لحن و بیانی که مترجم کتاب«دولت‌ها چه‌گونه به سینما کمک می‌کنند» در تقدیم‌نامه کتاب، منجر به واکنش صریح رضا امیرخانی شد.

به گزارش جماران، کتاب جدید رئیس دانشگاه صداوسیما با عنوان«دولت‌ها چه‌گونه به سینما کمک می‌کنند»، تقدیم شده است به رضا امیرخانی نویسنده کتاب«نفحات نفت». اما آنچه که در تقدیم‌نامه این کتاب نوشته شده و لحن آن باعث شد تا رضا امیرخانی نسبت به آن واکنش صریحی در صفحه تلگرام خود داشته باشد. پس از آن شهاب اسفندیاری در مطلبی پاسخ انتقادات امیرخانی را داد. در بخشی از متن رئیس دانشگاه صدا و سیما آمده است:«من هنوز هم اعتقاد ندارم که «راه ما از بیخ جدا است». اساساً گمان نمی‌کردم بیخِ راهِ ما چیزی در حد «نسبت دولت و سینما» باشد. ...». اما این پایان ماجرا نبود و امیرخانی در پاسخی دیگر نوشت:« ... آن متن اول هزار بار دیگر هم اگر نوشته شود، همان پاسخ را خواهد گرفت که سنگ‌انداز را -اگر در قدرت باشد- پاداش دست‌کم کلوخ است!»

 

رضا امیرخانی در پستی در کانال خود نوشت:

«دکتر شهاب اسفندیاری کتابی ترجمه کرده است به نام «دولت‌ها چه‌گونه به سینما کمک می‌کنند» و کتاب منتشر شده است. تبریک... اما در افتتاحیه‌ی کتاب‌ش طعنه‌جیکی زده است که «کتاب را تقدیم می‌کنم به رضا امیرخانی که نفحات نفت‌ش سرمنشا بسیاری سوءتفاهم‌ها درباره‌ی نسبت دولت و فرهنگ شد. به تعبیر آن ضرب‌المثل فرنگی او بچه را هم‌راه با آب کثیف تشت، بیرون انداخت.» مطلب‌ش هم بازنشر داده شده است با عنوان «تقدیم به امیرخانی و باقی لیبرال‌های وطنی!»

این بچه را من انداخته‌ام تو آب؟ قبول، شما که در قصر شیشه‌ای نشسته‌ای، این موشه را از آب بگیر و بزرگ‌ش کن! راه گفت‌وگو این نیست.

شما رییس دانش‌گاه صدا و سیمایی، من کتاب می‌نویسم. شما مسوول فیلم سریال تله‌ویزیونی، من کتاب می‌نویسم. شما استاد مدعو عماری، من کتاب می‌نویسم. کتاب مرا مردم شاید انتخاب کنند، شاید بخرند، شاید بخوانند، دست بالا چند ساعت، فوقِ فوق‌ش چند روز درگیر می‌شوند... در دانش‌گاه صدا و سیما به جای چند ساعت و چند روز، چندین و چند ترم وقت داری تا دانش‌جو تربیت کنی و نسبت دولت و فرهنگ را برای‌شان با رسم شکل توضیح دهی. بعد هم همان دانش‌جوها درس‌شان تمام می‌شود و می‌روند داخل سازمان و نسبت دولت و فرهنگ را برای مردم به صورت فشار قوی توضیح می‌دهند!!

کتاب من چیزی از شما کم کرده است؟ مردم کتاب مرا خوانده‌اند و بودجه‌ی شما را شفاف دیده‌اند؟ فیلم و سریال‌تان را ارزیابی مالی کرده‌اند؟ ستاره مربع‌تان را کشف کرده‌اند؟ نگرانی‌ از چیست؟! از این طرف که من‌م، هیچ سوء تفاهمی در کار نیست! همه تفاهم داریم راجع به ناکارآمدی نفحات نفتی!!

کتاب نوشته‌ای؛ تبریک... موضوع‌ش هم گویا دخالت دولت‌ها در سینماست... همین که به این نتیجه رسیده‌ای که نیاز جامعه‌ی ما توجیه دخالت دولت در سینماست یعنی راه‌مان از بیخ فرق می‌کند! و این همان موضوع نفحات نفت است. ارتجالی می‌توانم پنجاه موضوع مورد نیاز محل کار شما را همین الان احصا کنم که قطعا مورد سوال مخاطب است... با این همه نقد کتاب شما، کار من نیست. من کتاب می‌نویسم... برای نوشتن کتاب‌م نیازی ندارم در قدرت باشم... نوشتن برای من معطوف به قدرت نیست... این کار من است... شما هم کار خودت را انجام بده!»

 

پاسخ رئیس دانشگاه صداوسیما به رضا امیرخانی؛

اسفندیاری: اعتقاد ندارم راه‌ ما از بیخ جداست

بخشی از یادداشت شهاب اسفندیاری در پاسخ به رضا امیرخانی:

هفته قبل یک تجربه‌ی تلخ در این زمینه داشتم. و دیروز دیدم که یک جمله‌ی من شما را برافروخته است. واقعاً منطقِ این فازِ فشار قوی - به تعبیر خودت - برایم قابل درک نبود.  خدا ببخشد یک دوستی را که مشورت نادرستی داد و گفت «نه بابا! ناراحت نمی‌شود. خوشحال هم می‌شود».

۱۱ سال قبل، من یک وبلاگ داشتم با حدود ۲۰ بازدید روزانه. نه اسمی و نه رسمی.  آنجا نقدی بر «بیوتن» نوشتم با عنوان «از کرخه تا ... بیوتن». نقد چندان مثبتی هم نبود. اما شما که آن زمان هم مثل امروز نویسنده‌ی صاحب‌نامی بودی چند روز بعد نقدِ منِ گمنام را در سایت خودت بازنشر کردی. من که خوشحال شده بودم در پی‌نوشت آن پست وبلاگی نوشتم: «خدا را شکر که (جناب امیرخانی) در ظرفیت نقدپذیری به برخی هنرمندان و روشنفکران نسل‌های پیش نرفته است. از خودمان است و از اهالی امروز.»

من هنوز هم اعتقاد ندارم که «راه ما از بیخ جدا است». اساساً گمان نمی‌کردم بیخِ راهِ ما چیزی در حد «نسبت دولت و سینما» باشد.

من گمان می‌کنم کتاب «نفحات نفت» شما سوءتفاهم‌هایی در این زمینه ایجاد کرده است. این جمله خیلی توهین‌آمیز بود؟ خیلی سنگین بود؟ جواب این جمله این است که تو برو در قصر شیشه‌ای کشکت را بساب؟  

 آقا رضای امیرخانی! شاید ده سال پیش ایده‌ی عدم دخالت دولت در سینما یک رؤیای شیرینی بود که برخی در سر داشتند. الان با این وضعیت «کی بود کی بود من نبودم» درباره‌ی پول‌های کثیف در سینما و ورود یک عده اختلاس‌گر و آقازاده و دلال و نزول‌خور بازار به عرصه سرمایه‌گذاری سینما، و افزایش بی‌حساب و کتاب دستمزدها و بر هم خوردن مناسبات تولید و اکران و وضعیت سریال‌های شبکه خانگی و ...

برایم خیلی شگفت بود که تو حتی سوال نمی‌کنی که حرف حسابت چیست؟ انگار هیچ انگیزه‌ای برای شنیدن نداری. و راستش این کمی نگرانم کرد‌. چنان بر سر موضع کتابی که ۱۰ سال پیش نوشتی قرص و محکم ایستاده‌ای و کاملا با خودت «تفاهم» داری، که حتی کنجکاو برای دانستن درباره‌ی تجربه‌ی برخی کشورهای دیگر نیستی. با این موضع آیا گفت‌و‌گو امکان‌پذیر است؟

کسی در توانایی و قابلیت تو در کار کتاب نوشتن تردیدی ندارد. اما لطفاً اجازه بده که همگان با همه‌ی آنچه در کتاب‌هایت می‌نویسی موافق نباشند. جایگاه ممتاز تو در تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی برای من روشن است و آن لذت و بهره‌ی فکری و حظ معنوی که از برخی آثارت برده‌ام را فراموش نمی‌کنم. امیدوارم که باب گفت‌و‌گو را همچنان مفتوح نگاه داری. حتی با آنها که دوست داری نسبت به آنها «فاصله‌گذاری» کنی.

 

پاسخ رضا امیرخانی به یادداشت رییس دانشگاه صدا و سیما؛

سلام دکتر شهاب اسفندیاری

این متن را با متن توییت مقایسه کنیم. چنین متنی به راحتی قابلیت بازنشر دارد. در آن به طعنه چیزی به کسی تقدیم نشده است. حرف‌ش را هم –اگر چه در برخی موارد به زعم من نادرست- اما سرراست زده است. نیازی به پاسخ‌گویی نیز ندارد. فرصت گفت‌وگو می‌دهد و مخاطب را به چالش وادار می‌کند.

اما آن متن اول هزار بار دیگر هم اگر نوشته شود، همان پاسخ را خواهد گرفت که سنگ‌انداز را -اگر در قدرت باشد- پاداش دست‌کم کلوخ است!

ساده‌انگاری است اگر خیال کنیم این دو متن یک محتوا دارند؛ ساده‌انگاری بزرگ‌تر این که گمان کنیم متن دوم شرحِ متن اول است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
8 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.