جی پلاس

حجت کریمی؛ بازنده قماری که خودش آن را شروع کرد

حجت کریمی پس از شکست در پروسه انتقال علیرضا بیرانوند به استقلال از سمت مدیریت این باشگاه استعفا داد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس؛ حجت کریمی تا پیش از اتفاقات سه روز اخیر، چهره ای خاکستری در میان هواداران استقلال بود. او از یک طرف مورد سوال و بازخواست قرار می گرفت که چرا در دوران حضورش در هیئت مدیره باشگاه تلاشی برای رفع مشکلات تیم نکرد و اما از طرفی دیگر، وقتی به سمت مدیرعاملی رسید توانست پرونده استراماچونی را هرچند با تاخیر، حل کند. او از یک طرف نتوانست جلوی حذف استقلال از آسیا را بگیرد اما توانست به هر طریقی که شده، مجوز حضور جواد نکونام روی نیمکت استقلال را به دست آورد و با او به عنوان گزینه مورد تایید هواداران آبی قرارداد امضا کند. همه این فعل و انفعالات از کریمی یک شخصیت خاکستری ساخته بود. او نه سفید و قهرمان بود و نه سیاه و منفور. او داشت تلاش می کرد تا بتواند وجهه خوبی برای خود بسازد و بتواند در صندلی مدیریتی استقلال ماندگار شود اما قمار بزرگ بر سر علیرضا بیرانوند، تا آخرین قطره اعتبار او را سوزاند و این قماری بود که خود کریمی آن را آغاز کرد.

بازی بر سر اسم علیرضا بیرانوند، بازی بزرگی بود و او اگر در آن موفق می شد، می توانست یکی از ماندگارترین و تاریخی ترین انتقال های تاریخ فوتبال ایران را به نام خود سند بزند و دستکم تا پایان فصل، حکم قطعی مدیرعاملی اش را دریافت کند. کریمی اما فراموش کرده بود که او صرفا سرپرست مدیرعاملی است و هنوز حتی جایگاهی محکم هم ندارد. او تمام تخم مرغ هایش را در سبد بیرانوند گذاشت اما این جای داستان را نخوانده بود که بیرانوندی که حتی به پرسپولیس که از قِبل آن به همه چیز رسیده وفادار نیست، چطور می تواند به قول و قراری که با مدیران استقلال برای جلسه و قرارداد و... گذاشته پایبند باشد؟ پرسپولیس در دقیقه 90 احتمالا رقم را بالاتر برد و بیرانوند هم که به چیزی بیشتر از ارقام قراردادش نمی اندیشید، به جای کریمی با درویش بر سر میز نشست. این گونه بود که تمام معادلات بهم خورد و خشم استقلالی ها فوران کرد. استقلالی هایی که سه روز تمام انرژی خود را صرف بیرانوند کردند و همه چیز را بخاطر او تعطیل کردند اما درنهایت در این بازی شکست خوردند. شکستی که کارگردان آن کسی جز حجت کریمی نبود. شکستی که آن قدر سنگین بود که دیگر مجالی برای آقای مدیر باقی نگذاشت و او را نه وادار به استعفا بلکه وادار به فرار کرد. 

دیدگاه تان را بنویسید