در این مطلب آمده است : عوامل روانی ناشی از خروج آمریکا از معاهده‌ی برجام، عدم آمادگی تیم اقتصادی دولت روحانی در ارایه‌ی راهکارهای مناسب و نیز سوء استفاده‌ های عوامل گوش به زنگ و همیشه آماده‌ی داخلی، اقتصاد نیم‌ بند و بیمار ما را سخت تحت تاثیر قرار داد و در این میان، عوارض آن گریبان روزنامه‌ های غیر دولتی را با کمبود کاغذ و گرانی بیش از سه برابری آن گرفت و با تاسف فراوان، از سوی مسئولان مربوط، هیچ اقدام موثری صورت نگرفت؛ یعنی سبب شد تا، از موقعیت و تاثیرگذاری این قشر عظیم و آگاه که هم سیاست داخلی را می‌شناسند و هم با توانمندی‌ های برون‌ مرزی آشنایند، سخت غافل شوند! در حالی که در این دوره‌ی بسیار ملتهب، این روزنامه ‌ها و اهل قلم‌ اند که می‌توانند، فتیله‌ی التهاب جامعه‌ی گرفتار را فرو‌ بکشند و به مردم، آرامش و توان ببخشند و آنان را برای این شرایط و شرایط سخت‌ تر جهت روز مبادا و بزرگی و اعتلای نام ایران آماده کنند و عجبا که همه‌ی دنیا از این حقیقت مسلم آگاهند اما ما نسبت به آن غافلیم:
قلم به ساعتی، آن کارها تواند کرد
که عاجز آید از آن کارها، قضا و قدر
نگارنده در اینجا نمی‌خواهد شواهد تاریخی را از تاثیر قلم بازگو کند چون «آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است» همه بهتر از امثال بنده می‌ دانند، بزرگ مرد تاریخ ایران، میرزا تقی‌خان امیرکبیر که هم ایران را خوب می‌شناخت و هم مشکلات آن را، بدین باور که روزنامه‌ نگاران، هدایت عقول جامعه را به عهده دارند، روزنامه‌ی «وقایع اتفاقیه» را بنیاد نهاد تا این قوم با اندیشه‌ های پیشرو خود، ضمن غنا بخشیدن به فرهنگ قومی، جامعه را به اعتلای فکری برسانند و آنان را در برابر تهاجم فرهنگ شرق و غرب، آگاه و آماده کنند چون به فراست می‌ دانست که فقدان روزنامه و آثار قلمی، چگونه جامعه‌ی ما را عقب نگه داشته است و از آن سو، تفوق و برتری غرب و سلطه‌ی آنان بر شرق، به وجود اندیشه ‌ورانی است که با مطبوعات به جامعه، بزرگی و رشد و توسعه‌ی متوازن می‌بخشند و به کمال هدایت می‌کنند.
از اهمیت مطبوعات همان بس که رکن چهارم دموکراسی است و بدون روزنامه، دموکراسی در هیچ جامعه‌ای محقق نمی‌شود. در این زمینه، بارها خوانده و شنیده‌ایم که اگر رسانه‌ای در غرب مورد بی ‌مهری یا تهاجم قرار بگیرد، همه‌ی مردم از موضع آن حمایت می‌کنند و جبران خسارت می‌ نمایند تا این رکن آزادی بیان و اندیشه، آزار نبیند. اهل نظر لابد می‌دانند که یادداشت و خبر روزنامه‌ی محلی شهر کوچکی در حومه‌ی پاریس چگونه پایان دوران سیاسی «بالادور» نخست وزیر وقت فرانسه که می‌خواست رئیس‌جمهور آینده‌ی کشور باشد، سبب شد.
عزیزان مسئول و دولت ‌مداران گرامی، بدانند که روزنامه ‌نگاران در هر کشوری، آگاه ‌ترین طبقه‌ی اجتماعی در زمینه ‌هایی هستند که یک جامعه برای آرامش، رشد، توسعه و بزرگی بدان نیاز دارد و موثرترین قشری هستند که می‌توانند با هنر بیان و منطق و استدلال، موجب آرامش و اقناع جامعه در این شرایط پرالتهاب باشند و به صراحت عرض می‌کنم که تاثیرشان در امروز و فردا و فرداها، از تمامی آن بیش از پنجاه و شصت نهادی که رسمی و غیر رسمی آن بودجه‌ های اعلام شده را می‌گیرند اگر بیش‌تر نباشد به استناد شواهد مستدل، کمتر نیست و مهم‌تر این که بدون هیچ تقویت مالی، آثارشان نمود عینی و بسیار مهم هم دارد ضمن این که با آن همه اضطراب مستمر و کار پردردسر دلواپس کیان ایرانی و ایرانی بوده‌اند و هستند. دولت محترم بداند کمک به مطبوعات همان‌ گونه که درباره‌ی رسانه‌ های مکتوب دولتی عمل می‌کند، هزینه نیست بلکه سرمایه‌ گذاری است که نتیجه‌ اش استحکام بنیاد حکومت مردمی و بقای نظام و حاکمیت و حکومت است و به قطع و یقین، مطبوعات حتی در صورت نقد تند و غیر منصفانه هم به حاکمیت، مشروعیت و اهلیت می‌ بخشند و ظرفیت نقدپذیری حاکمیت را بالا می‌برند که همین امر موجب دوام بیشتر حاکمیت و ضربه‌ ناپذیری آن در برابر هر نوع تهاجم بیرونی از نوع نظامی و فرهنگی و اقتصادی و علمی و اجتماعی خواهد بود.
و اما اگر همین‌گونه که اکنون هست، با مطبوعات برخورد شود و قرض‌ ها و وام‌های دریافتی پاسخ ندهد، تعطیلی روزنامه ‌های بخش خصوصی، قطعی خواهد بود در این صورت حاکمیت و حکومت، دیگر هیچ توجیه ‌گر و ضربه‌گیری نخواهند داشت و دیگر هیچ راه درمان و آرامش‌ بخشی برای التهابات نخواهد بود. امید این است که مسئولان این شرایط را نیازمایند.
6026/
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.