خاطره شنیدنی دکتر الیاسی از تصادفی که با امام کرد

سرش را به زیر انداخته و به سرعت قصد خروج از در را داشت که با فردی برخورد کرد...

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: برای معاینه اهل خانه امام راهی اندرونی شد و بعد از آنکه معاینات و سفارش های پزشکی اش به پایان رسید، وسایلش را جمع کرد و خیلی زود به سمت در به راه افتاد در حالی که سرش پایین بود و فقط جلوی پایش را نگاه می کرد که ناگهان با یکی از اهالی خانه برخورد کرد، ایستاد تا عذرخواهی کند، سرش را که بالا آورد دید امام مقابلش ایستاده اند. از خجالت سرخ شد. سلامی کرد و عذرخواهی.

امام که او را شناخته بود، در حالی که رادیوی کوچکش از مچش آویزان بود و به آن گوش می داد، با علیک گرفتن سلامش، به قدم زدنش ادامه داد.[1]

 

 
  1. برگرفته از خاطره نقل شده از دکتر هدایت الله الیاسی، متخصص بی هوشی در کتاب طبیب دل ها.

 

دیدگاه تان را بنویسید