گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

پیرمحمد ملازهی در گفت و گو با جماران:

آمریکا امیدوار است دو تفکرخلافت گرا و امامت گرا را به جان هم بیندازد/ هدف اصلی طرح خاور میانه بزرگ، کوچک سازی کشورهاست

یازده سپتامبر کاری کرد که تضاد بین نیروهای اسلامی خلافتگرا را با دنیای غرب تشدید شود. اما غربی ها ساکت ننشستند و آمدند پاتک زدند. بعد از آنکه آقای خاتمی همکاری تمدن ها را مطرح کرد و در این زمینه حرکت هایی هم انجام شد که دنیای اسلام بتواند با دنیای مسیحیت یا دیگر جهان ها به صورت مسالمت آمیز مسائل شان را حل و فصل کنند و با هم همکاری داشته باشند غرب در برابر این حرکت پاتک زد و تلاش کرد تضاد را از آن چیزی که القاعده بین غرب و اسلام ایجاد کرده بود را به درون دنیای اسلام برگرداند و آن را تضاد شیعه وسنی کند. متاسفانه دنیای اسلام هم این فریب را خورد و صحبت هایی که آقای خاتمی مطرح کرده بود در عمل به طرف برخورد تمدن ها و آن چیزی که ساموئل هانتینگتون مطرح کرده بود پیش رفت تا دنیای مسیحیت با دنیای اسلام وارد درگیری شود. سپس پیوندی بین اسلام گراها و چینی ها در نظر گرفت که در آن تمدن اسلامی با تمدن کنفوسیوسی علیه غرب و مسیحیت با هم متحد شوند.

پایگاه خبری جماران، کیاوش حافظی: بمب، خون و وحشت. هنوز تصویر هجده سال پیش جهان بر ذهن ها باقی مانده است. جنگ سرد بین بلوک های شرق و غرب با فروپاشی شوروی به پایان رسیده بود اما حملات انتحاری به برج های دوقلوی آمریکا که نماد سرمایه داری به حساب می آمدند جنگ های جدیدی را در جهان وعده می دادند؛ هواپیماهای جنگنده آمریکایی دوباره به شرق آمدند. به مناسبت سالروز واقعه یازده سپتامبر جماران با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شرق آسیا به گفت و گو نشسته است. متن این گفت و گو را در ادامه می خوانید.

 

واقعه یازده سپتامبر بعد از آنکه نظریه گفت و گوی تمدن های سید محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران در سازمان ملل مطرح شد اتفاق افتاد و فضا را تغییر داد. اساسا اصل ماجرای یازده سپتامبر چه بود؟

باید مقداری به عقب تر برگردیم. واقعیت این است که بعد از آنکه جهاد در افغانستان علیه اتحاد شوروی سابق با حمایت مواجه می شد. این جهاد در نهایت به شکست روس ها انجامید. پیروزی در برابر روس ها منجر به تشکیل دو گروه القاعده و دیگری گروه طالبان شد. تحلیل آن زمان جهادگرانی که از گوشه و کنار کشورهای دنیا به خصوص کشور های عرب آمده و تحت رهبری سازمان القاعده قرار گرفته بودند این بود که ما با کمک غرب با دنیای اسلام توانستیم کفر شرق را شکست دهیم و حالا نوبت کفر غرب است. از دید آنها کفر دو شاخه داشت؛ یک شاخه شوروی و دیگری شاخه غرب بود که در راس آن آمریکا قرار داشت.

آن طور که شایع است بن لادن تصمیم می گیرد عملیاتی را در داخل آمریکا انجام دهد. 19 نفر به آمریکا فرستاده شدند تا عملیات ربودن هواپیماها و حمله به پنتاگون و برج های دوقلوی تجارت جهانی را انجام دهند. البته بعضی معتقدند که فروریزی برج های دوقلو تنها در ارتباط با اصابت هواپیماها نبود بلکه از درون آنها نیز مواد منفجره ای کار گذاشته بود و این دو با هم هماهنگ عمل کرده بودند.

یازده سپتامبر کاری کرد که تضاد بین نیروهای اسلامی خلافتگرا را با دنیای غرب تشدید شود. اما غربی ها ساکت ننشستند و آمدند پاتک زدند. بعد از آنکه آقای خاتمی همکاری تمدن ها را مطرح کرد و در این زمینه حرکت هایی هم انجام شد که دنیای اسلام بتواند با دنیای مسیحیت یا دیگر جهان ها به صورت مسالمت آمیز مسائل شان را حل و فصل کنند و با هم همکاری داشته باشند غرب در برابر این حرکت پاتک زد و تلاش کرد تضاد را از آن چیزی که القاعده بین غرب و اسلام ایجاد کرده بود را به درون دنیای اسلام برگرداند و آن را تضاد شیعه وسنی کند. متاسفانه دنیای اسلام هم این فریب را خورد و صحبت هایی که آقای خاتمی مطرح کرده بود در عمل به طرف برخورد تمدن ها و آن چیزی که ساموئل هانتینگتون مطرح کرده بود پیش رفت تا دنیای مسیحیت با دنیای اسلام وارد درگیری شود. سپس پیوندی بین اسلام گراها و چینی ها در نظر گرفت که در آن تمدن اسلامی با تمدن کنفوسیوسی علیه غرب و مسیحیت با هم متحد شوند. نتیجه همان چیزی است که در سوریه، عراق، یمن، افغانستان و پاکستان و جاهای مختلف می بینیم؛ یک برخورد بین شیعه وسنی به وجود آمده است که بعدا که داعش نیز به عنوان یک نیروی خلافتگرای افراطی به وجود آمد و این نوع برخوردها را تشدید کرد. پاتکی که آمریکایی ها زدند برای دنیای اسلام بسیار خطرناک بود و هنوز ادامه دارد.

 

القاعده و داعش زاییده تفکر وهابی عربستان است. عربستان کشوری  شریک و دوست بوده و هست. از 19 عامل یازده سپتامبر ثابت شده است که 15 نفر آنها عربستانی بودند. چرا با عربستان برخوردی صورت نگرفت؟

واقعیت این است که عربستان در کمپ غرب است. درست است که تفکری که آن را تحت عنوان وهابیت ارزیابی می کنیم آبشخور تفکر گروه های رادیکال اسلامی است اما گروه های رادیکال اسلامی بعد از جریانات پیش آمده حاکمیت عربستان سعودی را چندان قبول ندارند. اسامه بن لادن رهبر سازمان القاعده از ثروتمندان خود عربستان سعودی بود و  پادشان عربستان سعودی تابعیت او را لغو کرد. این گروه دنبال خلافت هستند؛ خلافتگراها می خواهند کل دنیای اسلام را یکپارچه کنند. آنها می خواستند حکومت عربستان سعودی را نیز تغییر دهند. بنابراین درست است که این جریان به لحاظ فکری تحت تاثیر سلفیت جهادی عبدالوهاب قرار دارند، اما واقعیت مهم این است که اینها عربستان سعودی را مثل بقیه کشورهای اسلامی می بینند و می گویند سعودی ها ادعای اسلام دارند اما افکار اسلامی را اجرا نمی کنند.

القاعده دشمنان را به دشمنان دور و نزدیک تقسیم کرده است؛ از نظر آنها آمریکا، اسرائیل و غرب دشمن دور هستند. دشمن نزدیک کشورهای مسلمان هستند که از دید القاعده این حکومت ها به نام اسلام کار می کنند اما اسلامی نیستند. القاعده می گوید ما اول باید این حکومت ها را از بین ببریم تا هرکشوری را به یک امارت اسلامی تبدیل شود، همانطور که در افغانستان مطرح بود و سپس بعد از این ادغام امارت اسلامی، خلافت اسلامی به وجود بیاید، دنیای اسلام یکپارچه شود و بعد نوبت دشمن دور یعنی آمریکا، غرب و اسرائیل است.

بر اساس این تحلیل بود که سازمان القاعده و بن لادن حمله به آمریکا و سپس جاهای دیگر مثل ژاپن، سوئد ولندن و پاریس را طراحی کردند. بن لادن و ایمن الظواهری - پزشک مصری که بعد از بن لادن رهبری سازمان القاعده را بر عهده گرفت - چنین تحلیلی را داشتند و بر اساس این تحلیل حرکت کردند. درست است که این گروه ها تحت تاثیر تفکر عربستان سعودی هستند و حتی از امکانات مادی این کشور استفاده می کنند اما غربی ها متوجه این قضیه هستند. آمریکا نیاز دارد با توجه به اینکه تضاد اصلی واشنگتن با تهران است نه با ریاض، تضاد دو گفتمان موجود در دنیای اسلام –انقلاب اسلامی و وهابیت جهادی – را افزایش دهد. هنوز هم غربی ها این سیاست را دنبال میکنند. الان اگر به سوریه و عراق نگاه کنید کاملا در چارچوب این تحلیل می گنجد. اینکه آمریکایی ها با عربستان برخورد نمی کنند دلیلش این است که هنوز از این تفکر قطع امید نکرده اند. امیدوارند که آن تفکر را در تضاد و تقابل با گفتمان انقلاب اسلامی قرار دهند و این دو تفکر خلافتگرا و امامت گرا را به جان هم بیندازند. بحث نیز بر سر قدرت و این است که کدام یک از این ها موضع برتر داشته باشند. بر این اساس است که عربستان سعودی و آمریکا کاملا می توانند هماهنگ و نزدیک به هم باشند.

 

دو روز پیش سالگرد شهادت احمد شاه مسعود بود. آیا بین شهادت او و یازده سپتامبر ارتباطی وجود دارد؟

دقیقا. قبل از اینکه به آمریکا حمله کنند مهمترین مشکل طالبان که این بود که نتوانستند بیشتر از 90 درصد به خاک افغانستان مسلط شوند. 10 درصد دیگر منطقه پنجشیر و فیض آباد بودند که احمد شاه مسعود و فرماندهی نظامی و قدرتمند او در آنحضور داشت. بن لادن پیش از یازده سپتامبر به ملاعمر می گوید شما به زودی از شر احمد شاه مسعود خلاص می شوید. می دانید که دو سه عرب را به نام فیلمبردار نزد احمد شاه مسعود فرستادند. احمد شاه مسعود متاسفانه متوجه این موضوع نبود که این افراد عامل بن لادن هستند. او به اتاق مصاحبه وارد شد و آنجا به شهادت رسید.  

القاعده دو روز قبل از 11 سپتامبر احمد شاه مسعود را ترور و سپس به آمریکا حمله کردند. البته اشتباه محاسباتی آنها این بود که آمریکا بلافاصله تصمیم گرفت به افغانستان حمله کند. آمریکا از ملاعمر درخواست کرد بن لادن را تحویل دهد. ملاعمر زیر بار نرفت و آمریکا به افغانستان حمله کرد و حکومت طالبان را از بین برد. آمریکایی ها سازمان القاعده را نیز پراکنده کردند که تا کنون هنوز مشخص نیست رهبران و نیروهای اصلی آنها در کجا مستقر هستند. اما پیش بینی می شود که در پاکستان باشند. به هر حال بین قتل احمد شاه مسعود و حادثه یازده سپتامبر  دست کم از نظر زمانی ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد.

 

به عنوان سوال آخر بحث تغییر نقشه خاور میانه که بعد از حادثه یازده سپتامبر مطرح شد به کجا رسید؟

در این رابطه پیش بینی بسیار سخت است. اما به هرحال هدف اصلی طرح خاور میانه بزرگ، کوچک سازی کشورهاست. به این دلیل که آمریکایی ها نمی توانند با کشوری که بزرگ و قدرتمند باشد بسازند و آن را تحت تسلط خود در بیاورند. اما اگر کشورها بر اساس قومیت و مذهب تجزیه شوند کشورهای کوچک قومی به دلیل نیازهایی که به آمریکا خواهند داشت راحت تر تسلط آمریکا را می پذیرند. بنابراین درست است که عده ای معتقدند آن طرح الان شکست خورده است اما من شخصا فکر می کنم که آن طرح در حال عملیاتی شدن است و ما آن را در یمن، سوریه و افغانستان امروز مشاهده می کنیم.  

اما مجموعه حرکت به سمت این است که آمریکایی ها خاور میانه را بر اساس مسائل قومی و مذهبی تجزیه کنند و این به سود اسرائیل هم هست. چرا که یکی از اهداف اصلی اسرائیل، کوچک سازی کشورها در منطقه است. شما خیلی از کشورها را می بینید که نوعی ناسیونالیسم محلی مورد حمایت غرب دارد در آنها شکل میگیرد که به نظرم می آید کلیدش یا در افغانستان یا در یمن خواهد بود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.