بدون چاشنی مردمی عقیم مانده و ره بجایی نخواهد برد .
در نشستی غیر منتظره پای صحبت مسئولی نشسته بودم که این انسان مومن و بالغ چنان مدینه فاضله ای از وضع موجود و پیش روی کشور ترسیم می کرد که گویی طی چند ماهه اخیر به علت حجم بالای جلسات و نشست ها ، وقت نکرده که دستکم برای خرید روزانه منزل حتی سری به سوپر مارکت محله اش بزند و از تفاوت های قیمتی این روزها مطلع شده و نسخه برداری کند.
این مثال را گفتم که به اصل مطلب و ضرورت راه اندازی دوباره اتوبوس مطالبه گری برغم همه کاستی هایش در جامعه امروزی و در شهری چون کرمان که زندگی می کنیم ، بپردازم .
اگر در مقابل سکوت حاکم بر فضای اطلاع رسانی ایجاد شده رسانه ای و مطبوعاتی استان بنا به دلایلی چند، این اتوبوس مطالبه گری همچون گذشته پرتوان و با برقراری ارتباط بین جامعه هدف و مسئولان به طرح موضوعات روزانه و هفتگی آنچه که در این شهر و دیار رخ می دهد، ادامه می داد، به طور قطع در سایه این روشنگری نیم بند هم که می شد ، شاهد چنین تحلیل های غیر کارشناسانه کسی که مسئولیتی خطیر در استانی حساس و کلیدی را دارد ،نمی شدیم .
از سر کنجکاوی ،چرایی به پارکینگ رفتن اتوبوس مطالبه گری را از دست اندرکار این قافله سالار پرسیدم ، چنان دل ُپری داشت که نزدیک بود از شدت ناراحتی کارش به اورژانش بکشد ،نگران حالش شدم و آرامش کردم .
خلاصه کلام ،حرف دلش این بود که سراغ چندین مدیر و مسئول دستگاه های اجرایی و خدمات رسان به مردم رفته ام و هر کدام به بهانه ای جواب رد داده اند و گویی که این اتوبوس در ذهن مغشوش این افراد به هیولای مطالبه گری تغییر نام داده است که اینچنین رفتار می کنند.
گزارش : بهنام احمدی
5054/1630
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.