در این یادداشت آمده است، پوریا قلی پور امروز تبدیل به یک کارگردان خاص با رفتار و اندیشه هایی خاص شده که ممکن است هنوز برای کاری که می خواهد انجام دهد، آماده نباشد.
مردی که اجراهایش کاملا با دیگر گروه های کرمانی متفاوت است و برای این تفاوت تا به حال هزینه های زیادی داده است. از مصدومیت بازیگران تا انتقادات گوناگونی که منتقدان به سوی او پرتاب می کنند. قلی پور این هزینه ها را تحمل می کند به امید روزی که متوجه احساس تماشاگران باشد و هم اینکه مخاطبان قلی پور بتوانند با رضایت کامل به تماشای آثار این مرد خلاق بنشینند.
نمایش «دارالحرب» چند سال قبل در کرمان اجرا شده بود که البته شاید بهتر باشد به آن بگوییم 'پرفورمنس تئاتر' چون نه المان های یک نمایش کلاسیک تئاتر را دارد و نه المان های دقیق یک پرفورمنس، دارالحرب یک تلفیق است که البته خوب بودن و یا بد بودن این تلفیق تشخیص آن بر عهده تماشاگر است.
اجرایی که به چگونگی به وجود آمدن بیماری به نام محمد قاجار پرداخته است. شاهی منحوس که نفرت کرمانیان را هنوز پس از چند صد سال ذخیره دارد. هیچ کرمانی وجود ندارد که آگاه از جنایت داعش گونه محمد قاجار نباشد. این جنایت در تاریخ حیوانیت به کام انسانیت نوشته شده و در این نمایش تا حدی به آسیب شناسی این رفتار پرداخته شده است.
امروز با مروری بر اخبار در میانمار، عراق و بسیاری کشورهای دیگر مشاهده می کنیم که چگونه هنوز جنون قابیل گونه در بین جامعه انسانی وجود دارد. جنایتی که محمد قاجار در حق مردم روا داشت تاثیراتش هنوز در جامعه امروز ما نیز مشهود است.
اعتماد به نفس پایین بسیاری از کودکان ما ناشی از همین جنایت تاریخی است و چه ارزشمند هستند هنرمندانی که به این اتفاقات محلی - تاریخی اهمیت می دهند و جسارت پرداختن به آن را دارند.
متاسفانه در سالهای اخیر پرداختن به موضوعات استانی از خاطر هنرمندان رفته است و این اسف بار است. اینکه شما برای مردم کرمان نمایش اجرا کنید و از دلِ خون کرمانی حرفی در آن نباشد. از این روی باید از پوریا قلی پور تقدیر کرد که جرات و جسارت چنین کاری دارد.
خشونت، محوری بود که ارکان این پرفورمنس حول آن رقصی دردناک داشتند. خشونتی که تاریخ بشریت را بارها عزادار کرده است.
خشونتی که به دست انسان برای مرگ زاییده شده است. رفتاری که اگر کتاب «خواجه تاجدار» را خوانده باشید بیشتر متوجه آن خواهید شد. کنش هایی که می تواند یک شاه جانی را به جامعه معرفی کند، دستمایه این اثر هنری بود که البته بر نحوه ی اجرای آن انتقاداتی وارد است.
همواره درباره آثار هنری این صحبت به میان آمده است که سمبولیک رفتار شود و برداشت بر عهده مخاطب باشد و یا اینکه به صورت کلاسیک نمایشنامه دیکته شده برای تماشاگر اجرا شود.
اجرای نمایش مذکور تلفیقی از این 2 نوع بود که به همین دلیل بعضی از حاضران در جلسه نقد این اثر، نسبت به همین موضوع گلایه داشتند. بنده نیز با این گلایه هم دل هستم. زیرا اگر پیام یک اثر باید به صورت غیرمستقیم صادر شود، طبیعتا باید مخاطب این را بداند و اگر به آن روش دوم قرار است اجرا شود که یقینا مخاطب عام، مخاطب واقعی خواهد بود. اما تلفیقی از این دو نوع مزه ای ترش و شیرین را از یک اثر هنری به تماشاگر ارائه می دهد که متاسفانه باعث نارضایتی هردو قشر می شود.
البته لازم به ذکر است که دارالحرب برای جمع آوری هزینه سفر به ارمنستان و شرکت در یک جشنواره ارزشمند، امروز در حال بازاجرا است و شاید برخی انتقادات را بتوان بر این اجرا بخشید. انتقاداتی نظیر تکرار برخی حرکات و المان های خاص در آثار قلی پور که می توان بر این اجرای خاص به دلیل مشخص بودن هدف آن بخشید.
در انتهای روزی که بنده برای تماشای این اثر به پلاتو همایون صنعتی رفتم جلسه نقدی نیز برگزار شد که استاد آقاعباسی و استاد قراری در آن حضور داشتند. از سخنان ایشان بسیار استفاده کردم و در تفهیم مفهوم پرفورمنس نیز بسیار به من کمک شد. چنین جلساتی به واسطه حضور اساتید ارزشمند استانی می تواند چراغی فروزان برای پیشرفت جوانان باشد.
از این 2 عزیز برای وقتی که در اختیار مخاطبان تئاتر قرار دادند بسیار سپاس گزاریم و امیدواریم که این عزیزان درباره آثار دیگر نیز با همین بزرگواری رفتار کنند و جامعه تئاتر کرمان را از علم خود محروم نسازند.
دریافتی: حامد سالاری **انتشار:بهنام احمدی
/ 5054/7420
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.