اشتفان وایدنر که در حال نگارش کتابی با عنوان ادبیات شرق است، یکشنبه در چهارمین روز از هفته فرهنگی آلمان در شیراز، در جمع دانشجویان موسسه آموزش عالی حافظ 

بخشی از این کتاب را که در آن عبارت "ادبیات شرقی" را به صورتی کلی تعریف می‌کند، قرائت کرد و گفت که این کتاب را به زودی انتشارات کُنوِرزو آلمان منتشر خواهد کرد.

وایدنر پیش از آغاز سخنرانی درحالی که تلاش می‌کرد ارادت خود را به گوته ادیب وسیاستمدار آلمانی و حافظ نشان دهد، از این دو شاعر و متفکر، با عنوان "دوستان من" یاد کرد و به زبان فارسی به دانشجویان خوشامد گفت.  

این اسلام‌شناس آلمانی تعریفی از "شرق" را که از زمان انتشار کتاب شرق‌شناسی اثر ادوارد سعید در سال  ۱۹۷۸، ارائه شد، موجد تصویر نمایشی غرب و با هدف تسلط، حکمرانی و گاه حتی خوار و تحقیرکردن کشورها و مردم آن‌ها دانست.

تصویر قرن بیستم غرب از شرق مخدوش است  

به عقیده وایدنر مفهوم شرق توسط استعمارگران مورد سوءاستفاده قرار گرفت که باعث شده است تا امروز به‌صورت کلیشه‌ای  تفکری نژادپرستانه درباره شرقی‌ها منتقل شود.

او ادامه داد: پس پرده صحبت‌های جذاب و فریبنده از شرق، چیزی بیش از کلیشه‌ نفرت‌انگیز غرب نهفته است و آن تصویری آرمانی است که قادر به گشودن چشم‌اندازهایی است که نمی‌توان آن‌ها را با درک امروز و نیز اندیشه انتقادی و پسااستعماری درک کرد و این موضوع بیش از هر چیز با نگاه به ادبیات شرق صدق می‌کند.

این پژوهشگر و اسلام‌شناس، ادبیات شرق را منطقه تحت نفوذ سومین مذهب اصلی و بزرگ یکتاپرستی، یعنی اسلام معرفی کرد و گفت: این ادبیات به سه زبان برجسته اسلام یعنی عربی، فارسی و ترکی نوشته شده است و از قرن بیستم میلادی نویسندگانی از ملت‌های شرقی، آثاری به زبان‌های غربی نوشتند و آن را غنی کردند.

 او بیان کرد: اندیشه‌های ادبی در دوران قدیم، تأثیرات هلنیسم، مسیحیت، یهودیت و همچنین مذاهب ایرانی مانند زرتشتی و گنوسی بوده است و در دوران جدیدتر هم از لبیرال‌ها، سوسیالیست‌ها و همچنین ناسیونالیست‌ها نقش می‌پذیرد.

وایدنر با بیان اینکه در اصل، ریشه این تأثیرات جدید در سنت‌های اروپایی است، ابراز کرد: با این حال، این اندیشه‌ها بیشتر اوقات به‌گونه‌ای دگرگون شده‌اند که نقاط اتصالی با سنت‌های قدیمی‌تر و حتی خود اسلام پدید آورده‌اند.

این شرق‌شناس با تاکید بر عنصر ملی‌گرایی، در ادبیات شرق، گفت:این دیدگاه سبب شده آرمان‌شهری به عنوان نقطه مقابل روشنگری مدرن اروپایی-غربی شکل‌ گیرد.

فارسی، زبان تحصیل‌کردگان قرن نوزدهم بود

او با اشاره به اینکه تا اواسط قرن نوزدهم زبان فارسی زبان دوم اکثر افراد تحصیلکرده و طرفداران فرهنگ بوده است، گفت: نقطه قوت این زبان تعریفی عارفانه، منزه و مارواءطبیعی از انسان یا به تعبیری انسان‌گرایی بوده است که البته از افکار اسلامی تغذیه می‌کرده است؛‌ هرچند نمی‌توان آن را با اسلامی مقایسه کرد که امروز در جهان سیاست و نیز در رسانه‌ها نمایش داده می‌شود.

وایدنر بیان کرد که تصویر قدیمی از شرق، با ادیان اسلام، مسیحیت محلی و یهودیت آمیخته شده است.

او با بیان اینکه از اواخر قرن نوزدهم تلاش‌هایی توسط روشنفکران در حوزه فرهنگی صورت گرفت که دشمنی آن‌ها را آشکارا علیه روشنگری نشان می‌دهد، افزود: این کوشش‌ها تا امروز هم موفق نبوده است.

به عقیده این اسلام‌شناس ادیبان شرقی آنچنان خود را در قالب‌های خیال‌انگیز رها کردند که با وجود اینکه فرهنگ و ادبیات توانایی بسیاری در ارائه آرمان‌شهر دارد، تصویر از شرق در ادبیات آن، نخ‌نما شد و مهاجران یا نویسندگانی که در کشورهای مستعمره زندگی می‌کردند، این تصویر تکراری را در زبان‌های اروپایی نیز ارائه کردند.

او در ادامه عنوان کرد که رد پای تاثیر پسااستعمارگرایی در آثار نویسندگان عرب ساکن غرب به‌خوبی مشخص است.

این شرق‌شناس در توضیح این مطلب بیان داشت: پسااستعمارگرایی از دیدگاه ادبی به معنای چالش با یک قدرت استعمارگر یا الگوهای بازمانده از آن نیست، بلکه بیشتر به این معناست که وضعیت سابق استعمارگری بدون عقده حقارت برای اهداف و موفقیت شخصی استفاده شود.

گوته با درک از فرهنگ شرق، دیوان غربی- شرقی را نوشت

او سپس این پرسش را مطرح کرد که با این تفاسیر آیا افرادی که زبان مادریشان آلمانی است، می‌توانند با درکی اندک از مفهوم ادبیات جهانی، به زبان‌های شرقی، اثری ادبی بنویسند.

این پژوهشگر ادبی "دیوان غربی – شرقی"   گوته را نمونه‌ای از چنین تلاشی دانست و در این میان از دیگر نویسنده‌های غربی همچون ویکتور هوگو که در ۱۸۲۹ برگزیده اشعارش را با عنوان "شرقی‌ها" منتشر کرد و الکساندر پوشکین که در ۱۸۲۴ "تأسی از قرآن" خود را به چاپ رساند، یاد کرد.

او به شعار گوته در آغاز دیوان غربی – شرقی اشاره کرد که می‌گوید «پس به دیار پاک مشرق بگریز / تا در شمیم هوای پدرشاهی / به لطف عشق و باد و غزل / چشمه خضر جوانت کند» و در ادامه افزود: پس از واقعه ۱۱ سپتامبر یا انقلاب‌های عربی و پیامدهای مصیبت‌بار آنها، اگر امروز بخواهیم شعار گوته را به عنوان دستورالعملی در نظر بگیریم، باید ارتباط تنگاتنگ بین جهان‌بینی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و موضع ادبیات را ارزیابی کنیم.

به عقیده وایدنر از زمان آغاز مدرنیته در قرن بیستم میلادی، هنر برای هنر در ادبیات دنیای اسلام، روی نداده است و همواره با مقاصد مختلف سیاسی، اجتماعی و... آمیخته است، هرچند که تلاش کرده خود را از این گرداب‌ها رها کند.

هفته فرهنگی آلمان در شیراز به مناسبت دویستمین سالگرد نگارش دیوان غربی – شرقی گوته، شاعر شهیر آلمانی برگزار شده است و تا ۱۳ آبان ادامه دارد.

دیوان غربی– شرقی یا دیوان باختری–خاوری اثری از یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر، فیلسوف و دانشمند آلمانی است که در سال ۱۸۱۹ منتشر شد. این کتاب به نظم سروده شده است و نویسنده بیشتر در آن از نمادها و عناصر ادبیات شرقی و ایرانی الهام گرفته است.
یوهان ولفگانگ فون گوته زادهٔ ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در فرانکفورت – درگذشتهٔ ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در وایمار؛ شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسان‌شناس، فیلسوف و سیاست‌مدار آلمانی بود که به حافظ شیرازی و فرهنگ شرقی علاقه‌ای وافر داشت.
خواجه شمس‌ُالدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی (زادهٔ ۷۲۷ هجری قمری – درگذشتهٔ ۷۹۲ هجری قمری در شیراز) است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.