پایگاه خبری جماران: اگر خوزستان را گاهواره تمدن ایران بنامیم، گزافه نگفته‌ایم. کافی است که نگاهی به کتاب «نیایشگاه‌های باستانی ایران در مسجد سلیمان» بندازیم که ده‌ها سال پیش در اواخر قرن نوزده با کاوشگری نویسنده کتاب «ایران؛ از آغاز تا اسلام» انجام شد و به تازگی چاپ آن با ترجمه زنده‌یاد اصغر کریمی به بازار آمده است؛ در این کتاب، آثار، نقاشی، معماری، نقوش، اشیا و پیکره‌ها حاکی از قلمرویی بزرگ در خوزستان است.

در شوش، آثاری که از مهم‌ترین معابد کهن هفت طبقه ایلامی زیگورات چغازمبیل همچنان پا برجا است. دانیال نبی، پیامبر بنی  اسرائیل در  قرن‌های قبل است که مسلمانان چراغ مزار او را روشن نگاه داشتند و خود نمادی از هنر و فرهنگ و معماری دیروز و امروز ما است. 

سد و گل‌های شوشتر و شیوه آب‌رسانی شگفت‌انگیز آن چندان شگفت‌انگیز است که سازمان فرهنگی «یونسکو» آن را سد و این شهر به عنوان پایتخت سازه‌های آبی جهان شناخته شد و در نوع خود بی‌نظیر است.

اما خوزستان قطب علمی رزوگاران گذشته هم بوده و مهم‌ترین آن شهر دانشگاهی «جندی شاپور» است که تا سال‌ها پس از سقوط ساسانیان آوازه داشت و چند پزشک مشهور عرب چون حارث ثقفی، معاصر رسول گرامی اسلام و پزشک دیگری که بر بالین علی امیرالمومنین حاضر شد، از آن جمله است.

دزفول یا دژپیل یک پادگان بزرگی در مرز ایران بود که در آن فیلم‌ها به عنوان پشتیبانی سپاه نگاهداری می‌شده بود، این شهر از استحکامات بسیار برخوردار بوده است. در مورد این موضوعات بسیار نوشته‌اند و خواهند نوشت. اما وجه دیگر تاسیسات تمدنی جدید در همین خوزستان است. از فوتبال گرفته تا رادیو و فرودگاه و سینما و تئاتر و قصه‌نویسی و شعر که بسیاری از بزرگان ما از همین خطه برخاسته‌اند.

خود به خاطر دارم که برای دیدن زنده‌یاد مهدی اخوان ثالث، پیش از انقلاب سراغ او را در خوزستان گرفتم و به رادیوی آبادان رفتم. از ماندگارترین سریال‌های ایرانی مجموعه دایی‌جان ناپلئون است که ساخته هنرمند گرانقدر ناصر تقوایی است که توانست در نزدیک به پنجاه سال پیش از مجموعه هنرمندان نام‌دار روزگار خود از جمله زنده‌یاد محمدعلی کشاورز در خانه اتحادیه سریال بی‌بدیلی به بار آورد.

یکی از دلایل بازدید از این خانه در تهران‌گردی‌ها، مصوبه‌ای در شورای شهر در همان زمان مسئولیت در شورا است که در زمان علیزاده به آن تملک شد و در اختیار شورای شهر تهران قرار گرفت. در دوره دفاع‌مقدس خوزستان برای ایران هیچ کم نگذاشت و ایران برای خوزستان از هیچ پشتیبانی دریغ نکرد. خوزستان ایران شد و ایران خوزستان و خون هزاران ایرانی بر زمین ریخت تا ذره‌ای از خاک خوزستان بر زمین نیفتد.

مدیریت بر چنین مردمی با چنین سوابق فرهنگی کاری است دشوار و حساس؛ و کسی که می‌تواند عهده‌دار این مهم شود که کم و بیش تمام این ساعت‌ها و حوزه‌ها را بشناسد و مورد قبول نخبگان باشد و از این ظرفیت بهره بگیرد و بر این ظرفیت بیفزاید. آقای نشان از چنین مدیرانی بود. چندین کار مهم را به نتیجه رساند و یا ایده آن را پرداخت. موزه بزرگ هنرهای آبادان و موزه بزرگ هنرهای اهواز از هنرهای او است. مدتی در تهران مسئلیت حوزه هنرهای معاصر را عهده‌دار بود. 

به ایده نویی رسیدیم که موزه جنگ را به شکلی متفاوت در آبادان راه‌اندازی کنیم. این سال‌ها موزه‌های جنگ را در تهران و در این سو و آن سوی جنگ بسیار ساخته‌اند و بسیار هزینه کرده‌اند. اما بیش از آن که یادآور جنگ باشد نشان‌دهنده اقتدار ما است و بیشتر به موزه صنایع دفاع و غنایم جنگی شباهت دارد. در طرح پیشنهادی ما موزه جنگ در خوزستان به شکل دیگری پیش‌بینی شده بود. مجموعه ساختمان‌های الکس که در زیر بمباران و موشکباران و گلوله‌باران قرار داشت و زیر آوار آن صدها نفر جان باخته بودند. قرار شد با همان شکل پرآسیب کاملا حفظ شود و در و پنجره‌های مشابه با آن اضافه شود.

در آن‌جا در کلاس درسی که در بهبهان مورد حمله قرار گرفت در همان میز و صندلی‌های دانش‌آموزی و همان معلمان و همان دانش‌آموزان مستندسازی بشود. کاری بس متفاوت. هم نقشه‌ها بازسازی شد و هم اعتبار پیش‌بینی شد و هم با آقای دهقان که در زمان دولت وقت وزیر دفاع بود صحبت شد. دفاع مقدس به‌ویژه در خوزستان که میراث فرهنگ و هنر قدیم و جدید ایران است. طمینه شکل‌گیری شکلی نو در سینما و هنر و نقاشی را ساخت. 

آقای نشان مدتی هم مسئولیت اداره تئاتر را در موزه معاوت هنری عهده‌دار بود در همان سال‌ها بحث تعزیه به عنوان شیوه‌ای از نمایش ملی در پیشنهادات وزیر برای اداره کل قرار داشت و با همکاری آخرین (.......) ایران مشهور شد. که از پنج سالگی در تعزیه‌های تهران حضور داشته آغاز به اجرای نمایش‌هایی در محوطه بیرونی تئاتر شهر کرد. در یکی از بزرگداشت‌ها به من گفت اگر می‌خواهید به نمایش ملی و تعزیه بها دهید داشتن محیطی دائمی برای برگزاری هنرهای آیینی و سنتی لازم است و برای این کار زمین کناری تئاتر شهر مناسب تشخیص داده شد که در آن جا تکیه دائمی شهر احداث شود. تکیه شهر و تواتر شهر دو بال نمایش جدید و قدیم ایران باشد که از یک دیگر پشتیبانی کند و به غنای یکدیگر بپردازند اما چیزی از این طرح نگذشت که شد آن چه شد و شهرداری وقت با جمعی از بزرگان در همان زمین شروع به ساخت مسجد کرد. مسجدی که با گذشت دو دهه از ساخت آن عملا بلاتکلیف مانده و آن زمان در روبه‌روی کلیسای سرکیس مقدس در خیابان کریمخان که این روزها بوستان حضرت مریم است، کلنگ ساخت مسجد دیگری به زمین خورد که در دوره مدیریت بعدی شهرداری متوقف ماند. به هر حال بزرگداشت این آقا اشاره‌ای است به هنر و فرهنگ و تمدن خوزستان، گاهواره هنر ایران.

دیدگاه تان را بنویسید