مهاجرت افغان‌ها به ایران پیشینه‌ای طولانی دارد. اولین گروه‌های مهاجر افغانی روستاییان جویای کاری بودند که در اواخر دهه 40 و رونق اقتصادی ایران وارد کشور و بیش‌تر در استان‌های خراسان و کرمان ساکن شدند. تحولاتی که در بخش اقتصادی در استان کرمان به وقوع پیوسته بود نیاز به حضور نیروی کار افغان را شدت بخشید، چرا که جوانان بومی در پی راه‌اندازی طرح سپاه دانش، کشاورزی را رها کرده و به دنبال تحصیل رفتند و افغان‌ها به عنوان نیروی کار در باغات پسته و زمین‌های کشاورزی مشغول به کار شدند، بدون این که هیچ‌گونه برنامه‌ریزی برای ساماندهی آنان وجود داشته باشد.

با آغاز جنگ‌های سخت میان مجاهدین افغان و شوروی بسیاری از اتباع افغان برای فرار از فقر و ناامنی و خشونت جنگ در سال پنجاه و هفت متواری شدند و به کشورهای مختلف از جمله ایران و پاکستان پناه بردند. این دوره از مهاجرت افغان‌ها به ایران با آغاز جنگ 8 ساله همزمان بود. درهمین راستا، رهبر انقلاب نهادهایی چون سپاه و بسیج را مکلف ساخت تا با افغان‌های مهاجر همکاری کنند و در این باره اظهار کرد: «‌آواره‌هایی که از افغانستان الآن در ایران هستند و مشکلات زیادی دارند... خوب باید چه کرد با اینها؟ نباید اینها را پذیرایی کرد؟ ما مسلمانیم، آن‌ها هم مسلمانند، ما باید از آنها پذیرایی کنیم، خدمت کنیم به آنها و این دولت است که دارد این کارها را می‌کند...».

دولت ایران به فرمان رهبر، مرزها را به روی افغان‌ها گشود بی آن که آن‌ها مکلف به پرداخت وجه و یا ارایه گذرنامه و ویزا باشند. با حمایت دولت ایران از مهاجرین و پناهجویان افغان، آن‌ها به جای جوانان ایرانی که گروه گروه و دسته دسته راهی جبهه‌های جنگ شدند به عنوان نیروی کار در ایران از ثبات بیش‌تری برخوردار گشتند.(صحیفه امام،جلد 17،ص 278) !S1!

با حضور طالبان و سخت‌تر شدن جنگ و خونریزی در آن کشور، مهاجران و پناهجویان افغانی هم چون سیل به ایران سرازیر شدند. مهاجران افغان با توجه به وجود ویژگی های مشترکی همچون زبان و دین، ایران را بهترین سرزمین برای ادامه یک زندگی آرام و بی سرو صدا دانسته و در استانهای خراسان، سیستان و بلوچستان، کرمان و... سکونت گزیدند. اما طی یک دهه گذشته تهران نیز به عنوان یکی از سکونتگاه‌های دائمی افغان‌ها درآمده و در شهرهای واقع در حاشیه تهران مانند شهرری، باقر شهر، اسلامشهر و شهریار، هم اکنون تعداد زیادی از افغان‌ها زندگی می‌کنند. جمعیت بالای این افراد نسبت به مردم بومی این مناطق باعث شده از این نقاط جمعیتی به عنوان مشهورترین مناطق افغان نشین نام برده شود. تجربه‌ی کار بیش‌تر- مزد کم‌تر افغان‌ها بسیاری از کارفرمایان ایرانی را ترغیب و تشویق کرد از حضور آنان در بخش‌های مختلف ساختمانی، صنعتی، خدماتی و کشاورزی بهره جویند و موظف نبودن کارفرما برای بیمه کردن آنان استفاده از این نیروی کار را سرعت و شدت بخشید.

در سال‌های اخیر بسیاری از پیمانکاران بخش خصوصی و حتی گاهی اوقات ادارات کشور نیز برای گریز از قانون و ارائه خدمات مناسب مانند اضافه کاری و بیمه، آنان را به کار می‌گرفتند. آن چه به این امر بیش‌تر دامن می‌زند شیوع این فرضیه بود که ایرانیان تمایلی به کار کردن در مشاغلی مانند چاه کنی، دامداری، کشتارگاه و سرایداری ندارند. اما به نظر می‌رسد سود بالای کارفرمای ایرانی که موظف به پرداخت حق بیمه برای افغان‌ها نبود به این فرضیه دامن زده باشد. آنها آمدند و بدون داشتن سواد و مهارت قادر به انجام کارهای دیگری هم نبودند. اما امروزه با توجه به شرایط بد اقتصادی کشور و نرخ بالای بیکاری بسیاری از ایرانیان هستند که حاضر به کار در مشاغل در انحصار افغانی‌ها می‌باشند اما موارد یاد شده موانع شیشه‌ای بر سر راه آنان ایجاد کرده است.

هر چند در بسیاری موارد مشاهده شده که حربه‌ی کار بیش‌تر -مزد کم‌تر پس از مدتّی جایش را به کار سریع‌تر- مزد کم‌تر داده است که در عمل تفاوتی با دستمزد درخواستی کارگران ایرانی ندارد و برخی از مشاغل مانند چاه کنی که در بعضی مناطق به طور سنتی در اختیار همدانی‌ها بود، تقریبا به طور کامل به افغان‌ها منتقل شد. در بیشتر کارهای ساختمانی شاهد حضور کارگران افغان هستیم، درحالی‌که از نظر دستمزد، تفاوت چندانی با نیروهای بومی ندارند. جالب توجه اینکه اخیرا کارگران افغانی تقاضای دستمزد دلاری دارند تا با نوسانات ارزی حقوق ثابتی داشته باشند. پرداخت نکردن یارانه برای کالا و انرژی از سوی آنان وسوسه‌ی حضور و ماندن را بین آن‌ها پر رنگ‌تر کرد. اتباع افغان از خدمات درمانی که عمدتا دولتی است استفاده می‌کنند، حتی در برخی موارد به وضعیت درمانی آن‌ها توجه ویژه‌ای می‌شود چنان که در سال 91 سفیر ژاپن در ایران برهمکاری ژاپن با دانشگاه علوم پزشکی بیرجند برای ایجاد و تکمیل درمانگاه اختصاصی اتباع و مهاجران افغانی تاکیدکرد. افغان‌ها از خدمات عمومی مانند وسایل حمل و نقل، آب و نان، برق و گاز و دیگر خدمات استفاده می‌‌کنند بدون اینکه بابت آن وجهی پرداخت کنند. آن‌ها در ابتدای حضورشان در ایران بیش‌تر به عنوان افرادی فاقد تخصص و مهارت در کارهایی نظیر کشاورزی‌، دامداری، چاه کنی و کارهای ساختمانی مشغول به کار شدند و به عنوان کارگران ساده مطرح بودند اما به مرور زمان با پرداختن به حرفه‌هایی از قبیل کاشی‌کاری، نقاشی و بنایی به استادکاران ماهری تبدیل شدند و دستمزدهای قابل توجهی از این طریق به دست آوردند. به طوری که یکی از اتباع افغان که در بوشهر مشغول به کار است و خود را استاد گچ کاری معرفی می‌کند اظهار می‌دارد که روزانه حدود 50 تا 60 هزار تومان درآمد دارد؛ با این حال از وضع کار در بوشهر گله‌مند است و معتقد است ساخت که ساز و زیاد رونق ندارد.!S2!

در گذر زمان تعداد اتباع افغان در ایران به رقم قابل توجهی رسید. بر اساس آمار رسمی سازمان ملل بیش از سه و نیم میلیون مهاجر افغان در طول سال‌های گذشته وارد مناطق مختلف به ویژه استانهای مرزی ایران شده اند. با گذشت بیش از چند دهه از تعداد آنها کاسته نشده بلکه در سالهای اخیر روز به روز بر شمارشان افزوده شده است. در سال1381 پس از شکست طالبان در افغانستان با موج بازگشت داوطلبانه پناهندگان افغان مواجه بودیم که روند بازگشت روزانه آمار 3 تا 4 هزارنفری را نشان می‌داد اما در سال‌های اخیر و در سال 89 تنها 7 هزار و 554 نفر از پناهندگان در قالب طرح مشترک میان دولت ایران و کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان و 209 هزار و 679 نفر نیز در قالب افراد خودمعرف که فاقد اوراق شناسایی بودند به کشورشان بازگ

در تمامی کشورهای دیگر پناهندگان تا زمان تشکیل دادگاه در اردوگاه‌ها باقی می‌مانند و درصورت قانون شکنی مجازات می‌شوند. ایران از معدود کشورهایی است که پناهندگان را در جامعه شهری و در کنار شهروندان خود جای داده است و از این بابت همواره مورد تایید کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان است چرا که بسیاری از کشورها پناهندگان را در محیط های دور از جوامع شهری برای پیشگیری از آسیب‌ها و تبعات احتمالی نگه می‌دارند با اغماضی که جمهوری اسلامی ایران در رابطه با اتباع افغان انجام داده‌ است. تاکنون این افراد همانند ایرانیان به طور آزاد در کشور زندگی کرده‌اند و تنها سه درصد اتباع افغان در شهرک‌ها یا همان‌ «اردوگاه‌ها‌» زندگی می‌کنند. در برخی موارد اقدامات دولت ایران کاملا مستقل است و هیچ گونه یاری از سوی نهادهای جهانی مسئول در این زمینه دریافت نمی‌کند. !S3!

جورج وود مسئول امور برنامه‌ریزی کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در تهران در اسفند 89 نیز تاکید می کند که «دروغ است اگر بگوییم همه پناهندگان را حمایت صد در صدی می‌کنیم». دولت افغانستان و سازمان ملل بارها از ایران به خاطر بیش از سه دهه پذیرایی از مهاجران افغان تشکر کرده‌اند. به ویژه که بیشتر کشورهای جهان اجازهٔ ورود پناهندگان آن هم به تعداد چند میلیونی را نمی‌دهند و یا اجازهٔ اقامت مهاجران را در میان مردم خود نداده و آنها را در اردوگاه‌ها نگه می‌دارند. در حالی که ایران از سال ۱۳۵۷ و در حالی که درگیر مشکلات فراوان داخلی بوده‌ است بدون مانع چند میلیون افغان را بدون گذرنامه یا مدرکی به کشور خود راه داده‌ است. این مهاجران از یارانه‌های سنگین و سایر امکانات به مانند ایرانیان استفاده کرده‌اند. مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور با اشاره به اینکه دولت خدمات قابل توجهی را به پناهندگان ارائه می‌دهد، اظهار داشت: این خدمات شامل مباحث آموزشی، بهداشتی و درمانی، ازدواج و تابعیت است. دانش‌آموزان افغانی در مقاطع مختلف حدود 800 مدرسه را در کشور به خود اختصاص داده‌اند. در سال 60 میزان رشد تحصیلات اتباع افغانی در ایران شش درصد بود که این آمار در سال 89 به 67 درصد رسیده است. این در حالی بوده که میزان رشد تحصیل زنان افغانی ساکن در ایران بیش از زنانی است که در افغانستان زندگی می‌کنند.

در اصفهان نیز دانش‌آموزان افغانی در 80 مدرسه به یادگیری علوم مختلف مشغول هستند. از یک میلیون و 120هزار دانش آموز استان خراسان رضوی، 56 هزار دانش آموز مهاجر در مدارس دولتی پذیرش شدند. سرانه تحصیلی یک دانش آموز بالغ بر 500 دلار است و 4 هزار نیروی انسانی کارامد لیسانس و بالاتر به این مهاجران خدمات آموزشی ارائه می‌دهند. در ایران تحصیل هر دانش‌آموز در سال دو تا سه میلیون تومان برای دولت ایران هزینه در بر دارد. این در حالی است که در مقطع دبستان 70 هزار نفر، راهنمایی 80 هزار و دبیرستان 90 هزار نفر از پناهندگانی که در ایران هستند به امر تحصیل مشغول‌اند. درحال حاضر 300 هزار نفر از پناهندگان خارجی در ایران تحصیل می‌کنند که هزینه زیادی را بر دوش ایران دارد. در سال 89، میزان موالید اتباع خارجه در کشور ایران 42 هزار نفر بوده است که اضافه شدن این افراد نیز انتظارات قابل توجهی را ایجاد می‌کند. وکیل ولایت سر پل افغانستان نیز که به نمایندگی پارلمان این کشور از نحوه تحصیل مهاجران در ایران دیدار ‌کرد، گفت: «شما ایرانیان ثابت کردید بهترین خدمات تحصیلی را به مهاجرین افغان ارائه می‌کنید». در ایران حتی اتباع غیر مجاز افغانی درحال درس خواندن در سطح دانش‌آموزی و دانشگاه‌ها هستند. افغانی‌هایی که همسر ایرانی اختیار می‌کنند، شناسنامه ایرانی با نام خانوادگی مادر ایرانی آنان صادر می‌شود و این اطفال می‌توانند از همه سطوح تحصیلی مثل ایرانیان استفاده کنند و از آنجا که زاد و ولد این گروه که تعدادشان نیز بسیار زیاد است، با نرخ بسیار بالایی صورت می‌گیرد. میزان موالید کشور و نرخ رشد جمعیت بالا می‌رود. در طول سال‌ها، بیشتر افغان‌ها با توجه به نظام قبیلگی دارا‌ی ازدواج‌های درونی بودند. اما پس از مدتی با توجه به اینکه اگر با فردی ایرانی ازدواج می‌کردند از بار مشکلات اقامتی رها می‌شدند که این امر افزایش یافت.

باتوجه به قوانین ایران مبنی بر هماهنگی با نهاد‌های مربوطه در جریان ازدواج اکثر افغان‌ها از ثبت ازدواج خود با ایرانیان قبل از ازدواج خودداری می‌کنند. پس از مدتی به همراه فرزندان حاصل از ازدواج به گونه‌ای دولت ایران را در حالت خاص قرارداده تا دولت ایران با توجه به جنبه‌های حمایت از تبعه خود به آن‌ها اجازه اقامت در ایران را بدهد.

مقامات افغانی هم به مشکلات حضور اتباع افغان در ایران اعتراف کرده‌اند، چنانکه سرپرست سفارت افغانستان در تهران اظهار داشت‌ «رسیدگی به مشکلات اتباع افغانی مشکل بزرگی است». در برخی مواقع مقامات ایرانی برای ‌مهاجرین که هم اکنون اطلاق پناهنده به آنها مفهومی ندارد، در استان‌هایی نظیر کرمان 35 هزار ساعت آموزش مهارتی در رشته‌های گوناگون برگزار کردند. مهاجرین افغانی همانند گذشته کارگرانی کم توقع نیستند که با هر دستمزدی حاضر به کار باشند. ماندگاری حضور آنان سبب شده که دو نسل و گاهی تا سه نسل از آن‌ها در ایران زندگی می‌کنند و برخی در ایران به دنیا آمده، ازدواج کرده و صاحب فرزند نیز شده‌اند. کودکانی که از مادر ایرانی و پدر افغانی متولد شده بودند تا مدت‌ها در ایران در نابسامانی و بلاتکلیفی به سر می‌بردند تا اینکه مجلس شورای اسلامی به چاره جویی در این باره پرداخت.

مقوله‌ی حضور افغان‌ها در ایران همواره از زوایای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است. گروهی بر حضور نیروی کار افغان در ایران پافشاری می‌کنند و از این استدلال بهره می‌جویند که به این سادگی نمی‌توان نیروی کار افاغنه را نادیده گرفت. زیرا جمعیت کار اینها به اندازه‌‌ای گسترده است که در بخش‌هایی به سادگی نمی‌توان نیروی دیگری را جایگزین کرد. بخش پرورش مرغ و گاوداری‌ها و حفر چاه و کشاورزی، خانه‌سازی و حتی بخشی از خدمات شهری اگر نگویم به تمامی بلکه بیش‌تر آن در اختیار نیروی افغانی است.

طبق آمار اعلام شده از سوی مراجع رسمی کشور اتباع افغانی بیش از 800 هزار فرصت شغلی را در اختیار دارند، البته آمار افغانی‌هایی که به صورت غیرقانونی در ایران کار می‌کنند از دید آمارگران پنهان مانده است. از جمعیت 600 هزار نفری یزد، 100 هزار نفر تبعه افغان هستند. بسیاری از افغان‌های قدیمی ساکن یزد، امروز بر خلاف گذشته، ثروتمند و شاغل هستند. میدان میوه و تره بار یزد را نمی‌شود از کار و سرمایه کارگر افغانی جدا کرد. امروز تعداد کمی از جمعیت جوان افغانی را می‌توان در شهر، بیکار و بی‌پول و مجرد پیدا کرد. از صنعت مرغداری، دامداری و کارهای ساختمانی گرفته تا زباله جمع کنی و خرید قراضه و دلالی و مغازه‌داری در سطح شهر. اینک برخلاف گذشته نه چندان دور، کارگر افغانی در کنار استاد کار ایرانی کارگری نمی‌کند بلکه در بسیاری موارد استادکاران افغانی کارگرهای ایرانی را برای کارگری به کار می‌گیرند. مهاجران افغانی توانسته‌اند با حربه مزد کمتر و کار سریع‌تر به استادکاران ماهری در کلیه امور ساختمان سازی، (از آرماتوربندی و بتون ریزی و سنگ کاری گرفته تا گچ کاری و کاشی کاری و نماچینی) تبدیل شوند. بسیاری از مغازه‌های خیابان اصلی یزد توسط مهاجران افغانی اجاره و خریداری و اداره می‌شود، همان‌گونه که این مهاجران در پاساژهای بزرگ شهر نیز مغازه دارند. مهاجران افغان ساکن یزد بیشتر خانه و مغازه رهن می‌کنند و این اجاره و رهن کردن خانه مالکان را بدهکار کرده است.

در سال‌های گذشته علاوه بر یزد تقریبا 100هزار فرصت شغلی توسط اتباع غیر مجاز در سیستان و بلوچستان اشغال شده بود. سیستان و بلوچستان در این سال‌ها با مشکلات متعددی از جمله اشغال فرصت‌های شغلی، ناامنی، ورود مواد مخدر، قاچاق کالا و خروج مواد سوختی، آرد، نان و سایر اقلام ضروری و مایحتاج زندگی که بخش قابل توجهی از آن ناشی از حضور اتباع بیگانه می‌باشد، روبرو بوده است. در استان بوشهر بویژه درمرکز استان، بسیاری از کارگران شهرداری، شرکت‌های برق، آب و فاضلاب، اخیرا هم شرکت گاز و سایر پیمانکاران بخش‌های خصوصی از این کارگران استفاده می‌کنند. در شرایطی که برخی جوانان ایرانی به تنبلی محکوم می شوند این سئوال مطرح است که آیا پیمانکاران استان بوشهر حداقل امتیازات را به یک جوان جویای کار ایرانی پرداخت می‌کنند که این جوان جذب اشتغال ایجاد شده شود؟ و آیا به راستی در استان بوشهر جوان بیکار و فاقد شغل وجود ندارد که برای استفاده در پروژه‌ها از کارگران افغانی استفاده می‌شود؟

تاثیرات اجتماعی حضور افغان‌ها در ایران از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. به دنبال نابسامانی‌هایی که با حضور افغان‌ها در برخی موارد به وجود آمده است اعمال محدودیت برای حضور اتباع افغانی در استان‌ها بر اساس پارامترهایی نظیر معیشت‌، اشتغال و کار، تورم و بیکاری و...که از سوی مدیران استان‌ها داده می شود برنامه ریزی می گردد. به همین دلیل در برخی از استان‌ها حضور و تردد آن‌ها ممنوع اعلام شده است. پذیرش این واقعیت دور از ذهن است که همه‌ی مهاجرین قانونی و غیر‌قانونی افغان در ایران در ایجاد آسیب‌هایی اجتماعی نقش دارند. اما وجود 4000 زندانی افغان در ایران در سال 84 که بخش قابل توجهی از آن‌ها نیز به اتهام قاچاق مواد مخدر به اعدام محکوم شده‌اند زنگ هشداری برای مقامات مسئول است.

با مراجعه به بایگانی دستگاه قضایی و اداره آگاهی متوجه تعداد زیادی پرونده جرم و جنایات خواهیم شد که در یک روی قضیه اتباع بیگانه دخیل هستند. علاوه بر جرم و جنایت انجام گرفته از سوی بخشی از افغان‌ها، اشاره به بروز بیماری‌های واگیردار برای نمونه (وبا و جذام - به گفته‌ی وزارت بهداشت 5 تا 10 درصد مبتلایان به وبا از مهاجرین افغان و پاکستانی- هستند) و انواع دیگر آسیب‌ها همچون شیوع پدیده زنان و دختران افغان خیابانی (‌بیش‌‌تر در کلان شهرهایی چون تهران و مشهد) کودکان سرراهی، افزایش حاشیه‌نشینی در شهرها، اشاعه فحشا، اعتیاد و تجاوز به عنف که از آثار حضور آنان در جامعه است، ضروری به نظر می‌رسد. برخی بر این باورند که تعداد جرم و جنایت از سوی افغان‌ها ناچیز است، اما به نظر می‌رسد این صاحب‌نظران تعداد مجرمین افغان را با جمعیت 70 میلیونی ایران می‌سنجند و قیاس می‌کنند و به تبع آن را رقم ناچیز و طبیعی‌‌‌ می‌دانند. اما با توجه به تعداد افغان‌ها در ایران این تعداد مجرم و نقش آفرینی در آسیب‌های اجتماعی بسیار قابل توجه است. بر اساس گزارش‌ها و آمار سازمان‌های متولی امرساماندهی کودکان خیابانی از میان هر 10 کودک خیابانی که روزانه توسط ماموران نیروی انتظامی از سطح شهر تهران جمع آوری می‌شوند، 4 نفر کودک افغان هستند.

در سال‌های گذشته در یک آمار و تحقیق صورت گرفته از مرکز نگهداری «یاسر» در تهران مشخص گردید از بین 1200 کودک حاضر 500 کودک تبعه افغان بودند. می‌توان برای این مسئله که بخشی از این پناهجویان نقش مهمی در افزایش سرانه‌ی جرم و آسیب دارند، ریشه‌های گوناگونی در نظر گرفت که اجمالا می‌توان به دو نکته اشاره کرد. نخست این که شمار قابل توجهی از این افراد به صورت غیرقانونی و غیر‌مجاز در ایران سکونت دارند و با انجام عمل مجرمانه به سختی از سوی دستگاه‌های مسئول قابل شناسایی و پیگیری هستند و همین امر حاشیه‌ی امنی برای آن‌ها ایجاد کرده است. مرز طولانی بین دو کشور سبب شده وسوسه‌های خلافکاری در بسیاری از آن‌ها تشدید شود، زیرا آنان می‌توانند پس از انجام کارهای خلاف قانون به افغانستان بروند و ناپدید شوند.

طبق آماری که از سوی مراجع قضایی اعلام شده حدود 36 درصد قتلهای عمدی که در ایران اتفاق می‌افتد، به وسیله افغان‌ها صورت گرفته است. دوم این که از سوی برخی دیگر از این پناهندگان در شرایط خاصی قرار دارند و زمینه‌های افزایش جرم و آسیب در جامعه را فراهم می‌کنند. اخراج اتباع غیرمجاز افغان کار ساده‌ای نیست. امروزه هر کارگر افغانی که به وسیله پلیس گرفتار شود یکی دو ماه دیگر سروکله‌اش پیدا می‌شود اما با پرداخت مبلغی حدود یک میلیون تومان به قاچاق‌چیان انسان‌باز به داخل کشور هدایت می‌شوند. چندین دستگاه جمع آوری اتباع خارجه با همکاری نیروی انتظامی هر از چند گاهی برخی از این کارگران را بازداشت کرده و به سازمان های مربوطه از جمله امور اتباع خارجه تحویل می‌دهند.

یکی از افغان‌ها در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت: چندین بار در قالب طرح جمع آوری اتباع خارجه غیرقانونی توسط نیروی انتظامی دستگیر شده‌ام و به افغانستان برگشته ام اما قاچاقچیان با دریافت مبلغی حدود 500 تا 600 هزار تومان ما را به هرجای ایران که بخواهیم و دوست داشته باشیم، می‌برند. وی اظهار داشت: هم اکنون این فعالیت در افغانستان بسیار چشمگیر و پردرآمد شده است به گونه‌ای که با ایجاد چندین باند و گروه، رقابتی بیشتر ایجاد شده و حتی برخی نیز برای ارسال بیشتر افراد و درآمد بیشتر، قیمت‌ها را نیز کاهش داده‌اند. وی با بیان اینکه هزینه برگشت همیشه رایگان است، گفت: «هر وقت که می‌خواهم بروم افغانستان به گونه‌ای اقدام می کنم که نیروی انتظامی مرا گرفته و به افغانستان بفرستد، زیرا این برگشت هزینه‌ای برای ما ندارد و رایگان است». این مهاجر افغان در ادامه گفت:«هروقت هم که خانواده ام را دیده و دید و بازدیدم تمام شد دوباره از طریق این باندها بر می‌گردم». و نحوه بازگشتش به این گونه است که بعد عبور از مرز معمولا با ماشین سنگین حمل بار و در صورتی که پول بیشتری بدهد با اتومبیل سواری برمی‌گردد.!S4!


تجربه‌ی حضور افغان‌ها در ایران هرچه که باشد باید به این نکته توجه داشت که غفلت از جنبه‌های مختلف حضور آن‌ها در ایران مشکلات‌ عدیده‌ای را به بار خواهد آورد و این مشکلات در صورتی که حل نشوند در طی زمان به بحران تبدیل خواهند شد و مدیریت بحران، کار آسانی نخواهد نبود. ایرانیان، افغان‌ها را به عنوان مهاجر و پناهنده پذیرفتند و در کنار استفاده از نیروی کار آن‌ها در بخش‌های مختلف شاهد قانون شکنی‌های بی‌شمار از سوی عده‌ قابل توجهی از آنان بودند. امروزه بسیاری از افغان‌های غیرمجاز به صورت غیرقانونی در ایران زندگی می‌کنند و تن به قوانینی که برای حضورشان در نظر گرفته شده، نمی‌دهند.

به نظر می‌رسد ملایمتی که ایرانیان در ابتدای ورود این میهمانان نسبت به آن‌ها داشتند، به تدریج بر اثر بی‌تفاوتی‌های اولیه در ساماندهی آنان -که منجر به رشد فزاینده‌ی حضور آنان شد - و هم چنین اقدامات مجرمانه‌ی برخی از آنان که قاچاق مواد مخدر، قتل، سرقت و تجاوز را به ناحق با نام همه‌ی مهاجرین افغانی پیوند زدند، جایش را به احساسی مرکب از خشم و دلخوری داده است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.