اعظم عرفانی بازیگر نقش مهین قدیری در مستند سینمایی به همین نام یکی از هنرمندان استان است که از سال ۷۹ کار خود را به طور حرفه‌ای با نمایش قشنگ، مشنگ و فشنگ در قزوین آغاز کرده است.

عرفانی تا سال ۸۷ که به سبب پیشرفت در حرفه بازیگری از قزوین به تهران مهاجرت کرد نقش‌های متعددی همچون مرجان در نمایش داش آکل ساخته حسن اورازانی از هنرمندان پیشکسوت قزوین، اطلسی در عشق آباد ساخته ناصر ایزدفر از دیگر هنرمندان استان و گل به مناسبت ایام محرم را بازی کرده است.

بسیاری از علاقه مندان به هنر و تئاتر، این هنرمند قزوینی را به سبب بازی در نمایش عشق آباد تا مدت‌ها اطلسی صدا می‌زدند و وی با این نام هنری در سطح استان و کشور شناخته شد.

عرفانی پیش از مهاجرت به سبب فعالیت مضاعف در نمایش قزوین بارها برنده جوایز متعدد بازیگری از جشنواره‌های مختلف کشوری شد.

خبرگزاری ایرنا مرکز قزوین به منظور معرفی بیشتر این هنرمند قزوینی، مصاحبه‌ای را با وی ترتیب داده و وضعیت هنر و هنرمندان را در استان از وی جویا شده است.  

ایرنا: لطفا خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید:

در سال ۶۳ در قزوین به دنیا آمدم و از سال ۷۹ به طور حرفه‌ای کار نمایش را شروع کردم؛  در دوران دبیرستان هنگام فعالیت در تئاتر مدارس متوجه شدم که استعداد و علاقه‌ای به این کار دارم و بعد از پایان دوران تحصیلی تصمیم گرفتم بازیگری را دنبال کنم.

در سال ۷۹ اولین نمایش خود را در یک کار کودک با عنوان قشنگ، مشنگ و فشنگ شروع کردم و بعد از آن،  یک نقش بسیار کوتاه بدون دیالوگ را در یک نمایش اجرا کردم و کم کم وارد دنیای بازیگری شدم.

 در آن سال‌ها در قزوین با بزرگانی چون ناصر ایزدفر و حسن اورازانی اولین تجربه کاری خود را در داش آکل در نقش دختری به اسم مرجان بازی کردم و در جشنواره جوان جایزه اول بازیگری زن را دریافت نمودم.

زمستان سال ۸۶ برای من خاطره شد و حرفه بازیگری مرا تغییر داد چون نقش یک دختر بچه ۱۰ ساله را بازی کردم که این نقش موجب شد در هر جشنواره‌ای به عنوان کاندید بازیگری، جایزه دریافت کنم.

در سال ۸۶ نمایش عشق آباد را به کارگردانی ناصر ایزدفر از پیشکسوتان هنر تئاتر در قزوین به مدت ۴۰ شب روی صحنه داشتم که از آن زمان به دلیل تاثیرگذاری کارکترم خیلی‌ها لقب اطلسی را به من دادند.

بعد از آن، نمایش گل به مدت ۲۰۰ شب در قزوین در ایام محرم روی صحنه رفت که نمایش فوق العاده‌ای بود و توانستم جایزه‌های متعددی را در منطقه و جشنواره ایثار و بسیج در اقصی نقاط کشور دریافت کنم.

ایرنا: از فعالیت‌های خود در تهران بعد از مهاجرت به این استان بگویید:

 سال ۸۷ تصمیم گرفتم از قزوین به تهران مهاجرت کنم، به محض ورودم به تهران، حتی قبل از اینکه وسایلم را جابه جا کنم، محمد ساربان کارگردان، نویسنده و بازیگر تئاتر برای حضور در جشنواره فجر با من تماس گرفت و به عنوان بازیگر نقش اول در افسانه‌های زمینی به کارگردانی زری طالبی انتخاب شدم.

من در این نمایش که در مجموعه کارگاه نمایش تئاتر شهر به اجرا در آمد جزو کاندیداهای جشنواره فجر شدم و بعد از آن حضورم در نمایش سنگ قجر به عنوان اولین تجربه اجرا در شهر تهران، برای من ناباورانه بود اما به لطف خدا و همراهی همشهری هنرمندم محمد ساربان اتفاق افتاد.

سال ۸۹ تصمیم گرفتم در رشته بازیگری وارد دانشگاه هنر و معماری شوم که به پیشنهادهایی مبنی بر حضور در سریال‌های تلویزیونی و سینما منجر شد.

در سال ۸۹ با اصغر توسلی کارگردان فیلم در شهر که با اصغر فرهادی همکاری می‌کرد آشنا شدم و همین آشنایی باعث شد تا به عنوان بازیگر نقش زهره در یکی از قسمت‌های مجموعه "با من حرف بزن" ایفای نقش کنم.

همچنین نقش‌های کوتاهی در سریال معمای شاه در نقش "بتی"، نقش مرضیه در سریال مهر طوبی و در تله فیلم بیگانه با خود ایفا کردم و هم اکنون عضو پیوسته انجمن تئاتر تهران و به تازگی عضو انجمن خانه تئاتر تهران هستم.

ایرنا: نحوه حضور شما در فیلم مستند سینمایی مهین چگونه بود؟

یک روز در خانه تئاتر، مشغول نمایش خوانی بودم که با من تماس گرفته شد و به دفتر تولید فیلم رفتم؛ بعد از سوالات در مورد مشخصات و رزومه‌ام، اولین سوالی که از من پرسیده شد این بود که آیا «مهین» را می‌شناسم، که پاسخ دادم بله! آقای حیدری کارگردان این فیلم خیلی تعجب کرد و زمینه شناخت من از مهین را پرسید، من هم توضیح دادم که اصالتا قزوینی هستم و این خانم هم قاتل زنجیره‌ای زن‌های قزوین بود.

در دوره‌ای که این قتل‌ها را انجام می‌داد، من به صفحه حوادث روزنامه‌ها علاقه‌مند و ساکن آن شهر بودم و اخبار او را خیلی دنبال می‌کردم؛ از طرفی خاله من مددکار اجتماعی بود و پس از اینکه این زن قاتل شناسایی شد به دلیل اینکه فرزند معلولی داشت، چندباری به منزلش مراجعه کرده بود.

 از سویی دیگر دایی من، محمدابراهیم ساریچلو که در فیلم هم حضور دارد، روانشناس بالینی خانم قدیری پیش از اعدام بود و همه اینها دست به دست هم داد که من زندگی این فرد را دنبال کنم تا ببینم به چه دلیلی یک زن می‌تواند قاتل باشد.

روزی که این پیشنهاد به من شد برایم خیلی جالب بود؛ نمی‌دانم چه حکمتی بود که یک بازیگر جوان تئاتر، در اولین حضور جدی اش در سینما و رویدادهای بین المللی، باید نقش همشهری خود را بازی کند که متاسفانه به دلایل اجتماعی، فشار فقر و مشکلات فرهنگی دچار معضل شده و تبدیل به یک زن قاتل می‌شود.

سال‌های حضور در تئاتر و بازیگری روند خوبی را برای من داشت و امیدوارم که این کار سکوی پرتابی برای بیشتر دیده شدن من و هنرمندان قزوینی در عرصه سینمای کشور باشد.

ایرنا: ویژگی‌های شخصیتی مهین را چگونه ارزیابی کردید؟

اگرچه از قبل در مورد این فرد مطالعه کرده و اخبارش را پیگیری می‌کردم و تا حدودی نسبت به او شناخت داشتم، اما باز نسبت به این شخص کنجکاو بودم.

وقتی در موقعیت بازی در نقش این فرد قرار گرفتم، همه افراد فیلم از جمله بازجوها، ضابطان انتظامی و ... همه واقعی بودند و قرار بود که در روایت فیلم در جای خودشان حضور داشته باشند و تنها فردی که نقش بدل را در مجموع بازی می‌کرد من بودم.

 آنها مهین را از نزدیک دیده بودند و خیلی برایم جالب بود که وقتی از آنها در موردش سوال می‌کردم، بلا استثنا همگی دوستش داشتند و می‌گفتند اصلا به قیافه‌اش نمی‌خورد و واقعا قابل باور نبود که قاتل باشد.

این افراد می‌گفتند به همین دلیل دلمان نیامد که به او دست‌بند بزنیم و در بازداشتگاه ما دو نفر کنارش می‌خوابیدیم که فقط خودکشی نکند.

 آنها می‌گفتند مهین آن شب تا صبح نخوابید و وقتی که به بازجویی رفت و اعتراف کرد و برگشت، گفت خدا را شکر باری روی دلم بود که نمی‌توانستم شب‌ها به راحتی بخوابم اما از امشب دیگر راحت می‌خوابم و بعد به یکی از آنها گفته بود که من خیلی دلم سبزی پلو با ماهی می‌خواهد!

اینقدر دوستش داشتند که آن خانم با خواهرش تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد که این غذا را بپزد و برایشان بفرستد، حتی می‌گفتند که دادستان هم گفته تا روزی که در بازداشت و در حال بازجویی است، هر غذایی که دلش خواست برایش تهیه کنید.

 کاریزما و جذابیتی که این فرد داشت و در فیلم هم به آن اشاره می‌شود، واقعا درست است؛ وگرنه چطور می‌شود که همه اطرافیانش نه تنها از او نمی‌ترسیدند بلکه دوستش داشتند.

من با مسوولان زندان هم که صحبت می‌کردم می‌گفتند او نماز خوان بوده و از روزی که وارد زندان شد، از ما ابزار گرفت و همه شیرهایی که چکه می‌کردند را تعمیر کرد، یعنی همه کار از دستش بر می‌آمد و در کل شخصیت خیلی جالبی داشته است.

ایرنا: چه مشکلات و موانعی پیش روی ورود بانوان به عرصه سینما و هنر وجود دارد؟

وقتی سال ۸۷ برای زندگی به تهران رفتم، ورودم به پایتخت همراه با ترس و دلهره بود چون فکر می‌کردم حمایت بیشتری از هنرمندان در پایتخت وجود داشته باشد ولی اگر محمد ساربان از پیشکسوتان هنر استان نبود شاید باید به عنوان یک خانم زمان زیادی طول می‌کشید تا بتوانم خودم را ثابت کنم و این جایگاه کوچکی که در حال حاضر در عرصه تئاتر به دست آورده‌ام را بتوانم کسب کنم.

متاسفانه خیلی از هنرمندان خوب ما چون در این زمینه حامی ندارند سال‌هاست که در گمنامی به سر می‌برند و مسوولان فرهنگی و هنری استان قزوین باید تلاش کنند تا مردم با هنرمندان شهرشان آشنا شوند.

هنرمندان شهرهای دیگر به برنامه‌ها و جشن‌های مختلف دعوت می‌شوند و افسوس که به هنرمندان قزوینی چندان بها داده نشده است.

من به عنوان یک زن یا یک هنرمند قزوینی نیازمند حمایت مسوولان هستم تا دیده شوم، این یک افتخار است که من در این شهر بزرگ شدم و در این شهر کار تئاتر را شروع کردم.

 اساتید بزرگ ما همچون ناصر ایزد فر، حسن اورازانی و... در این شهر سال‌ها فعالیت کرده‌اند و امثال من، رشد هنری خود را مدیون بزرگان تئاتر این شهر هستیم.

ایرنا: هنرمندان چه نقشی در پیشبرد اهداف اجتماعی کشور ایفا می‌کنند؟

هنرمندان به عنوان قشر خاص کشور در هر بحران و حادثه غیر مترقبه‌ای از قبیل زلزله، سیل و ... نقش موثری در تحریک و ترغیب مردم به کمک و امدادرسانی دارند و می‌توانند باعث رشد کمک به مردم آسیب دیده شود.

هنرمندان، پتانسیل بسیار خوبی دارند که موجب جذب حداکثری مخاطبان می‌شود و هر چقدر از هنرمندان حمایت بیشتری صورت گیرد، قطعا شرایط اجتماعی و ذهنی مردم ارتقا می‌یابد و پل ارتباطی میان مردم و مسوولان راحت‌تر شکل می‌گیرد.

از سوی دیگر ارتقای سطح فکری و فرهنگی یک جامعه از هنر آن جامعه نشات می‌گیرد و تا زمانی که از هنرمندان حمایت صورت گیرد، سطح کیفی و فرهنگی منطقه و کشور ارتقا می‌یابد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.