بحث امام این بود که صلحی را می پذیریم که بعد از آن شاهد ثبات، امنیت و برادری باشیم؛ صلحی را می پذیریم که بر اساس آن متجاوز مجازات شود. قاعدتا یکی از نکاتی که همیشه توسط امام مطرح می شد اینکه ما صلح صدامی، آمریکایی و تحمیلی نمی خواهیم؛ صلح اسلامی می خواهیم. صلح اسلامی این است که بپذیرند وارد خاک ما شده اند و از خاک ما خارج شوند، به ما خسارت زده اند و خسارت ما را پرداخت کنند و مجرم باید مجازات شود.

پایگاه خبری جماران: دکتر فرهاد درویشی دانشیار دانشگاه بین المللی امام خمینی از زمره راویان جنگ ایران و عراق است که در قرارگاه مرکزی کربلا از نزدیک با جزییات عملیات‌ها و تصمیم‌گیری‌ها مواجه بوده است. سابق بر این نیز دبیر کمیسیون دفاعی و امنیتی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده و از صاحب‌نظران مسائل امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی ایران به حساب می‌آید.

«امنیت ایران در عصر جهانی شدن»،  «استراتژی نظامی عراق در جنگ با ایران» و همچنین «درباره دفاع و امنیت کنکاشی در دیدگاه دفاعی و امنیتی امام خمینی» در زمره آثار قلمی این استاد دانشگاه و رزمنده دفاع مقدس است.

مشروح یادداشت وی در رابطه با فرماندهی امام خمینی در دوران دفاع مقدس از حضورتان می گذرد:

جنگ ایران و عراق از جنبه های مختلف در تاریخ معاصر ایران قابل توجه و اهمیت هست. اینکه این جنگ یکی از طولانی ترین جنگ های قرن بیست و یکم بوده و یکی از نابرابرترین جنگ هایی بوده که ایران با آنها مواجه شده و بیش از 30 کشور در برابر ایران قرار داشتند. البته از حیث ناکام ساختن متجاوز و دشمن، می توانیم بگوییم این جنگ پر دستاوردترین جنگ تاریخ معاصر ایران بوده است.

به نظر من، به عنوان کسی که در خصوص تاریخ جنگ ایران و عراق مطالعه کرده و دارای برخی آثار قلمی هستم، صدام به عنوان رهبر حزب بعث و رئیس جمهوری عراق در آغاز جنگ همه محاسبات خودش را با دقت انجام داده بود. یعنی به این جمع بندی رسیده بود که ایران پس از انقلاب شرایط نامناسبی دارد. این نامناسب بودن را هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از نظر او و یک ناظر بیرونی می توان آمار و ارقام آورد.

این که ارتش ضعیف شده، در میان رهبران سیاسی کشور اختلاف نظر شدید وجود دارد، کشور دچار بحران های قومی و قبیله ای در نقاط مختلف هست و گروه های سیاسی هرکدام حرف خودشان را می زنند، صدام را به این جمع بندی رسانده بود که ایران در ضعیف ترین شرایط خودش قرار دارد و در مقابل، عراق مخصوصا بعد از قرارداد 1975 روز به روز هم از نظر تسلط داخلی و هم وضعیت اقتصادی و توجه به ارتش وضعیت بهتری پیدا می کرد.

جالب است بدانید، عراق با اینکه یک سوم جمعیت ایران را داشت، در آغاز جنگ وضعیت ارتش و تسلیحاتش نسبت به ایران بهتر بود. از سوی دیگر از نظر روابط فراملی، چه منطقه ای و چه جهانی، صدام به خوبی درک کرده بود که روابط ایران با دو ابرقدرت وقت تیره است. ایران به دلیل انقلابی که کرده بود و شعار «نه شرقی، نه غربی» و شرایط عینی که در ماه ها و سال اولیه بعد از انقلاب روابط خوبی با شوروی و آمریکا نداشت.

کشورهای عربی منطقه هم که قبلا اختلافی با ایران داشتند و بحث عرب و عجم را مطرح می کردند، به دلیل شعارهای انقلاب روابط خوبی با ایران نداشتند و از فشار عراقی ها و تجاوز این کشور به ایران حمایت می کردند.

تنها چیزی که در محاسبات صدام نیامده بود

پس به نظر من محاسبات صدام از این نظر دقیق بود. تنها چیزی که در محاسبات صدام نیامده بود و همان باعث بر هم خوردن این محاسبات و نرسیدن به اهدافش شد، دو مولفه ی «رهبری امام» و «مقاومت مردم» بود. یعنی من با قاطعیت می توانم بگویم اگر در آن مقطع زمانی کسی غیر از امام در رهبری قرار داشت معلوم نبود که شرایط جنگ ما به کجا می انجامید. این رهبری حکیمانه باعث شد که عامل دومی هم که حضور و مشارکت و مقاومت همه جانبه مردم بود، در بستر جنگ تحقق پیدا کند و عراق را در همان ابتدای جنگ برای رسیدن به اهدافش ناکام بگذارد. حضور و مشارکت همه جانبه مردم هم بر می گردد به رابطه عمیق و معنوی که بین مردم و امام وجود داشت. یعنی می توانیم بگوییم خود این حضور مردم هم تابعی از رهبری و جایگاه امام در شرایط آن موقع بود.

ما می توانیم جنگ را به پنج دوره قبل از شروع، شروع، حین، پایان و پس از پایان تقسیم کنیم. چون 10 سال رهبری حضرت امام تمام این پنج دوره را شامل می شود، می توان نمونه هایی از رهبری و مدیریت امام اشاره کرد. البته اگر بخواهیم حقیقت مطلب را ادا کنیم در یک مقاله نخواهد گنجید. اما برای اینکه ادای دینی نسبت به حضرت امام شده باشد، در هر کدام از این مقاطع دو سه مثال می زنم و به ویژگی های رهبری امام اشاره می کنم. ولی مثال ها و نمونه های دیگری را هم می شود ذکر کرد.

هوشیاری امام در حفظ ارتش

قبل از جنگ، یعنی 22 بهمن 57 تا 31 شهریور 59، چند اتفاق رخ داد که تأثیر آن را در جنگ می بینیم. یک نکته بسیار اساسی که گاهی وقت ها در سالگرد پیروزی انقلاب، سالگرد دفاع مقدس و روز ارتش به آن توجه می شود، مسأله مقابله جدی امام با خط انحلال ارتش بود. از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی برخی افراد و گروه ها این مسأله مطرح شده بود که این ارتش یک ارتش شاهنشاهی و تربیت شده مستشاران آمریکایی و دکترین، استراتژی و سلاح های آن غربی و آمریکایی است و این ارتش باید منحل شود. امام با هوشیاری کامل در برابر این خط و خواسته ایستاد و محکم گفت که ارتش باید بماند.

ما نتیجه عملی این تأکید امام بر ماندن ارتش را در جنگ دیدیم. یعنی شما تصور کنید که اگر امام کوتاه می آمد یا از این مسأله غفلت می شد و ما در همان ماه های اولیه آنچه به عنوان ارتش داشتیم را از بین برده بودیم، زمان حمله عراق ارتش نداشتیم. البته ارتش هم ضعف های خودش را داشت و بسیاری موارد نتوانستند مقابل ارتش عراق بایستند، ولی شما تصور کنید که اگر همین هم نبود چه می شد. پس این نگاه و دوراندیشی امام باعث شد که آن توطئه خنثی شود و ما ثمرات آن را در جنگ ببینیم.

سپاه نقش کلیدی در عملیات های موفق ما ایفا کرد

نهاد انقلابی دیگری به نام «سپاه پاسداران» وارد جنگ شد و به کمک ارتش آمد و انصافا نقش کلیدی در عملیات های موفق ما ایفا کرد. ولی کسی نمی تواند کتمان کند که با این وجود، اگر سپاه هم در عملیات ها موفق شد به دلیل پشتیبانی های سازمانی ارتش بوده است. مثلا پشتیبانی های هوایی، موشکی و توپخانه ای که ارتش داشت. پس حفظ ارتش و تأکید امام بر حفظ ارتش یکی از نکاتی است که قبل از جنگ اتفاق افتاد ولی ما ثمراتش را در جنگ شاهد بودیم.

تشکیل بسیج هم نشان از دوراندیشی امام دارد

نکته دومی که می توانم به آن اشاره کنم فرمان امام مبنی بر «تشکیل ارتش 20 میلیونی» بود. پنج آذر ماه سال 58، یعنی حدود 9 ماه قبل از آغاز جنگ امام فرمان تشکیل بسیج را صادر می کند. ممکن است انگیزه ها متفاوت باشد. مثلا ممکن است آن موقع انگیزه امام مقابله با توطئه های آمریکا بوده، ولی ما می بینیم که بسیج در جنگ ما نقش اساسی ایفا کرد. سپاه و ارتش به عنوان دو سازمان نظامی بوده اند، ولی آن مقاومت و پیروزی ها توسط نیروهای مردمی بود که در قالب بسیج سازمان دهی شده بودند. یعنی نفس اینکه امام تشکیل بسیج را یک ضرورت می داند هم نشان از دوراندیشی امام در آن مقطع تاریخی دارد.

ما مقطع قبل از جنگ را پشت سر می گذاریم و 31 شهریور ماه 59 جنگ عراق علیه ایران آغاز می شود. یک جنگ گسترده هوایی، زمینی و دریایی در یک گستره جغرافیایی و مرزی بسیار طولانی شکل می گیرد. به دلیل آمادگی های نظامی عراق و از طرف دیگر ضعف هایی که در ما وجود داشته، در همان سه روز اول بخش هی قابل توجهی از سرزمین ما به تصرف این کشور در می آید. یعنی ایران در یک شوک بزرگ می رود و تصور اینکه یک کشور خارجی چنین حمله گسترده ای بکند را نداشته است.

عملیات روانی امام برای مقابله با دشمن بعثی

به نظر من اینجا هم رهبری امام خودش را نشان می دهد. امام با اینکه یک فرد روحانی، استاد اخلاق، عارف و مرجع تقلید است، ولی در جایگاه رهبری انقلاب و نظام برای اینکه مردم را از این شوک روحی و روانی خارج و وظایف مسئولان را گوشزد کند یک سخنرانی می کند و می گوید «صدام به حسب آن مثلی که گفته شده است که یک دیوانه سنگ را در چاه می‌اندازد و پنجاه عاقل یا بیشتر نمی‌توانند بیرون بیاورند، این یک دیوانه ‌ای بود که یک اقدامی کرد و یک سنگی را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش، ملت ما و سایر ملتها گردید.»(صحیفه امام، جلد 16، صفحه 89)

همچنین در جای دیگر برای اینکه به مردم بگوید از نظر سیاسی و اعتقادی در کجا قرار دارند می گوید «ایران در حال جنگ است با آمریکا و این آلت دست آمریکا تجاوز کرده است به ایران.»(صحیفه امام، جلد 13، صفحه 222). یعنی می خواهد افق دید مردم را بالاتر ببرد که یک کشور همسایه دلیل اختلافات ارزی و مرزی به شما حمله نکرده است؛ به دلیل انقلابی است که کرده اید و مقاومت یا مبارزه ای است که با آمریکا می کنید. یا اینکه بعد اعتقادی به آن می دهد و می گوید این جنگ کفر در برابر اسلام است.

با این سخنرانی و بیانیه هایی که امام در همان روزهای اول می دهد، از مردم می خواهد که هرکسی در هر شغل و شرایطی که هست به سمت جبهه ها برود. من یادم هست که هرکس به هر وسیله ای، با قطار یا اتوبوس، خودش را به خوزستان می رساند و می گفت آمده ام که به جبهه بروم. به دلیل گستردگی مشارکت مردم، یگان های ما آمادگی سامان دهی این نیروها را نداشتند. بحث جنگ های نامنظمی که شهید چمران شکل داده بود و یا بعضی از ستادهای دیگری که حضور داشتند، ساماندهی نیروهای مردمی بود که به سمت جبهه ها رفتند.

تدبیر امام برای وحدت فرماندهی

یکی دیگر از کارهایی که امام می کند این است که می گوید «شورای عالی دفاع باید تشکیل شود و همه مسائل جنگ باید زیر نظر این شورا باشد و همه باید تبعیت کنند». یعنی وحدت فرماندهی را به این شکل ایجاد می کند. برای اینکه رئیس جمهور وقت(بنی صدر) دستش باز باشد و بتواند امور جبهه ها را تمشیت کند، فرماندهی کل قوا را به او تفویض اختیار کرد. چون فرماندهی کل قوا از نظر قانون اساسی جزو اختیارات رهبری است. امام در این زمینه همه اختیارات را به بنی صدر داد و از همگان خواست که زیر نظر او حرکت کنند و با او هماهنگ باشند.

اختلافاتی در آن زمان بین نیروهای مختلف وجود داشت ولی برای اینکه آسیب این موضوع به جبهه ها نرسد، یکی از نکاتی که امام دائما تأکید می کرد بحث وحدت بین مسئولان بود. یعنی من یادم هست که گاهی وقت ها اختلافات بین بنی صدر با شهید بهشتی، شهید رجایی یا آقای هاشمی رفسنجانی اوج می گرفت آنها را به وحدت دعوت می کرد و یک هیأت سه نفره تشکیل داده بود برای اینکه اختلافات بین آنها را رفع و رجوع کند.

نکته دیگری که در آغاز جنگ به چشم می خورد این بود که بنی صدر در همان ماه های اولیه حضور خوبی در جنگ پیدا می کرد و سه چهار عملیات را توسط ارتش در جبهه های جنوب انجام داد. هدفش این بود که با کسب پیروزی هایی در جنگ بتواند وضعیت سیاسی خودش را در پایتخت تثبیت کند. از این نظر بدش نمی آید که اختلافی بین ارتش و سپاه رخ بدهد. در حقیقت ارتش را متخصص می دانست و سپاه را به عنوان آدم هایی که علم جنگ ندارند زیاد میدان نمی داد.

توصیه همیشگی امام به نیروهای مسلح دوری از آفت سیاست زدگی بود

امام آنجا باز به ارتش توصیه می کرد که بازیچه مسائل سیاسی نشود. البته این توصیه همیشگی امام به نیروهای مسلح بوده است. امام همیشه تأکید داشتند که آفت نیروهای مسلح، سیاست زدگی و داشتن جهت گیری های سیاسی است. آگاهی و بینش سیاسی باید باشد ولی نباید وارد درگیری های سیاسی شوند. حتی یادم هست که امام در جایی از تعبیر هروئین برای سیاسی کاری نیروهای نظامی، اعم از سپاه و یا ارتش، استفاده کردند.

دلیل عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا

در حقیقت عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا هم به این دلیل بود که امام اختلاف سیاسی بین بنی صدر و دیگران را خطر و برای جبهه ها مخرب می دانست. لذا او را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و تا پایان جنگ هم فرماندهی کل قوا را به هیچ کس اعطا نکرد. یک مقطعی رئیس جمهور وقت(آیت الله خامنه ای) مسئول هماهنگی بین سپاه و ارتش شد و از سال 62 تا پایان جنگ هم امام آیت الله هاشمی را به عنوان مسئول جنگ تعیین کرد. ولی بعد از عزل بنی صدر دیگر فرماندهی کل قوا را به هیچ کس تفویض اختیار نکرد.

تأثیر سخنرانی های امام در افزایش انگیزه رزمندگان

نکته دیگر در خصوص آغاز جنگ این بود که ما چگونه متجاوزین را از خاک خودمان بیرون کنیم و سرزمین های اشغال شده را پس بگیریم. یکی از عواملی که بیشترین تأثیر را در این بازپس بگیری ها داشت، چه از جهت تأکیدی که بر فرماندهان داشت و چه از جهت انگیزه ای که در رزمندگان ایجاد می کرد، فرمایشات حضرت امام بود. یعنی هیچ کسی یادش نمی رود که اگر فرمان حضرت امام نبود چه بسا آبادان هم در روزهای ابتدای جنگ به اشغال کامل عراقی ها در می آمد. شکست حصر آبادان با تأکید امام بود و دائما از فرماندهان و مسئولان پیگیری می کرد.

بر خلاف تصور کسانی که می گویند امام به عنوان یک روحانی از مباحث دور بود، انصافا این طور نبوده و اخبار و اتفاقات جنگ روزانه به ایشان گزارش می شد و ایشان هم از منابع مختلف رصد می کرد.

مرحله سوم، که بحث های زیادی هم به دنبال خودش داشته، مسأله تداوم جنگ بود و اینکه چه مواضعی از طرف امام در مورد تداوم جنگ اتخاذ شد.

دلیل مخالفت امام با ورود به خاک عراق

موضوع ورود به خاک عراق پس از آزادسازی خرمشهر مناقشه ای است که بعد از پایان جنگ مطرح شد. اولین بار مرحوم حاج سیداحمد خمینی در روزنامه جمهوری اسلامی آن را مطرح کردند و بعد هم در مجلس ششم مطرح شد و در سال های اخیر نیز مناقشه بین محسن رضایی و مرحوم آیت الله هاشمی رخ داد. من نمی خواهم وارد این موضوع شوم ولی این را به عنوان یک نکته کلیدی می توانیم بگوییم که امام در ابتدا موافق ورود نیروهایی ایرانی به خاک عراق نبود. یک دلیلش این بود که اگر وارد خاک عراق شویم در افکار عمومی دنیا به عنوان اشغالگر شناخته می شویم. دلیل دوم هم این بود که چگونه به خودمان اجازه بدهیم وارد خاک یک کشور اسلامی شویم؟! ولی واقعیت این است که علی ترین مقامات سیاسی و نظامی کشور در آن مقطع زمانی اشاره داشتند که ما برای حفظ امنیت خودمان باید وارد خاک عراق بشویم.

دو جلسه در روزهای چهارم و ششم خرداد ماه در حضور امام برگزار می شود و تأکید می شود که باید وارد خاک عراق شویم. امام آنجا به عنوان احترام به نظرات کارشناسان سیاسی و نظامی، علی رغم نظر اولیه و نگرانی که داشتند، پذیرفتند. این هم نشان می دهد که برای رهبری علی رغم دیدگاه شخصی خودش و جایگاه معنوی بالایی که دارد، نظرات کارشناسان چقدر مهم است.

مخالفت امام با صلح تحمیلی

نکته دیگری که در این دوره وجود دارد، مخالفت امام با صلح تحمیلی بود. به هر حال از آغاز جنگ هیأت های مختلف از غیر متعهدها، سازمان کنفرانس اسلامی و شورای امنیت وارد خاک ایران می شدند ولی بحث امام این بود که صلحی را می پذیریم که بعد از آن شاهد ثبات، امنیت و برادری باشیم؛ صلحی را می پذیریم که بر اساس آن متجاوز مجازات شود. قاعدتا یکی از نکاتی که همیشه توسط امام مطرح می شد اینکه ما صلح صدامی، آمریکایی و تحمیلی نمی خواهیم؛ صلح اسلامی می خواهیم. صلح اسلامی این است که بپذیرند وارد خاک ما شده اند و از خاک ما خارج شوند، به ما خسارت زده اند و خسارت ما را پرداخت کنند و مجرم باید مجازات شود.(رجوع کنید به صحیفه امام، جلد 17، صفحه 234). اما واقعیت این است که شرایط نظام بین الملل چنین نگاهی نداشتند. به همین خاطر بود که امام زیر بار نمی رفتند و با آنها مخالفت می کردند.

مسئولیت دوگانه دولت دفاع مقدس

نکته دیگری که من در این مورد می توانم اشاره کنم این است که امام در آن دوره نگاه ویژه ای به جبهه ها داشت و مردمی که پشتیبان جبهه ها بودند. یعنی می دانستند که اصل و اساس جبهه ها را طبقه مستضعف و محروم انجام می دهد. لذا حضرت امام به همان میزان که به جبهه ها توجه می کرد، به پشت جبهه و این طبقه محروم هم توجه داشت. به همین خاطر دولت آن زمان این وظیفه دوگانه را همیشه باید مدنظر خودش قرار می داد؛ هم باید از جبهه ها حمایت و نیازمندی های آنها را تأمین می کرد و هم به پشت جبهه که طبقات محروم بودند فشار نمی آمد و شرایط جنگ آنها را دچار آسیب نمی کرد.

دولت مهندس موسوی کاملا بر اساس نظر امام عمل می کرد

انصافا دولت مهندس میرحسین موسوی از این نظر بی بدیل بود. یعنی دولتی بود که در این زمینه کاملا بر اساس نظر امام حرکت می کرد. به همین خاطر در مقطعی که رئیس جمهور وقت می خواست دوره دوم کار خودش را آغاز کند و مطرح شده بود که فردی غیر از آقای موسوی به عنوان نخست وزیر معرفی شود، امام قاطعانه مخالفت کردند و گفتند من صلاح نمی دانم که آقای میرحسین موسوی کنار گذاشته شود؛ چون جبهه ها نباید آسیب ببیند. اگر دولت مهندس موسوی عوض شود جبهه ها تضعیف خواهد شد.

اشکالی که به دولت آقای موسوی می گرفتند این بود که همه درآمدها، امکانات و بودجه خودش را در اختیار جبهه ها قرار نمی دهد. به نظر من این بی انصافی است. مخصوصا در شرایطی که خود این بزرگمرد آزاد نیست که پاسخگو باشد. دولت مهندس موسوی وظیفه داشت شرایط پشت جبهه را هم تأمین کند. مهندس موسوی می گفت حضرت امام از من خواسته که تحت هیچ عنوان به قند و شکر، آرد و نان و برنج طبقات محروم بی توجهی نکنیم. یعنی در شرایط اندک درآمدهای نفتی هم اول باید کالاهای اساسی را تأمین می کردند و هرچه پول باقی می ماند برای مسائل روز و پشتیبانی از جبهه ها بود.

دلیل ممنوع شدن توزیع روزنامه رسالت در جبهه

نکته دیگر این است که در اخبار آن روزها می گفتند امام با توزیع روزنامه رسالت در جبهه های جنگ مخالف بود. مگر تیراژ روزنامه رسالت چقدر بود؟ مسئولین تبلیغات جبهه و جنگ می گفتند که امام مخالف توزیع روزنامه رسالت در جبهه ها بود. به دلیل اینکه هم خط روزنامه رسالت مخالفت با دولت مهندس میرحسین موسوی بود و هم در ادامه جنگ إن قلت هایی را ایجاد می کرد. اما بحث امام این بود که روحیه رزمندگان نباید آسیب ببیند.

مستند بی بی سی ضعیف بود

اخیرا مستندی ساخته شده که به نظر من مستند ضعیفی بود. ولی متأسفانه چون صدا و سیما و رسانه های ما ضعیف عمل می کنند و کمتر وارد این بحث ها می شوند، ما فکر می کنیم چه مستندی پخش شده است!

 نوار جلسه ای که اصلا مخفی و محرمانه نبوده است. یک صبحگاه نظامی در  فرماندهی لشکر 10 سیدالشهداء بوده و آقای محسن رضایی در این صبحگاه حاضر می شود و سؤالات و ابهامات فرماندهان را پاسخ می دهد. شاید نیاز به این باشد که یک جلسه مستقل راجع به این موضوع صحبت کرد. اختلاف نظرهایی بین فرماندهان آن موقع سپاه بوده ولی به نظر من حضرت امام بیش از اینکه بخواهد از شخص محسن رضایی دفاع کند، بحثش دفاع از فرماندهی سپاه در آن دوره تاریخی بود. در پیامی که توسط شهید محلاتی برای معترضان خوانده شد همین نکته نهفته است که الآن خط تضعیف فرماندهی، تضعیف جبهه ها است.

البته امام به شخص سیدمهدی هاشمی دیدگاه مثبتی نداشت. این عدم دیدگاه مثبت از قبل انقلاب بود و بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد. آن موقع هم گفته می شد کسانی که مقابل محسن رضایی ایستاده اند دنبال تثبیت و تأیید فرماندهی سیدمهدی هاشمی هستند. اگر امام این احساس خطر را کرده باشد که مخالفین با محسن رضایی از طرف سیدمهدی هاشمی خط گرفته اند، به عنوان کسی که روی اندیشه امام کار کرده می توانم احساس نگرانی امام را درک کنم. ولی چون از این موضوع چیزی نمی دانم بیشتر از این زاویه نگاه می کنم که امام با تضعیف موقعیت فرماندهی سپاه مخالف بود.

کما اینکه همان موقع جریانی تلاش می کرد بین سپاه و ارتش اختلاف ایجاد کنند. حتی اختلاف بین سپاه و ارتش را هم امام بر نمی تابد و به شدت و قاطعیت برخورد کردند.

امام احساس می کرد که سپاه باید تقویت شود

یکی دیگر از بحث های مدیریتی امام فرمان تشکیل نیروهای سه گانه برای سپاه بود. وقتی که سپاه به عنوان نیروهای مردمی وارد جنگ شد، عمده بحثشان نیروی زمینی بود. امام احساس کردند که سپاه باید تقویت شود و دو عرصه هوایی و دریایی هم قدرتمند شود. ما الآن داریم ثمره آن را می بینیم. یعنی الآن اگر بحث موشکی و دریایی هست، دوراندیشی بوده که امام از آن مقطع زمانی داشته اند.

در پایان جنگ هم مسأله اساسی بحث پذیرش قطعنامه است. سؤالی که مطرح می شود این است که امام تا دو سه روز قبل از پذیرش قطعنامه اعلام می کرد ما تا آخرین نفر می جنگیم و تا آخرین خانه می ایستیم، چرا قطعنامه را پذیرفت؟ متأسفانه برخی هم به خاطر اختلافات جناحی از این مسأله استفاده می کنند که جام زهر به امام خورانده شد. با توجه به سخنان اخیر رهبری فکر می کنم کسانی که ادعای تبعیت از رهبری را دارند باید از شیطنت های چند ساله خود علیه مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی دست بردارند که عامل اصلی خوراندن جام زهر به امام بوده است. رهبری در صحبت های اخیر  با پیشکسوتان جبهه و جنگ تأکید کردند که پایان جنگ و پذیرش قطعنامه یک اقدام مدبرانه و در راستای منافع و مصلحت نظام و انقلاب بوده است.

پذیرش قطعنامه هم از ویژگی های رهبری امام بود

من خیلی راحت می توانم بگویم «پذیرش قطعنامه» هم از ویژگی های رهبری امام بود. از دیدگاه امام نقطه نظر کارشناسی بر نظر شخصی ارجحیت دارد. یعنی اگر حضرت امام به عنوان یک شخص نظرشان این بود که باید جنگ ادامه پیدا کند و ما باید تا آخرین نفر بجنگیم، همه کارشناسان سیاسی، نظامی و اقتصادی گفته اند که ادامه جنگ به مصلحت کشور نیست و منافع کشور را تأمین نمی کند. این از ویژگی های بارز رهبری امام بود که نظر کارشناسان را بر نظر شخصی خودش ترجیح داد و باعث شد که قطعنامه را بپذیرند.

آیت الله هاشمی اصرار می کند که چون شما تا الآن این را گفته اید و مردم این را از شما پذیرفته اند، اجازه دهید من این را اعلام کنم. امام گفت خودم اعلام می کنم. اگر هرکس دیگری این موضوع را اعلام کرده بود یک نابسامانی در کشور به وجود می آمد. ولی امام این را اعلام کرد و مردم هم با جان و دل پذیرفتند. نهایتا بعد از پذیرش قطعنامه هم دیدیم که ثمرات و دستاوردهای آن پذیرش خودش را نشان داد.

وقتی که ما قطعنامه را پذیرفتیم مجددا عراق به ما حمله کرد. مردم به دلیل اینکه غیرتشان به جوش آمده بود همه مجددا به سمت جبهه ها رفتند و شوق زیادی در مردم به وجود آورده بود؛ به گونه ای که بعضی از فرماندهان ما را وسوسه کرده بود و از طرق مختلف به امام پیغام دادند که الآن شرایط به گونه ای است که ما می توانیم به عراق حمله کنیم و به ارتش عراق ضربه بزنیم و بخشی از خاک عراق را بگیریم. امام آنجا پیام داد که پذیرش قطعنامه یک حرکت استراتژیک بود و ما به صورت تاکتیکی آتش بس را نپذیرفته ایم. به نظر من این هم از ویژگی های حضرت امام بود که به تعهدات خودش وفادار بود.

در یک سال باقی مانده از عمر امام پس از پایان جنگ هم ما می بینیم خط رهبری امام در مورد جنگ و مبارزه از اصول اساسی خودش تغییر نکرده است. کافی است که شما سخنرانی ها و پیام هایی که امام بعد از پذیرش قطعنامه داشته را مورد توجه قرار دهید. مثلا اینکه جنگ با عراق به پایان رسیده ولی مبارزه تمام نشده و ما در مبارزه با شرک، کفر، فقر و جهل کماکان باید حرکت خودمان را ادامه بدهیم. اینکه الآن به جای بسیج نظامی عرصه بسیج علمی و سازندگی است و باید به دنبال سازندگی کشور باشیم.

استراتژی دفاع همه جانبه

نکته بعدی که می توان به آن اشاره کرد بحث «استراتژی دفاع همه جانبه» است. به نظر من این موضوع می تواند متأثر از شرایط پایان جنگ باشد. چون اولین بار حضرت امام 26 شهریور ماه سال 67 خطاب به فرماندهان نظامی می گوید «واجب است پیش کسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه ‌ها حاضر و آماده باشند، و از کیْد و مکر جهانخواران و امریکا و شوروی غافل نمانند؛ و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح، باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوّت ها و ضعف ها و طرح ها و برنامه ‌ها، و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همه جانبه، نبوده است. ولی در شرایط عادی باید با سعه صدر و به دور از حب و بغض ها به این مسائل پرداخت؛ و از همه اندوخته ‌ها و تجربه‌ ها و استعدادها و طرح ها استفاده نمود؛ و در جذب هر چه بیشتر نیروهای مؤمن به انقلاب همت گماشت، و تجارب را به دیگران منتقل ساخت.»(صحیفه امام، جلد 21، صفحه 135)

امام با دوراندیشی این نکته را مطرح می کنند که اگر پیش از این امکان یک سری اقدامات نبوده حالا می توانیم آنها را انجام دهیم. این یک نوع نگاه از جانب ما را می طلب که متأسفانه کمتر دیده شده است. نگاهی که ما چگونه می توانیم از جنگ تجربه بگیریم و به جنگ یک نگاه انتقادی داشته باشیم.

باید صادقانه سؤالات و ابهامات جوانان پاسخ داده شود

من فکر می کنم الآن چون 40 سال از آغاز جنگ و بیش از 30 سال از پایان جنگ گذشته باید صادقانه سؤالات و ابهامات نسل جوانی که در جنگ نبوده اند پاسخ داده شود. به همین علت من معتقد به کثرت روایت جنگ هستم. من اعتقاد ندارم که فقط یک روایت رسمی از جنگ داشته باشیم. مثلا آنچه که صدا و سیما یا سپاه پاسداران می گوید، این است و غیر از این نیست. من معتقد به کثرت روایتگری از جنگ هستم و روایتی را بیشتر می پسندم که مستندات و استدلال های بیشتر و قوی تری داشته باشد.

باید درهای مربوط به اسناد و مدارک جنگ باز باشد

علی رغم اینکه 40 سال از آغاز جنگ گذشته، هنوز وقتی مستندی در مورد جنگ ساخته می شود تحت توجه قرار می گیرد. این امر نشان از اهمیت و جایگاه جنگ در افکار عمومی و جامعه ما دارد و سؤالات و ابهامات و تشنگی در نسل جوان امروز وجود دارد که باید به آنها پاسخ داد. باید درهای مربوط به اسناد و مدارک جنگ باز باشد؛ چیزهاییآن بخش هایی که دارای طبقه بندی نظامی است و نمی توان منتشر کرد در جای خودش، ولی به نظر من بعد از 30 سال مطالب خیلی کمی داریم که قابل بیان نباشد.

از اسناد و مدارک جنگ دنبال سوء استفاده های سیاسی نباشیم

خدای ناکرده از گنجینه های جنگ و اسناد و مدارکی که در جاهای مختلف کشور وجود دارد به دنبال سوء استفاده های سیاسی و جناحی، تحریف جنگ و تغییر دادن جایگاه افراد نباشیم. من مناسب می دانم این گلایه را هم داشته باشم که من به سهم خودم از اینکه می بینم رسانه های رسمی ما در حق آیت الله هاشمی رفسنجانی جفا می کنند ناراحت می شوم. چون بدون تعارف در جنگ ایران و عراق، نفر دوم ما آقای هاشمی رفسنجانی بود. همگان می دانند و اعتراف کرده و می کنند. اما اینکه ما بخواهیم تحریف کنیم و نادیده بگیریم، در حقیقت جفا به شخص آقای هاشمی رفسنجانی نیست و جفا به تاریخ کشور و جنگ ما است. جفا به حضرت امام است که داریم به فرد مورد اعتماد ایشان بی توجهی می کنیم.

ممکن است من هم با برخی از دیدگاه ها و نظرات آیت الله هاشمی رفسنجانی موافق نباشم. ولی ما حق نداریم بر اساس دیدگاه های امروز خودمان و مواضعمان نسبت به افراد موقعیت های تاریخی را جا به جا کنیم.

ما نمی توانیم توقع داشته باشیم دشمنان و مخالفان ما عناد نورزند، غرض نداشته باشد و یا دنبال منافع خودشان نباشند. این کاملا طبیعی است که آنها کار خودشان را می کنند. اما مسأله مهم این است که چرا غرض ورزی آنها بر دل افکار عمومی می نشیند و مخاطبین بیشتری پیدا می کند؟ به دلیل کوتاهی و فقدان استراتژی رسانه ای ما است. ما فکر می کنیم اگر چیزی نگوییم، سکوت کنیم و یا اخبار و واقعیت ها را وارونه جلوه بدهیم مسأله حل خواهد شد و ملت از ما خواهند پذیرفت.

در عصر ارتباطات و اطلاعات هیچ چیزی پنهان نمی ماند

در دنیای کنونی که عصر گسترش ارتباطات و اطلاعات است هیچ چیزی پنهان نمی ماند. ما باید خودمان از موضع ابتکار عمل ورود پیدا کنیم و آسیب های خودمان را آسیب شناسی و مشکلات و نقاط ضعف را بیان کنیم. باید ملاک ما بحث منافع ملی باشد. یعنی باید از گروه گرایی، حزب گرایی، جناح گرایی، باند بازی و قدرت طلبی پرهیز کنیم و منافع ملی و نظام مبنای کار ما باشد.

اجازه کثرت روایت از جنگ را بدهیم

کثرت روایتی که من می گویم یعنی باید اجازه بدهیم رویکرد های انتقادی به جنگ و سیاست ها و عملکردهای دوران جنگ وجود داشته باشد و این خلط را مرتکب نشویم که دفاع مقدس یعنی به هیچ وجه نمی توانیم به آن متعرض شویم. دفاع مقدس است به دلیل اینکه ما مورد تجاوز واقع شدیم و مردم ما به وظیفه شرعی و ملی خود در برابر این تجاوز ایستادند و همه کسانی که ایستادند و به فیض شهادت رسیدند یا جانباز شدند اجر خود را برده اند. ولی کارهایی که ما کرده ایم و سیاست هایی که مجموعه های انسانی انجام داده اند تقدسی ندارد و قابل نقد و بحث و بررسی هستند.

البته نقد باید منصفانه و مبتنی بر شرایط آن موقع باشد. ولی نمی توانیم بگوییم کسی حق ندارد متعرض شود. اجازه بدهیم دیدگاه های مختلف مطرح شود. مثلا پذیرش قطعنامه 598 عاقلانه ترین و مدبرانه ترین کاری بود که ما انجام دادیم ولی اعتقاد من این است که اگر یک سال قبل این کار را انجام داده بودیم خیلی بهتر بود و منافع ما بهتر تأمین می شد. شاید اگر زودتر اطلاعات را به امام می رساندند آن موقع این تصمیم را می گرفتند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.