گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

مدیرعامل ایرنا: برای تحقق آرمان های امام باید به سمت رسانه های مستقل برویم/ رسانه ها می توانند همه نهادها را نقد کنند

به اعتقاد من رسانه باید بتواند بر اساس دیدگاه خودش نقد کند. حتی می تواند نقدهای پررنگ داشته باشد. اینجا ما باید قضاوت را بر عهده مخاطبان بگذاریم. ما نمی توانیم و نباید رسانه را مجبور کنیم که اگر یک نقطه ضعف را گفت یک نقطه قوت را هم بگوید. اگر رسانه ای فقط به نقاط قوت متمرکز شود و اصلا نقاط ضعف را مطرح نکند مخاطب می تواند راجع به آن قضاوت کند. اما اگر رسانه ای با ارتزاق از بیت المال فقط بر نقاط ضعف تمرکز کند مصداق سیاه نمایی است. ولی رسانه های خصوصی اگر در چارچوب قانون نقاط ضعف را مطرح می کنند، به اعتقاد من نباید مانع فعالیت آنها شویم.

پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری: امام خمینی(س) 16 تیر ماه سال 59 طی دیداری با کمال خرازی سرپرست و مسئولین وقت خبرگزاری ایرنا توصیه هایی به آنها داشتند که از جمله آنها این است که «همه آنچه هست را بگویید و بنویسید». به بهانه سالگرد این دیدار، برای بازخوانی مطالب مطرح شده در آن و همچنین آسیب شناسی فضای رسانه های امروز کشور، گفت و گویی با مدیر عامل  خبرگزاری جمهوری اسلامی - ایرنا - دکتر سید ضیاء هاشمی، انجام داده ایم.

 مدیرعامل ایرنا تأکید بر استقلال و آزادی رسانه ها دارد و معتقد است که رسانه ها باید از آزادی های لازم برخوردار باشند و بتوانند در کنار بیان نقاط قوت، ضعف ها را هم بیان کنند تا مسئولین از این ضعف ها مطلع شوند. چون این کار نه تنها تضعیف مسئولین نیست بلکه در نهایت به نفع منافع و مصالح ملی و حتی خود مسئولین است.

بنابر این نقد دولت و نهادهای مختلف، حتی خود رسانه ها، می تواند در جهت تحقق آرمان ها و اهداف جامعه باشد. البته رسانه های رسمی که از بودجه بیت المال ارتزاق می کنند باید توجه داشته باشند که تضعیف نهادهای رسمی کشور توسط آنها خلاف اخلاق و خلاف کار حرفه ای است. رسانه ای که از بودجه عمومی استفاده می کند حق ندارد ساز ناکوک یأس و ناامیدی بزند و باید در جهت تحقق منافع و مصالح ملی گام بردارد.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با سید ضیاء هاشمی را در ادامه می خوانید:

تیر ماه سال 59 مسئولین وقت خبرگزاری ایرنا دیداری را با حضرت امام داشته اند. در آن دیدار امام می فرمایند «می خواهیم کسی در رأس این مؤسسه باشد که درست آنچه هست بگوید و بنویسد.» بعد هم می فرمایند «خبرگزاری پارس باید مورد تصفیه قرار بگیرد و از کسانی که هیچ گونه وابستگی به این گروه و آن گروه ندارند استفاده شود. تا مؤسسه مذکور را در جهت اهداف انقلاب اسلامی بازسای نمایند.» با توجه به این فرمایش حضرت امام، آیا رسانه های ما توانسته اند آنچه هست را «درست بگویند و بنویسند»  و نگاه جناحی را از رسانه های کشور حذف کنند؟

در شرایط ابتدای انقلاب حضرت امام به عنوان رهبر انقلاب آرمان هایی را ترسیم و مردم هم با این آرمان ها همراهی کرده بودند و فضای جامعه یک فضای انتقادی نسبت به سازمان ها و نهادهای اجتماعی باقیمانده از رژیم گذشته در آن زمان بود.

در شرایطی که جامعه انقلابی شکل می گرفت، طبعا توقع این بود که شفافیت در همه چیز جریان داشته باشد و ندای عدالت طلبی از هر مجموعه ای برخواسته شود. استقلال، آزادی، مردم گرایی، صمیمیت و شفافیت، آرمان ها یا مطالبات عمومی بود که همه جا مطرح می شد. بنابر این امام از رسانه آن زمان هم این توقع را داشتند که بتواند راوی صادق وقایع باشد و بتواند چهره واقعی، دقیق، انقلابی و مطالبه مردم را منعکس کند و آرمان های انقلاب را به جامعه جهانی منعکس کند. البته اینها آرمان هایی است که کم و بیش قابل تحقق هست؛ اگرچه به هر نقطه ای برسد ما می توانیم نقطه بالاتر را توقع داشته باشیم.

ولی در تحولات مختلفی که اتفاق می افتد ممکن است یک رسانه به نهادی وابستگی پیدا کند و از استقلال رسانه ای فاصله بگیرد. در واقعیت های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه ممکن است محذوراتی برای رسانه ها، به خصوص رسانه های رسمی، ایجاد شود که ملاحظات بر کارشان سایه بیندازد. حتی برای رسانه های غیر رسمی هم ممکن است محدودیت هایی باشد که نتوانند رسالت خود را به طور کامل ایفا کنند.

ولی وقتی امام مطرح می کند که رسانه باید بتواند همه واقعیت ها را بیان کند باید دید که این واقعیت ها چه ویژگی هایی دارد. جامعه انقلابی مطالبه این را دارد که همه تصمیم گیری ها، سیاستگذاری ها، رفتارها و اقدامات در راستای مطالبات ملی باشد. مطالبات یک جامعه انقلابی آرمان طلبانه است. واقعیت های جاری در جامعه لزوما منطبق بر آرمان ها نیست. اینجا رسانه دچار یک تعارض می شود. یعنی از یک سو واقعیت هایی را می بیند که لزوما مطلوب نیستند و از سوی دیگر در معرض این مطالبه قرار می گیرد که باید این نامطلوبی ها و ناخوشایندی ها را منعکس کند. انعکاس ناخوشایندی ها ممکن است باعث رنجش خاطر عده ای شود که به نوعی مورد مطالبه قرار می گیرند.

 

اگر دولت رنجیده خاطر شود ممکن است برای رسانه ها مشکلی پیش آید؟

هر نهاد قدرت می تواند مشکل ایجاد کند؛ چه دولت باشد و چه قوای سه گانه و دستگاه های نظامی و انتظامی و نهادهای حوزه فرهنگی و دینی. به عنوان مثال ما داریم بحث می کنیم که وضعیت فرهنگی جامعه ما، به خصوص در فرهنگ دینی، خوب نیست. آیا رسانه باید مصادیق این وضعیت را منعکس کند یا نکند؟ مثلا آسیب های اجتماعی وجود دارد. آیا رسانه باید جلوه های این آسیب های اجتماعی را منعکس کند؟

 

به نظر شما منعکس نکردن این واقعیت ها چه آسیبی به کار حرفه ای رسانه می رساند؟

رسانه در معرض یک تعارض قرار دارد. یک سوی این تعارض مطالبات آرمان های ملی و انقلابی و سوی دیگر انتظارات و محذوراتی است که تعاملات رسمی ایجاد می کند. به ویژه برای رسانه رسمی این تعارض جدی تر است. اگر این محدودیت ها از ناحیه نهادهای رسمی تشدید شود نتیجه این می شود که رسانه های رسمی مرجعیت خود را از دست می دهند.

رسانه های رسمی نظام و رسانه های غیر رسمی و مردمی کشور اگر بخواهند راوی صادق باشند باید هزینه هایی بپردازند؛ از ناحیه نهادهایی که جایگاهی در قدرت و توان اثرگذاری در جامعه دارند. اگر بخواهند تابع اقتضائات رسمی و نهادهای قدرت باشند مخاطبان خود را از دست می دهند.

رسانه برای آرمان طلبی هزینه های زیادی باید بپردازد

امام در این شاخص مطرح می کند که رسانه باید راوی صادق باشد و باید بتواند واقعیت ها را به مردم منعکس کند و مردم را محرم بداند. امام یک رهبر انقلابی آرمان خواه و برای رسانه ها هم یک آرمان طلبی قائل است. اگر رسانه بخواهد آرمان طلب باشد باید هزینه اش را هم بپردازد. البته به این معنا نیست که رسانه نمی تواند آرمان طلب باشد؛ بلکه رسانه برای آرمان طلبی هزینه های زیادی باید بپردازد. جاهایی می تواند این هزینه را بپردازد و جاهایی هم نمی تواند آنها را بپردازد؛ جاهایی می خواهد بپردازد و ممکن است جاهایی هم نخواهد این هزینه ها را بپردازد.

سید ضیاء هاشمی

چرا نخواهد این هزینه ها را بپردازد؟

ممکن است مدیریت رسانه وابسته به مجموعه هایی باشد که ذی نفع هستند. وقتی یک جریان سیاسی یا یک حوزه قدرت رسانه ای را حمایت می کند مالکیت رسانه این توقع را ایجاب می کند که در راستای منافع او حرکت کند. اگر منافع او محدود به حوزه های خاصی باشد که با آرمان های ملی منطبق نباشد تعارض ایجاد می شود. به هر حال مالکیت در جهت گیری رسانه یک نقش محوری دارد.

 

هر کدام از رسانه ها در سراسر دنیا یا وابسته به دولت و یا یک نهاد و گروه خاص و یا موسسات خصوصی هستند که به هر حال ذینفعانی دارند ولی آنها کار خودشان را انجام می دهند.

آنها هم به شکل حرفه ای، آشکار یا پنهان،  مصالح سازمانی که مالک آنها است را پی می گیرند. تفاوت رسانه های ما و آنها در این بخش نیست بلکه تفاوت در این است که آنها به شکلی حرفه ای عمل می کنند که به چشم نمی آید و هر مخاطب غیر متخصص متوجه سیاست ها و جهت گیری های او نمی شود. وقتی ما غیر حرفه ای عمل می کنیم هر تماشاچی یا ناظری متوجه این وضعیت هست. بنابر این مخاطب ما کم می شود و ممکن است او بتواند در مقطعی مخاطبان وسیع تری را جلب کند.

به نظر من کار حرفه ای و بهره گیری از ظرفیت های حرفه ای و تخصصی بخشی از مشکل را حل می کند. بخش دیگری از مشکل با رویکرد امام حل می شود و آن این است که رسانه آرمان طلب باشد و سطح عالی آن وقتی اتفاق می افتد که جامعه آرمان طلب باشد. اگر آرمان طلبی در جامعه گسترش پیدا کند رسانه هم می تواند آن را همراهی کند. اگر حتی گسترش پیدا نکرده، رسانه آرمان طلب می تواند تلاش داشته باشد که این فضا را باز کند و مقداری سدها را بشکند. ولی اگر هر دو اینها نباشد، مالکیت و سیاستگذاری بر اساس مالکیت، یعنی مجموعه ای که در شکل گیری و توسعه رسانه ذی نفع است، جهت را تعیین می کند.

بنابر این  اینکه من گفتم امام در چارچوب فرهنگ انقلاب این حرف را مطرح می کند، به دلیل آن است که اساسا امام یک رهبر انقلابی است و تا آخر هم انقلابی می ماند. یعنی علی رغم اینکه در جایگاه نفر اول و مدیریت ارشد مملکت نشسته ولی تا روز آخر ما می بینیم که (مثلا در قضیه سلمان رشدی) آرمان ها را بر مصالح ترجیح می دهد. یعنی ملاحظات درونی و بیرونی مانع تأکید ایشان بر آرمان ها نمی شود. این آرمان طلبی در ماه ها و سال های اول انقلاب بیشتر دیده می شود.

ما اگر می خواهیم آرمان هایی که امام گفته در رسانه ها جاری باشد باید به سمت رسانه های مستقل برویم. رسانه های مستقل به این معنا نیست که لزوما از نظر مالی مستقل باشند. یعنی در ساختارشان به شکل قانونی استقلال حرفه ای تعریف شده باشد. رسانه ای که با تغییر و تحولات سیاسی مدیریتش تغییر پیدا می کند، نمی تواند استقلال مطلوب را تأمین کند. چون امکان و آزادی عمل کافی به آن داده نمی شود.

طبیعتا اینجا میزان آزادی عمل رسانه تابع میزان اهمیت و منزلت آزادی بیان در سیاست های کلی حاکم بر آن است. بنابر این به هر میزان که ما بر آزادی بیان تأکید کنیم، آن رسانه حتی اگر تابع سیاست های کلان یک سازمان یا مجموعه باشد می تواند آزادانه تر عمل کند. ولی اگر انعطاف پذیری در سیاست های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و رسانه ای ما کمتر باشد رسانه هم برای انجام تعهداتو تحقق آرمان ها محدودتر است.

رسانه باید از عنصر شجاعت و شهامت برخوردار باشد

 در نتیجه اولا اگر رسانه بخواهد موفق شود باید از عنصر شجاعت و شهامت برخوردار باشد. یعنی باید بپذیرد که هزینه هایی متوجه آن است. اگر ما آمادگی هزینه دادن نداشته باشیم نمی توانیم رسانه مورد نظر امام باشیم. اگر قرار باشد ما مدیریت رسانه را کاملا تابع سیاستگذاری ها و منافع خاص و محدود سازمان های متولی و مالک رسانه بدانیم، رسانه محدود می شود. اینها واقعیت هایی است که در عموم رسانه های کشور از صدا و سیما گرفته تا ایرنا و سایر خبرگزاری های موجود دیده ایم. البته توفیقاتی هم دارند؛ اما در این منظر، با شاخص هایی که امام تعیین می کند، همه این رسانه ها در جاهایی که از آرمان های مورد نظر امام فاصله گرفته اند و هرچه فاصله گرفته اند نتیجه آن را هم دیده اند. به این معنا که مخاطبشان محدودتر و مرجعیت رسانه ای آنها کمتر شده است.

در طول 40 سال گذشته به خاطر اینکه معلومات و میزان سواد در جامعه ما افزایش پیدا کرده و تنوع رسانه ها بیشتر شده، جامعه ما روز به روز رسانه ای تر شده ولی رسانه های ما روز به روز مردمی تر نشده اند؛ به ویژه رسانه های رسمی ما. چون به هر حال در فراز و نشیب های سیاسی و فراز و نشیب های دستگاه ها و نهادهای رسمی مطالبات و نقدهای مختلفی از رسانه ها مطرح شده و محدودیت های گوناگونی پدید آمده است. گویی که رسانه ها منتظر اعتماد سیاستگذاران بوده اند؛ هر جایی که این اعتماد بیشتر شده رسانه ها توانسته اند بدرخشند و هر جا عنصر اعتماد سیاستگذاران و مدیران ارشد به رسانه کمتر شده، توفیقات رسانه ای به شدت کاهش یافته است.

سید ضیاء هاشمی

راهکار مورد نظر شما برای اینکه رسانه های ما به جای انتقال صرف مواضع سیاستگذاران خود، حرف ها و مطالبات مردم را دنبال کنند، یعنی از سیاستگذاران فاصله بگیرد و به سمت مردم بیایند، چیست؟

راهکار اول این است که خود سیاستگذاران به مردم نزدیک شوند. بالأخره با رشد آگاهی های مردم سیاستگذاران، سیاستمداران و نهادهای تأثیرگذار در حوزه رسانه مجبور هستند فرآیند پاسخگویی به مردم را بیشتر داشته باشد. پس رسانه هایی که تحت تأثیر آنها قرار می گیرند هم در صورتی موفق خواهند بود که بتوانند این اتصال را بهتر برقرار کنند؛ یعنی بتوانند صدای ملت باشند، مطالبات و سؤالات را مطرح کنند و پاسخ ها را منعکس کنند.

باید ساز و کارهای استقلال رسانه تقویت شود

اگر بخواهم با رویکرد رسانه ای تر این مطلب را بیان کنم بیانش این است که باید ساز و کارهای استقلال حرفه ای رسانه تقویت شود. همان طوری که در حوزه اقتصاد گفته می شود اگر بانک مرکزی از حوزه های مختلف اقتصادی و سیاسی استقلال داشته باشد به نفع اقتصاد است، در قانون اساسی و سایر قوانین ما هم پیش بینی شده که مثلا صدا و سیما اگر وابسته به یکی از نهادهای رسمی باشد تعاملش با مردم آسیب می بیند. رسانه بزرگ، اثرگذار و مهمی مثل رادیو و تلویزیون رسمی کشور، با آن همه امکاناتی که دارد، اگر بخواهد مردمی باشد و با مردم ارتباط خوبی برقرار کند باید بتواند یک استقلال نسبی احزاب، گروه ها و از دستگاه های مختلف ذی نفع داشته باشد و قانون این را پیش بینی کرده که یک ظرفیت قانونی است.

هرچه شفافیت قانونی در این حوزه بیشتر شود ظرفیت اثرگذاری رسانه بیشتر می شود

در رسانه هایی مثل ایرنا یا رسانه های دیگر هرچه این استقلال عمل حرفه ای بیشتر باشد،  بازده بهتری به دست می آید. البته همان گونه که در قانون تصریح شده، رسانه در چارچوب های قانونی و اخلاقی پاسخگو است. یعنی اینکه اگر منابعی تأمین کننده هزینه های رسانه ها هستند، آن منابع به سیاستگذاری های کلان اکتفا کنند و نقش کمتری در تعیین محتوای رسانه داشته باشند. اگرچه در این موضوع قانون تنها عنصر دخیل نیست ولی  هرچه شفافیت قانونی در این حوزه بیشتر شود ظرفیت اثرگذاری رسانه بیشتر می شود. یعنی نقطه اتکای قانونی رسانه می تواند قوی تر شود و می تواند کار خودش را پیشتر ببرد.

نکته دومی که باید از خود رسانه آغاز شود این است که نقدپذیری در حوزه های  اجتماعی، سیاسی و امنیتی افزایش پیدا کند. یعنی نقدهای سازنده ترویج و برای مخالفت و تقابل با نقدها هزینه  ایجاد شود. به معنای اینکه اگر خبرنگاران و اصحاب رسانه ای نقدی مطرح کردند که این نقد در چارچوب قانون مشکلی ندارد و برای آن ناقد هزینه هایی ایجاد شد، امکان دفاع از آن ایجاد شود. برای اینکه این دفاع صورت بگیرد ما ناچاریم کانون های مدنی و اجتماعی دفاع از اصحاب رسانه را تقویت کنیم. یعنی رسانه ها جایگاه های مدنی قوی داشته باشند که بتواند از حقوق خبرنگاران و اصحاب رسانه دفاع کند.

رسانه نباید تعصب سیاسی داشته باشد

حضرت امام 25 آبان 59 سرپرستی روزنامه کیهان را به آقای خاتمی می دهند و در آنجا هم ایشان تأکید می کنند که مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند و آزادی ها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسی به بهترین وجه تأمین شود و بی طرفی حفظ گردد. یعنی از نظر امام وظیفه رسانه این نیست که فقط عکس و صحبت های مسئولین را منتشر کند. به نظر می رسد که حفظ بی طرفی، حقوق مسئولین و همه مردم را تأمین می کند. رسانه بی طرف داریم یا نداریم؟ این طرفیت، نسبت به چه چیزی معنی پیدا می کند؟

در سطح ادبیات دنیا وقتی می گویند رسانه مستقل بی طرف باشد این را توجه دارند که رسانه ها هم بالأخره ارزش ها و اولویت هایی دارند. اما تعصب سیاسی نباید داشته باشند. به این معنی که به خاطر تعلقات به یک گفتمان سیاسی، واقعیت ها را تحریف نکند و  سوگیری در نقل خبر نداشته باشد. دروازه بانی خبر بحث دیگری است. یعنی اینکه ما نمی توانیم بگوییم در حوزه مورد علاقه ما اگر اشکالی رخ داد رسانه ها آن را مطرح نکنند و یا خلافش را مطرح کنند. رسانه باید واقعیت را منعکس کند. ولی طبیعتا در نحوه انعکاس، رسانه تحت تأثیر اصول خود قرار دارد. مثلا اگر ما می خواهیم در یک بازه زمانی 100 خبر داشته باشیم، نمی آییم اکثر اخبار را از حوزه ای انتخاب کنیم که به آن علاقه نداریم و ربطی به ما ندارد.

سید ضیاء هاشمی

به نظر شما رسانه باید نقاد باشد و از طرفی هم تحت تأثیر جهتگیری قرار دارد؛ ولی خروجی رسانه نباید این را القاء کند که این رسانه تحت تأثیر یک طرز فکر خاص است. چطور می شود این امر را مدیریت کرد؟

بی طرفی رسانه به این معنا است که تعصب و پیش داوری نداشته باشد و صداقت رسانه ای نباید به خاطر علایق و جهتگیری های رسانه تحت تأثیر قرار بگیرد. اگر دقت و صداقت نباشد اصلا رسانه جایگاه ندارد. اما هر رسانه ای هم برای خودش اولویت هایی دارد. به عنوان مثال، برای رسانه های ایرانی منافع ملی ایران مهم است و برای رسانه های آمریکا منافع ملی ایران بر منافع ملی آمریکا تقدم ندارد. اما این موضوع منافاتی با بی طرفی حرفه ای او ندارد. یعنی در  تقابل بین ایران و آمریکا رسانه های این دو کشور طبق اصول رسانه ای حق ندارند که خلاف واقع را مطرح کنند.

شاید در بحث ها و درگیری های سیاسی شایعه توجیه داشته باشد ولی اگر رسانه شایعه ای را مطرح کند حتما از خودش هزینه کرده است؛ پس برای حفظ اعتبار خودش  نسبت به جریان های رقیب باید بی طرف باشد و اگر هم تعلقاتی دارد نباید در موضگیری ها و رفتارهایش آشکار باشد. ممکن است در یک تحلیل عمیق جهتگیری رسانه معلوم باشد، که هست، ولی به شکل آشکار نباید محتوای اخبار سوی گیری داشته باشند.

رسانه ملی باید فقط تابع منافع ملی باشد

خلاصه کلام من این است که رسانه باید در ذات خودش یک استقلال حرفه ای داشته باشد. رسانه ملی باید تابع منافع ملی باشد؛ نه تابع جریان های سیاسی مختلف درون حاکمیت. خطوط قرمز او فقط باید منافع ملی کشور و چارچوب های قانون رسمی باشد. بی طرفی نسبت به جریان های سیاسی مختلف باید در او موج بزند و بلکه آشکار باشد.

در سایر رسانه ها مقداری قصه فرق می کند. در رسانه ی وابسته به یک حزب ممکن است نهایتا در دروازه بانی خبر، انتخاب اخبار، اولویت بخشی به اخبار، ارزش های خبری او تابع ارزش های فکری او است. اما باید اصول کار رسانه ای را حفظ کند. به عنوان مثال، گفته می شود که ایرنا رسانه دولت یا رسانه نظام است. من می گویم ایرنا اگر قرار است رسانه دولت باشد باید رسانه موفق دولت باشد؛ اگر قرار است رسانه نظام باشد باید رسانه موفق نظام باشد و شرط موفق بودن را استقلال حرفه ای می دانم.

رسانه، سخنگوی دولت نیست!

به معنای دیگر، رسانه دولت که می خواهد بین دولت و مردم ارتباط برقرار کند، باید بتواند حرف مردم را به دولت منتقل کند. البته باید فعالیت و خدمات مدیران دولت را هم منتقل کند. به عنوان مثال، الآن دولت در مدیریت منابع آب مشکل دارد و نیاز به این دارد که دست یاری به سمت مردم دراز کند. رسانه باید بتواند این پیوند را برقرار و مردم را به همراهی با دولت تشویق کند تا در الگوی مصرف و میزان مصرف همراهی کنند؛ و الّا دولت در مدیریت دچار مشکل می شود.

 

متأسفانه بعضی وقت ها شاهد هستیم که استقلال حرفه ای در رسانه های ما رعایت نمی شود. مثلا به وضوح می بینیم که رسانه های منتقد دولت دارند خط سیاسی خودشان را دنبال می کنند و به بهانه های مختلف دولت، که رأی مردم و تنفیذ ولی فقیه دارد، را تضعیف و بلکه تخریب می کنند تا به اهداف سیاسی جناح خود برسند. توصیه شما به این رسانه ها در مورد نحوه انتقاد به دولت چیست؟

من از رسانه منتقد دولت توقع تقویت دولت را ندارم. چون در چارچوب خودش تعریف کرده که این رسانه می خواهد نماینده حزبی باشد که مخالف دولت است و اگر یک حزب مخالف دولت باشد غیر قانونی نیست؛ بالأخره در این کشور مردم سالاری و انتخابات و در انتخابات رقابت هست و یک گروه در انتخابات رأی می آورد و بقیه احزابی که رأی نیاورده اند منتقد هستند. مخالف بودن جرم و گناه نیست.

سید ضیاء هاشمی

دامن زدن به شایعات از ناحیه مطبوعات رسمی هم خلاف قانون و هم خلاف اخلاق است

در این میان جایگاه منافع و مصالح ملی کجا است؟

نقد دولت کردن عیب ندارد. ولی اینجا چند نکته دیگر هست. اولا نقد دولت باید در چارچوب قانون باشد؛ قانون شکنی جرم است. دوم اینکه نقد باید به شکل حرفه ای و اخلاقی باشد. دامن زدن به شایعات از ناحیه مطبوعات رسمی هم خلاف قانون و هم خلاف اخلاق است. چون دستگاه ها و نهادهای رسمی دسترسی دارند که منبع را بررسی کنند. بنابر این دامن زدن به شایعات در مورد دولت خلاف منافع ملی، قانون و اخلاق است. سوم اینکه کسی که با منابع رسمی کشور ارتزاق می کند حق ندارد دولت را تضعیف کند.

رسانه بخش خصوصی می تواند دولت را نقد کند؛ حتی اگر موجب تضعیف دولت شود به نظر من اشکالی ندارد. دولت خودش باید تشویق کند. اگر حزبی است که می خواهد در دولت بعد رأی بیاورد باید نشان دهد که این دولت در جاهایی ضعیف عمل کرده؛ قانون این اجازه را به او داده است. اما اینکه رسانه های متعددی از منابع عمومی استفاده و دولت را تضعیف کنند، که می کنند، خلاف اخلاق و منافع ملی است.

رسانه ها می توانند همه نهادها را نقد کنند

از طرف دیگر، اگر رسانه های بخش خصوصی حق دارند که دولت را نقد کنند، حتی نقدی که موجب تضعیف دولت است، سایر نهادها را هم باید بتوانند نقد کنند. اگر ما اجازه دهیم که رسانه هایی دولت را نقد  و  نهادهای دیگر را هم نقد کنند، هیچ اشکالی ندارد. به اعتقاد من این امر باید اتفاق بیفتد. نقد لزوما به معنای تضعیف نیست و اصحاب رسانه متوجه تفاوت اینها هستند.

 

به نظر می رسد یکی از نکاتی که در نقد باید در نظر گرفته شود شرایط زمان و مکان است. الآن کشور ما به لحاظ بین المللی در شرایط حساسی قرار دارد...

چه زمانی حساس نبوده؟

 

وقتی مثلا فردی از یک تریبون رسمی بگوید که با برجام چقدر دلار وارد کشور شد و یا این تعداد تابعیت به آقازاده های ایرانی دادند و ترامپ همان روز آن مطلب را دستمایه قرار دهد، گفتن این مطلب ضد منافع ملی نیست؟

مطبوعات چه گناهی دارند؟! اگر یک نماینده مجلس این حرف را زد رسانه ها منعکس می کنند. به خصوص رسانه های منتقد دولت حتما منعکس می کنند. مشکل جای دیگری است. اگر این حرف درست است باید آن نهاد یا مسئول دولتی بداند تا بررسی شود و اگر غلط است گوینده این مطلب باید مورد تحقیق قرار بگیرد.

برخورد با رسانه ها مصداق ضعیف کشی است

اگر این مطلب واقعیت نداشته و این شایعه پراکنی از ناحیه یک مسئول رسمی اتفاق افتاده، نهادهای ذی ربط باید پیگیری کنند. اینجا رسانه ها مقصر نیستند؛ رسانه باید بتواند اینها را بگوید. دلیل اینکه می گویم استقلال این است. نفس ادعای این مطلب ارزش خبری بالایی دارد. بنابر این رسانه باید بتواند آن را نقل کند. برخورد با رسانه ها مصداق ضعیف کشی است. به خاطر اینکه آن فرد قوی مقصر است و ما با رسانه برخورد می کنیم که چرا این را نقل کرده است.

 

امروز دوران کتمان خبر گذشته است

حتی اگر آن نقد یا مطلبی که گفته می شود از سوی دشمن کشور ما مورد استفاده یا سوء استفاده قرار بگیرد؟

این یک واقعیت است که اگر ما نگوییم رسانه های خارجی می گویند. امروز دوران کتمان خبر گذشته است. به نظر من وقتی یک رویداد خبری شده، ادعای اینکه مصلحت نیست این خبر گفته شود یک گزاره بی ربط است. گفته می شود؛ چرا ما خودمان نگوییم و جوابش را پیدا نکنیم؟ نقد درون خانوادگی لزوما موجب تضعیف نیست و موجب تقویت است. ما به گفت و گو عادت نکرده ایم. ما به شنیدن و مطرح کردن نقد عادت نکرده ایم. رسانه ها باید در نقد کردن از هم سبقت بگیرند.

بین نقد سازنده و مخرب مرز خیلی ظریفی هست. ما حق نداریم هر نقدی را به اتهام اینکه سازنده نیست بکوبیم. به اعتقاد من باید حداکثر انعطاف را در حوزه نقد قائل باشیم. مجلس شورای اسلامی و نمایندگان آن، چون یک نهاد نظارتی است، نقد می کنند. خود مجلس و نمایندگان مجلس باید نقدپذیرترین مسئولان باشند؛ چون نقادترین هستند و جایگاه رسمی و قانونی آنها نقد کردن است. قوه قضائیه نقش نظارتی دارد؛ بنابر این باید نقدپذیر باشد. البته شایعه پراکنی و نقل اخبار جعلی و دروغ یا توهین به افراد و شخصیت ها، تخلف است و باید مورد برخورد قرار گیرد.

 

در شرایط حساس اسرار را نباید بگوییم

اگر شرایط زمان و مکان سیاسی کشور را در نظر نگیریم و بخواهیم جناحی عمل کنیم و به اختلافات دامن بزنیم، چه آسیبی به کشور ما وارد می شود؟

 این از شعارهای کلیشه ای است که چهل سال است تکرار شده است. دامن زدن به اختلافات به چه معنا است؟ ما یک کشور مردم سالار هستیم و احزاب قانونمند فعالیت دارند. در جاهایی مخالف هم هستند. رسانه ها هم آزاد هستند. البته در شرایط حساس اسرار را نباید بگوییم. وقتی شرایط حساس می شود تعداد بیشتری از اخبار محرمانه می شوند. همیشه در هر جامعه ای اخبار محرمانه هست. ممکن است اخبار امنیتی و برخی از اخبار سیاسی و اقتصادی محرمانه باشند. البته رسانه جست و جو می کند که اخبار بیشتری را داشته باشد. ولی وقتی ما می گوییم شرایط حساس وجود دارد، اگر اخبار محرمانه ای در اختیار رسانه های رسمی قرار گرفت باید مراقب باشند که به ویژه در شرایط حساس اخبار محرمانه را منتقل نکنند. اتفاقا در شرایطی که مسائلی به صورت محرمانه مطرح می شود رسانه های مستقل هستند که می توانند به مدیریت جامعه برای گذر از شرایط حساس یا بحرانی کمک کنند.

وقتی مثلا خرمشهر کمبود آب پیش می آید و مردم در عذاب قرار می گیرند؛ رسانه ها باید بگویند که اینجا آب نیست. اما در شرایط حساس برای اینکه دشمن سوء استفاده نکند راهش این نیست که واقعیت ها را نگوییم. راهش این است که رسانه ها این رویدادها را به شکل تحلیلی بگویند. مثلا بگویند اینجایی که آب نیست قرار است تا هفته آینده آب برسد یا منشأ گرد و غبار خوزستان خارجی است و اقداماتی صورت گرفته و هنوز به نتیجه نرسیده است.

رسانه ها می توانند ایراد را در چارچوب مصالح ملی بگویند. نباید به اختلافات قومی دامن زده شود و ضعف ها نباید سیاه نمایی شود. خاکستری ها را نباید سیاه کرد؛ ولی نباید سفیدش هم کرد.

 

اگر خاکستری ها را سیاه کنیم چه اتفاقی می افتد؟

اولا به اصول حرفه ای عمل نکرده ایم؛ به خاطر اینکه نباید خلاف واقع بگوییم. ثانیا، اینکه گفته می شود ما در شرایط حساس به دشمن کمک نکنیم، یعنی اگر سیاه را منتقل می کنید در کنار سفید منتقل کنید. طبیعتا رسانه های مختلف اینجا متفاوت هستند. رسانه های حزبی که مخالف هم هستند در جایی سفیدی و در جایی سیاهی را بیشتر می بینند.

در شرایط حساس باید بیشتر ضعف ها را به مسئولان گوشزد کنیم و باید مدیران بیشتر متوجه ضعف ها باشند تا دشمن سوء استفاده نکند. بخشی از وظیفه رسانه اطلاع رسانی است. اتفاقا رسانه باید مطالبه گر باشد. اگر قوه قضائیه به موقع بتواند متخلفین را شناسایی و با آنها برخورد کند و رسانه هم این مطالبه را داشته باشد، اتفاقا موجب ارتقاء امنیت و اعتماد اجتماعی می شود. اگر در قوه مجریه ضعف ها دیده شود و همه برای حل آنها بسیج شوند به نفع قوه مجریه و منافع ملی است. اگر رسانه ها ضعف های قوه مقننه را کشف و منعکس کنند و مطالبه حلش را داشته باشند به نفع کشور است.

اگر قرار است رسانه، رسانه ای باشد که امام می خواهد، یعنی راوی صادق باشد و بتواند واقعیت ها را بگوید و مردمی باشد و بتواند در مسیر منافع ملی در مقابل بیگانگان سینه سپر کند، باید رسانه مستقل و شجاع باشد. چه رسانه ملی به معنای صدا و سیما، چه رسانه ملی به معنای ایرنا، چه رسانه های سازمانی مثل رسانه های قوه قضائیه و قوه مقننه، چه روزنامه ها و حتی رسانه های غیر رسمی باید بتوانند به اصول حرفه ای عمل کنند و با شهامت واقعیت ها را بگویند؛ البته در راستای منافع ملی، رویکرد و همّتشان برای حل مسأله باشد.

سید ضیاء هاشمی

همه رسانه ها نماد وحدت هستند

برخی افراد معتقدند رسانه هایی مثل ایرنا یا روزنامه ایران ارگان دولت هستند و در شرایط کنونی که دولت می گوید اختلافات را کنار بگذارید و به وحدت فکر کنید، رسانه های دولت باید نماد وحدت باشند. این حرف را قبول دارید؟ اگر قبول دارید بفرمایید که این رسانه ها چطور می توانند در این قالب حرکت کنند؟

همه رسانه ها نماد وحدت هستند؛ چون نماد گفت و گو هستند.

 

همه رسانه ها ارگان دولت نیستند و ممکن است برخی از آنها بازتاب خبری کمتری داشته باشند. این دو رسانه ای که من نام بردم ارگان دولت جمهوری اسلامی هستند.

علاوه بر ایرنا و روزنامه ایران، صدا و سیما است که باید نماد وحدت باشد. ایرنا، ایران، صدا و سیما، میزان و خانه ملت همه باید نماد وحدت باشند. رسانه های رسمی و رسانه هایی که از بیت المال ارتزاق می کنند باید بیشتر از سایر رسانه ها نماد همدلی باشند. کیهان از بیت المال ارتزاق می کند و حتما باید این طور باشد. غلط است که کیهان از بیت المال ارتزاق کند و همیشه مخالف دولت باشد.

این غلط است که ما با هم دعوا کنیم و مردم را نبینیم. ما از مردم مقداری غافل شده ایم. بخش سیاسی صدا و سیما چقدر با مردم ارتباط برقرار می کند؟ ایرنا چقدر با مردم ارتباط برقرار می کند؟ کیهان چقدر ارتباط برقرار می کند؟ مردم نیاز به رسانه دارند و نمی توانند بدون رسانه باشند. بخشی از بیت المال اختصاص پیدا می کند که نیاز مردم به خبر، تحلیل و مطلب را پوشش دهد. همه این مجموعه باید نماد وحدت باشند و در چارچوب منافع ملی کار کنند.

 

فکر می کنید رسانه های ما چقدر در انعکاس اخبار خوب عمل می کنند تا جلوی انعکاس های بد را بگیرند و خودشان میدان داری و دروازه بانی خبر داشته باشند؟

به نظر من مشکلات رسانه ها در دو حوزه است؛ از حیث درونی سازمان های رسانه ای و رسانه ها ممکن است ضعف های حرفه ای داشته باشند. یعنی در رسانه های خودمان ضعف آموزش داریم. توانمندی حرفه ای بعضی از همکاران ما از طریق آموزش ضمن خدمت، ارتقاء مهارت ها و توانمندی ها، نظارت های حرفه ای و تعامل های حرفه ای باید افزایش پیدا کند. اگر توانمندی حرفه ای یک رسانه یا یک خبرنگار افزایش پیدا کند قدرت و اعتبار آن افزایش پیدا می کند.

مشکل دیگر رسانه ها ممکن است عدم تعهد رسانه ای باشد. یعنی ممکن است یک رسانه توانمند باشد اما بحث بی طرفی، صداقت و سلامت را رعایت نکند و از توانمندی رسانه ای سوء استفاده شود؛ همان طور که در عرصه قدرت یا ثروت ممکن است از قدرت یا ثروت سوء استفاده شود. به هر حال رسانه هم یک توانمندی است که می تواند مورد سوء استفاده های حزبی، گروهی، باندی، جریانی یا صنفی قرار گیرد. پس توانمندی حرفه ای و اخلاق حرفه ای بدون شک می تواند در موفقیت رسانه اثر بگذارد.

رویکرد کاسب کارانه برای رسانه سمّ مهلکی است

نکته سوم شجاعت حرفه ای است. کار رسانه ای یک کار فرهنگی – اجتماعی است که موفقیت آن نیازمند شجاعت، شهامت، وارستگی و فداکاری است. یعنی کار پر هزینه ای است؛ هزینه سیاسی و اجتماعی دارد. اگر رسانه بخواهد موفق شود باید از شهامت لازم برخوردار باشد و اصحاب رسانه آمادگی هزینه دادن داشته باشند و رویکرد کاسب کارانه برای رسانه سمّ مهلکی است.

بخش دیگری از آسیب هایی که متوجه رسانه می شود آسیب های بیرونی، یعنی عدم تحمل رسانه و عدم نگاه حرفه ای به رسانه است. رسانه قرار است که رسانا باشد. رسانه برای انتقال خبر و گفتن واقعیت ها تأسیس شده است. اینکه ما واقعیت ها را به خبر خوب و بد تقسیم کنیم و بخشی از اخبار که با ذائقه ما سازگار است را به عنوان خبر منعکس کنیم و بخشی که با ذائقه ما سازگار نیست را منعکس نکنیم، خلاف مبنای حرفه ای رسانه و به نظر من خلاف توصیه امام است. رخدادهای تلخ هم سهمی در اخبار دارند؛ که لاجرم در رسانه ها انعکاس پیدا می کنند.

ما به رویکرد یک جانبه گرایی رسانه های غربی ایراد می گیریم. ایراد ما متوجه این است که برداشت های آنها نباید بر علیه منافع ملی کشورهای دیگر باشد. یعنی رویکرد استکباری، استثماری و استکباری نباید مبنای عمل باشد. لذا ما باید منافع و مصالح ملی خودمان را ببینیم و حق دفاع از منافع دیگران را هم برای آنها قائل باشیم.

 

اگر تعریف افراد از منافع ملی با تعریف رسمی سازگار نباشد...

اگر کسی پیدا شود که منافع کشور را در واگذار کردن کشور به بیگانگان تلقی کند، این فرد صلاحیت حرفه ای ندارد که در جامعه ما کار رسانه ای انجام دهد. ولی وقتی صلاحیت حرفه ای فردی تأیید می شود یعنی به اصول کلان کشور و منافع ملی پایبند است و در در این چارچوب تشخیص می دهد که چه اخباری را منعکس کند و چه اخباری را انعکاس ندهند. البته در مقام عمل فصل الخطاب قانون است. قانون گفته که اسرار امنیتی کشور نباید مطرح شود و برای ناقض قانون مجازات تعیین شده و سیر اجرای آن هم مشخص است.

اگر رسانه ای بود که اسرار امنیتی کشور را فاش کرد چه کنیم؟

منبع قانونی باید تأیید کند که این موضوع اسرار ملی کشور بوده و بر خلاف قانون، آن رسانه اسرار کشور را افشا کرده است. آن موقع این طور نیست که یک مدیر یا یک حزب با سلیقه خودش جلوی آن را بگیرد و باید مسیر قانونی طی شود. این اصلی است که رسانه ها هم می پذیرند و منافاتی با آزادی رسانه ها ندارد. آزادی در چارچوب قانون است.

اگر رسانه  های ملی ضعیف شوند رسانه های خارجی جای آنها را می گیرند

طبیعتا اگر ما بخواهیم قانون را آنقدر محدود تعریف کنیم که مانع رشد حرفه ای رسانه ها باشد، رسانه ها آسیب می بینند و میدان به رسانه های رقیب واگذار می شود. این رسانه های رقیب گاهی داخلی و گاهی خارجی هستند. اگر رسانه های ملی ضعیف شوند و از خلاقیت و انعطاف پذیری لازم برای کار حرفه ای رسانه محروم بمانند طبیعتا رسانه های خارجی جای رسانه های داخلی را می گیرند و کشور از یک سرمایه اجتماعی محروم می ماند.

رسانه های داخلی متولی تقویت سرمایه های اجتماعی و اعتماد اجتماعی هستند؛ اگر آسیب ببینند این سرمایه های اجتماعی آسیب می بیند و کشوری که از سرمایه اجتماعی برخوردار نباشد یا سرمایه اجتماعی آن ضعیف باشد عین کشوری است که قدرت نظامی یا قدرت اقتصادی آن ضعیف شده است. چون سرمایه اجتماعی مثل سرمایه نظامی و اقتصادی موجب اقتدار کشور می شود. بنابر این به اعتقاد من، اگر ما با هر توجیهی کاری کنیم که رسانه ها نتوانند در عرصه حرفه ای موفق شوند نتیجه این می شود که کشور در بخش سرمایه اجتماعی دچار ضعف می شود و اقتدار آن کاهش می یابد.

 

رسانه های مجازی رقابت رسانه ای را تشدید کرده اند

در 40 سال گذشته، ما چقدر در ایجاد رقابت بین رسانه های داخلی و خارجی و تقویت رسانه های داخلی به طوری که مردم ما اخبار را صرفا از رسانه های داخلی و رسمی کشور دنبال کنند، موفق بوده ایم؟

مثال رایج در این زمینه بی.بی.سی است. همواره ما گفته ایم که بی.بی.سی در ایران مخاطب وسیعی دارد و خیلی اوقات حتی در مقام مقایسه اظهار نگرانی کرده ایم که برخی از رسانه های ما عقب مانده اند. این نشان می دهد که ما در این حوزه ضعف هایی داریم و باید بتوانیم اعتماد و اتکاء به رسانه های خودمان را تقویت کنیم.

رسانه هایی که در فضای مجازی رشد کرده اند، رقابت رسانه ای را تشدید کرده اند. بنابر این در این شرایط رسانه ها نیاز دارند که بتوانند با خلاقیت و اعتماد بیشتری فعالیت کنند؛ در غیر این صورت ما در شرایط جدید ضعف بیشتری پیدا خواهیم کرد. به اعتقاد من، اینکه ما نتوانسته ایم رسانه های قوی در سطح بین الملل داشته باشیم، یا کمتر داشته ایم رسانه هایی که در عرصه بین الملل قوی باشند، این نکته را به ما گوشزد می کند که ما نیاز به تقویت رسانه ها داریم. البته تقویت کردن لزوما به معنای حمایت مالی بیشتر نیست. سرمایه زیادی از کشور در حوزه رسانه ها مصرف می شود. اشکال هم ندارد و باید هم توسعه پیدا کند. ولی مهمتر از آن، باید اعتماد به رسانه و حمایت معنوی از رسانه بیشتر شود تا بتواند در سطح بین المللی، منطقه ای و حتی ملی قوی تر ظاهر شود.

سید ضیاء هاشمی

شما به بحث اخلاق حرفه ای و آموزش اشاره کردید. ما در دهه های 60 و 70 تلویزیون و رسانه های پر مخاطبی را شاهد بودیم. حتی قبل از انقلاب دو روزنامه اصلی  مخاطب وسیعی داشتند. فکر می کنید که ضعف اخلاق و آموزش چقدر در کاهش مرجعیت رسانه ها اثر داشته است؟

من مدعی نیستم که از جهت توانمندی حرفه ای یا تعهدات اخلاقی رسانه های ما افول کرده اند. باید طرف مقابل را ببینید که رقابت شدیدتر شده است. الآن کار رسانه ای سخت تر از 20 سال پیش است؛ به خاطر اینکه تنوع بیشتر شده و رقابت شدیدتر و توقع از رسانه ها بالاتر رفته است. بنابر این اگر ما امروز می خواستیم مثل 50 سال قبل کار کنیم حتما خیلی ضعیف تر می شدیم. به عبارت دیگر الآن ظرفیت های بیشتری به دست آورده ایم، ولی میدان کار سخت تر شده است.

بنابر این عملکرد رسانه ها در شرایط فعلی را باید با اقتضائات امروز بررسی کرد؛ نه اینکه با 30 سال پیش مقایسه کنیم. 30 سال پیش شرایط امروز را نداشتیم. امروز وقتی رقابت شدیدتر شده، طبیعتا ظرفیت های ما هم در برخی موارد بیشتر شده است. مثلا تعداد خبرنگاران، خبرگزاری ها و رسانه های امروز ما با 20 سال پیش قابل قیاس نیست. حتی به نظر من توانمندی های آنها در اکثر شاخص ها نسبت به قبل بیشتر شده است.

 

 این تعدد و تکثر رسانه ها نمی تواند آسیب زا باشد؟ در اکثر کشورهای دیگر یک یا دو رسانه دارند و اخبار این رسانه ها در سطح بین الملل انعکاس پیدا می کند. ما تعداد زیادی خبرگزاری و رسانه داریم ولی...

من فکر می کنم اگر یک رقابت منطقی و واقعی در بین رسانه ها شکل بگیرد ما هم به آن سمت می رویم. تعداد این همه روزنامه، سایت خبری و خبرگزاری با نیازهای جامعه ما متناسب نیست.

 

از لحاظ کیفی یا کمی؟

از نظر کمی هم متناسب نیست. ما الآن بالغ بر 11 هزار روزنامه، سایت، خبرگزاری و رسانه های مختلف دارای مجوز داریم؛ به اضافه تعداد زیاد رسانه هایی که مجوز رسمی هم ندارند. من فکر می کنم خیلی از اینها نوظهور هستند و به تدریج یک روند منطقی پیدا می کند و خیلی از اینها تعطیل می شود، ادغام می شود و یا مسیر آنها تغییر می کند. حیات خیلی از رسانه ها در گرو حمایت های رسمی است که صورت می گیرد. اگر تداوم حیات یک رسانه متکی به مخاطبان و استقبال جامعه باشد، حتما تعداد کاهش پیدا می کند.

 

چرا با وجود این همه رسانه، ما رسانه ای که در جامعه مرجعیت داشته باشد نداریم؟

 مرجعیت یک امر نسبی است و صفر و صدی نیست و رسانه های ما هم تا حدی، برای مخاطبان خودشان، مرجعیت دارند. ولی این میزان مقبولیت و مرجعیت متناسب با این میزان هزینه ها و توقعات نیست. بر این اساس، تنوع و تکثر لزوما دلیل بر این نمی شود که مرجعیت بیشتر شود؛ اتفاقا گاهی اوقات ممکن است برعکس باشد. ولی به اعتقاد من اینکه رسانه های ما مرجعیت قوی ندارند یا متناسب با امکاناتی که در اختیارشان هست از مقبولیت برخوردار نیستند به آسیب های درونی و بیرونی که گفتم بر می گردد.

اگر بخواهند به آن جایگاه مرجعیت برسند باید بتوانند امین مردم باشند؛ در انعکاس واقعیت ها، ارائه اخبار، آگاهی ها و شفافیت لازم در جامعه. برای اینکه آن اتفاق رخ دهد باید رسانه ها از استقلال و آزادی لازم  برخوردار باشند.

 

فکر نمی کنید که ضعف در استقلال و آزادی به مرجعیت آسیب زده است؟ یعنی تفسیرهای مضیّق از منافع ملی، خطوط قرمز، سانسور و امثال آن باعث شده که این مرجعیت با چالش مواجه شود؟

در بخش بیرونی آسیب های رسانه ای، محدودیت های سلیقه ای اثر گذاشته و بخشی هم محدودیت های درونی است. ما در برخی جاها خودسانسوری داریم.

 

مثلا چه خودسانسوری هایی است؟

خیلی از رسانه های ما فکر می کنند انعکاس بخشی از واقعیت های جامعه خلاف منافع ملی است و یا گمان می کنند که برای آنها هزینه دارد؛ در حالی که رسانه باید آمادگی داشته باشد که هزینه بپردازد. به عنوان مثال، ما مشکل آب داریم و مردم اعتراضاتی دارند؛ چرا نباید منعکس شود؟ احساس بی عدالتی، عدم اجرای قوانین، ضعف در روند قانونگذاری و امثال اینها جزء دغدغه های مردم است. مطالبات مردم در رسانه ها باید گفته شود. فلسفه رسانه این است که به انتقال پیام مردم کمک کند. این امر به ارتقای کارآمدی و کیفیت کار مدیران کمک می کند.

از طرف دیگر، خیلی از رسانه ها در انعکاس خیلی از نقاط قوت خلاقیت لازم را به خرج نمی دهند. به عنوان مثال، ما الآن در حوزه گندم خودکفا شده ایم. همچنین شاخص امنیت بالایی داریم. موفقیت های علمی زیادی داریم و شاخص های سلامت کشور ما خیلی بالا است. کمتر به این موارد پرداخته می شود و ما ذائقه مخاطب را به نگاه های سلبی و انتقادی عادت داده ایم.

اگر رسانه های ما در پردازش نقاط قوت و موفقیت کشور، که موجب ارتقای امید اجتماعی و خودباوری ملی می شود، تلاش خلاقانه ای داشته باشند و از سوی دیگر بتوانند نقاط ضعف را به شکل منطقی و اثرگذر مطرح کنند و دچار خودسانسوری در این حوزه ها نشوند رسانه های ما رشد می کنند.

 

اگر نقاط ضعف را طوری مطرح کنند که نقاط قوت تحت الشعاع قرار بگیرد، چه آسیبی بر فعالیت رسانه ای کشور و میزان اقبال به رسانه ها وارد می شود؟

به اعتقاد من رسانه باید بتواند بر اساس دیدگاه خودش نقد کند. حتی می تواند نقدهای پررنگ داشته باشد. اینجا ما باید قضاوت را بر عهده مخاطبان بگذاریم. ما نمی توانیم و نباید رسانه را مجبور کنیم که اگر یک نقطه ضعف را گفت یک نقطه قوت را هم بگوید. اگر رسانه ای فقط به نقاط قوت متمرکز شود و اصلا نقاط ضعف را مطرح نکند مخاطب می تواند راجع به آن قضاوت کند. اما اگر رسانه ای با ارتزاق از بیت المال فقط بر نقاط ضعف تمرکز کند مصداق سیاه نمایی است. ولی رسانه های خصوصی اگر در چارچوب قانون نقاط ضعف را مطرح می کنند، به اعتقاد من نباید مانع فعالیت آنها شویم.

 

این سیاه نمایی چه تأثیری می تواند روی افکار عمومی، و در درجه بالاتر، روی منافع ملی داشته باشد؟

 اینکه با ارتزاق از بیت المال یک رسانه بر سیاه نمایی تمرکز کند خلاف اصول اخلاقی و حرفه ای است. به خاطر اینکه هیچ نظام یا سیستمی نمی آید برای خود رسانه ای را تعریف کند که فقط بخواهد نقاط ضعفش را بیان و یا نقاط ضعف را با رویکرد سیاه نمایانه تعریف کند.

 اما اینکه رسانه های انتقادی با اتکاء به حمایت هایی که از مخاطبان خود می گیرند، نقاط ضعف را مطرح کنند اتفاقا برای یک سیستم می تواند  ابزار مثبتی باشد. به شرطی که متوسل به انتشار اخبار کذب و جعلی یا مرتکب توهین به افراد نشود. به خاطر اینکه رسانه های دیگری که منطقی تر و متعادل تر برخورد می کنند و نقاط ضعف را در کنار نقاط قوت می گویند حتما می توانند مخاطبان بیشتری را جذب و تعادل را در جامعه برقرار کنند.

 

مثلا در مورد اعتراضات به وضعیت آب کشور ممکن است دولت بگوید بیان ضعف ها تضعیف دولت است و این کار را انجام ندهید. از طرف دیگر عده ای به نیت تخریب دولت این اعتراضات را بیان کنند. بازی کردن با منافع ملی و جایگزین شدن منافع حزبی و گروهی به جای منافع ملی را چطور باید مدیریت کرد که در عرصه رسانه ای هم یک افشاگری مساوی با زدن یک بخش یا گروه خاص تلقی نشود؟

 افشاگری به معنای انعکاس اطلاعات نیست. افشاگری به معنای انعکاس و نشر اطلاعات محرمانه است. اینکه اطلاعات آشکار را منتشر کنیم انتشار اطلاعات است و افشاگری نیست. ثانیا اگر یک رسانه رسمی نقاط ضعف دولت یا قوای دیگر را نگوید، منتشر نمی شود؟ حتما منتشر می شود.

 

در مورد سایر قوا هم همین نظر را دارید؟

رسانه نظام، رسانه همه اجزای نظام است. یعنی باید بتواند ابعاد مختلف مسائل قوه مجریه، قوه قضائیه، نیروهای مسلح، نهادهای فرهنگی، روحانیت؛ ائمه جمعه و سایر ارکان را منعکس کند. مدیریت کشور منحصر به دولت و وزیران نیست. رسانه نباید خبر محرمانه را منتشر کند ولی اگر اتفاقی در خیابان می افتد و همه آن را می بینند و رسانه های دیگر هم آن را منتشر می کنند، چرا رسانه رسمی نباید آن را منعکس کند؟

بنابر این اگر رسانه رسمی نقاط قوت و ضعف نهادهای رسمی را مطرح کند به معنای تضعیف نیست و به معنای ایفای نقش و وظیفه و رسالت است. البته رسانه رسمی نباید فقط نقاط ضعف را بگوید و نباید نقاط ضعف را هم به نیت تخریب و تضعیف بگوید. وقتی صلاحیت رسانه تأیید شد ما باید اعتماد کنیم که او در مسیر ادای وظیفه خود این کار را انجام داده است و در صورتی که تخلف قانونی کرد مورد پیگرد قانونی قرار گیرد. نکته قابل توجه این است که خود رسانه ها هم باید در معرض نقد رسانه ای قرار گیرند و گفت و گوی سازنده ای میان خود رسانه ها شکل گیرد.

 

رسانه هایی که وابستگی هایی به سازمان، گروه و یا حزبی دارند چطور می توانند محتوای اخبار خود را مدیریت کنند که تبدیل به روابط عمومی نشوند؟

رسانه ها باید بتوانند واقعیت ها را منعکس کنند. حتی یک رسانه رسمی که وابسته به نظام یا دولت است باید بتواند هم نقاط مثبت و هم نقاط منفی را بگوید. آن کار روابط عمومی است که نقاط قوت را می گوید و نقاط ضعف را هم وقتی می گوید که بخواهد توجیهش کند. ولی رسانه نقاط قوت را می گوید و نقاط ضعف را هم می گوید. چون رسانه باید بتواند هم پیام سازمان و هم پیام مشتریان و مخاطبان سازمان را منتقل کند.

 

ایرنا جایگاه خودش را در کدام مورد تعریف کرده است. چون ایرنا همیشه به عنوان رسانه رسمی  دولت شناخته می شود، آیا یک روابط عمومی است و یا رسانه ای است که می خواهد پیام مردم را منتقل کند؟

بدون شک رسانه است. یکی از مشکلات ایرنا این بود که توقع بود ایرنا روابط عمومی باشد. همین الآن هم بعضی افراد این تلقی غلط و مطالبه غلط را دارند. دستگاه های دولتی روابط عمومی دارند؛ ایرنا روابط عمومی دولت نیست. ایرنا رسانه ای است که از طرف دولت حمایت می شود؛ ولی قرار است رسانه باشد. اگر رسانه بخواهد رسانه باشد باید رسانا باشد، پیام ها را برساند و واقعیت ها را منتقل کند.

 

حمایت های دولت فکر نمی کنید باعث این شود که در جاهایی خاصیت رسانه بودن را از دست بدهید و تبدیل به روابط عمومی شوید؟

در هر مقطعی که این اتفاق افتاده ایرنا ضرر کرده و به اعتقاد من خود دولت و نظام هم ضرر کرده است. ایرنا قرار است که رسانه دولت و نظام باشد؛ نه روابط عمومی دولت. اگر روابط عمومی دولت شد در درجه اول به ضرر ایرنا و بعد دولت است. در مقاطع مختلف ایرنا فراز و فرود داشته است. هر موقع ایرنا تسلیم شده که فقط کار روابط عمومی انجام دهد جایگاه رسانه ای آن تضعیف شده است.

 

فکر می کنم که ایرنا برخی از اخبار را روی سایت نمی فرستد و تبدیل به یک تلکس محرمانه می کند و برای مسئولین نظام می فرستد. شما این موضوع را با رسانه بودن مغایر نمی دانید؟

اگر ایرنا اخباری دارد که طبق اصول خودش محرمانه تلقی می شود و نمی خواهد آن را منتشر کند دو راه دارد؛ یکی اینکه هیچ استفاده ای از آن نکند و یا اینکه به عنوان یک خبر ویژه برای مخاطبان خاص بفرستد. آیا بهتر است ایرنا آن خبر را حذف کند و یا بهتر است آن را برای مخاطبان خاص بفرستد؟ اگر این موارد معدود و محدود باشد توجیه دارد ولی اگر رایج شد قطعا هویت رسانه ای ایرنا را تضعیف می کند. به اعتقاد من آن خبرهای ویژه ایرنا باید حداقلی باشد.

 

بعضی وقت ها حتی شاهد هستیم که بخش هایی از اظهار نظرهای رسمی مسئولین، که اتفاقا رسانه های دیگر هم کار کرده اند، روی سایت ایرنا قرار نمی گیرد.

 ایرنا یک رسانه رسمی است و به طور سنتی اخبار آن مورد استناد قرار می گیرد. بنابر این تا زمانی که صحت و سندیت یک رخداد ثابت نشود نمی تواند آن را منتشر کند. علاوه بر این، انتشار عمومی برخی رخدادها در اولویت ایرنا قرار نمی گیرد. فرض بگیرید خبرنگار ما در خارج گزارش می دهد که در خارج از کشور تبلیغاتی علیه نظام صورت می گیرد و برداشت این است که این تبلیغات هدفمند اتفاق می افتد. اگر ما بخواهیم اینها را بازنشر کنیم به رسانه های معاند یا مخالف کشور کمک کرده ایم. ما نمی خواهیم ابزار بازنشر خبرهایی شویم که می دانیم بر خلاف مصالح ملی است. اما به اعتقاد ما اگر بخشی از مسئولین کشور آن موارد را بدانند برای آنها مفید است؛ پس آن را به عنوان خبر عمومی منتشر نمی کنیم ولی در خبر ویژه برای مخاطبین خاص منتشر می کنیم.

 

به نظر شما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درخشان ترین و طلایی ترین دوره ایرنا چه دوره ای بوده است؟

رسانه را در شرایط خودش باید ارزیابی کرد. من معتقدم ایرنا در دوره های مختلف فراز و فرود داشته ولی به طور کلی ظرفیت های ایرنا در طول این مدت توسعه پیدا کرده است. هم در دوره دفاع مقدس، هم در دوره سازندگی و هم دوره های بعد، ایرنا تجربیات مهمی را پشت سر گذاشته است. به طور کلی هرگاه ثبات مدیریتی و اعتماد به ایرنا بیشتر بوده، دستاوردها بیشتر شده و هر زمانی که استقلال عمل ایرنا کمتر شده آسیب پذیری آن افزایش پیدا کرده است.

 

الآن ایرنا چقدر از ظرفیت های اجتماعی خود استفاده می کند؟

ایرنا در تمام استان ها و تعدادی از کشورهای خارجی دفتر دارد. من فکر می کنم ظرفیت های ایرنا خیلی زیاد است و اگر این ظرفیت ها فعال شود ایرنا می تواند جایگاه خود را خیلی بالاتر ببرد.

 

برنامه خاصی برای افزایش ظرفیت ها دارید؟

به طور کلی ایرنا مقداری با شهامت و جسارت بیشتری حرکت می کند. در حوزه داخلی نگاه ما مقداری انتقادی تر می شود. جریان خود انتقادی را در ایرنا توسعه می دهیم. یعنی به مدیران، خبرنگاران و همکاران میدان می دهیم که خود انتقادی و نقد فرآیندها و محصولات ایرنا را بیشتر کنند.

فعالیت بخش چند رسانه ای ایرنا دارد توسعه پیدا می کند. همچنین ما امسال را به عنوان نهضت آموزش در ایرنا تعریف کرده ایم و دوره های آموزشی را گسترش می دهیم و از مدیران شروع کرده ایم و تا خبرنگاران دوره های آموزشی بیشتری برای آنها می گذاریم و تشویق می کنیم که این دوره های آموزشی بیشتر شود.

با باز کردن فضای نقادی درونی، توسعه حوزه آموزشی، تقویت شهامت و جسارت و حمایت بیشتر از مدیران و خبرنگاران برای این فعالیت ها تلاش می کنیم که ظرفیت های ایرنا روز به روز بیشتر شود.

در پایان سخنی با مخاطبان دارید؟

من از شما و مجموعه همکاران در جماران بابت همه فعالیت ها و از جمله برای این مصاحبه تقدیر و تشکر می کنم. اولا جماران با تمرکزی که بر ترویج افکار و ایده های امام دارد برای همه علاقمندان و مریدان امام یک جایگاه ویژه دارد و تلاش او قابل تقدیر است. ثانیا به نظر من تعامل بین رسانه ها و همکاری متقابل به نفع همه رسانه ها و سپس موجب تقویت منافع ملی است؛ لذا من هم برای جماران و هم برای همکاران در رسانه های مختلف آرزوی توفیق دارم و امیدوارم رسانه های ما بتوانند نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح بین المللی و در رقابت با رسانه های مهم دنیا توفیقات بیشتری داشه باشند.

جایگاه فرهنگی ایران ایجاب می کند که حداقل در سطح غرب آسیا بتوانیم رسانه هایی داشته باشیم که مورد توجه و ارجاع افکار عمومی و رسانه های معتبر کشورهای منطقه باشند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.