پیشنهاد نامگذاری روزی که هم خاطره شهریار را با خود داشته و هم بازگو کننده جایگاه زبان و ادب فارسی باشد، به اجماع در سال 81 در شورای فرهنگ عمومی تصویب شد. این پیشنهاد از سوی آقای شعردوست نماینده وقت مردم تبریز داده شده بود، جالب آنکه در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم با توضیحاتی که داده بودم مخالفتی با آن نشد.

به گزارش جماران؛ احمد مسجد جامعی در یادداشتی به مناسبت روز زبان و ادب فارسی نوشت: «از خبرهای خوش این روزها تدبیری است که حکومت هند برای ترویج و تقویت زبان فارسی گرفته است در حالی که مهد زبان فارسی، افغانستان چشم انداز چندان روشنی ندارد. شاید ریشه آن تصمیم به همین تحولات منطقه بازگردد. براساس مصوبه ای جدید زبان فارسی در مدارس هند، برخلاف گذشته، به یکی از زبان های محلی قابل انتخاب برای دانش آموزان تبدیل می شود. در حالی که پیشترها در نظام آموزشی آن کشور، زبان فارسی یک زبان خارجی به حساب می آمد. 

در سال های گذشته چنین مباحثی را درباره ضرورت آموزش زبان فارسی با کشورهای شبه قاره داشتیم و بیان می کردیم که زبان و ادب فارسی بخش مهمی از تاریخ شبه قاره است و بی آن نمی توان از فرهنگ و هنر و حتی سیاست هم سخن گفت.

زنده یاد حسن انوشه بر همین پایه «دانشنامه ادب فارسی در شبه قاره» (هند – پاکستان – بنگلادش) را برای نخستین بار در سه جلد مفصل منتشر کرد که بسیار پر خواننده بود و این پیوستگی بین زبان فارسی و شبه قاره را نشان می داد؛ اما پاسخ معمول طرف مقابل چنین بود که اگر مقصود از زبان فارسی نگاه به معارف دینی است که عربی بر آن برتری دارد. هر چند در مدارس دینی شبه قاره هنوز هم متون فارسی مثل گلستان و بوستان تدریس می شود و فارسی، زبان دین و عرفان هم هست؛ اما اگر قرار است، با جهان علم و دانش همسویی داشته باشیم، زبان جهانی انگلیسی است که در شبه قاره رواج دارد. 

جریانات عقیدتی از قبیل آنچه در افغانستان بر سر کار آمده، به این فاصله گذاری با زبان فارسی دامن می زدند و می زنند و تلاش داشتند و دارند که با حذف کلمات فارسی از زبان های معمول در شبه قاره و جایگزین کردن کلمات عربی این عرصه را تنگ تر کنند و حتی سنگ نوشته ها و کتیبه های فارسی را از بین ببرند. 

در یکی از سفرهای آقای هاشمی رفسنجانی «رییس جمهور وقت» که من در پست معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراشان بودم، از کتاب «میراث جاودان» کتیبه ها و سنگ نوشته های فارسی در پاکستان در دو جلد رحلی به کوشش سیدکمال حاج سیدجوادی، رایزن وقت ایران رونمایی کردیم که در آن تصاویری از این گونه گرد آمده بود؛ اما جالب آن است که هندوها در گسترش زبان و ادب فارسی نقشی کمتر از سایرین نداشتند. نمونه آن «چاپخانه منشی نوولکشور» در لکهنو که صدها کتاب فارسی را به زیور طبع آراسته و در نمایشگاه کتاب تهران در دوره چهاردهم، کلیه آن آثار را یکجا در معرض دید همگان گذاشتیم که موجب شگفتی بسیاری از بازدیدکنندگان می شد. 

قرار بود کتابخانه ملی ایران آن مجموعه نفیس را یکجا خریداری کند که چنین نشد؛ اما رایزنی فرهنگی ایران در هند فهرست همه آن آثار را در کتابی منتشر ساخت. درباره آن انتشارات پاکستانی ها، افغانستانی ها، هندی ها و ایرانی ها چندین اثر پدید آورده اند. این تلاش ها نشان می دهد، زبان فارسی با آنکه در حوزه های دینی شبه قاره تدریس می شده و می شود، اما ساحتی فراگیرتر از آن داشته و دارد. تأثیر این نگاه موجب سرودن اشعاری فارسی از جانب غیر مسلمانان هند با مضامین اسلامی - شیعی برای حسین سیدالشهدا(ع) شده است. 

یکی از کتاب های پر فروش سال های پیش از انقلاب «شب های پیشآور» اثر مرحوم سلطان الواعظین شیرازی بود، این کتاب گزارش مناظرات مولف در باب ولایت و امامت در شهر پیشآور بود که طرفین مباحث به زبان سلیس فارسی گفت وگو داشتند. به هر حال همه آنچه گفته شد بیانگر آن است که پیام های انسانی زبان فارسی مربوط به نیاز روحی انسان ها به محبت، معنا، معنویت، عشق و عاطفه است؛ چیزی که در دنیای امروز و تجربه بشر معاصر گوهری کمیاب است. سالهاست که برخی کشورهای عرب زبان در پی شکار کرسی های زبان فارسی در این سو و آن سوی عالم بوده اند و در این راه بسیار هزینه کرده اند، اما همچنان که در تصمیم اخیر دولت هند شاهد بوده ایم، درون مایه توانمند زبان فارسی به حدی است که خود راهش را باز کرده و می کند و در عین حال چنان تمامیت خواه نیست که عرصه را بر سایر زبان ها تنگ کند. 

انتخاب روزی برای زبان و ادب فارسی هم چنین بود و با توجه به همین ملاحظات و رویکردها روز شهریار به عنوان شاعر عشق و محبت به این نام خوانده شد. شهریار از معدود شاعرانی بود که در زمان حیاتش شعر و گاهی طنز شیرین او، نزد مردم فراوان محبوبیت داشت. او همانقدر که با نیما و ابتهاج و شفیعی کدکنی و ابوالحسن اقبال آذر رفاقت داشته با مردم نیز انس و الفت داشت و ابیات بسیاری از سروده هایش وارد زبان روزمره و فرهنگ عامه شده است؛ همچون «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» که با صدای پر طنین زنده یاد استاد بنان ماندگارتر شد. 

شهریار با سیمین و جلال هم آمد و شد داشت، یک بار در خانه سیمین نظر او را درباره چند نفر از بزرگان شعر، ادب و هنر که به آنجا می آمدند، پرسیدم و او درباره هرکدام جمله ای گفت. یادم نیست به چه مناسبت یکباره به ذهنم آمد درباره علی امیرالمومنین هم بپرسم، در این باره تأمل بیشتری کرد و یکباره مثل آنکه کشفی کرده باشد با حالت حاکی از شعف و شادی مصرعی خواند که بارها در کوچه و خیابان شنیده و خوانده، اما تأمل کافی نکرده بودم و از زبان و احساس او معنا و معنویت خاصی داشت. او این مصرع از شعر شهریار را خواند: «به علی شناختم من به خدا قسم خدا را» 

به هر حال پیشنهاد نامگذاری روزی که هم خاطره شهریار را با خود داشته و هم بازگو کننده جایگاه زبان و ادب فارسی باشد، به اجماع در سال 81 در شورای فرهنگ عمومی تصویب شد. این پیشنهاد از سوی آقای شعردوست نماینده وقت مردم تبریز داده شده بود، جالب آنکه در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم با توضیحاتی که داده بودم مخالفتی با آن نشد، آنچه بعدها گروهی از محققان و شاعران ارجمند معاصر درباره تغییر آن گفتند، هر چند شنیدنی بود، اما برایمان تازگی نداشت و کم کم رنگ باخت. ترجیح ما این بود که این روز با نام بلند شهریار شناخته شود. 

روز زبان و ادب فارسی، روز شهریار مبارک باد»

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.