شور و شوق و لذت کار انتخابات به 'رقابت' بستگی دارد. ارائه برنامه ها؛ ایراد سخنرانی های پرشور؛ دفاع از عملکرد خود و نقد عملکرد رقیب یا رقبا ......از جمله امور طبیعی و پذیرفته شده در صحنه رقابت است.
اگر رقابت ها به تلاش برای آگاهی بخشی از دیدگاهای خود و نقد منصفانه برنامه ها و عملکرد رقیب محدود گردد؛ امری پسندیده بوده و فضای تبلیغات را می توان سالم برآورد نمود.
اما هرگاه نامزد یا کاندیداها و یا یک جریان سیاسی به جای بروز توانمندی ها و نشان دادن سوابق خویش؛ از تخریب؛ تهمت و دروغ بعنوان ابزارهایی برای مقابله با رقیب یا رقبا استفاده نمایند بطور حتم قطار تبلیغات و رقابت از ریل اصلی که همانا انصاف و رعایت قواعد بازی سیاسی است؛ خارج و بر روی ریل عوام فریبی و سیاه نمایی برای کسب قدرت به هر قیمت وهر وسیله قرار خواهد گرفت.
اگرچه معمولا به هنگام فصل انتخابات درجه ای از تندی ها و تلاش هایی که در زمان های غیرانتخاباتی وجود ندارد و یا کمتر دیده می شود؛ بروز می کند والبته با اغماض قابل قبول است اما بدون تعارف می توان انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران در زمینه نحوه تبلیغات را در نوع خود کم نظیر نام نهاد.
6 کاندیدای محترم ریاست جمهوری این دوره از 2 طیف و دو قطب فکری تشکیل شده بودند.
در یک جناح آقایان روحانی؛ جهانگیری و هاشمی طبا (طیف وجریان اعتدال و اصلاحات) و در طرف مقابل نیز آقایان رییسی؛ قالیباف و میرسلیم (طیف وجریان اصولگرا) قرار داشتند.
طیف موسوم به اصولگرایان مخالف وضع موجود و خواهان تغییر در آن بودند. از همان ابتدا جامعه را به 2 قطب تقسیم نمودن به نحوی که 96 درصد مردم را فقیر و چهار درصد نیز ثروتمند.
تلاش وافری کردند تا خود را نماینده و حامی و مدافع محرومان و اقشار آسیب پذیر معرفی نموده و طیف مقابل یعنی آقایان روحانی و جهانگیری را در جرگه سرمایه داران و مرفه های بی درد قلمداد کنند که توجهی به مستضعفان ندارند؟!.
جالب آن که منبع درصد گیری خویش را اعلام نکردند و نیز هرگز اعلام ننمودند که خود در جرگه کدام دسته از تقسیم بندها قرار دارند؟.
در این قطب بندی؛ دانسته یا نادانسته چنان چهره ناکارآمدی از جمهوری اسلامی به نمایش گذاشتند که ادبیات آن گاها از ادعاهای شبکه های ضد انقلاب نیز تندتر بود.
طیف اصولگرای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری چنان در مناظرات و میتینگ های انتخاباتی سخن گفتند که دیروز کشور را سراسر ناکامی و بی تدبیری؛ امروز را فلاکت و بدبختی و آینده را نیز سیاه و مملو از ناامیدی به نمایش گذاشتند.
مگر آنکه خودش بعنوان رییس جمهور انتخاب شوند؟! .یکی از کاندیداهای محترم جریان اصولگرا خیلی راحت و بدون دغدغه به مردم نگاه می کرد و در مواردی مطالب کاملا خلاف واقع بر زبان جاری می نمود.
خیلی صریح و در برابر دیدگان دهها میلیون بیننده مدعی بود که املاک نجومی را به رفتگران شهرداری واگذار نموده است.
بجای ارائه برنامه و تشریح آنها برای جامعه؛ نشان دادن اسناد مالکیت 2 باب منزل 2 رقیب را وجه همت خویش قرار داد.
بدون کمترین درنگی رییس جمهور قانونی کشور که یک شخصیت روحانی؛ مبارز؛ مجتهد وعضو خبرگان رهبری است را به دروغ گویی وحامی افراد زالو صفت متهم کرد.
آقای جهانگیری را کاندیدای پوششی خطاب نمود اما خودش قبل از آنکه پنج میلیون شغل برای جوانان کشور ایجاد و یخچال های محرومان را پر کند؛ از عرصه رقابت ها خارج شد.
منتقدان دولت تدبیر و امید در صحنه رقابت ادعا می نمودند که: پول گزاف برای هزینه های انتخاباتی ندارم و مخالف اسراف هستم' اما در سراسر کشور هزاران بنر بزرگ و کوچک؛ میلیونها پوستر رنگی و......ایشان؛ توزیع و نصب گردید.
در طیف مقابل؛ دکتر حسن روحانی و اسحاق جهانگیری قرار داشتند که با تلاش های شبانه روزی خود و اعضای کابینه؛ توانسته بودند کشور را از نظر اقتصادی؛ سیاست خارجی وعمرانی از ورطه سقوط نجات دهند.
با افتخار از عملکرد خویش دفاع و هرکجا هم توفیق کمتری نصیب داشتند؛ آنرا با صراحت بیان و از مردم عذرخواهی کردند.
هر کجا از دولت اول (دولت یازدهم)سخن گفتند با آمار و ارقام توام بود؛ برای آینده نیز وعده های پرطمطراق ندادند و آنچه بر زبان جاری کردند؛ برایش برنامه مدون تهیه و تدوین نموده و در منظر افکار عمومی قرار دادند.
در یک کلام با 'صداقت 'توام با شفافیت' با مردم سخن گفتند.هرگز وعده پمپاژ پول به جامعه ندادند و...............
دکتر حسن روحانی تنها با آقایان رییسی و میرسلیم و قالیباف در حال رقابت نبود؛ طیف وسیع و سازمان یافته ای در سراسر کشور به نحوی از انحاء برای تخریب اقدام های دولت تدبیر و امید فعالیت شبانه روزی داشتند.
برخی از سکانداران تریبونهایی که حق ندارند له یا علیه کاندیداها موضع گیری نمایند؛ با همان عنوان حتی شب قبل از روز رای گیری در برخی از شهرستانها و در فضای باز خدمات دولت را به صراحت زیر سوال بردند؛ صدا و سیما چنان حرکت کرد که بارها مورد انتقاد علنی آقای روحانی قرار گرفت؛ دولت یازدهم را دولت اشرافی گری(همان موضوعی که به آیت الله فقید هاشمی رفسنجانی نسبت دادند)؛ دولت ناتوان و ناکارآمد؛ دولت اختلاس گر؛ دولت غیرانقلابی؛ دولت چهار درصدی و.......نام نهادند.
روز موعد فرا رسید و از همان ابتدای شروع کار اخذ رای؛ صف های طولانی تشکیل گردید.همه آمده بودند تا رساترین فریاد خویش را از دل آرام صندوق ها به گوش کاندیداهای این دوره از انتخابات رسانیده و سرنوشت نه تنها چهار سال آینده ؛ بلکه ای بسا دهه های آتی را رقم بزنند.
اگر چه تهمت؛ دروغ ؛ شایعه پراکنی و پخش میلیونی شب نامه های بی پایه و اساس؛ ابری تیره را بر آسمان انتخابات دومین دوازدهمین دوره ریاست جمهوری افکنده بود اما حضور توام با آگاهی و شعور مردمِ دوراندیش و زمان شناس ایران؛ ابرهای تیره و تار را تار و مار نمود و خورشید حقیت را نمایان کرد.
روز 29 اردیبهشت؛ روز 'نه' به تمامی بداخلاقی ها؛ شایعه پراکنی ها ؛ وعده های غیرقابل اجرا؛ ... و از طرف دیگر ' آری' به شفافیت؛ کار و تلاش؛ برنامه ریزی؛ تعامل؛ اعتدال و اصلاحات؛ آزادی های مشروع قانونی؛ بیزاری از ریاکاری ...... و در یک کلام 'آری به صداقت' بود.
....................................................................................................................................................................
**مدیرکل سیاسی استانداری کرمانشاه
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.