در گزیده ای از این گزارش می خوانیم: آخرین باری که به راسته مسگرها آمده بودم حدود چهار سال پیش بود. باید اعتراف کنم که این راسته نسبت به سه چهار سال پیش رونق زیادی گرفته است. الان می توان دید که اکثریت مغازه داران و کارگاه های این راسته، مشغول تولید و فروش این کالای هزار ساله هستند.
به گفته یکی از تولیدکنندگان ظروف مسی، در سالهای گذشته به دلیل رکود فروش محصولات مسی، بسیاری از صنعتگران قدیمی این حرفه، به کار دیگری مشغول بودند ولی در چند سال اخیر اکثر این صنعتگران دوباره به پیشه قبلی خود بازگشته اند.
وقتی از این صنعتگر سوال کردم که چه عاملی موجب رونق دوباره کسب و کار شما شد، مکث کوتاهی کرد، انگار داشت دنبال یک علت عجیب و بزرگ می گشت. سوالم را دوباره پرسیدم. با تردید پاسخ داد: پزشکان. با تعجب پرسیدم: پزشکان؟ این بار با قدرت بیشتری جواب داد: بله پزشکان. در سالهای اخیر پزشکان زیادی در رادیو و تلویزیون مردم را به استفاده از ظروف مسی تشویق کردند و از خواص درمانی این فلز، زیاد گفتند. به همین دلیل مردم به استفاده از ظروف مسی روی آوردند. با خنده از ایشان پرسیدم: چرا پزشکان در سالهای قبل از خواص مس نمی گفتند، یعنی پزشکان در طول این سه چهار سال اخیر به این نتیجه رسیدند؟! با خنده جواب داد: والا نمیدانم.
در اینکه فلز مس دارای خواص درمانی است، شکی وجود ندارد؛ ولی این امر نمی تواند به تنهایی موجبات رونق این صنعت را فراهم آورد.
این بار به سراغ یک فروشنده جوان ظروف مسی رفتم و همین سوال را از ایشان پرسیدم. جوان قبل از پاسخ دادن، آخرین حرکت انگشت خود را روی تلفن همراهش اعمال کرد و با خونسردی، پاسخ داد: شما فکر می کنید چند درصد مردم زنجان از ظروف مسی استفاده می کنند؟ خود شما، آیا از ظروف مسی استفاده می کنید؟ بدون اینکه پاسخ مرا بشنود، ادامه داد: کل ظروف مصرفی خانوارهای شهر زنجان را می توان در عرض یک ماه تولید کرد و تحویلشان داد. اگر قرار بود بازار مصرف ما فقط شهروندان خودمان باشد که اوضاع برمی گشت به هفت سال پیش. عمده تولیدات ما خارج از زنجان به فروش می رسد. در کلان شهرهایی چون تهران، کرج، برخی شهرهای مرزی و امثالهم. من از شما می پرسم آیا شما در مقام یک خبرنگار به پایتخت نشینها خبر داده اید که مس بخرند یا من که تاکنون برای معرفی کار و صنعتم پایم را از مغازهام بیرون نگذاشته ام؟ صدای جوان داشت در گوشم کمرنگ می شد. ناخودآگاه ذهنم پرواز کرد به جشنواره آش که چند سالیست تابستان هر سال در ائل داغی زنجان برگزار می شود و غرفه های صنایع دستی زنجان در آن جشنواره ملی خودنمایی می کنند. نوروز هر سال در ورودی شهر (میدان بسیج) غرفه هایی که برای مسافران و گردشگران نوروزی تدارک دیده می شود نیز سهمی قابل توجه در معرفی صنایع دستی این شهر داشته و دارد و صد البته تلاش متولیان این امر را نمی توان نادیده گرفت. بخشودگی مالیاتی برخی صنعتگران با تولیدات محدود و پوشش بیمه ای این صنعت، همه و همه عواملی هستند که به این صنعت دیرینه جانی دوباره داده اند.
به چرخ زدن در راسته مسگرها ادامه دادم و شنیدن این خبر که هنوز پای چینی ها به این صنعت باز نشده است و حتی یک محصول مسی چینی در بازار زنجان وجود ندارد، مرا بسیار خرسند و متعجب ساخت. به گفته فروشندگان، تنها حدود 20 درصد از محصولات موجود در بازار از تولیدات شهر اصفهان بوده و حدود یک درصد از محصولات نیز مربوط به کشور ترکیه است که از نظر کیفیت و دقت، تولیدات هیچکدام به پای تولیدات زنجان نمی رسد. هرچند در حال حاضر حدود 10 کارگاه بزرگ تولید ظروف مسی به صورت ماشینی (پرسی) در زنجان دایر شده است و بخش عمده ظروف مسی در این کارگاه ها تولید می شود؛ با این حال به جرأت می توان گفت که حتی ظروف ماشینی تولیدشده در زنجان، در کل دنیا رقیب ندارد.
وارد مغازها شدم. از فروشنده که مشغول حساب و کتاب با چند مشتری بود، اجازه گرفتم تا چند عکس از مس های مغازهاش برای درج در روزنامه بگیرم. در حال عکاسی بودم که متوجه شدم یکی از مشتری های داخل مغازه به زبان خارجی صحبت می کند. سر صحبت را با همراه آن گردشگر باز کردم و از وی هدف حضور گردشگر خارجی را پرسیدم؛ «قصد تهیه چند تکه ظروف مسی دستساز را داشتند که به این راسته آمدند تا ظروف مورد نظر خود را بدون واسطه و مستقیم از دست سازنده خریداری کنند.» پرسیدم این آقای خارجی چطور با ظروف مسی آشنا شده است؟ با خنده به من گفت: «دوست عزیز اگر هم آشنا نباشد، ما آشنایش می کنیم.» مرد خارجی متوجه مکالمه ما شد و با لمس کردن یک کتری مسی، جملاتی را بر زبان راند با این مضمون؛ «این ظروف با آدم حرف می زنند.»
در هنگام خروج از مغازه به این موضوع فکر می کردم که صنایع دستی هر جامعه ای می تواند زبان گویای آن جامعه باشد و اگر روزی این زبان خاموش شود، چه باید کرد؟
ولی هنوز هم در میان این همه خبرهای خوب رونق گرفتن صنعت مس، نگرانی و غصه هایی در دل تولیدکنندگان هست که نیازمند شنیدن و مهر ورزیدن است. قطعا می توان با کمی تعصب، دلسوزی و برنامه ریزی های قابل اجرا، صدای چکشهای راسته مسگرها را زنده نگه داشت تا خواب از چشمان بخیلان برباید. هرچند در حال حاضر اگر همه کارگاه های کوچک و بزرگ و فروشگاه های قدیمی و تازه تاسیس در این شهر را کنار هم بگذاریم، بدون اغراق می توان گفت ما یک شهرک مس در این شهر داریم.
منبع: روزنامه مردم نو، 3/4/96
3001/
دریافت کننده: مینا افشاری** انتشار دهنده: رویا رفیعی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.