لوح شهدای تفحص در موزه کمیته بین المللی صلیب سرخ + عکس

تقدیم لوح شهدای تفحص توسط امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران به خانم میریانا اسپولیاریک ایگر، رئیس کمیته بین المللی صلیب…

بدرقه 110 شهید تازه تفحص شده از معراج شهدا

به گزارش جماران، مراسم بدرقه پیکر مطهر 110 شهید گمنام دفاع مقدس، ظهر امروز در معراج شهدای تهران برگزار شد. مراسم…

جی پلاس/برگی از تاریخ دفاع مقدس؛

استخوان هایی که میان سیم های خاردار گیر افتاده بودند

فکه بود و میدانی از مین و استخوان هایی که میان سیم های خاردار گیر افتاده بودند.

جی پلاس؛

شهیدی که گمنام بودن را انتخاب کرده بود

بعد از چند روز گشتن های مداوم در طلائیه، آن روز بچه ها پیکر پاک سه شهید را پیدا کردند که یکی شان هیچ نشانی برای…

جی پلاس؛

طلاییه و پیکر ابوالفضل هایی که روز تولد امام رضا(ع) پیدا شدند!

آن روز مصادف با روز تولد حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام بود و بچه های تفحص رمز عملیاتشان را "یا ابوالفضل" گذاشته…

جی پلاس؛

روایت شهید مفقودالاثری که خود را به مادر معرفی کرد

استخوان های پیکر مطهر شهید را که به مادرش تحویل دادند، گفت: این پسر من نیست که ناگهان...

جی پلاس؛

شهید مفقودالاثری که به استقبال مادرش رفت

بعد از ۲۵ سال، تازه تفحص شده بود، بی آنکه هنوز هویتش مشخص باشد اما مادر او را از میان شهدای دیگر شناخت و چند ساعت بعد،…

چند روزی همقدم با شهید شاهدی-5

خبر شهادت سعید را چگونه به همسرش رساندند؟

خبر شهادت سعید که رسید، محمدرضا بسیار بی تابی می کرد و می گفت: مامان دیدی خدا دوباره مرا یتیم کرد.

چند روزی همقدم با شهید شاهدی-4

علت مخالفت شهید شاهدی با بچه‌دار شدنشان چه بود؟

محمدرضا اسم محمد را دوست داشت و سعید هم صادق را به آن اضافه کرد و نام پسر دوممان شد محمدصادق.

چند روزی همقدم با شهید شاهدی-3

نذر 40 روزه حرم امام و پاسخ مثبتی که از بانو گرفت

چهل شب نذر زیارت حرم امام خمینی را کرده بود تا از بانویش جواب بلی بگیرد و چهلمین شب مصادف شد با خواندن صیغه محرمیت…

چند روزی همقدم با شهید شاهدی-2

چرا فرمانده سعید با رفتنش به تفحص مخالفت می کرد؟

باقرزاده حکمش را امضا نکرد و گفت: با همسر شهید ازدواج کردی و من نمی توانم حکمت را امضا کنم، سعید هم پاسخ داد: همسر…

چند روزی همقدم با شهید شاهدی-1

چرا سعید از محمدرضا خواست جلوی دیگران او را بابا صدا نکند؟

به محمدرضا سفارش کرده بود که جلوی دوستانش او را بابا صدا نکند اما محمدرضا کودک بود و مشتاق پدر.

چند روزی همقدم با شهید صابری-5

چرا عراقی ها برای شهادت عباس ختم گرفتند؟

برای اینکه بتواند عراقی ها را راضی به همکاری کند هر کاری از دستش بر می آمد انجام می داد و بعد از شهادتش، حسین هم همین…

چند روزی همقدم با شهید صابری-4

عباسی که روز عاشورا مهمان سیدالشهدا(س) شد

عباس عادت داشت هر وقت حنا می گذاشت، می گفت: این برای حضرت علی اصغر(س)، این برای حضرت علی اکبر(س) و این هم برای حضرت قاس…

چند روزی همقدم با شهید صابری-3

آخرین هدیه ای که عباس برای روز مادر گرفت، چه بود؟

مادر هدایای عباس را گرفت و گفت امانت پیش من می ماند تا به همسرت بدهم.

چند روزی همقدم با شهید صابری-2

مکانی که عباس برای خواندن نماز شبش انتخاب کرده بود

از صبح که روزه بود خود را از چشم مادر مخفی می کرد تا دم اذان مغرب که به سراغش می آمد و می گفت: مادر جان چیزی برای…

چند روزی همقدم با شهید صابری-1

داستان شهادت سه برادر

بیماری نامشخص نوزاد یک ماهه را به مرحله بیهوشی رسانده بود و مادر مستاصل خود را به امامزاده سید نصرالدین رساند تا شفای…

شانزدهمین یادبود شهید مجید پازوکی برگزار می شود

گزارش تصویری از مجید پازوکی؛ کودکی تا شهادت

دیدن مجید در قاب تصویر

شهدایی که پیکرشان در زندان‌های رژیم بعث پیدا شد

بی آنکه تحویل صلیب سرخشان دهند، شبانه در فاضلاب رهایشان کرده بودند.

قیچی فولادی و بدن‌هایی که تکه تکه شده بود

۱۲ تا ۱۸ ساله بودند و پیش چشمان هم بدنشان تکه تکه شده بود.

دریاچه ماهی و پیکرهای سالم ۲۵ شهید

سید گوشه ای نشسته بود و زار می زد که یکباره بلند شد و فریاد زد نوری بسیار زیبا دیدم که تا به حال در عمرم ندیده بودم…

او فکه رفت؛‌ من مکه

همه لحظاتمان با هم می گذشت؛ من مکه رفتم و سعید فکه،‌ و این بار او بود که زودتر به خدا رسید.

جمجمه‌ای که ما را نشان شد

جمجمه اش ما را به سمت خود کشاند تا نویدی باشد برای یافتن او و همرزم شهیدش.