امام و حسرت زیارت امام رضا(ع) که در سخنانشان جاری بود

امام خمینی خطاب به اهالی مشهد: چه سعادتی دارید که چشمهای شما به آن بارگاه عظیم ملکوتی باز می شود.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، ارادت ویژه امام خمینی به حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) به عنوان ولی نعمتمان در جای جای کلامشان نمایان است و همیشه در دیدار با اهالی آن خطه مقدس، کلامشان طوری ادا می شود که می توان حسرت را در آن به عینه دید. بخشهایی از این سخنان در مطلب زیر آمده است:

ایشان در دیدار با اهالی مشهد که در بیستم دی ماه 58 صورت گرفت فرمود: «من از شما آقایان که از راه دور و از مرکز ولایت و از محل قدس ملکوتى آمدید تشکر مى‌ کنم. چه سعادتى دارید که چشمهاى شما به آن بارگاه عظیم ملکوتى باز مى‌ شود و در آن حرم شریف؛ مرکز علم و مرکز ملائکة اللَّه مى‌ روید و ما حسرت آن را داریم. من حسرت یک همچو توفیقى را دارم که خداى تبارک و تعالى موفق کند ما را که به پایبوس آن بارگاه معظم بیاییم، لکن چه کنم. چه باید کرد.»

صحیفه امام؛ ج‌12، ص 106

 

در دیدار دیگری که در تاریخ سوم دی ماه سال 59 با اهالی مختلف شهر مشهد داشتند، خوشامدگویی خود را اینگونه عنوان کردند:

«شما مهمانهاى عزیزى هستید که از محل تجلّى نور، از محل توجّه ملائکة اللَّه، از آستان قدس رضوى آمدید و خوش آمدید. خداوند شماها را حفظ کند، و اسلام را به جدیتهاى شما و همه ملت به پیش ببرد. و من امیدوارم که با دعاى شما در آستان قدس رضوى موفق بشوم به پایبوس آن حضرت‌.» 

صحیفه امام؛ ج 13، 426

 

و با اشاره به مصیبت های معنوی که برای امام رضا(ع) پیش می آمد، افزودند: 

«حضرت رضا- سلام اللَّه علیه- در آن ابتلائاتى که داشت و در آن مصیبتهاى معنوى که برایش وارد مى‌ شد، بدون اینکه یک اختلافى ایجاد کند، با آرامش، راه خودش را به پیش مى‌ برد. مقید بود به اینکه آرامش ملت را حفظ کند. و شما مى‌ دانید که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- ابو الائمه، اول شخص اسلام بعد از رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله- در طول مدت عمرشان در جهاد بودند. و در آن مدتى که اختلافات بین دستجات بود ایشان آرامش را حفظ کردند. براى اینکه اسلام محتاج به آرامش است.»

صحیفه امام؛ ج‌13، ص427

 

در دیداری که امام با مسئولان و کارمندان آستان قدس رضوی به تاریخ سوم مرداد ماه 61 داشتند، با اشاره به اینکه مرکز ایران آستان قدس است، فرمودند:

«امروز میهمانهاى ما بسیار عزیزند. این میهمانهاى عزیز از جایى مى‌ آیند که دلهاى ملائکة اللَّه به آنجا متوجه است. اصلًا مرکز ایران آستان قدس است. و ما امیدواریم که همه ما را خداوند از خدمتگزاران آستان قدس رضوى- سلام اللَّه علیه- قرار بدهد. و شماها چقدر خوشبخت هستید که در آن آستان زندگى مى‌ کنید، چه آنهایى که خدمتگزار مستقیم آستانه هستند و چه آنهایى که در آستان مقدس، خدمتگزار به ملت و اسلام و جمهورى اسلامى هستند.

همه نیروها، همه قدرتها در هر جا هستند، محتاج به توجه خاص حضرت رضا- سلام اللَّه علیه- هستند. استاندار و نیروى هوایى و انجمنهاى اسلامى و همه اینها جزء کارمندان آن آستان مقدس‌ اند. و شما برادرانى که در آستان مقدس مستقیماً کار مى‌ کنید، از خوشبختى بزرگى برخوردارید که شاید خیلى توجه به او نباشد. و من امیدوارم که ان شاء اللَّه تعالى، به برکت آن آستان مقدس، جمهورى اسلامى همان طورى که تا کنون پیروزمندانه پیش رفته است، از این به بعد هم پیش برود و این جمهورى اسلامى باقى باشد با اسلامیت خود تا وقتى که، زمانى که به حضور بقیّة اللَّه این جمهورى مشرّف شود و مسائل را در خدمت ایشان حل کند.»                صحیفه امام؛ ج‌16، ص 387

 

در دیدار دیگری که همزمان با ولادت امام رضا(ع) در حسینیه جماران صورت گرفت، با عرض تبریک این عید سعید به همه ملت ایران، مستضعفان و مسلمانان جهان و تاسف از اینکه نگذاشتند یک حکومت دلخواه اسلام پیاده شود، فرمودند: «حضرت رضا- سلام اللَّه علیه- که با آن نیرنگ ایشان را بردند، الزاماً بردند به آنجا و خواستند ایشان را چه بکنند، معلوم بود که از اول بنا بر این نیست، نگذاشتند که اینها یک‌ حکومتى به دستشان بیاید، یک مجالى به دستشان بیاید که لا اقل تعلیمات را بکنند.».

صحیفه امام، ج‌19، ص 7-8

 

بیست و سوم شهریور ماه 63 بود که مسئولان استان خراسان در جماران به دیدار امام رفتند و ایشان نیز اینگونه از آنها استقبال کردند: «متقابلًا این عید بزرگ را بر مهمانان عزیزى که از محضر مقدس امام ثامن- سلام الله علیه- تشریف آوردند [تبریک مى‌ گویم‌]، ما قدم‌ هاى شما را بسیار گرامى مى‌ داریم. شما از مرکزى آمدید که مرکز نور است، مرکز علم الهى است، مرکزى است که باید همه در آن مرکز آستان بوسى کنید، و باید اظهار تأسف کنم که دست ما کوتاه است، و از شما آقایان، روحانیون و دیگر قشرها مستدعى هستیم که آن جا که رفتید عرض ارادت ما را برسانید.»

صحیفه امام، ج‌19، ص 63

 

 

 

دیدگاه تان را بنویسید