پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

جابر قاسمعلی رئیس انجمن فیلم نامه نویسان و عضو هیات داوران ششمین دوره جشنواره آیینه و آفتاب

سینما باید جایگاهش را در ترسیم ویژگی‌های فردی امام احیا کند

قطعا اگر سینما بتواند جایگاه خودش را در مسیر انقلاب و در ترسیم ویژگی‌های فردی که یکی از 10 انقلاب‌ بزرگ جهان را رهبری کرده است احیا کند موثر خواهد بود به نظرم این اتفاق نیفتاده است. اگر ما شخص امام را به‌عنوان نماد در نظر بگیریم و بعد به مسائلی که به هر حال منتج از حضور ایشان بوده: انقلاب، جنگ، مسائل سیاسی و حتی نوعی بازسازی ایران که محصول این حضور است را در نظر بگیریم به نظر می‌رسد که در این زمینه کوتاهی شده، فیلم‌های کمی هست که به این معنا یا این موضوع پرداخته باشند و سربلند هم بیرون آمده باشند. این جریان به وجود نیامده و فرض کنید در سینمای شوروی بعد از انقلاب اکتبر فیلم‌هایی هستند که تبدیل به جریان شده، حتی در ادبیاتش هم چنین اتفاقی رخ داده؛ جریان ادبیات رئالیستی سوسیالیستی رخ داده و تبدیل به یک سبک می‌شود و راجع به آن صحبت می‌کنند. اما اینجا ما جریانی به‌عنوان ادبیات انقلابی اسلامی، سینمایی با این مضمون که تبدیل یک جریان بشود را پیدا نکرده‌ایم.

روز سوم دی ماه اختتامیه ششمین دوره جشنواره آیینه و آفتاب در تالار سوره حوزه هنری برگزار خواهد شد. جابر قاسمعلی فیلمنامه نویس و رئیس انجمن فیلم نامه نویسان ایران عضو هیات داوران بخش فیلمنامه این جشنواره بوده است. وی فیلمنامه آثاری نظیر جای امن به کارگردانی مجتبی راعی، گرگ و میش به کارگردانی سعید عالم زاده و مجموعه های تلویزیونی نرگس به کارگردانی شاپور قریب و جادههای سبز شمالی به کارگردانی عباس رافعی و خسته دلان به کارگردانی سیروس الوند را نوشته است. با قاسمعلی در رابطه با سینمای انقلاب و عوامل و موانع رشد آن گفتگویی داشته ایم که در ادامه می خوانید:

آقای قاسمعلی از دیدگاه شما به عنوان یک هنرمند ضرورت پرداختن به شخصیت امام و انقلاب اسلامی در چیست؟
به نظرم می‌آید گاهی به خصوص در انقلابات بزرگ جهانی این اتفاق افتاده که مردم و جامعه یک چراغ روشن و راهنما می‌خواهند که مسیرشان را به درستی روشن کند تا از مسیرهای انحرافی پرهیز کنند. فکر می‌کنم که پرداختن به امام و شیوه زندگی و حکومتداری‌شان می‌تواند آن چراغ روشن باشد و باعث می‌شود بعد از گذشت بیش از 30 سال از انقلاب همواره مسیرمان را بشناسیم و بدانیم و کجراهه نرویم به گونه‌ای که انقلاب بتواند ضمن اینکه خودش را به روز می‌کند همچنان آن اهداف و اصولی که بابت آن به وجود آمده حفظ بشود.
صنعت سینما و فیلم سازی چه نقشی می تواند در این میان داشته باشد؟
هر هنری اعم از سینما، تئاتر، داستان، نقاشی یا موسیقی می تواند موثر باشد. به نظر می‌آید طبیعتاً سینما و اساساً مقوله فیلم یک رسانه بسیار جدی و تاثیرگذارتری هست. هنر می‌تواند آن چراغ را روشن‌تر کنند و رنگ جلای بهتری بدهد و می‌تواند باعث شود که احیاناً اگر به مسیر اشتباهی برود به مسوولان و به آنهایی که در حال حاضر مسیر جامعه را هدایت می‌کنند یادآوری کند. فکر می‌کنم سینما بالاخص به خاطر تاثیرگذاری‌ بیشتر و قوی‌تر بر مردم می‌تواند نقش مهمی در این میان داشته باشد و احیاناً اگر اتفاقی در زمینه مسائل انقلاب و سیاسی یا حتی اجتماعی می‌افتد که می‌تواند ناخوشایند باشد آن را به مسوولان گوشزد کند تا راهکاری برایش پیدا کنند.
آیا سینمای سی سال گذشته انقلاب را در پرداختن به حضرت امام و انقلاب اسلامی موفق می‌دانید؟
نه؛ به نظر من این اتفاق نیفتاده و تصورم بر این است که اگر بخواهیم به‌صورت مشخص و دقیق و همه‌جانبه آن سینمایی را که واجد آن تحلیلی که شما می‌فرمایید باشد در طی این 30 سال نداشتیم؛ نه اینکه نداشته باشیم ولی تعدادشان آنقدر کم و انگشت‌شمار بوده که تبدیل به جریان نشده است. به نظر می‌آید که همواره سعی شده با نگاه شعاری از این نمد برای بعضی‌ها کلاهی دوخته شود. هم شکل هنری که طبیعتا دور از مردم است و هم شکل پوپولیستی و مردمی‌اش که به شدت شعارزده است و هر دوی اینها مردم را فراری می‌دهند. به نظرم جا برای این قضیه وجود دارد؛ قطعا اگر سینما بتواند جایگاه خودش را در مسیر انقلاب و در ترسیم ویژگی‌های فردی که یکی از 10 انقلاب‌ بزرگ جهان را رهبری کرده است احیا کند موثر خواهد بود به نظرم این اتفاق نیفتاده است. اگر ما شخص امام را به‌عنوان نماد در نظر بگیریم و بعد به مسائلی که به هر حال منتج از حضور ایشان بوده: انقلاب، جنگ، مسائل سیاسی و حتی نوعی بازسازی ایران که محصول این حضور است را در نظر بگیریم به نظر می‌رسد که در این زمینه کوتاهی شده، فیلم‌های کمی هست که به این معنا یا این موضوع پرداخته باشند و سربلند هم بیرون آمده باشند. این جریان به وجود نیامده و فرض کنید در سینمای شوروی بعد از انقلاب اکتبر فیلم‌هایی هستند که تبدیل به جریان شده، حتی در ادبیاتش هم چنین اتفاقی رخ داده؛ جریان ادبیات رئالیستی سوسیالیستی رخ داده و تبدیل به یک سبک می‌شود و راجع به آن صحبت می‌کنند. اما اینجا ما جریانی به‌عنوان ادبیات انقلابی اسلامی، سینمایی با این مضمون که تبدیل به یک جریان بشود را پیدا نکرده‌ایم. سینمای جنگ موفق شده است که تبدیل به جریان شود ولی سینمایی به نام سینمای انقلاب نبوده است. اوایل انقلاب بسیاری از فیلم‌هایی که ساخته شدند با رویکردی کاملاً شعاری و سطحی به مقوله انقلاب پرداختند. البته باز می‌گویم در هر مورد تک و توک فیلم‌های خوب داریم مثلا خط قرمز آقای کیمیایی و اشباح مرحوم میرلوحی از این جمله‌اند و اگر بگردیم می‌توان چند فیلم دیگر را هم پیدا کرد ولی به هر حال این فیلم‌ها تلاش‌های پراکنده‌ای بوده است مشکل ممکن است بخشی‌ به خاطر ممیزی بوده و بخشی دیگر عدم حمایت کافی و وافی بوده ولی در هر صورت در نهایت تلاش پراکنده‌ای بوده و اینکه تبدیل به درخت تناوری بشود، نشده است.
جشنواره آیینه و آفتاب در این میان می تواند چه نقشی ایفا کند؟
طبیعتاً می‌تواند نقش مفید و مثمرثمری در پیشرفت این جریان در سینما داشته باشد و آن را تبدیل به جریان کند. اما شما ببینید که این اتفاق (جشنواره ششم) در سال گذشته باید می‌افتاد ولی نیفتاد. در حالی که اتفاقاً شاید به نظر می‌آمد که سال گذشته به دلیل فضای سیاسی پرداختن به این جشنواره با این رویکرد اتفاقا خیلی اهمیت داشت و من فکر می‌کنم اتفاقا باید برگزار می شد و ضرورتش در سال گذشته بیشتر احساس می‌شد؛ ولی به طور کلی اینکه چقدر می‌تواند موثر باشد به سیاستگذاران این جشنواره برمی‌گردد.
تعداد فیلمنامه‌هایی که آمده بود تعداد محدودی بود و به نظر من می‌شود با تبلیغات بیشتر یک مقدار این را گسترده‌تر کرد و زمینه را برای اینکه بتوان از همه اقصی نقاط ایران فیلم و فیلم کوتاه، بلند، مستند و فیلمنامه‌های کوتاه و بلند داشت وجود دارد. چنین جشنواره‌ای خوب است اما لازم است که مسوولان برگزاری جشنواره اهمیت بیشتری به آن دهند چه در زمینه گسترش طولی و عرضی جشنواره و چه در زمینه تبلیغاتی که می‌توانند بکنند و چه در زمینه اینکه بازخورد این جشنواره در سطح اجتماع و مردم ببینند. شاید واقعا نیاز باشد که تبلیغات بیشتر ‌شود و مردم بیشتر بیایند نه اینکه یک جمع خصوصی باشیم و بعد داوری شود و یک روزه جشنواره تمام شود. شاید بشود تعداد روزها را بیشتر کرد و فیلم ها را نشان داد مثل هر جشنواره دیگری از مردم دعوت به عمل آورد که بیایند و تماشا کنند.
سمینارها و کارگاه‌هایی می‌توان در گوشه و کنار آن، چه در زمینه فیلمسازی و چه در زمینه فیلمنامه‌نویسی برگزار کرد. نه فقط افراد سینمایی بلکه افراد سیاسی یا اجتماعی بیایند و این جشنواره و ارتباط جشنواره را با بنیانگذار انقلاب و مردم و سینما آسیب‌شناسی کنند. به نظر می‌رسد خیلی کوچک و خلاصه در حال برگزاری است. طبیعتاً با این رویکرد من خیلی خوشبین نیستم مگر در سال‌های آینده بتوان با یک برنامه‌ریزی دقیق‌تر و مفصل‌تر و گسترده‌تر فیلم ها و این جشنواره را به میان مردم برد. مهم است که بین مردم برود و مردم جذب شوند و بیایند تماشا کنند و واکنش نشان دهند و انتخاب کنند.
ارزیابی کلی تان از کارهایی که خواندید چیست؟
در بخش فیلمنامه بخشی از کارها بسیار ضعیف و ابتدایی بود اگرچه برخی از آنها ممکن بود ایده و فکر خوبی داشته باشند اما با نگاهی شعاری و سطحی آن را سوخت کرده بودند. بخش دیگر که کمی قابل تامل ‌تر بود از منظر ساختار و شیوه و تکنیک فیلمنامه‌نویسی شاید خوب بود اما موضوع خوبی را نپرداخته بودند و برخی اتفاقا به لحاظ ساختاری هم خوب بودند به‌طور مشخص ارتباطی با این جشنواره یعنی انقلاب، جنگ نداشتند. بنابراین از مجموع چهل‌هفت هشت فیلمنامه حدود 10 فیلمنامه را به نظرم آمد که قابل مکث است و شاید لازم باشد که در جشنواره آینده اولاً با فراخوان طیف گسترده‌تری از مردم را جذب کرد برای فیلمنامه متریال‌های بیشتری برای بررسی داشته باشیم و اینکه در بخش هیات انتخاب آنهایی که نخبه‌تر و بهتر و جذاب‌تر و مردمی‌تر و در عین حال واجد نکته جذاب باشند و یا حتی رویکرد مقوله قدیمی‌تر و کهنه را با ساختاری جدیدتر مطرح کند انتخاب شوند. جا برای این کارها وجود دارد. آنچه که من خواندم به نظرم آمد بخش عمده‌اش متاسفانه شعاری بود و و بخشی علی‌رغم اینکه خوب بود ربطی به جشنواره نداشت. بخش دیگر فکرهای خوب بود که در اجرا حیف شده بود و بنابراین بخش اندکی می‌ماند که می‌شد روی آنها مکث کرد.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.