خاطرات جمعی از رزمندگان دوران دفاع مقدس که از شهرستان گرمسار به سوسنگرد اعزام شده بودند در کتابی با عنوان«دراگون» به چاپ رسیده است.

اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌ها دفاع مقدس و مجمع پیشکسوتان جهاد و شهادت جبهه سوسنگرد استان سمنان در انتشار این کتاب با نویسنده همکاری داشته‌اند. «صریر» نام انتشارات این کتاب ۱۸۴ صفحه‌ای می‌باشد که در قطع رقعی چاپ شده است.

خاطرات ۹ نفر از گروه ۵۶ نفری که به سوسنگرد اعزام شده بودند در این کتاب با سبک «من راوی» روایت شده است. روایت‌های این رزمندگان از روزهای اول جنگ، به ویژه روزهایی که در محاصره دشمن بعثی در شهر سوسنگرد گرفتار شده بودند، بسیار شنیدنی و جذاب است.

نخستین گروه رزمندگان شهرستان گرمسار که در اولین روزهای آغاز جنگ تحمیلی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان گرمسار ثبت نام کردند و بعد از گذراندن دوره آموزشی در کوه‎های نفت دره گرمسار در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ عازم جبهه شدند.

بچه‌های رزمنده گرمسار از استان سمنان در این کتاب از روزهایی که حلقه محاصره در شهر سوسنگرد تنگ‌تر می‌شد روایت می‌کنند.

روزهایی که در داخل و اطراف شهر حضور داشتند و شاهد غربت و مظلومیت رزمندگان و پیشکسوتان جهاد و شهادت و مقاومت بودند و با چشم خویش دیدند که تانک‌های عراقی با مردم بی‌دفاع خوزستان چه کرده‌اند.

این ۹ نفر می‌گویند که چگونه دوشادوش رزمندگان مخلصی که از سوی رئیس جمهور وقت ابوالحسن بنی‌صدر، مهره شناخته شده استکبار، مورد بی‌مهری قرار گرفته بود با دست خالی با دشمن بعثی جنگیدند تا آنجا که پیکر مطهر همرزمانشان در زیر تانک‌های عراقی از هم متلاشی شد.

خاطره روزهای محاصره سوسنگرد، نرسیدن غذا و مهمات و شهادت نزدیک‌ترین یاران در مقابل چشمانشان در این کتاب خواندنی است.

حسن معینیان، علی اصغر ناظریه، امان الله شادکام، محمدباقر قندالی، محمدرضا جاویدپور، حسن محمدی، محمدابراهیم فیروزی، تقی مونسان(تقی دراگون)، غلامرضا شکیبا، راویان ۹ نفره کتاب دراگون هستند.

پادگان امام حسین(ع)، اولین ناهار، آماده باش، توپخانه ارتش، ترسوها برگشتند، خالی از سکنه، نگهبانی، قورباغه‌ها، شرمندگی شهری به وسعت ایران، سرنوشت اولین گروه اعزامی و بیهوشی از جمله فصل‌های دراگون است.

حدود ۱۵ صفحه انتهای کتاب به تصاویری از دوران جنگ و راویان داستان اختصاص داده شده است.

دراگون، موشکی دوش‌پرتاب و هدایت شونده است که برای هواپیما و بالگردهایی که در ارتفاع پایین حرکت می‌کنند استفاده می شود. نام کتاب از این اسم اقتباس شده است.

قسمتی از کتاب

تقی مونسان خدمه موشک دراگون بود که آن را روی دوش می‌گذاشت و به طرف تانک‌های عراقی شلیک می‌کرد. به تقی دراگون معروف شده بود.

یک روز در منطقه دهلاویه، تقی روی زانو نشست تا تانک عراقی‌ها را شکار کند. غافل از اینکه لوله تفنگ سرباز عراقی به سمت او آماده شلیک است. مونسان قبل از شلیک مورد اصابت گلوله قرار گرفت. علی‌اصغر ناظری که در کنار جاده پناه گرفته بود او را می‌دید.

علی‌اصغر به سرعت خود را به تقی رساند و پای او را گرفت و از کف خیابان به داخل کانال آب که در حاشیه خیابان قرار داشت کشید.

تقی را از کف جاده به جای امنی در کانال منتقل کرد. او را روی دوش گرفت و تا مسافت زیادی برد تا به ماشین رسید. علی اصغر ناظریه خیلی تلاش کرد تا تقی را از معرکه دور کند و به عقب برگرداند.

۷۳۵۹/۶۱۰۳

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.