حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی خلجی طی سخنانی با موضوع «شرح دعای سی و هشتم صحیفه سجادیه» در دفتر مرحوم آیتالله العظمی یوسف صانعی، گفت:از عدالت میگویند و ما هم به بحث عدالت میپردازیم و درگذشته نیز آن را بحث کردهاند، منتها همه منحصر به کتاب و کتابخانههاست و حتی متأسفانه عدل نسبی هم برقرار نشده، بلکه تنها کسی که توانست عدالت را پیاده کند، همان بزرگی است که «قُتِلَ فِی مِحرابِ عِبادَتِهِ لِشِدَّة عَدلِهِ»؛ در محرابش به شهادت رسید؛ چون به عدالت، معتقد بود و عملاً آن را اجرا میکرد.
یک استاد حوزه علمیه قم «عدالت» را فلسفه بعثت انبیای الهی دانست و گفت: از عدالت میگویند و ما هم به بحث عدالت میپردازیم و درگذشته نیز آن را بحث کردهاند، منتها همه منحصر به کتاب و کتابخانههاست و حتی متأسفانه عدل نسبی هم برقرار نشده، بلکه تنها کسی که توانست عدالت را پیاده کند، همان بزرگی است که «قُتِلَ فِی مِحرابِ عِبادَتِهِ لِشِدَّة عَدلِهِ»؛ در محرابش به شهادت رسید؛ چون به عدالت، معتقد بود و عملاً آن را اجرا میکرد.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی خلجی طی سخنانی با موضوع «شرح دعای سی و هشتم صحیفه سجادیه» در دفتر مرحوم آیتالله العظمی یوسف صانعی، گفت: عدالت در حقیقت، فلسفه بعثت انبیای الهی است. انبیاء برای این آمدند که بشر پس از آگاهی، قیام به عدل کند؛ چنان که خداوند میفرماید «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ ما پیامبران را فرستادیم تا مردم قائم به قسط شوند و عدالت را در جامعه محقق سازند. در حقیقت، فلسفه سیاسی ائمه ما این است که جامعه بشری اگر بخواهد زندگی سالم و توأم با آرامش و سلامت داشته باشد، باید سه چیز در آن، تحقق یابد. کسانی که سردمدار میشوند، حکومت میکنند و مدیریت جامعه را به عهده میگیرند، مسئول عدالت، امنیت و خِصب و فراوانی مردمند و مردم نباید به لحاظ معیشتشان، در مضیقه باشند.
این استاد حوزه علمیه قم با طرح این سؤال که چه کسانی میتوانند در جامعه، مدعی عدالت باشند و در عمل هم عدالت را محقق کنند؟ افزود: امیرالمومنین(ع) فرمود کسی میتواند این کار بزرگ را انجام دهد که عدالت را در مملکت وجود خودش پیاده کرده باشد. کسی که خود، گرفتار ظلم است و به تعبیر مولانا «سخره هوای نفس است» نمیتواند عدالت را در جامعه، پیاده کند و اصلاً قدرت تشخیص آن را هم ندارد. حضرت میفرماید: «قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ»؛ کسی که عدالت را بر خودش واجب و فریضه کرده «فَکَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْیُ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ»؛ قبل از آن که بخواهد عدالت را در جامعه، پیاده کند، ابتدا باید یک درون و وجود متعادل داشته باشد تا بتواند جامعه را متعادل، و عدل را پیاده کند، «یَصِفُ الْحَقَّ وَ یَعْمَلُ بِهِ»؛ چنین کسی عدالت را توصیف و به آن عمل، و آن را پیاده هم میکند. شعار حق میدهد و با آن، حق را هم در جامعه محقق میکند و اگر جز این باشد، تلاشها راه به جایی نمیبرد. در طول تاریخ هم میبینیم که بسیاری، مدعی عدالت بودند و حتی در دموکراسیهای غرب هم که دم از آزادی میزنند، نتوانستند آنچه را میگویند، پیاده کنند؛ چرا که خودشان گرفتارند و از درونشان مشکل دارند.
وی در خصوص «شرایط عدالتگستران»، اظهار داشت: قرآن میفرماید کسی میتواند عدالت را پیاده کند که «مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»؛ خدا در مقام مقایسه بین دو کس بر آمده؛ کسی که اصلاً کاری از او ساخته نیست و فاقد قدرت و شعور انجام آن است؛ و دیگری که «یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»؛ یعنی کسی که در صراط مستقیم انسانیت، گام بر میدارد. انسانی که فاقد روح عدالت است، نمیتواند در این کار، موفق شود. کسی که اسیر هوای نفس خویش است، توان چنین کاری ندارد. در انقلابها نیز وضعیت به همین صورت است که پیوسته، دم از آزادی، عدالت، تساوی و مفاهیم سیاسی دیگر میزنند، اما وقتی که زمام امور را به دست میگیرند، تمام تلاششان بر حفظ خودشان متمرکز میشود و اعتنایی به مرم ندارند.
خلجی تأکید کرد: در روایت میخوانیم کسی میتواند عدالت را درباره دیگری اجرا و رعایت کند، در حالی که به خودش ظلم میکند و روحش فاقد عدالت است؟ کسی عدالت را پیاده میکند که بتواند به نیکی، عدالت را در وجود خودش رعایت نماید. کسانی که اهل ورع نیستند و تقوا ندارند، کسانی که خودخواه و خودکامه و طمعورزند، کسانی که نیّتی سالم ندارند، نمیتوانند عدالت را پیاده کنند. آری، از عدالت میگویند و ما هم به بحث عدالت میپردازیم و درگذشته نیز آن را بحث کردهاند، منتها همه منحصر به کتاب و کتابخانههاست و حتی متأسفانه عدل نسبی هم برقرار نشده، بلکه تنها کسی که توانست عدالت را پیاده کند، همان بزرگی است که «قُتِلَ فِی مِحرابِ عِبادَتِهِ لِشِدَّة عَدلِهِ»؛ در محرابش به شهادت رسید؛ چون به عدالت، معتقد بود و عملاً آن را اجرا میکرد.