استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با تشریح گفتمان‌های دینی اسلام دوره امام حسین(ع) را به دو گفتمان اسلام شام(اموی) و اسلام مدینه(علوی) تقسیم کرد و گفت: با کاهش نقش صحابه به عنوان نهاد مدنی، احادیث جعلی در راستای قدرت یافتن نظام سیاسی شام افزایش یافت.

به گزارش جماران، به نقل از روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، هشتمین نشست مجازی از سلسله‌نشست‌های «چراغی دیگر» به مناسبت دهه محرم و عزادارای سرور و سالار شهیدان به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی شامگاه یکشنبه، ۹ شهریورماه با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر داود فیرحی برگزار شد.

در این نشست که با موضوع «عاشورا و اصلاح دین» انجام گرفت، دکتر فیرحی در مقدمه سخنان خود اظهار کرد: تاریخ فکر را می‌توان به دو دوره بزرگ تقسیم کرد. دوره اول معروف به عصر بیداری و تقریبا ۲۰ تا ۳۰ سال قبل از مشروطه در ایران، بعد از آن در مصر و هند که با ادبیات مرحوم سیدجمال‌الدین اسدآبادی گره خورده و به مرور پرورده شده و در آثار بزرگان عصر مشروطه هم نمایان است.

وی دوره دیگر را قبل از این بیدار دانست و افزود: در دوره قبل از بیداری اسلامی معمولا بحث اصلاح دینی مطرح نیست. چون فرض بر این است که آنچه از دین می‌فهمیم درست است و تاثیر تاریخ، جغرافیا، فرهنگ و اقتصاد در دین و فهم دین کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. اما از دوره بیداری به بعد به تدریج این سوال مطرح شد که آیا ما دین را متفاوت از آنچه که هست می‌فهیم و پرسشی که به تبع آن واقع شد این بود که آیا ما می‌توانیم حقیقت آنچه هست بفهیم یا محکوم به تفسیر هستیم.

پس از این اندیشمندان در فهم سنتی عاشورا تردید کردند و تلاش برای تبیین‌های جدید برای پژوهش‌ در عاشورا آغاز شد.

 امر دینی یا امر سیاسی؟

حجت‌الاسلام فیرحی در ادامه گفت: بدین ترتیب پس از عصر بیداری اسلامی ما شاهد دو تلنگر اصلاح‌گرایانه هستیم؛ اصلاح امر سیاسی و اصلاح امر دینی. از این رو، این پرسش وجود دارد که کدام مقدم بر دیگری است. که در این بین، چهار رویکرد مطرح شد.

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد: نظریه‌ای که اولویت را بر اصلاح سیاسی قرار می‌داد و معتقد بود که اگر ما حکومت قوی، سالم و درست داشته باشیم این حکومت می تواند کارگزاری اصلاح دینی را به عهده بگیرد. ایده‌ای که از دل آن اخوان‌المسلمین بیرون آمد و بعد در ادبیات جماعت تبلیغ در پاکستان و حتی در انقلاب اسلامی در ایران دیده شد که با شعار «الاسلام هو الحل» که اسلام را تنها راه حل می‌دانست و به دنبال تثبیت یک نظام سیاسی قدرتمند بود. این یکی از نظریات قوی است که پشت آن یک ایده دولت‌گرایی نهفته است.

وی اضافه کرد: نظریه دیگر، بر اصلاح دین تکیه دارد که در ادبیات مرحوم محمد عبده جرقه اولیه آن زده شد و به ادبیات اندیشمندان مسلمان معاصر راه یافت. چنین رویکردی را به خصوص در آثار بدیع‌الزمان نورچی در ترکیه می‌توان دید که زمینه را برای اصلاحات دموکراتیک در ترکیه فراهم آورد که آخرین نتایج آن را در ایده‌های حزب عدالت و توسعه (آک.پارتی حزب متبوع اردوغان) می‌بینیم. فرض این نظریه بر این است که برای داشتن دولت قوی باید انسان مسلمان قوی به مثابه فرد و جامعه قوی داشته باشیم.

فیرحی با بیان ارای مختلف در این باره اظهار کرد: در نظریه سوم، نوعی رابطه دوری بین دو دیدگاه اول مطرح شد که معتقد بودند این دو یکدیگر را کامل ‌کنند. اما در نظریه چهارم از این دست، بر شرایط زمان و مکان تاکید داشت که  نه قطعیتی درباره اولویت بر اصلاح دینی یا اصلاح سیاسی وجود دارد و نه این دو ملازمه هم باشند. بلکه متفکران هر جامعه‌ای با توجه به شرایط زمانی و مکانی آن جامعه می‌توانند تشخیص دهند که چه رویکرد اصلاحی را در پیش بگیرند و از اصلاح دینی شروع کنند یا اصلاح سیاسی.

عاشوراپژوهی و بازنگری در امر دینی و سیاسی

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: امروزه باید از چند جهت خوشحال باشیم که بر دوش سه تجربه بزرگ ایستاده‌ایم؛ نظریه‌های بزرگ علوم انسانی، تجربه انقلاب‌های بزرگ در جهان اسلام و روشنفکران و مصلحانی از حوزه و دانشگاه که در صد سال اخیر راه را برای ما هموار کرده‌اند و امروزه دید ما نسبت به دین‌شناسی و دین‌پژوهی افزایش پیدا کرده است.

متفکران جامعه‌شناسی دین همیشه بین یک مثلث فرد، جامعه و دولت در رفت‌وآمد هستند و نسبت آنان با دین یا به طور کلی‌تر در حالت دوگانه نسبت دولت و دین و نسبت دولت و جامعه مسئله‌ای است که دیدگاه‌های مختلفی در مورد آن مطرح است؛ نسبت‌هایی که گاهی موجب تنش و گاهی موجب توسعه در باورها و آرای متنوع می‌شوند.

دولت قوی و جامعه قوی

حجت‌الاسلام فیرحی با بیان اینکه دراین باب فرض‌هایی مطرح است، بیان کرد: ممکن است جامعه و دولت قوی باشد، در این صورت فرد هم قوی است؛ ذهن خلاق و دیدگاه انتقادی دارد، احساس امنیت کرده و نظر خود را بیان می‌کند؛ در چنین جوامعی اعم از سکولار و مذهبی، کم و بیش نهاد مذهب بخش بزرگی از جامعه مدنی است و اگر جامعه و دولت قوی باشد، نهاد دین هم قوی است.  وی تاکید کرد: لذا دین در تعادلی با دولت و جامعه قرار دارد که می تواند نقش خود را ایفا کند و این جامعه ایده‌آلی است که وقتی به دولت کشورهایی مثل آلمان یا انگلستان و نروژ نگاه می‌کنیم حضور قوی کلیسا در جامعه را احساس می‌کنیم. یعنی ذهن دین‌پژوهی چنان توسعه پیدا کرده و با مدیریت سیاسی و اداره دموکراتیک زندگی گره خورده است مذهب نه تنها مانع توسعه نیست بلکه مقدمه لازم آن است.

دولت ضعیف و جامعه ضعیف

دکتر فیرحی خاطرنشان کرد: گاهی یک کشور در شرایطی قرار می‌گیرد که  دولت و جامعه هر دو ضعیف هستند. برای مثل در افغانستان امروزی و بخش‌هایی از شمال پاکستان و یا بخش‌هایی از سوریه امروز که نقش دولت کمرنگ است و حضور ندارد، جامعه در شیب آنارشیسم قرار می‌گیرد.

دولت ضعیف و جامعه قوی

وی ادامه داد: در شرایطی که دولت ضعیف باشد و جامعه قوی، معمولا چنین دولت‌هایی زیاد دوام نمی‌آورند. نمونه آن را می‌توان در حکومت وایمار آلمان بود که چنین سرنوشتی داشت.

دولت قوی و جامعه ضعیف

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: اما در صدر اسلام ما شاهد فرض دیگری هستیم که در آن ما شاهد دولت قوی و جامعه‌ای رو به ضعف هستیم. زمانی که جامعه نحیف‌ می‌شود نخبگان آن هم لاغر می‌شوند. بنابراین در این دولت‌ها که جامعه مدنی در حال ضعیف شدن است و دولت شیب بر می‌دارد این جوامع در معرض استبداد قرار دارند.

دولت قوی و شیب تند استبداد

وی با اشاره به اینکه نمونه این امر را در صدر اسلام در دوران معاویه می‌بینیم، اظهار کرد: ما شاهد شیب تند این استبداد از سال ۴۱ هجری تا سال ۶۱ هجری هستیم. معاویه شخصیت بزرگ و بااقتداری است اما شخصیت او چنان دولت را قوی کرد که دولت جامعه را خورد. در چنین شرایطی عناصر تشکیل دهنده جامعه مدنی که انسان قوی، نهادهای مدنی قوی، مذهب قوی و رهبران فکری و مذهبی قوی است افت می‌کنند.

فیرحی افزود: بنابراین، رفته رفته به جای اینکه رهبران مذهبی بتوانند با استقلال معیاری برای اداره جامعه و ارزیابی مشروعیت دولت باشند مجبور اند برای حفظ خودشان دنباله روی دولت باشند.

وی خاطرنشان کرد: چنین اتفاقی از زمان امام حسن(ع) تا ظهور دولت یزید در حال اتفاق است و متنی که امام حسین(ع) در خطبه منی دارد تابلویی از این وضعیت است که در جنگلی که همه درختان آن کوتاه است معدود سروهایی هم که وجود دارند از گزند باد و بوران در امان نیستند.

این پژوهشگر دینی یادآور شد: این اتفاقی است که در داستان اباعبدالله رخ داده است. یعنی امام حسین(ع) مجبور است حرکتی را رقم بزند اما  نهاد مذهب، صحابه، علما و نخبگان توان پشتیبانی از او را ندارند و حتی نامه‌نگاری‌ها هم پنهانی و بی امضا است. کما اینکه پنهان بودن امضا در یک جامعه نشان از ضعف جدی ساختار مدنی آن است.

اصلاح دین در زمان امام حسین(ع)

حجت‌الاسلام فیرحی اظهار کرد: وقتی می‌گوییم جامعه زمان اباعبدالله(ع) نه تقدیر پیشرفت‌گرایانه و نه تقدیر پسرفت‌گرایانه ندارد به این معناست که طبق این الگوی جامعه ضعیف، نهاد مدنی ضعیف و مسلمان ضعیف در حرکت است. در زمان خلیفه دوم، اسلام در دوران اقتدار قرار داشت برخلاف سال‌های بعد؛ چرا که از صحابی که در دوره عمر جلوی او می‌ایستادند و به رفتارهایش معترض می‌شدند در دوره امام حسین(ع) خبری نیست.

یک خطبه می تواند یک زمانه را توضیح دهد

وی با بیان اینکه یک خطبه می تواند یک زمانه را توضیح دهد، به خطبه منی اشاره کرد که برای حدود چهل روز قبل از عاشورا است و گفت: امام حسین(ع) در خطبه مِنی به خطبه‌ای از امام علی(ع) اشاره کرده است که امام(ع) در بخشی از این سخنان، تعبیر «فاعتبروا» را به کار برده است؛ یعنی یک حادثه قبلاً به وقوع پیوسته و فاعلان آن از بین رفته‌اند، ولی آثار آن باقیمانده است. در دوره معاویه و یزید شرایطی است که امام، مردم را به عبرت از آن دعوت کرده است؛ به تعبیری این جامعه یک جامعه آفت زده است که در آن نماز و روزه و زکات و ظواهر وجود دارد، ولی یک تکان بخورد می‌شکند و از این مسلمانی نمی‌توان استفاده چندانی برای خود و جامعه داشته باشیم.

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در دوره امام حسین(ع)، سن‌زدگی و قحطی ایمان وجود داشت، گفت:  در این دوره افراد تأثیرگذار جامعه ضعیف و در نتیجه گفتمان دین تضعیف شده بود؛ به دین استناد می‌شد تا وضع خراب جامعه، توجیه شود و نهاد صحابه هم تخریب شده بود و صحابه شام برای توجیه و حمایت از قدرت معاویه شکل گرفته بود، البته رگه‌های این مسئله یعنی مکتب صحابه شام، از دوره خلیفه سوم شروع شد؛ امام حسن(ع) وقتی صلح کردند، فوراً به مدینه رفتند تا هسته‌ای تشکیل دهند که مدینه هم به بلای شام گرفتار نشود و چند نفری باشند تا سنت پیامبر(ص) را حفظ کنند که در رأس آن بعد از دوره امام حسن(ع)، امام حسین(ع) بود؛ لذا وقتی امام حسین(ع) از مدینه به سمت مکه و کربلا رفتند این افراد هم سست شدند.

کاهش نقش صحابه و افزایش قدرت اسلام شام

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه در دوره امام، شاهد اسلامِ شام در مقابل اسلام مدینه بودیم و اسلام مدینه نحیف بر دوش چند نفر بود، اضافه کرد: امام(ع) در این خطبه خطاب به صحابه فرموده که شما پشت سر کسی که قدرت داشت، ایستادید و آنچه را که فکر می‌کردید حق خودتان است، آن را گرفتید؛ شما برای حفظ سنت پیامبر(ص) از نفستان و مالتان مایه نگذاشتید و جالب که فکر می‌کنید، شما بهترین آدمی هستید که کلید بهشت را به شما خواهند داد و چون فکر می‌کنید که نماز می‌خوانید و ظواهر را هم حفظ کرده‌اید بر سر خدا منت می‌گذارید و تصور دارید که در ملا اعلی همنشین پیامبر(ص) هستید.

وی افزود: آنچنان که از گفته امام حسین(ع) درباره صحابه که بازیگران و نخبگان جامعه خود بودند، گفتمان دینی را با توجیه کردن بازتولید می‌کند چرا که وقتی توجیه در شرایط ضعف روی می‌دهد منفی است.

فیرحی در ادامه اظهار کرد: امام حسین(ع) فرمود که اگر شما کمی سختی را تحمل می‌کردید، نتیجه متفاوتی داشت؛ اگر شما جایگاه خود را از ظلمه نگه می‌داشتید و تمکین نمی‌کردید، امروز این وضع جامعه نبود؛ شما باید مفسر امر خدا می‌شدید، ولی تفسیر آن را به حاکمان دادید و حاکمان هم مجری و هم قاضی و هم مفسر شدند، مسیر عوض شد و شهوات گسترش یافت. حضرت فرمود که من برای نجات سنت پیامبر(ص) و احیای آن حرکتم را شروع کردم و اگر مردم نخواستند، من کسی را مجبور نمی‌کنم؛ لذا حضرت دو بیعت داشت، یکی مجموعه‌ای و دیگری یک به یک.

معاویه آنچنان که از مدینه زمان اائمه اول می‌ترسید از شایر بلاد نمی‌ترسید. چراکه هنوز تعدادی از نخبگان و صحابه اندیشمند در آن حضور داشتند که نمونه اعلی آن امام حسین(ع) بود و همین که امام از مدینه‌خارج شد کم کم این صحابه هم به حاشیه رفتند.

وی ادامه داد: در همین دوره احادیث جعلی با تکنیک قدیمی‌سازی شکل گرفت که به نظام سیاسی وقت مشروعیت بدهد و آن را قوی جلوه دهد و دینداری را مشروط به دستگاه خلافت اموی کرده بود که در واقع می‌توان گفت ما شاهد اسلام شام هستیم که در مقابل اسلام مدینه سر بر می‌آورد. چنانکه اسلام مدینه نحیف شده و اسلام شام قوت می‌گیرد و امام حسین(ع) در حالی که می‌بیند علما ضعیف شده‌اند خود سعی در تقویت ارکان اسلام مدینه در مقابل گفتمان حاکم می‌کند.

فیرحی در ادامه خطبه منا را تشریح کرد و پس از آن با ذکر اینکه امام حسین(ع) قبل از عاشورا احتجاجاتی دارد، از جمله در مورد مالیات‌ها و ... و دائما ًمعترض به شرایط هستند، تصریح کرد: نعمان بن بشیر با اینکه منصوب معاویه در کوفه بود، در برابر معاویه که به رفتار او و سستی و ضعف او در مواجهه با امام معترض بود، جواب جالبی دارد و گفته من ترجیح می‌دهم که متهم به ضعف در برابر حسین(ع) باشم، ولی در معصیت خدا قوی نباشم؛ یعنی یک فردی که مقداری عُرضه دارد چه تأثیری می‌گذارد؛ نعمان می‌گوید که کوفه کوفه است و باید از فشار شام حفظ شود؛ لذا کسانی که در حکومت معاویه و تاریخ‌نویسی آن، متهم به ضعف هستند افراد قوی‌ای بودند.

فیرحی در پایان با بیان اینکه به تعبیر امام علی(ع)، جامعه قوی جای بازی اراذل نیست، بلکه مزرعه ویرانه جای حشرات است، تأکید کرد: در چنین جوامعی رهبران تضعیف می‌شوند و هنر امام حسین(ع) بود که شهادتش را به تابلوی همگانی تبدیل و کاری کرد که بر سر زبان‌ها بیفتد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
11 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.