مفهوم معیت حضرت امیر(س) با انبیای الهی چیست و این مقوله با رویکرد عرفانی امام خمینی چگونه تحلیل می شود؟

حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که دوست دارد حلم آدم (ابوالبشر)، درک و فهم نوح، مناجات موسی، کمال و زیبایی ادریس، سخاوت ابراهیم، بهجت و شادابی سلیمان، قدرت و توانایی داوود، پارسایی یحیی و جمال یوسف را بداند و بفهمد باید به علی بن ابیطالب نگاه کند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: از حقایق بسیار ناب و ارزشمندی که درباره امیرمومنان علیه السلام بیان شده این است که آن حضرت با همه انبیا در باطن و با ختمی مرتبت در ظاهر همراه بوده است. این مساله در عرفان امام خمینی به زیبایی تفسیر شده است. حضرت امام ضمن بحث مبسوطی در این زمینه بدین مضمون می فرماید:

اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به امیرمومنان فرمود: «فضیلت و برتری بعد از من از آن تو و امامان بعد از تو است» و اشاره به این است که مرتبه وجود امیرمومنان و وجود سایر ائمه علیهم السلام نسبت به پیامبر، مانند رتبه روح انسان نسبت به سایر مراتب قوای نفس ناطقه آن است؛ هرگونه فضایل و کمال در وجود انسان در درجه نخست برای مرتبه روح حاصل می شود، بعد از روح به سایر قوا و مراتب بعدی نفس ناطقه می رسد؛ بلکه در واقع همه قوای نفس، ظهور حقیقت روح انسان هستند.

اما مرتبه سایر انبیا و اولیا به منزله سایر قوای نفس ناطقه و در درجه بعدی اند؛ لذا نقل شده که امیرمومنان علیه السلام فرمود: «کنت مع الانبیا سرّا و مع رسول الله جهرا»(1) و معیت علی علیه السلام با انبیای پیشین «معیت قومیه» معیت او با رسول خدا «معیت تقومیه» است.(2)

به دلیل اینکه این مساله در شمار مسائل بنیادین معرفت عظمت وجودی امیر مومنان محسوب می شود، لازم است با تفصیل و تحلیل بیشتری بررسی شود.

از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: 

«بعث الله علیا مع کل نبی سرّا و معی جهرا»(3) خداوند علی علیه السلام را با همه انبیا در نهان مبعوث کرد و با من به حسب ظاهر نیز همراه است.

در برخی از متون عرفانی حدیث یادشده به این صورت از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: 

«بعث علی مع کل نبی سرّا و معی جهرا».(4)

اما مفهوم این معیت چیست و با رویکرد عرفانی چگونه تحلیل می شود؟

از جمله تفسیرهایی که برای معیت مطرح است این که بر اساس روایات فراوانی که در این زمینه آمده است(5) تمام صفات و کمالات وجودی انبیا (بجز مقام نبوت) در وجود امیرمومنان به کامل ترین وجه تجلی کرده است و از این طریق امیرمومنان با همه انبیا معیت پیدا کرده است. به عنوان نمونه در چندین روایت آمده است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: 

کسی که دوست دارد حلم آدم (ابوالبشر)، درک و فهم نوح، مناجات موسی، کمال و زیبایی ادریس، سخاوت ابراهیم، بهجت و شادابی سلیمان، قدرت و توانایی داوود، پارسایی یحیی و جمال یوسف را بداند و بفهمد باید به علی بن ابیطالب نگاه کند.(6)

بنا بر این از باب «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری» امیرمومنان علیه السلام از طریق هماهنگی در کمالات وجودی با همه انبیا معیت داشته است.

معیت امیرمومنان علیه السلام با انبیا در عرفان امام خمینی به نحوی بسیار ژرف و دقیق تفسیر شده است:

از آنچه بیان شد ممکن است برای تو فهم و درک این سخن پیشوای عارفان، امیرمومنان آسان شود که فرمود: «کنت مع الانبیا باطنا و مع رسول الله ظاهرا» جای تردید نیست که امیرمومنان صاحب ولایت مطلقه کلیه بوده است و ولایت، باطن خلافت است؛ ولایت مطلقه کلیه باطن خلافت است پس آن حضرت به لحاظ مقام ولایت کلیه خود قائم بر نفوس است و با همه انبیا معیت دارد. و معیت او در حقیقت مظهر و شعاع معیت قیومی الهی و ظل آن شمرده می شود (که بر همه هستی سیطره دارد) اما به دلیل آنکه ولایت در انبیا بیشتر است لذا در حدیث یادشده تنها معیت با انبیا ذکر شده است.(7)

با توجه به این سخن امام و کلامی که پیش از این نقل شد، چند نکته اساسی روشن می شود:

نکته اول: حضرت امام مساله معیت امیرمومنان علیه السلام با انبیا بلکه با همه موجودات عالم از طریق احاطه و گستره ولایت آن حضرت تفسیر کرده است؛ زیرا امیر مومنان دارای ولایت مطلقه بوده و به دلیل اشراف وجودی و به تعبیر دیگر معیت قومی با همه موجودات از جمله انبیا با آنها معیت داشته است.

این تفسیر بر اساس مبانی عرفانی جایگاه ولایت در نظام هستی و از عمیق ترین تفاسیر مساله معیت محسوب می شود.

نکته دوم: اینکه معیت امیرمومنان علیه السلام با انبیای پیشین از باب «معیت قومیه» و معیت او با مقام ختمی مرتبت از باب «معیت تقومیه» است؛ منظور آن است که چون ولایت سایر انبیا بر ولایت مطلقه استوار است، ولایت مطلقه پس از مقام ختمی مرتبت، از آن علی علیه السلام است لذا قوام ولایت همه انبیای پیشین به ولایت مطلقه علوی است چنانکه قوام ولایت علوی نیز به ولایت کامله محمدی است و در واقع ولایت علوی، جلوه ولایت محمدی است.

بنابر این معیت علی علیه السلام با انبیا قیومی، و معیت او با مقام ختمی مرتبت متقومی است.

این نکته جزء مسائل بنیادین عرفان اسلامی است؛ به همین جهت در کلام برخی از بزرگان اهل شهود، از امیر مومنان علیه السلام به «امام عالم» و «سرّ همه انبیا» یاد شده است: 

«و اقرب الناس الیه علی بن ابی طالب، امام العالم و سرّ الانبیا اجمعین».(8)

مراد از «سرّ الانبیا» ولایت انبیاست؛ از این رو علی علیه السلام از طریق ولایت، با همه انبیا معیت دارد.(9) مولانا جلال الدین بلخی درباره معیت علی علیه السلام با انبیا چنین سروده است: 

تا صورت پیوند جهان بود علی بود

تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود

هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم ایوب 

هم یونس و هم یوسف و هم هود علی بود

هم موسی و هم عیسی و هم خضر  و هم الیاس 

هم صالح پیغمبر و داوود علی بود

عیسی به وجود آمد و فی الحال سخن گفت

آن نطق و فصاحت که در او بود علی بود

مسجود ملائک که شد آدم ز علی شد

در کعبه محمد بُد و مقصود علی بود

از لحمک لحمی بشنو تا که بیابی 

کان یار که او نفس نبی بود علی بود

آن شاه سرافراز که اندر شب معراج 

با احمد مختار یکی بود علی بود

محمود نبودند کسانی که ندیدند

کاندر ره دین احمد و محمود علی بود

آن معنی قران که خدا در همه قران 

کردش صفت عصمت و بستود علی بود

سرّ دو جهان جمله ز پیدا و ز پنهان 

شمس الحق تبریز که بنمود علی بود(10)

یکی از بزرگان اهل عرفان درباره اینکه همه انبیا به ولایت علی علیه السلام ایمان دارند، روایتی را از پیامبر اکرم به این مضمون نقل کرده است:

در شب معراج همه انبیا در آسمان به حضور من جمع شدند. از جانب خداوند وحی شد از آنها سوال نمایم که برای چه مبعوث شده اید؟ همه آنها گفتند: برای شهادت به توحید «لااله الا الله» و اقرار به نبوت شما و ولایت علی بن ابیطالب. و دلیل اینکه علی علیه السلام مبدأ سرّ ولایت گردیده این است که همگان از طریق او به حضرت ختمی مرتبت متصل می شوند.(11)

به نظر می رسد تبیین معیت علی علیه السلام با انبیا از رهگذر ولایت آن حضرت، تفسیر عرفانی روایتی از امیرمومنان است که فرمود: 

«کنت ولیا و آدم بین الماء و الطین»(12)  من وقتی پرچم دار ولایت بودم که آدم (ابوالبشر) هنوز از عالم علمی به عالم عینی نیامده بود.

از مجموع آنچه بیان شد روشن می شود که آنچه در عرفان امام خمینی درباره معیت امیرمومنان با انبیا آمده نه تنها با آموزه های دینی هماهنگ بلکه با مبانی عرفان ناب نیز کاملا همسو و هم جهت است.(13)

 

1. «من با سایر انبیا در باطن و نهان همراه بودم و با رسول خدا در ظاهر نیز همراه هستم».

2. ر. ک: مصباح الهدایه الی الخلافه و والولایه، ص 77.

3. نص النصوص فی شرح الفصوص، ج 1، ص 196.

4. الکلمات المکنونه، ص 186؛ جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 382 و 401.

5. بحارالانوار، ج 39، ص 35-82.

6. همان؛ ص 81.

7. ر. ک: مصباح الهدایه الی الخلافه و و الولایه، ص 83-84.

8. الفتوحات المکیه، ج 2، ص 227. چون در برخی چاپ ها عبارت فتوحات تحریف شده است لذا به نسخه عثمان یحیی و نسخه های قدیمی چاپ بولاق مراجعه شود.

9. ر. ک: الکلمات المکنونه، ص 203؛ رساله درباره ولایت، ص 12.

10. به نقل از الکلمات المکنونه، ص 203، رساله درباره ولایت، ذیل فص شیثی، ص 12.

11. مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص 322.

12. جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 382 و 401 و 460؛ الکلمات المکنونه، ص 186.

13. برشی از کتاب سیمای اهل بیت علیهم السلام در عرفان امام خمینی؛ ص 309-314.

 

 

 

 

دیدگاه تان را بنویسید