در طول مسیر نگاهم معطوف به نمره پلاک خودروها و کامیونهاست؛ ایران - 33، ایران - 66، ایران - 82، ایران - 51، ایران - 18 و... بنر نوشته های روی وسایل نقلیه نیز نشان می داد که از چه شهرهایی آمده اند؛ اسلامشهر، تهران، ساری، مشهد، سنندج، مهاباد، کرمانشاه، همدان، تبریز و...
مردمی که پایش بیفتد شادی هایشان را تقسیم می کنند و اگر حادثه ای رخ دهد در غم ها شریکند و از مال و جان شان برای کمک به همنوعان خود می گذرند؛ جز تحسین و دست مریزاد گفتن واژه ای برای توصیف این مردم خوش قلب و مهربان نمی توان عبارتی به کار برد.
در ورودی شهر ثلاث باباجانی و حتی در روستاهایی که بر سر مسیر قرار گرفته بودند، جوانان زلزله زده با نوشته هایی از قبیل «زور سپاس» ، «هاوکاریتان ژیانه بو ئیمه (همکاری شما برای ما زندگی است)»، «مردم عزیز ایران قدردان الطاف شما هستیم» و... از هموطنان نوعدوست خود تشکر می کردند.
ابتدا به جوانرود رفتیم و دقایقی با آرش لهونی فرماندار این شهرستان صحبت کردیم، او گفت که در زلزله یکشنبه شب افزون بر 60 درصد منازل روستایی این شهرستان آسیب دیده و نیاز به تعمیرات اساسی دارند و بسیاری از خانه ها هم قابل سکونت نیستند و باید از نو ساخته شوند.
وی همچنین اصلی ترین نیاز زلزله زدگان این شهرستان را چادر برای اسکان شبانه خانواده ها عنوان کرد.
پس از دیدار مختصر با فرماندار جوانرود به سمت ثلاث باباجانی راه افتادیم و در طول مسیر از روستاهای زلزله زده «کانی گوهر»، «دواله»، «چشمه گدار»، «سراب برد زنجیر» و «قلقله» دیدن کردیم.
در روستای سراب بردزنجیر ساکنان روستا در زمین فوتبال خاکی این روستا اتراق کرده بودند.
«اسماعیل رحمانی» پیرمردی که با همسرش دارای هشت فرزند است و به گفته خودش هیچ کدام از بچه هایش ازدواج نکرده اند، از وضع نامناسب مالی خود گفت و اینکه مسئولان برای ساخت خانه کمکش کنند و در شرایط کنونی هم چادری به او بدهند تا سرپناهی موقتی برای خانواده اش باشد؛ ویدئویی از صحبتهای او گرفتم و البته عکسی از اهورا پسربچه 2 ساله ای که گریه های ملتمسانه ای داشت.
مسیر را ادامه دادیم و به روستای چشمه گدار که رسیدیم، خانه های ویران زیادی را دیدم و البته مسجد که بشدت آسیب دیده بود و دیگر نمازگزاری حاضر نبود در آن عبادت کند.
در میان ترافیک سنگین مسیر، دواله و سپس قلقله را هم دیدیم تا اینکه به ورودی شهر تازه آباد رسیدیم ازدحام کامیون و خودروهای حامل کمکهای مردمی به حدی بود که به سختی از پست بازرسی ورودی شهر عبور می کردند.
کمی آنسوتر مردم ثلاث باباجانی با بنر و نوشته هایی به عواطف و مهربانی ایرانیان واکنش نشان می دادند.
در شهر ثلاث باباجانی البته بسیاری از شهروندان بودند که فقط چادر می خواستند؛ آنها می گفتند که آب و غذا به اندازه کافی دارند اما نگران سرمای شبانه ایجاد سرپناهی برای فرزندان و زنان خود هستند.
با جوانی به نام «شهرام خاطری» صحبت کردم و ویدئویی از او گرفتم؛ گلایه داشت که روند توزیع اقلام از جمله چادرها منظم نیست و در حالی که برخی خانواده ها چند تخته چادر دارند اما در مجاورت آنها خانواده هایی هستند که بی چادر مانده اند و خواستار رسیدگی مسئولان به این موضوع شد.
در جای جای شهر تازه آباد می شود چادرهای برافراشته و زندگی در شرایط بحران مردم را دید، به خانه های آنان سر زدیم که اغلب بافت فرسوده بودند یا مقاوم ساخته نشده اند یا حتی از مصالح بی کیفیت ساخته شده بودند و با زلزله یکشنبه شب فروریخته و آوار شدند.
مردم تازه آباد در گفت و گو با ایرنا هم از مهر و بخشش هموطنان قدردان بودند و هم خوستار توجه جدی مسئولان برای بازسازی خانه هایشان تا پیش از فرارسیدن روزهای سرد سال و برف و یخ بودند.
با فرماندار ثلاث هم صحبت کردیم.
علی اکبر کبری اظهار کرد که آواربرداری کلا انجام شده (البته مشاهدات ما از شهر تازه اباد و روستاهای زلزله زده این شهرستان بخصوص در منطقه گاری نشان می داد که هنوز آواربرداری کاملا انجام نشده و فیلم و عکسهایی که گرفتیم نیز موید این مطلب است) و روند امداد رسانی هم خوب پیش می رود همچنین قرار است کمبود چادر با ارسال محموله هایی از کرمانشاه برطرف شود.
وی گفت به روستاها هم سر زدیم و کار امدادرسانی در این مناطق هم در حال انجام است.
به گفته او زمین لرزه باعث جان باختن 15تن و مجروح شدن 58 شهروند دیگر در شهرستان ثلاث باباجانی بخصوص بخش ازگله شده است.
یکی از مشکلات ریشه ای شهرستان ثلاث باباجانی توسعه نیافتگی آن است که می شد در جاده های بی کیفیت و پرخطر، معابر شهری، سازه های نامقاوم، فقر شهروندان، بیکاری و... آنها را دید.
بسیاری از مردم مانند «عمر رستمی» ثروت و سامانی ندارند؛ او می گفت که خیلی ها را می شناسد که هیچ پس اندازی ندارند و فقط کارگری می کنند و در این شرایط اگر کمک های دولت نباشد، ساخت دوباره خانه برای شان یک رویا است و شاید چادر نشینی شان برای مدت مدیدی به درازا بکشد.
«والی» هم وانت نیسان آبی رنگش را که در زیر آوار مدفون شده بود و دیگر قابل استفاده نبود، نشان داد و گفت: تنها سرمایه زندگی ام که با آن شکم 6 سر عائله را سیر می کردم، همین ماشین بود که دیگر قابل استفاده نیست چه رسد به اینکه بتواند خانه ای از نو بسازد!
به هر حال بحران ها همیشه شرایط خاص خود را دارند و طبیعیست که ناهماهنگی ها، مشکلات و سکته هایی در روند ارائه خدمات و امدادرسانی وجود داشته باشد اما نکته ای که بسیار قابل توجه است؛ همگرایی و نوعدوستی مردم ایران در زلزله ازگله و سرپل ذهاب بود.
مردمی که بارها آزمون خود را در حوادث مشابه از زلزله رودبار و منجیل تا زلزله بم و ریزش پلاسکو و حادثه معدن یورت به اثبات رسانده اند و در آزمون اخیر هم نمره شان 20 بود؛ قدر این مردم مهربان و با محبت را بدانیم.
گزارش از یحیی معماری - انتشار: محسن فتاحی
6539**1625
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.