جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛

میرزا حبیب الله عسکری اشتهاردی؛ عالمی که حاضر نشد رساله دهد/چرا وی نجف را ترک کرد

میرزا حبیب الله عسکری اشتهاردی در سال 1310 قمری در اشتهارد به دنیا آمد. وی نزد اساتیدی همچون آیات سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ الشریعه اصفهانی شاگردی کرد و آیات علامه عسکری و شهاب الدین مرعشی نجفی در محضرش شاگردی کردند.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی میرزا حبیب الله عسکری اشتهاردی اختصاص دارد.

 

زندگینامه میرزا حبیب الله عسکرى اشتهاردى

مرحوم آیت الله میرزا حبیب الله عسکرى اشتهاردى (م، ۱۳۷۳ ه.ق) از علمای شیعه و مدرسان بزرگ حوزه سامرا و قم است.

 

اطلاعات فردی

نام کامل آیت الله میرزا حبیب الله عسکرى اشتهاردى

زادروز 1310 قمری

زادگاه اشتهارد

وفات 1373 قمری

مدفن قم

اساتید سید ابوالحسن اصفهانى، شیخ الشریعه اصفهانى

شاگردان سید مرتضى عسکرى، سید شهاب الدین مرعشى نجفى،...

 

تحصیلات

میرزا حبیب الله در سال ۱۳۱۰ ه.ق (۱) (مطابق با حدود سال ۱۲۶۹ ه.ش) چشم به جهان گشود. حبیب الله وقتى به سن تحصیل علم رسید، او را به مکتب‌خانه فرستادند و پس از دوره مکتب، دروس ابتدایى حوزوى را فراگرفت. او در طول حدود دو، سه سال دوره مقدمات را نزد مرحوم حاج ملا محمدحسین، معروف به آخوند بزرگ، آموخت. علاقه آقا حبیب الله به ادامه تحصیلات حوزوى، تشویق پدر و برادرها به ادامه تحصیل او و فراهم شدن اسباب توفیق و سعادت، باعث شد که ایشان در جوانى، همراه یکى از هم مباحثه هایش به نام عبدالله - که از اهالى اشتهارد بود- کمر همت ببندد و به سوى نجف اشرف رهسپار شود.

 

میرزا حبیب الله در حوزه مقدس نجف با علاقه فراوان نزد اساتید بزرگ به تحصیل دروس سطح و خارج مشغول شد. ورود وى به نجف اشرف در حدود سال ۱۳۲۵ هجرى قمرى بود و در آن وقت مراجع بزرگى همچون آیت الله العظمى ملا محمدکاظم خراسانى، صاحب کفایة الاصول (م، ۱۳۲۹ ه.ق) و آیت الله العظمى سید محمدکاظم یزدى، صاحب عروة الوثقى (م، ۱۳۳۷ ه.ق) از زعما و اساتید برجسته و فرزانه حوزه علمیه نجف اشرف بودند. میرزا حبیب الله تا سال ۱۳۴۰ ه.ق (حدود پانزده سال) در آن جا به تحصیل دروس سطح و خارج حوزوى ادامه داد.

 

علامه حاج آقا بزرگ تهرانى مى نویسد: «آقاى آمیرزا حبیب الله مدرس عسکرى اشتهاردى، در سال ۱۳۴۰ ه.ق، از نجف به سامرا هجرت کرد و در نجف اشرف نزد اساتیدى چون علامه شیخ اسماعیل محلاتى و بعضى از شاگردان آیت الله شیخ هادى تهرانى(۲) تحصیل کرد».(۳)

 

استادان

میرزا حبیب الله از درس خارج فقه و اصول دو استاد بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى، مرجع بزرگ تقلید (م، ۱۳۶۵ ه.ق) و آیت الله شیخ الشریعه اصفهانى (م، ۱۳۳۹ ه.ق) بهره فراوانى برد. آیت الله سید عباس کاشانى یکى از شاگردان آقا میرزا حبیب الله مى فرمود: «مرحوم آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى از محضر درس خارج آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى استفاده کرد. بخش مهمى از تقریرات درس ایشان را نوشت و از شاگردان برجسته و متشکل درس آیت الله اصفهانى بود. آیت الله اصفهانى عنایت خاصى به آقا میرزا حبیب الله اشتهاردى داشت. هر وقت به سامرا مى آمد، او را مورد توجه مخصوص خود قرار مى داد، به طورى که براى همه آشکار بود که آقا میرزا حبیب الله از شاگردان برجسته و بسیار نزدیک آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى است».

 

آیت الله سید اسماعیل مرعشى (ساکن تهران) از دیگر شاگردان آیت الله آقا میرزا حبیب الله اشتهاردى در شهر سامرا، مى فرمود: «به درس سطح عالى آقا میرزا حبیب الله اشتهاردى مى رفتم، روزى در درس اصول، در بحث الفاظ سخن از «معنى حرفى» به میان آمد که چندان ثمره فقهى نداشت. ایشان فرمودند: استاد ما شریعت اصفهانى وقتى که درباره معنى حرفى - که یک بحث کم فایده است - بحث مى کرد، فرمود: «خارجى ها هواپیما ساخته اند و اکنون (در جنگ جهانى اول) عراق را بمب باران مى کنند و ما در این جا مى خواهیم چند روز درباره معنى حرفى، به بحث کم فایده بپردازیم و چند روز وقت خود را در این مورد بگذرانیم و شب سرمان را روى متکا نهاده و با این فکر مى خوابیم!»(۴) منظورش این بود که نباید وقت عزیز را در امور غیرلازم گذراند...».

 

فرزند میرزا حبیب الله اشتهاردى، میرزا على عسکرى مى گفت: «چهار نفر از علما و مراجع نجف اشرف، به آقا میرزا حبیب الله اجازه اجتهاد دادند و یکى از آن ها، آن اجازه اجتهادى است که آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى به میرزا حبیب الله در سن جوانى داده است».(۵) وى در آغاز اجازه اجتهاد، آیت الله اشتهاردى را به عنوان «عَلَمُ الأعلام، عُمدة العلماء الِعظام، مصْباحُ الظّلام» یاد مى کند و گواهى مى دهد که ایشان در نجف اشرف و سامرا در کمال جدیت مشغول افادات علمى است.

 

هجرت به سامرا

شهر مقدس سامرا مدت ها، ناحیه مقدسه و مرکز نواب اربعه بود؛ بنابراین شهرى است که از نظر تاریخى و حوادث، رابطه تنگاتنگ با شیعیان دوازده امامى دارد، و عظمت آن با اعتقادات شیعیان آمیخته شده است و قابل تفکیک نیست؛ ولى اکثر ساکنان آن از اهل تسنن بوده، از این رو حضور شیفتگان خاندان رسالت در آن جا کمرنگ و اندک بود، و لازم بود در آنجا حوزه علمیه تأسیس شود و در پرتو آن، رفت و آمد علما و شیعیان در آن جا بسیار شود. مرجع عالیقدر عصر، آیت الله العظمى سید محمدحسن شیرازى معروف به «میرزاى بزرگ» که در نجف اشرف سکونت داشت، تصمیم گرفت با هجرت به سامرا، به این مهم جامه عمل بپوشاند؛ لذا در ماه شعبان سال ۱۲۹۰ ه.ق به آن جا هجرت کرد. اقامت میرزاى بزرگ باعث شد شاگردان اصحاب، آشنایان و بسیارى در اوایل سال ۱۲۹۲ ه.ق از نجف اشرف و سایر بلاد به سامرا کوچ کنند، و به این ترتیب، این مکان مقدس با رفت و آمد بزرگان و شیعیان و زائران، رونق فراوانى یافت.(۶)

 

میرزاى بزرگ با همت و درایت عظیمى تصمیم گرفت که حوزه علمیه مهمى در سامرا تأسیس کند. ورود علما، شاگردان، برجستگان و زائران به سامرا، زمینه خوبى را براى این کار بزرگ فراهم ساخت. تأسیس چنین حوزه اى، مرکز و پناهگاه عمیق و خوبى براى شیعیان به وجود مى آورد، باعث عمران و آبادى شهر از جهالت معنوى و ظاهرى مى شد و آن شهر غریب را از غربت و انزوا بیرون مى آورد. به دنبال این تصمیم، مدرسه علمیه بزرگى - که حجره هاى بسیار و ایوان عظیم و صحن بزرگ داشت- ساخت. با پولى که مقلدین ایشان از اهالى هند به ایشان اهدا کردند، بازار بزرگى براى مردم احداث کرد و براى رفت و آمد آسان مردم، پل عظیمى بر روى رودخانه دجله با اتصال کشتى ها - که در آن عصر مرسوم بود- بنا کرد که هزینه پل در آن عصر بالغ بر هزار لیره عثمانى طلا شد. به علاوه دستور داد خانه هاى متعددى براى مجاوران و مسافران ساختند. کوتاه سخن آن که: با درایت و روشن بینى و همت میرزاى بزرگ، کشمکش هاى سنى و شیعه و اختلافات قومى و تنش هاى نگران کننده به انسجام و اتحاد تبدیل شد و اهل تسنن نیز از حمایت هاى معنوى و مادى آن مرد بزرگ برخوردار شدند.

 

حوزه علمیه سامرا با ورود اساتید و شاگردان میرزاى بزرگ و طلاب، روز به روز رونق تازه اى مى یافت، در این میان حضرت آیت الله العظمى شیخ محمدتقى شیرازى (معروف به میرزاى دوم) (۷) نیز به سامرا هجرت کرد و پس از رحلت میرزاى بزرگ در سال ۱۳۱۲ ه.ق، اداره حوزه علمیه سامرا را به دست گرفت.(۸)

 

با رحلت میرزاى بزرگ، بیم آن مى رفت که حوزه علمیه سامرا از رونق بیفتد. آیت الله شیخ محمدتقى شیرازى براى حفظ رونق حوزه، از مدرسان عالى مقام حوزه علمیه نجف اشرف، دعوت کرد به سامرا هجرت کنند، جمعى از اساتید به این دعوت لبیک گفتند و هجرت کردند و پس از رحلت آیت الله شیخ محمدتقى شیرازى (در سال ۱۳۳۸ ه.ق)، مرحوم آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى که مرجع تقلید شیعیان شد، تأکید داشت که حوزه علمیه سامرا همچنان رونق یابد، از این روى از اساتید برجسته، از جمله آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى دعوت کرد تا به عنوان مدرس سطوح عالى و درس خارج به سامرا هجرت کنند.(۹) میرزا حبیب الله نیز به عنوان احساس وظیفه به سامرا کوچ کرد. بنا به گفته آقا بزرگ تهرانى این هجرت در سال ۱۳۴۰ ه.ق رخ داد. به هر روى این هجرت نشان مى دهد که آقا میرزا حبیب الله در آن عصر هم مدرس سرشناس بود و هم براى رونق دادن به حوزه علمیه سامرا، میراث ارزشمند میرزاى بزرگ، احساس وظیفه مى کرد.

 

آیت الله میرزا حبیب الله اندکى پس از ورود به سامرا به عنوان یکى از مدرسان عالى مقام حوزه سامرا، شهرت یافت. او درس سطح عالى و خارج فقه و اصول را تدریس مى کرد و بالغ بر سى سال در این حوزه در کنار مرقد دو امام بزرگوار، حضرت امام هادى علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام به درس و بحث اشتغال داشت.

 

در سامرا مدرسان متعددى از جمله آیت الله حاج میرزا محمد تهرانى (پدر زن آقا میرزا حبیب الله) و علامه آقا بزرگ تهرانى، صاحب کتاب الذریعه و... حضور داشتند، ولى درس فقه و اصول آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى نسبت به آن ها ترجیح داشت. میرزا از هر دو استاد، اعلم بود و آن ها بیشتر در علم رجال و درایه و حدیث، متبحر بودند.(۱۰)

 

به راستى که او مشمول این حدیث شریف بود که معاویة بن عمار مى گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «مردى از شما روایت بسیار نقل مى کند و آن را نشر داده، در دل هاى شیعیان (و شاگردان) استوار مى سازد، ولى عابدى از شیعیان شما نیز وجود دارد که چنین نقشى در نشر علم ندارد؛ کدام یک بهترند؟» امام صادق علیه السلام فرمود: «الرّاوِیةُ لِحَدیثِنا یشَدِّدُ بِهِ قُلُوبَ شیعَتِنا اَفْضَلُ مِنْ اَلْفِ عابَدٍ»؛ آن کس که احادیث ما را روایت کند و دل هاى شیعیان ما را با آن احادیث استوار سازد، برتر از هزار عابد است».(۱۱)

 

کمالات علمى و معنوى

بعضى از شاگردان او مطالبى جالب از کمالات معنوى و علمى آقا میرزا حبیب الله عسکرى اشتهاردى نقل کرده اند، که بعضى از آن ها را ذکر مى کنیم؛ یکى از شاگردان برجسته اش مى گوید:

۱- یک روز از جلسه درس ایشان بیرون آمدیم، دیدیم یکى از شاگردان برجسته ایشان که نامش را فراموش کرده ام، منقلب است و اشک در چشمانش حلقه زده، علت را پرسیدیم. گفت: «حیف این مدرس عالى مقام!!» گفتیم: «چطور؟» گفت: «روزى در نجف اشرف در محضر حضرت آیت الله العظمى سید عبدالهادى شیرازى(۱۲) بودم. از استاد آقا میرزا حبیب الله اشتهاردى یاد کرد و مقام علمى او را ستود و فرمود: «افسوس که او در نجف اشرف نیست که فضلاى زیادى از محضر درسش بهره مند شوند؛ در سامرا است که طبعاً امکانات وسیع براى بهره مندى شاگردان از محضر درسش فراهم نمى باشد، به اضافه زهد و وارستگى اى که از او سراغ دارم».

به گفته یکى از افراد موثق؛ خود آیت الله میرزا حبیب الله عسکرى اشتهاردى هجرتش از نجف اشرف را به عنوان احساس وظیفه و اطاعت از دستور آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى مى دانست و مى فرمود: «صرف نظر از وظیفه، از نظر علمى، عقب ماندم.» یعنى اگر در حوزه علمیه نجف اشرف مى ماندم، به خاطر فراهم شدن اسباب توفیق و پیشرفت علمى در آن جا به مدارج عالى مى رسیدم.

 

۲- شیخ محمد عسکرى مشهدى، شاگرد دیگر میرزا بود. روزى در پایان جلسه درس به استاد چنین عرض کرد: «بیشتر علما و فضلا از جمله آیت الله آقا میرزا محمود شیرازى (استاد بزرگ آن ایام در سامرا) شاگرد برجسته آیت الله میرزا محمدتقى شیرازى، قبول دارند که شما از نظر علمى کمتر از مراجع عصر نیستند، هم مجتهد و هم عادل هستید؛ چرا رساله نمى دهید، تا مردم از شما تقلید کنند؟!». آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى، دستى بر محاسنش کشید و گفت: «شیخنا! من گمان مى کنم که شما یکى از شاگردانى هستید که به استادش محبت و حسن ظن دارد، چگونه مرا به امرى دعوت مى کنید که بار سنگینى است و من از تحمل این مسئولیت سنگین وحشت دارم؟! استدعا دارم دیگر این صحبت را تکرار نفرمایید، امید است پاى من نلغزد و کارم به این جا - که مسئوولیت خطیر است. - کشانده نشود».

 

نگارنده گوید: «شهرت علمى ایشان در آن عصر در اشتهارد، آن چنان فراگیر شده بود که جمعى از اهالى محترم اشتهارد به طور مکرر، از ایشان خواستند که رساله خود را چاپ کند تا از او تقلید کنند، ایشان در پاسخ مى فرمود: «رساله زیاد است، خیلى ها رساله نوشته اند» یکى از فرزندانش در این باره مى گوید: «ایشان زاهد و وارسته بود و حاضر نشد نامش مشهور و معروف شود».

 

۳- حوزه علمیه سامرا در آن وقت که من بودم (سال ۶۴ و ۶۵ هجرى قمرى) حدود هزار نفر طلبه داشت. ما حدود سى نفر بودیم که در درس آقاى میرزا حبیب الله اشتهاردى در مدرسه علمیه میرزاى شیرازى شرکت مى کردیم. ایشان دوست داشت شاگردان در جلسه درس سکوت نکنند، بلکه به بحث و سؤال روى آورند و مى فرمود: «مجلس اموات نیست، مجلس درس و بحث است.» چنان که خودش در جلسه درس اساتیدش مانند مرحوم آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى علاوه بر طرح اشکال با استاد به مباحثه مى پرداخت و تا قانع نمى شد، دست از سخن برنمى داشت. هدفش فهمیدن بود، نه نشستن و برخاستن بى محتوا».(۱۳)

 

شاگردان

تدریس در زندگى علمى آیت الله میرزا حبیب الله عسکرى اشتهاردى از شاخصه هاى معروف و ممتاز او بود. او چه در حوزه علمیه نجف اشرف و چه در حوزه علمیه سامرا همواره به تربیت شاگرد و تدریس مى پرداخت، از این رو به «مدرس عسکرى» معروف شد. تعداد شاگردانش در سامرا به حدود سى نفر مى رسید که برجستگان ایشان عبارتند از:

۱- آیت الله سید اسماعیل حسینى مرعشى: قبلاً مقیم اهواز بود، و اکنون در تهران اقامت دارد.

۲- علامه سید مرتضى عسکرى: (صاحب تألیفات ارزشمند و از نوابغ معاصر) فقه استدلالى را در محضر درس آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى خواند.

۳- عالم ربانى، شیخ محمد مشهدى (بربرى): دوره کامل فقه را نزد ایشان خواند و مرحوم آیت الله میرزا حبیب الله ارادت خاصى به او داشت.

۴- آیت الله سید عبدالرضا شهرستانى: صاحب شرح کفایة الاصول.

۵- مرحوم آیت الله سید على شاهرودى: نخستین تقریرنویس درس خارج آیت الله العظمى خویى. 

۶- آیت الله شیخ محمدعلى اصطهباناتى.

۷- آیت الله العظمى سید شهاب الدین حسینى مرعشى نجفى: مرجع تقلید. در کتاب «شهاب شریعت» ضمن شمارش اساتید درس سطح آیت الله نجفى مرعشى، مى نویسد: «آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى (۱۳۷۳-۱۳۱۰ ه.ق) از علما و فقهاى بزرگ مقیم سامرا بود، که در اواخر عمر در قم اقامت داشتند، و در همان جا چهره در نقاب خاک کشید و در مقبره شیخان به خاک سپرده شد».(۱۴)

 

هجرت به قم

ایشان در سفر آخر، به قم آمد و تصمیم گرفت در قم ساکن شود و در حوزه علمیه قم به درس و بحث پردازد، خانه اى در نزدیک خانه حضرت امام خمینى اجاره کرد. یکى از نشانه هاى عظمت علمى ایشان این است که هنگامی که در طول سال چند روزى از سامرا به قم مى آمد، بزرگان و علماى برجسته قم به دیدارش مى شتافتند. یکى از علما مى فرمود: «ایشان به حجره ما وارد مى شد، علماى برجسته مانند آیت الله العظمى مرعشى نجفى و... به دیدارش مى آمدند».

 

و عالمى دیگر مى فرمود: «در یکى از سفرها به قم آمد و در یکى از مسافرخانه ها سکونت کرد، من در محضرش حاضر بودم که حضرت آیت الله سید محمدتقى خوانسارى (م، ۱۳۷۱ ه.ق) و حضرت آیت الله سید صدرالدین صدر (م، ۱۳۷۳ ه.ق) که از مراجع تقلید آن روز بودند، به دیدارش آمدند. در آن جلسه یک مسأله فرعى فقهى عنوان شد و با هم به بحث پرداختند و آقاى میرزا حبیب الله تا آخر بحث با کمال تسلط بر مطالب فقهى، از نظریه خود دفاع کرد».

 

در این میان، مرجع کل، حضرت آیت الله العظمى بروجردى نیز میرزا را کاملاً مى شناخت و عنایت خاصى به ایشان داشت. یک بار که میرزا حبیب الله به قم آمده بود، آیت الله العظمى بروجردى پس از چند روزى، از ورود ایشان به قم اطلاع یافت، از روى اعتراض فرمود: «چرا به من خبر ندادید تا به ملاقاتش بروم؟!»

 

ویژگى‌هاى اخلاقى و معنوى

عبادت و بندگى:

بندگى خالصانه سنگ زیرین رشد و ترقى معنوى و پیمودن مدارج کمال است. آقا میرزا حبیب الله اشتهاردى در این راستا، خودساخته و ممتاز بود. دخترش نقل مى کند: «تا آن جا که به یاد دارم، پدرم همیشه یک ساعت و نیم قبل از اذان صبح از بستر برمى‌خاست، نماز شبش ترک نمى شد و آواى دل نواز و گریه اش در نیمه هاى شب در حال عبادت به گوش مى رسید. با تلاوت قرآن و دعا و مناجات، بسیار مأنوس بود.» نماز اول وقت و نماز با جماعت را هیچ گاه ترک نمى کرد.

 

شیفته ولایت و عاشق خاندان رسالت:

او شیفته و شیداى ولایت بود و رابطه اى عارفانه با آنان داشت. در نجف اشرف و سامرا همواره با حرم مطهر امیرمؤمنان امام على علیه السلام و امامین عسکریین علیهم السلام انس و الفت مخصوصى داشت. وقتى که به سامرا آمد، نظر به این که اکثر ساکنان آن جا از اهل تسنن بودند، در اذان جمله «اشهد ان علیاً ولى الله» گفته نمى شد، تلاش ایشان و همفکران و شاگردانش باعث شد که در گلدسته هاى حرم، در اذان آواى نشاط‌انگیز «اشهد ان علیاً ولى الله» بلند شود، ایشان مى فرمود: «خیلى خوشحالم که این آوا و نوا در این مرکز براى همیشه بلند شده و به سمع مردم مى رسد».

 

تواضع و ساده زیستى:

یکى دیگر از ویژگى هاى آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى زهد و قناعت بود. ساده زیست و از زرق و برق دنیا دورى مى کرد. وقتى که در قم از دنیا رفت، هنوز خانه اش استیجارى بود. در خانه آن قدر تواضع داشت که به قول خودش: «او به همسرش هرگز دستور نمى داد و هرگز موجب تحقیر همسرش نشد. بسیارى از اوقات خود غذا درست مى کرد و در کارهاى خانه به همسرش کمک مى کرد و خوش اخلاق بود».

 

صبور و شکرگزار:

او انسانى صبور و مقاوم بود، در برابر رنج ها و حوادث تلخ، صبر و استقامت در سطح عالى داشت، مشکلات را در پرتو صبر و حوصله و مقاومت، با سرپنجه تدبیر حل مى کرد. او در کنار صبر، به مقام عالى رضا به رضاى خدا و شکر رسیده بود؛ او درد و بیمارى را که از سوى خدا آمده، نعمت مى دانست و در برابر این نعمت شکر مى کرد.

 

عزت نفس و مناعت طبع:

از حالات ممتاز ایشان این که از خصلت عزت نفس و مناعت طبع در سطح عالى برخوردار بود. همان گونه که از تحقیر مؤمن، متنفر بود، در مورد خود نیز هرگز حاضر نمى شد زیر بار ذلت برود و عزت اسلامى خود را خدشه دار کند. هرگاه مى دید شخصى یا اشخاصى قصد تحقیر او را دارند یا در مجلسى چنین جوى وجود دارد، خود را از آن شخص یا اشخاص یا آن مجلس دور مى کرد و با مناعت طبع خاصى، عزت خود را حفظ مى کرد و از رفتن به بعضى از مجالس خوددارى مى کرد و مى فرمود: «مى ترسم تحقیر شوم». به گفته یکى از بستگانش: همین مناعت طبع باعث شد از سامرا به قم هجرت کند و تصمیم بگیرد در حوزه علمیه قم بماند.

 

بر کرسى خطابه و وعظ و ارشاد:

میرزا حبیب الله گرچه از مجتهدین و مدرسین والامقام بود، ولى از آن جا که فرموده اند: «زکاة العلم نشره؛ زکات علم، نشر آن است»، در سال هاى آخر چند سال به دعوت اهالى محترم اشتهارد، در ماه رمضان به اشتهارد مى آمد و در مسجد خیابان به اقامه جماعت و به وعظ و ارشاد مى پرداخت. جمعیت بسیارى پاى منبر او اجتماع مى کردند و او در بیان مطالب، نطق گویا و شیوا داشت؛ به گونه اى روان سخن مى گفت که همگان مى فهمیدند. همین ارشادهاى او تحولى عمیق در اهل علم و عوام ایجاد کرد.

 

وفات

پس از حدود شش ماه از سکونت ایشان در قم، بیمار و بسترى شد و سرانجام در شب ۲۴ ربیع الثانى سال ۱۳۷۳ ه.ق، مطابق با اول آذر سال ۱۳۲۲ ه.ش، دعوت حق را لبیک گفت و به لقاءالله پیوست. در قم جنازه مطهر او را با تشییع بسیار عظیمى با حضور آیت الله العظمى بروجردى مشایعت کردند. حضرات آیات، امام خمینى، آیت الله العظمى گلپایگانى و علما و طلاب بى شمارى در تشییع جنازه مطهر او شرکت داشتند و از مقام علم و تقواى آن رادمرد الهى تقدیر کردند. آیت الله العظمى بروجردى خود بر جنازه او نماز خواند و تا نزدیک قبر (قبرستان شیخان قم) او را تشییع کرد و در سوگ او مجلس ترحیم برپا ساخت. مرقد مطهر ایشان در قبرستان شیخان قم، کنار دیوار شمالى، روبروى مقبره زکریا بن آدم قرار گرفته است.

 

پانویس

(۱). درباره سالروز تولد آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى؛ در کتاب طبقات اعلام الشیعه، تألیف علامه حاج آقا بزرگ تهرانى، ج ۱، ص ۳۵ و در کتاب شهاب شریعت (شرح حال آیت الله العظمى نجفى مرعشى)، ص ۱۴۷ همین گونه نوشته شده است؛ یعنى سال ۱۳۱۰ ه.ق را ذکر کرده اند. آقازاده آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى، آقاى حاج میرزا عباس عسکرى نیز فرمود: «همین حدود بود و پدرم کمتر از هفتاد سال داشت که مرحوم شد» ولى به گفته بعضى از پیرمردهاى اشتهارد، سالروز ولادت ایشان را قبل از ۱۳۰۰ ه.ق را ملاک قرار داده ایم.

(۲). آیت الله العظمى شیخ هادى تهرانى از مراجع تقلید، فقهاى نامدار و از شاگردان برجسته شیخ مرتضی انصاری است و در سال ۱۳۲۱ ه.ق در نجف اشرف درگذشت. او شاگردان برجسته اى مانند: آیت الله سید محسن کوه کمرى (وفات یافته سال ۱۳۳۹ ه.ق)، میرزا صادق آقا تبریزى (وفات یافته سال ۱۳۵۱ ه.ق)، آقا شیخ فیاض الدین زنجانى (وفات یافته سال ۱۳۶۰ ه.ق)، شیخ محمدحسین کاظمى و ملا محمد ایروانى را تربیت کرد. مطابق اشاره آقا بزرگ تهرانى، ظاهراً میرزا حبیب الله اشتهاردى، دروس سطح حوزوى را در محضر درس این اساتید خواند.

(۳). طبقات اعلام الشیعه، ج ۱، ص ۳۵۲.

(۴). توضیح این که: به ندرت مسائلی در اصول فقه مورد بحث قرار مى گیرد، که به خاطر ثمره اندک آن در فقه، نیاز چندانى به بحث طولانى ندارد و اولویت با بحث هاى دیگر است، بنابراین در این گونه مسائل، باید ساعات کمترى بحث کرد و به جاى آن درباره مسائلی که ثمره بیشتر دارد، به بحث پرداخت.

(۵). نقل از حجت الاسلام على سلیمى نوه دخترى میرزا حبیب الله.

(۶). نورالدین شاهرودى، اُسرة المجدد الشیرازى، ص (۳۸-۳۶ به طور اقتباس).

(۷). وى همان است که در جنگ بین الملل اول وقتى انگلیسى ها به عراق حمله کردند، فتواى جهاد داد و طلاب، علما و مردم را براى بیرون کردن آن ها از عراق بسیج کرد.

(۸). اسرة المجد الشیرازى، ص ۳۸ و ۴۰ و ۵۴.

(۹). توضیح این که: آیت الله حاج میرزا محمد عسکرى تهرانى که از علماى برجسته سامرا بود (و بعداً ابوالزوجه آقا میرزا حبیب الله اشتهاردى شد)، فرزند خود را نزد آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى به نجف اشرف فرستاد و پیام داد تا او در مورد نگهدارى حوزه علمیه سامرا اقدام جدى کند و فرزند آیت الله حاج میرزا محمد تهرانى با اصرار زیاد، موافقت آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى را در مورد هجرت میرزا حبیب الله اشتهاردى به سامرا جلب کرد و با اصرار، آقا میرزا حبیب الله اشتهاردى را براى تدریس به سامرا برد.

(۱۰). به نقل از آیت الله سید عباس حسینى کاشانى و آیت الله سید اسماعیل حسینى مرعشى.

(۱۱). اصول کافى، ج ۱، ص ۳۳.

(۱۲). مرحوم آیت الله العظمى سید عبدالهادى شیرازى از اساتید بزرگ نجف اشرف و از مراجع تقلید بود. وى در سال ۱۳۸۲ ه.ق در نجف اشرف رحلت کرد. او از شاگردان بزرگ شیخ محمدکاظم خراسانى، صاحب کفایة الاصول و شیخ الشریعه اصفهانى بود. آشنایى ایشان با آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى، به احتمال قوى در محضر درس شیخ الشریعه اصفهانى (وفات یافته سال ۱۳۳۹ ه.ق) رخ داده است، زیرا هر دو در درس خارج فقه شیخ الشریعه شرکت مى کردند.

(۱۳). نقل از آیت الله سید عباس کاشانى، یکى از شاگردان میرزا حبیب الله اشتهاردى.

(۱۴). شهاب شریعت، ص ۱۴۷.

 

منبع

محمد محمدى اشتهاردى، "میرزا حبیب الله عسکرى اشتهاردى" ستارگان حرم، جلد ۷

 

دیدگاه تان را بنویسید