جمجمه‌ای که ما را نشان شد

جمجمه اش ما را به سمت خود کشاند تا نویدی باشد برای یافتن او و همرزم شهیدش.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: شهید علی محمودوند در خاطرات تفحص شهدا می گوید: روز یازدهم بود که در فکه، منطقه عملیات والفجر مقدماتی به دنبال شهدا می گشتیم. موقعیتمان یک میدان مین وسیع بود که در میانش درختی خودنمایی می کرد و اطرافش را مین های بسیاری پوشانده بودند. در حین کار، غلتیدن شیئی توپ مانند از مقابل چشمانم و افتادنش در سراشیبی، توجهم را به خودش جلب کرد. با تعجب شروع به خنثی کردن مین های جلوی پایمان کردیم و جلو رفتیم. نزدیک که شدیم، شیء را جمجمه یک شهید یافتیم و در کمال حیرت، با پیکر دو شهیدی مواجه شدیم که جمجمه متعلق به یکی از آنان بود. ۱۲ سال از شهادتشان گذشته بود و امروز جمجمه یکی از آنها ما را به سمت خود کشید تا به آغوش خانواده هایشان برگردند.

دیدگاه تان را بنویسید