یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

دلنوشته حبیب احمد زاده؛

روایتی از تماشای مستند «بانو قدس ایران» در حسینیه جماران

حبیب احمد زاده، نویسنده و کارگردان در یادداشتی از مصطفی رزاق کریمی کارگردان مستند «بانو قدس ایران» تمجید کرده است.

پایگاه خبری جماران؛ در تشکر از مرد آرام و مستندساز چیره دست، آقا مصطفی رزاق کریمی و فیلمش (بانو قدس ایران) دیشب غروب در خیابان جمهوری پشت موتورسیکلت پریدم تا برسم به تماشای دوباره فیلم بسیار بسیار انسانی (بانو قدس ایران) از آقا مصطفی رزاق کریمی.

فقط یک ژاکت بی زیر پیراهن و کاپشن کاموایی نازک دکمه دار... میدانستم که من جنوبی یخ میزنم از سوز سرما ولی عشق رفیق باعث شده بود که فقط فکر رسیدن داشته باشم به حسینیه جماران و رسیدن به رفیقی که قولش داده بودم بیایم با تمام دویدن های صبح تا به غروب و نیز سفر قبل از پنج صبح همان شب یا صبح به بوشهر.... نقد فیلم و بررسی شدنش تمام شده و مردم عین رهایی پس از نماز جماعت از حسینیه در حال بیرون امدن بودند.

اکثرا با سن بالا و چادر و تیپ قدیمی روستایی، انگار زمان متوقف بود هنوز در آن سالهای اواخر پنجاه و اوایل شصت، انگار پشت صحنه یک فیلم تاریخی بود این فیلم دیدن مردم عادی  در تاریخ ماندگان حسینیه...گفتمش رفیق دیدی آمدم (و اصلا حواسم نبود به آن موهای سر ژولیده و پخش شده از باد موتور و نیز ریش های چند روز اصلاح نشده)  خوشحال شد، عکسی به یادگار گرفتیم باجنابان رزاق کریمی، احمدرضا درویش و تابش گرامی، کلا پنج دقیقه نشد حضورم، و حتی به یک تک چایی برای گرم شدن نکشید، بعد از آن یک ساعت پشت موتور سیکلت، بدجور سردم بود، مشت به مشت که شدیم، رفیق یخ زدگی را فهمید و گفت وای با موتور آمدی، و بی رعایت پروتکل در بغلم گرفت تا گرمم کند با آن اوورکت و پالتوهای همیشه به تنش ... ریاکارانه، مشرکانه و با افتخار میگویم و از گفته خود دلشادم و از اینکه رفیق خوشحال شد از آمدنم ، برایم دلشادتر. آقا مصطفی دمت گرم، شک نکن رفیقها داری که برات میمیرند و ای مرد همیشه آرام واقعا همین رفاقتت، برای همه ما رفقایت، عین خود عشق است، شک نکن عین خود عشق.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.