در این مطلب آمده است: چند سالی است باب ناصوابی در نظم و نسق اداری جای جای کشور گشوده شده که می‌رود اصل‌ و فرع عالم رسانه را بیش‌ از پیش بیالاید.
این در حالی است که رسانه‌های ما از هر نوع در ایفای مسئولیت خود هر روز از دیروز ناتوان تر شده و از چشم شهروندان افتاده‌اند چنانکه جامعه چندان اعتنایی به آنها نمی‌کند، مساله‌ای که متأسفم بگویم این بی توجهی بدیهی شده است.
با این ‌حال خبرنگاران بیش از آنکه به تحلیل و پیگیری و تعقیب پدیده‌های خبری و نقش نظارتی خود بپردازند، می‌کوشند به نشست‌های خبری و یا به اصلاح خبرهای پوششی بروند؛ خبرهای که اگر آبی برای جامعه و شهروندان ندارد، حداقل برای آنها یک کارت هدیه دارد.
در هیچ کجای جامعه بشری به ‌جز این جغرافیای عجیب ‌و غریب، جایی را سراغ ندارم که مدیران جرات کنند به خبرنگاران پاداش دهند (که اگر چنین کنند هزینه گزافی برای آن می‌پردازند) به معنی دیگر، دادن هدیه به خبرنگار نمی‌تواند برای او و بنگاه رسانه ای اش معنای خوبی داشته باشد.
کریه ‌تر آنکه این هدیه نه از جیب جناب مدیر که از بیت ‌المالی است که یقین دارم شهروندان رضایت ندارند حقوق آنان این ‌گونه صرف شود.
این سخن به آن معنی نیست که کارت‌های هدیه‌ مدیران قابل ‌توجه است و یا بیت‌المال در همین ‌جا و با این چند میلیون حیف ‌و میل می‌شود و هزاران میلیاردی اختلاس نمی‌شود نه، اتفاقا مشکلات اصلی در جایی دیگر است.
اما وجه دیگر این اقدام، تخفیف شخصیت خبرنگارانی است که معمولا در سال تعدادی انگشت‌ شمار کارت هدیه 50 و یا 100 هزار تومانی و یا کارت‌های با اعداد کم ‌و بیش از اینها دریافت می‌کند که نه عدد قابل ‌توجهی است و نه آنها می‌توانند از زیر دین چنین هدیه‌ای ولو اندک خارج شوند.
از نظر حرفه‌ای و شغلی نیز، اساسا چنین رفتاری برای یک روزنامه ‌نگار یک رفتار ضد ارزشی و پایمال کننده حیثیت شغلی او است و نباید خبرنگاران به این رفتار تن دهند.
در واقع در هر کجای جهان نماینده یک رسانه دست به چنین اقدامی بزند مرگ حرفه‌ای خود را رقم ‌زده است از سوی دیگر، درجایی که من می‌دانم یک کارت چند هزار تومانی از قبل آماده به من هدیه می‌کند هیچ‌گاه از خود پرسش کرده‌ ایم که این هدیه بابت چه خدمات فوق‌ العاده‌ای است که من خبرنگار به آن مدیر یا دستگاه و یا جامعه هدف آن اداره ارائه کرده‌ایم.
این خطای بزرگ مدیران و خبرنگاران که اکنون متاسفانه به یک رویه دائمی و حق مانند برای خبرنگاران تبدیل ‌شده بیش از آنکه نشانه کمک صوابی باشد، حداقل به نظر نگارنده نمایه، بازگو و تصویرگر نوعی تطمیع است و مقام مسئول دستگاه بجای گزارش و ارائه اطلاعات درست به خبرنگاران و انتظار رو شدن وجهه نظارتی خبرنگاران بعنوان نماینده افکار عمومی در تعامل خبرنگار و مرجع خبر، اصولا پدیده خبری به یک مساله فرمالیته و فرمایشی تبدیل می‌شود و خبرنگار بیش از آنکه به دریافت اطلاعات مورد انتظار مخاطب و کشف حقیقت بیندیشد به میزان چرب و نرمی کارت هدیه ‌ای می‌اندیشد که قرار است جایگاه خبر را حتی در صفحات نشریه و یا در موقعیت پخش در رادیو و تلویزیون و یا سامانه‌های مجازی و خبرگزاری‌ها نمایان کند.
بدتر آنکه این اقدام نکوهیده عرفی شده چنان جذاب شده است که شرم و حیا را از چهره بسیاری خبرنگار نماها بر انداخته و موجب زایش تعداد پرشماری خبرنگار نام شده که بیشتر زینت المجالس هستند و می‌دانند در کدام جلسه کارت می‌دهند و در آن جلسه‌ها لم می‌دهند تا بلکه کارتی به چنگ آورند.
دیده‌ام و بوده است برای یک جلسه از یک رسانه چند نفر و گاهی افرادی خانوادگی خبرنگار شده و در اینگونه جلسات حضور یافته‌اند.
یا هستند آگهی بگیرانی که در چنین جلساتی خبرنگار می‌شوند، یا افرادی که به لطایف‌الحیل خود را نماینده یک نشریه معرفی می‌کنند که آن نشریه اصلا در آن منطقه توزیع هم نمی‌شود ولی آنها یک پای ثابت چنین جلساتی‌اند.
این‌ گونه است که در نشست اخیر یک دستگاه در استان محل زندگی ما که هم‌اندیشی هم نام‌گرفته بود 81 نفر از جمله نگارنده تحت عنوان خبرنگاران رسانه‌های گروهی کارت هدیه یک میلیون ریالی گرفتند.
سؤال اینجاست مگر در یک استان کشور چند بنگاه رسانه‌ای و یا نمایندگی رسانه‌های گروهی وجود دارد که 81 خبرنگار را به یک جلسه بفرستند.
سخن این کلام آن است که بیش از این، حیثیت خاک خوردگان حوزه رسانه و استخوان شکستگان این حرفه را با دادن یک هدیه ناچیز بی‌بها نکنیم، اصول و سنت پذیرفته شده در روابط خبرنگار و مقامات را با یک هدیه بر دریچه باد فنا ننهیم و خبرنگاران را انسان‌های نیازمند یک کارت هدیه 50 هزار تومانی نشان ندهیم.
با دادن یک کارت هدیه، آبروی یک حرفه را درگذر ویرانی قرار ندهیم و از حقوق و بیت المال مردم که امانت در اختیار مدیران است برای آنچه قرار است، هزینه کنیم و اجازه دهیم خبرنگاران به صفت جایگاه و پایگاه اجتماعی شان آزاده باشند و آزاده بمانند و قلم و رسانه در این دیار اعتنای اجتماعی بیابد.
در یک کلام، برای حفظ آبرو خبرنگار و کار رسانه‌ای به این عرف ناصواب پایان دهیم که خیر بسیار در خاتمه دادن این شیوه ناپسند است و سنت حسنه آن است که اطلاعات مورد نیاز شهروندان را در اختیار خبرنگاران قرار دهیم و به تقویت اطلاعات آنها برای نظارت بر روند عمومی جامعه کمک کنیم.
اگر چه، همین امروز هم برای پایان دادن به این عرف نکوهیده که سخن آن رفت، بسیار دیر است.
منبع: هفته نامه سیروان
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.