لیلا دختر معلولی که سال‌ها غریب و بی‌یار در روستا زندگی کرد، روزهای کودکی، نوجوانی و جوانی‌اش یکی یکی سپری شد و او همچنان تنها ماند؛ آرزویی که می‌توانست برای رهایی از تنهایی داشته باشد این بود که عاشق دلباخته‌ای او را به زندگی دیگری رهسپار کند. 

این آرزو در دلش از روزهای نوجوانی جوانه زد، برای همین هر جشن عروسی که در روستا برپا می‌شد او با همه تنهایی‌اش گوشه‌ای می ایستاد و در رویاهایشان از خود می‌پرسید کی وقت عروسی او می‌رسد. 

آن لباس حریر زیبای سفید در تمام خواب‌های شبانه او وجود داشت. تفاوتش با دختران دیگر روستا معلولیت خفیف جسمی از ناحیه دست بود و البته شاید کمی هم از لحاظ ذهنی عقب تر باشد از آنچه سن و سالش نشان می‌دهد؛ اما او هم مانند همه دختران روحیه لطیفی داشت و قلبی پر مهر که می‌خواست برای یک نفر بتپد. 

تمام مهربانی‌های زنانه‌اش را در دل پرورش داده بود تا روزی که به وصال یار می‌رسد همه را فدای او کند. 

شاید نامش را بتوان قضا و قدر نامید آن روزی که دست سرنوشت او را به مجتمع توانبخشی حضرت علی اکبر(ع) شهرستان بیرجند سپرد. اما اتاق‌های آسایشگاه زنان در این مجتمع نیز لیلا را از آرزوهایش دور نکرد. 

بذر عشق و امید همچنان در وجود او ریشه دواند تا اینکه روزی محمد طبق روال معمول بسته‌ای را از بخش سالمندان برای سرپرستار بخش خواهران مجتمع توانبخشی به امانت آورد و تلاقی نگاهشان در راهروی آسایشگاه، روزنه امیدی برای تعبیر رویاهای لیلا بود. 

محمد از سرپرستار بخش سالمندان حضور این زن را جویا می‌شود: از کجا آمده؟ کی آمده و بالاخره آیا قصد ازدواج دارد؟؟؟

نازنین واسطه‌ای برای انتقال پیام محمد به لیلا می‌شود و وقتی رغبت متقابل را برای این وصل می‌بیند موضوع را با هیات رئیسه توانبخشی حضرت علی اکبر(ع) درمیان می‌گذارد. از آنجا که این اتفاق قرار بود برای نخستین بار در توانبخشی رخ دهد پدران معنوی دور هم می‌نشیند و به دنبال چاره‌ای برای به ثمر نشستن این عشق و دلدادگی می‌گردند. 

مقدمات فراهم می‌شود؛ شرایط خاص لیلا و محمد ایجاب می‌کند که برای این ازدواج همه جوانب احتیاط رعایت شود؛ بررسی‌های روانشناختی، مشاوره پیش از ازدواج، آزمایش‌های ژنتیک و غربالگری، هفت خوانی بود که باید محمد و لیلا برای وصال از آن می‌گذشتند که گذشتند. 

چند روزی بیشتر به موعود باقی نمانده پیام دعوتی در فضای مجازی دست به دست شد تا همه شهر از این جشن با خبر شوند. 

دعوت برای ساعت ۲۰ چهارشنبه شب ۲۳ مرداد ماه است و مردم از گوشه و کنار شهر آمده‌اند تا نخستین بار جشن عروسی متفاوت را به تماشا بنشینند. 

سفره عقد با زیبایی و صفای خاصی به همت خیران در سالن ورودی هتل آپارتمان خانه امید مجتمع توانبخشی چیده شده و لیلا همراه با نواختن ضربه‌های ساعت خوشبختی به باور رسیده که این سفره آسمانی او  را به وصال می‌رساند.

مردم دور تا دور سفره عقد حلقه زده‌اند ؛ ساعت به وقت ۲۱ که می‌شود موسیقی محلی ساز و دهل خبر از ورود عروس و داماد را می‌دهد و لیلا و محمد از پیاده‌روهای محوطه به سمت سالن با رقص محلی همراهی می‌شوند. 

به نزدیک سالن که می‌رسند صدای کِل کشیدن، همه مهمانان را وادار به کف زدن می‌کند. عروس و داماد با همراهی ضرب آهنگ «دف» به سمت سفره عقد پیش می‌روند.

عاقد شروع به خواندن خطبه می‌کند و لیلا با گفتن« بله » با یک جلد کلام الله مجید، چند شاخ نبات و ۱۱۴ شاخه گل رز به عقد محمد در می‌آید. 

خطبه عقد که تمام می‌شود ،عروس و داماد به جمع سایر مهمانان در محوطه توانبخشی می‌پیوندند و گروه‌های هنری مختلف هر کدام به نوعی چاشنی جشن را پربار تر می‌کنند. 

عکاسان هنری و خبری در تلاش هستند تا بهترین قاب عکس را از این جشن زیبا به تصویر بکشند و مهمانان هم دوربین‌های تلفن همراه را به سمت عروس و داماد گرفته‌اند تا با ثبت این لحظات به ذهن بسپارند که هر انسانی حق عاشق شدن دارد. 

هنرمندی شروع به خواندن ترانه محلی« ای یار » می‌کند و پسران مجتمع علی‌اکبر (ع) که در ردیف‌های جلو با یونیفرم یک رنگ کنار هم نشسته‌اند ناخودآگاه از جا بلند شده، از برق نگاهشان می‌توان خواند که سالها رقصی چنین میانه میدانی آرزویشان بوده پس با هم شادی را به رقص می‌آورند. 

شادباش‌ها از گوشه و کنار می‌رسد و مجری اعلام می‌کند که عروس و داماد برای شروع زندگی نیاز به برخی لوازم دارند در کمتر از نیم ساعت فرش فروش معروف بیرجند تمام فرش‌های مورد نیاز زندگی این زوج را تقبل کرد. 

آن یکی وعده پلوپز داد، دیگری پشتی، سماور، و... همینطور یکی یکی لوازم جور می‌شود .فقط  یخچال، اجاق گاز و ظروف آشپزخانه می‌ماند.

کم کم جشن به لحظات پایانی نزدیک می‌شود ، لیلا و محمد دست در دست هم پای در زندگی مشترک می‌گذارند و در یک سوئیت در همان مجتمع فصل جدید زندگی را شروع می‌کنند.

امید است خاطره این جشن بی‌ریا که از صفر تا صد هزینه‌هایش را خیران تامین کرده‌‍اند برای همیشه ماندگار شود. 

عشق تجربه زندگی دوباره است و هرگاه اتفاق افتاد هر انسانی می‌تواند با آن زندگی را از نو آغاز کند و این حق طبیعی معلولان نیز هست.
 
مدیرعامل موسسه خیریه توانبخشی حضرت علی اکبر (ع) بیرجند با تاکید بر اینکه مددجویان این مرکز هم مثل دیگر انسان‌ها حق تشکیل یک زندگی طبیعی را دارند به خبرنگار ایرنا گفت: نخستین بار در مراکز توانبخشی سازمان بهزیستی خراسان جنوبی، ازدواج و پیوند زناشویی بین مددجویان مقیم در این مرکز همزمان با دهه ولایت برگزار شد.

 محمدحسن اکبری مطلق، ازدواج را یک نیاز ضروری برای همه انسان‌ها دانست که در حوزه مددجویان بهزیستی مغفول مانده است و افزود: دو مددجوی مرکز توانبخشی علی اکبر (ع) که پنج سال است مقیم این مرکز هستند بعد از توافق خانواده‌ها و با تایید آزمایشات ژنتیکی و مشاوره‌های روانشناختی، زمینه ازدواج آنان فراهم شد.
 
وی با بیان اینکه یکی از سوئیت‌های این موسسه خیریه برای زندگی مشترک این زوج مددجو اختصاص می‌یابد اظهار داشت: در صورت تایید سلامت روان برای دیگر مددجویان نیز تلاش می‌کنیم این اقدام خیر را ادامه دهیم.
 
مدیرعامل موسسه خیریه توانبخشی حضرت علی اکبر (ع) بیرجند با تاکید بر اینکه دو سوم هزینه‌های این مرکز به همت خیرین تامین می‌شود، ادامه داد: روزانه ۱۶ میلیون تومان برای نگهداری و مراقبت از مددجویان این مرکز به همت خیرین نیک اندیش هزینه می‌شود.

وی تاکید کرد: تمام هزینه این جشن از آرایشگاه، لباس عروس، سفره عقد، میوه ، شیرینی، بستنی ، اجرای موسیقی، تزئین ماشین عروس و غیره همه توسط خیران تامین شده است.

مسئول فنی خانه امید (بخش سالمندان توانبخشی این موسسه) نیز با بیان اینکه محمد از حدود ۲ سال پیش به بخش سالمندان آمد گفت: او همیشه در کارهای این بخش با مددیاران همکاری می‌کند و در رفت و آمدی که به بخش خواهران داشته با لیلا آشنا شد از من خواست که لیلا را برایش خواستگاری کنم.

نازنین صمیمی ادامه داد: بعد از ابراز علاقه او به لیلا موضوع را با هیات رئیسه مجتمع  درمیان گذاشتم که آنها نیز از این اقدام ابراز خوشحالی کردند.

وی درخصوص اثرات برپایی جشن‌های شادی گفت: از سال گذشته تاکنون به مناسبت های مختلف جشن‌های شادی برگزار شده که اثرات بسیار خوبی در روحیه مددجویان داشته است. 

این کارشناس روانشناسی عنوان کرد: تداوم این قبیل جشن‌ها می‌تواند بهانه‌ای برای خلق لحظاتی شاد باشد که به تبع آن صمیمیت بیشتر اهالی این مجتمع و مددجویان مقیم را رقم خواهد زد.

۹۸۹۳* ۶۰۵۴

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.