جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛

شیخ حسنعلی مروارید که بود؟/ رابطه وی با نهضت امام چگونه بود؟/ایشان بر خواندن کدام دعاها تاکید داشت؟

آیت الله میرزا حسنعلی مروارید از علما و عرفای معاصر در سال ۱۲۹۰ شمسی در مشهد به دنیا آمد. وی از دوستان نزدیک شیخ نخودکی بود.ایشان پس از عمری تلاش در راه صیانت از مکتب اهل بیت علیهم السلام در نوزدهم شعبان ۱۴۲۵ قمری درگذشت.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی میرزا حسنعلی مروارید اختصاص دارد.

 

زندگینامه میرزا حسنعلی مروارید

میرزا حسنعلی مروارید (1290ش/1329ق - 1383ش/1425ق) از فقها و عرفای معاصر شیعه بود.

 

ولادت و خاندان

آیت الله حاج میرزا حسنعلی مروارید در روز هشتم شوال 1329 ق. در مشهد مقدس پا به عرصه حیات نهاد. پدرش، حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا مروارید (1299ـ1338 ق) از عالمان وارسته مشهد بود و با عالم ربانی، حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، رابطه دوستی و عقد اخوت داشت.[۱]

 

در همین رابطه بخوانید

از زندگی ملا محمدمهدی نراقی چه می دانید؟/عالمی که با زبان عبری و لاتین با رهبران ادیان به گفت و گو می نشست

محمدتقی آقا نجفی اصفهانی که بود؟/علت انتقال وی به وسیله دربار به تهران و مجددا به اصفهان چه بود؟

محمدبن حسن بن زین الدین عاملی کیست؟/نسبت او با شهید ثانی چیست؟/برخی از بزرگان درباره او چه گفته اند؟/از مهم ترین ویژگی‌های اخلاقی اش چه بود؟

از زندگی عالم برجسته سید اسماعیل نوری طبرسی چه می دانید؟/وی در محضر کدام بزرگان شاگردی کرد؟

آیت الله عباس حسینی کاشانی که بود؟/چرا به او ایوب العلما می گفتند؟/ نسبت وی با شهید بهشتی و آیت الله کاشانی چه بود؟

آیت الله العظمی یوسف مدنی که بود؟/عنایت علامه طباطبایی به وی چه بود؟/چه کسی بر وی نماز خواند

 

شهرت «مروارید» در این خاندان، به دلیل انتساب آنان به یکی از مشهورترین رجال ادب و هنر عصر تیموری، یعنی خواجه شهاب‌الدین عبدالله مروارید کرمانی (865 ـ955 ق) است. عموی آیت الله مروارید، حاج شیخ اکبر مروارید نیز از عالمان و شاگردان محقق بزرگ، آخوند محمدکاظم خراسانی بوده است. جد مادری وی، عالم ربانی و صاحب کرامات آیت الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی (م 1329 ق) از شاگردان برجسته میرزای شیرازی و از عالمان نامدار قرن چهاردهم هجری در مشهد مقدس بوده است. نام حسنعلی به یاد آن اسوه تقوا و نیز به احترام حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی بر آیت الله مروارید نهاده شده است.

 

آیت الله میرزا حسنعلی مروارید در سال 1337 ق و در اوان 9 سالگی، پدر بزرگوارش را از دست داد و مطابق وصیت پدر، تحت نظارت دوست معتمد او، حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) و تربیت و تدبیر مادری وارسته و اهل تهجد قرار گرفت. او در خانواده‌ای که سه پسر نه ساله، هفت ساله و نوزاد داشت، تکیه‌گاه مادر در سختی های خانواده بود. صبوری بر رنج یتیمی و مشکلات زندگی، عظمت روح این کودک را نشان می دهد. حاج شیخ حسنعلی نخودکی، پس از فوت دوست دیرین خویش، فرزند مستعد وی را با احترام و تکریم، میرزا حسنعلی خطاب می کرد؛ گویی در پیشانی بلند، چشمان نافذ و چهره مصمم او، آینده‌ای سرشار از علم، استقامت، تقوا و خدمت را خوانده بود.[۲]

 

حیات علمی

آیت الله مروارید پس از یادگیری خواندن و نوشتن، قرائت جز سی‌ام قرآن و کلیات سعدی نزد استاد مکتب، در 13 سالگی به دلیل علاقه وافر به علوم اسلامی وارد حوزه علمیه شد. وی در مسیر دانش اندوزی، ادبیات را نزد استادان مطرح آن زمان و منطق را نزد شیخ قربانعلی شریعتی، برادر بزرگ استاد محمدتقی شریعتی آموخت. وی از استادان ذیل بیشترین بهره را برد:

حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی)

آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی

آیت الله میرزا مهدی اصفهانی

 

همدرسان

پس از بازگشت آیت الله میرزا مهدی اصفهانی به مشهد، آیت الله مروارید یکی از شاگردانی بود که با کمی سن، در کنار انبوه شاگردان و بزرگانی، همچون استاد خود، آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی، پای درس میرزا می نشست و از همین ایام رابطه علمی و دوستی وی با آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی آغاز شد و از آن پس سالیان متمادی با وی همدرس و هم بحث و تا آخر عمر با او همراه و همگام بود.

 

یک خاطره

در زمان رضاشاه، عمامه بر سرگذاشتن برای طلاب علوم دینی ممنوع شد و همه کلاهی شدند؛ جز عده‌ای که جواز استفاده از عمامه و لباس را می‌گرفتند. آیت الله مروراید می‌گوید: «وقتی همه کلاهی شدند، ما هم پالتو پوشیدیم و یک کلاه شاپو به دست گرفتیم و رفتیم خدمت میرزا ایشان وقتی ما را مشاهده کرد (برای دلداری ما)، با یک تشر گفتند: مگر مسلمانی به عمامه است؛ اشکال ندارد». مرحوم میرزا با این کمی توانست جواز بگیرد، ولی این کار را نکرد و تقریباً چهار سال از منزل بیرون نیامد و شب ها در منزل درس می‌ گفت.

 

سفر به قم

آیت الله مروارید پس از وفات استاد خویش، میرزا مهدی اصفهانی، برای ادامه تحصیل و کسب فیض از محضر آیت الله بروجردی به قم رفت. موضوع درس این استاد در آن وقت، «حجیت اخبار» بود. وی درس را به عربی می نوشت. روزی اشکالی نسبت به موضوعی در درس برایش پیش آمد؛ آن را نوشت و توسط شخصی برای آیت الله بروجردی فرستاد. آیت الله بروجردی اشکال را پسندید و هنگام تدریس جواب آن را ارائه کرد. او معتقد بود که حجیت اخبار، طریقی محض است.

 

آیت الله مروارید یک ماه در قم اقامت کرد؛ ولی بر اثر بدی آب و هوا و تنگی نفس که او را می‌آزرد، مجبور به بازگشت به مشهد مقدس شد. آیت الله مروارید می‌گوید: «آیت الله بروجردی یکی از مقسمین شهریه خود را فرستاد درب منزل من که شما چه تصمیم گرفتید؛ می خواهید بمانید یا نه؟ من در جواب گفتم: خیر، قصد مراجعت به مشهد را دارم؛ البته مراجعت من با مشورت با حضرت آیت الله سید صدرالدین (صدر) رحمه الله علیه بود؛ چون ایشان گفتند گمان نمی کنم احتیاج به ماندن در قم داشته باشید».

 

تدریس در حوزه مشهد

آیت الله مروارید پس از بازگشت به مشهد مقدس، در حوزه علمیه به تدریس خارج فقه و معارف دینی پرداخت و قریب چهل سال، بسیاری از دانشوران علوم و معارف اسلامی را از درس ها و بیانات علمی خود بهره‌مند کرد. وی ضمن تدریس خارج فقه، هفته‌ای یک روز به شرح احادیث اخلاقی می‌پرداخت. اینک بسیاری از شاگردان وی، عالمانی برجسته و وارسته اند و مشغول تدریس درس های خارج فقه و اصول و اداره موسسات بزرگ پژوهشی علوم اسلامی هستند. برخی از اعضای مجلس خبرگان رهبری و نمایندگان ولی فقیه در استان ها و امامان جمعه نیز از جمله شاگردان وی محسوب می‌شوند.

 

آثار مکتوب

آیت الله مروارید تسلطی کم نظیر بر معارف اهل بیت علیهم السلام و تبحری چشمگیر در تفسیر روایات و فقه الحدیث داشت. بیشترین شهرت علمی وی در تبیین و توضیح معارف کلامی، اعتقادی و ضوابط دین شناسی در مکتب اهل بیت علیهم السلام به سبک استاد خویش است. کتاب «تنبیهات حول المبدا والمعاد»، خلاصه‌ای از درس های معارف اوست که در دوره‌های متعدد به تدریس آن ها پرداخته بود و بنا به خواهش تنی چند از شاگردان، آن را به صورت کتابی مستقل به رشته تحریر درآورد. این کتاب با چاپ و ترجمه‌های متعدد، مورد استقبال دانش پژوهان و اندیشمندان قرار گرفته است.

 

حیات اجتماعی

انقلاب اسلامی ایران از معدود حوادث سیاسی بزرگ جهان است که با هدایت و حمایت مستقیم روحانیون و عالمان دینی به وقوع پیوست. در این انقلاب، عالمان مشهد، مانند آیت الله مروارید، همگام با دیگر عالمان کشور، در سال های آغازین و نیز ایام پیروزی انقلاب، به ایفای نقش پرداختند.

 

در مهر ماه 1341 ش. پس از تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، عالمان طراز اول قم، شبانه جلسه‌ای را در منزل آیت الله حائری تشکیل داده، به بحث درباره آن نشستند. عالمان مشهد نیز پس از اطلاع از حرکت مراجع و شخصیت های روحانی قم به منظور دستیابی به یک روش مشخص در برخورد با دولت، مجمعی مرکب از عالمانی همچون آیت الله العظمی میلانی، آیت الله شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله مروارید تشکیل دادند. این جلسه تا اواخر سال 1343 ش. به تناوب و به صورت مخفیانه هر دفعه در منزل یکی از اعضای آن برگزار می شد و در آن، دیدگاه‌ها بیان می شد و شب های شنبه یکی از آنان در مجلس درس خود، نظر انجمن عالمان و مواضع مشترک آنان را مطرح می کرد. در پی حادثه خونبار مدرسه فیضیه در دوم فروردین 1342 ش. در دوازدهم همان ماه، آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی، حاج شیخ حسنعلی مروارید و میرزا جواد آقای تهرانی با ارسال تلگرافی به آیت الله العظمی گلپایگانی، مراتب تاثر خود را از این فاجعه اعلام کردند. همچنین پس از بازداشت امام خمینی، آیت الله قمی و آیت الله محلاتی در قم، مشهد و شیراز آیت الله مرعشی نجفی به منظور زیارت حرم حضرت امام رضا علیه السلام و دیدار با عالمان مشهد در روز چهارشنبه 27/6/1342 ش. به مشهد سفر کرد و بلافاصله پس از ورود وی، اطلاعیه‌ای از سوی برخی از عالمان مشهد مانند، آیت الله حاج شیخ حسنعلی مروارید، منتشر شد.

 

پس از آزادی امام خمینی رحمه الله علیه و مراجعت وی به قم در 18/1/1343 ش. عالمان و شخصیت های برجسته دینی و سیاسی و توده‌های مردم به دیدار وی رفتند. از مشهد نیز هیئتی از عالمان که آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله حاج شیخ حسنعلی مروارید هم در میان آن ها بودند، به قم عزیمت کردند و شب 27 فروردین به حضور وی رسیدند. پس از تبعید امام خمینی به ترکیه، در سیزدهم آبان 1343 ش. جمعی از عالمان طراز اول مشهد، مانند آیت الله میرزا حسنعلی مروارید، در منزل آیت الله میلانی اجتماع کردند و به مذاکره و تبادل نظر و تصمیم‌گیری برای آینده پرداختند. در این جلسه عزم آن کردند که پس از نماز صبح، در مسجد گوهرشاد تحصن کنند و حوزه و عموم مردم را نیز دعوت به همراهی کنند و اگر آن جا نیز بسته شود، در صحن کهنه اجتماع کنند که به دلیل بستن مسجد و صحن ها، موفق به انجام تصمیم خود نشدند. وی همچنین در دوره‌های مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری با صدور اطلاعیه، حمایت خود را از کاندیداهای مورد نظرش اعلام کرد.

 

ویژگی‌های اخلاقی

‌حضرت آیت ‌اللّه‌ مروارید در ابعاد اخلاقی و کسب مکارم انسانی مراحلی را طی کرده و از مصادیق بارز زهد و پارسایی و مجسمه تواضع و فروتنی بودند. ایشان از دوستان صمیمی استاد و مربی اخلاق، آیت ‌اللّه میرزا جواد آقا تهرانی محسوب می‌شدند و قریب پنجاه سال با ایشان هم‌درس، همراه و همگام بودند.

 

از حضرت آیت ‌اللّه‌ مروارید نقل شده: «یک‌بار مرحوم آمیرزا جواد‌آقا به من گفتند: من در تمام مدت دوستی‌مان هیچ کدورتی از شما ندارم، جز یک گلایه و آن هم این است که: به یکی از ییلاقات اطراف شهر رفته بودیم. آن‌جا چهارپایی کرایه کرده بودیم و نوبتی سوار آن می‌شدیم. شما سوار شدید و بعد از مسافتی پیاده شدید و از من خواستید سوار شوم و من به‌ خاطر مانعی که داشتم، قبول نکردم. شما هم اصرار می‌کردید و من از اصرار شما گله‌مند بودم. از ایشان پرسیدم: خب شما چرا سوار نمی‌شدید؟ میرزا جواد آقا گفتند: من دملی در رانم داشتم و نمی‌خواستم اظهار کنم. چون اظهار من به منزله شکوه از خداوند متعال بود».

حضرت آیت ‌اللّه مروارید به دنیا بی‌اعتنا بودند و زندگی ساده‌ای داشتند و تمام دیدارهای مردمی و رفت و آمد شخصیت‌های علمی و مسئولان بلندپایه کشوری را در منزلی قدیمی و محقر و در اتاقی ساده انجام می‌دادند.

 

سیرت اخلاقی

آیت الله مروارید در ابعاد اخلاقی، نشانه زهد، پارسایی و ورع و مجسمه تواضع، خدمت و سعه صدر بود. وی مصداق روشن این آیه بود که یار دیرینش آیت الله حاج میرزا جواد آقای تهرانی همواره تلاوت می کرد: «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لافسادا». او در تمام عمر، کسی را به خویش دعوت نکرد و با آن که برخی از شاگردان او سال هاست که مجتهدند، اعلام مرجعیت نکرد و رساله و حاشیه ننوشت. خشتی روی هم ننهاد و منصبی نخرید و با این که از استوانه‌های حوزه در امور اجتماعی بود، از این که او نخستین امضاء را در بیانیه‌های عالمان رقم زد، سرباز می زد؛ نه تنها در هیچ منظر اجتماعی خود را عرضه نداشت، بلکه از آن گریزان بود.

 

وی حتی از نگاه دوربین های عکاسی و فیلمبرداری نیز می گریخت و صورت خود را می پوشاند و تنها یکی دو مصاحبه خانوادگی به اصرار برخی منسوبین و با قول عدم پخش انجام داد. همین روحیه باعث شد که فرزندان وی نیز پا به وادی ترویج وی نگذارند. به این ترتیب، از این عالم عارف، تصاویر کمی در دست ماند؛ البته این اواخر با از دست رفتن بینایی ایشان، کار برای رسانه‌ها و علاقمندان هموار شد و دیگر می شد به آسانی و بدون اطلاع یا ممانعت او، حضور پربرکتش را ثبت کرد.

 

او به دنیا بی اعتنا بود و بی آن که حتی از زهد و سادگی بگوید و درباره‌اش بیندیشد، در متن زندگی خود به معنای واقعی زاهدانه زیست. همه دیدارهای مردمی و آمد و رفت شخصیت های علمی و مسئولان بلندپایه، در اتاق های ساده منزلی محقر و قدیمی صورت می گرفت. وی فردی متواضع بود؛ بدون آن که خود را متواضع جلوه دهد. در برابر پرسش ‌هایی که پاسخ آن کمتر از یقین بود، به راحتی کلمه «نمی‌دانم» را بر زبان می‌آورد و اگر پرسش کننده اصرار می‌کرد، با تاکید بر شاید و محتمل است و با کمال احتیاط، نظر خویش را طرح می کرد و حتی به دفاع از یقینیات خود نمی‌پرداخت و وارد بحث و جدل نمی‌ شد.

 

او با مهربانی با کودکان سخن می گفت و با همه عظمت علمی و وقار شخصیتی، گاهی برای آن که نوه خردسالش در منزل تنها و بی همبازی نماند، با او بازی می کرد؛ به شدت از عیب جویی برکنار بود. یکی از بازرگانان متدین که سالیانی وی را برای نماز صبح به مسجد می‌برد، روزی که شخصی گله کرده بود. حضرت آیت الله مروارید به او گفت که در نوجوانی از ظلمی که یکی از ارحام به او و خانواده‌اش کرده بود، نزد استاد و مربی خویش، حاج شیخ حسنعلی نخودکی، گلایه کرده بود. استاد فرمود: پدر شما بیست و پنج سال با من رفیق بود و در این مدت حرف احدی را از او نشنیدم؛ شما هم برای خدا این ها را اظهار نکن و بدین ترتیب، آیت الله مروارید، با نقل این سخن استاد که خود تا آخر عمر به بهترین صورت بدان عمل کرد، به دوست متدین خود تذکر اخلاقی داد.

 

اهمیت به نماز جماعت

آیت الله مروارید نماز را محور سلوک و دعا و ذکر را عمده‌ترین طریق تعالی می دانست. بر نماز اول وقت، بسیار حساس و به جماعت مقید بود. این مسائل، از خطوط مهم در تربیت فرزندان و نوادگان وی به شمار می رفت. و از معدود مسائلی بود که کمترین سستی در آن، او را به التهاب و عتاب می‌آورد. در سلوک معنوی به ریاضت های خاص اساساً معتقد نبود و به شدت از آن ها پرهیز کرد و دیگران را نیز از این روش ها نهی می کرد. او آیینه‌ای از سلوک جاری در زندگی و مراقبت و محاسبه، به جای ریاضت کشی بود. اساساً روش وی در سیر الی الله، توجه به عظمت خدای متعال و تفکر در نعمت‌های او، با محوریت نماز، دعا و ذکر بود. به نوافل تاکید بسیار می ورزید؛ چندان که در سال های پایان حیات نورانی خویش، نیمه شب، بارها از مقدار فاصله تا اذان صبح می پرسید؛ تا مبادا وقت فضیلت مناجات و نماز شب از دست برود.

 

نماز جماعت وی به ترتیب در مدرسه میرزا جعفر، مسجد حاج هاشم و مسجد ملا حیدر، برگزار می شد. این جماعت، به ویژه در نماز صبح، از دیرباز مورد استقبال مجاوران و زائران و محل اجتماع روحانیون و عالمان بوده است. بسیاری از بزرگان و ارباب معرفت، تشنگان حقایق معنوی را به شرکت در آن نماز جماعت روحانی و جان پرور توصیه می کردند.

 

انس با امام رضا علیه السلام

رابطه خاص این عالم عامل، با حضرت امام رضا علیه السلام‌ خود حدیث مفصلی است. او با علاقه و سعی وافر، هر صبحگاهان به حرم ولی نعمت خود مشرف می شد و پس از زیارت، در پایین پای ضریح مطهر، به نجوا و گریه می‌نشست و تا آخر عمر پربرکتش، با وجود کهولت سن و ضعف بنیه، این عادت را ترک نکرد.

در مصاحبه‌ ای که از وی تقاضا شده بود تا مقداری از کرامات حضرت امام رضا علیه السلام را بیان کند، فرمود: کرامات حضرت فراوان است که به سه نمونه آن اشاره می‌کنم: «یادم می آید یک نفری که ترک بود و دو چشم او آب آورده بود و کور شده بود، زمان بیناییش هم من او را دیده بودم به حرم حضرت رضا علیه السلام آمده بود؛ همان طوری که در اطراف ضریح مطهر دور می زد، با ناراحتی سرش را به ضریح زد و چشم‌هایش خوب شد. کرامت دیگر این است که یک نفر که الان هم جنب مسجد ملا حیدر سیب فروشی می‌کند، پایش فلج بود رفته بود و متوسل شده و پایش خوب شده بود. یکی دیگر را هم در ساری دیدم؛ او هم پاهایش شل بود که متوسل به حضرت شده و حضرت او را به خواست خدای متعال شفا داده بود. این جانب در حاجات شخصی خود هم الی ماشاء‌الله کرامت دیده‌ام و در صدد بیان آن نیستم».[۳]

 

نصایح و وصایا

در ملاقات های خصوصی، ارشاد و راهنمایی، شیوه این عالم بزرگ بود. او داستان ازدواج خود را با بیانی که حاکی از توکل و عنایات حضرت امام رضا علیه السلام بود، بیان می کرد.

بارها می گفت: دعای هنگام خواب را بخوانید؛ «یفعل الله ما یشاء بقدرته و یحکم ما یرید بعزته» را سه مرتبه وقت خواب بخوانید که معادل هزار رکعت (نماز) است.[۴] در موقع خروج از منزل، «بسم الله حسبی الله علی الله اللهم انی اسالک خیر اموری کلها و اعوذ بک من خزی الدنیا و عذاب الاخره»[۵] را بخوانید. همچنین توصیه می کرد که دعای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام «یا حی یا قیوم برحمتک استغیث فاغثنی ولاتکلنی الی نفسی طرفه عین واصلح لی شانی کله» را بخوانید.[۶]

 

در سجده شکر. نه مرتبه «شکراًلله» و مرتبه دهم «شکراللمجیب» بگویید. بعد از نماز پیشانی بر مهر بگذارید و بگویید: «اسالک بحق حبیبک محمد صلواتک علیه و آله الا بدلت سیئاتی حسنات و حاسبتنی حسابا یسیرا.» بعد طرف راست صورت را بر مهر بگذارید و بگویید: «اسالک بحق حبیبک محمد صلواتک علیه و آله الا کفیتنی مونه الدنیا و کل هول دون الجنه»؛ سپس طرف چپ صورت را بر مهر قرار داده، بگویید: «اسالک بحق حبیبک محمد صلواتک علیه الا غفرت لی الکثیر من الذنوب والقلیل و قبلت من عملی الیسیر.» و باز پیشانی را بر مهر گذاشته، بگویید: «اسالک بحق حبیبک محمد صلواتک علیه و آله الا ادخلتنی الجنه و جعلتنی من سکانها و نجیتنی برحمتک من سفحات النار، برحمتک».[۷]

 

در نگاه دیگران

1. مقام معظم رهبری:

«این عالم جلیل القدر، عمر پربرکت خود را یکسره با پرهیزگاری و صلح و سداد گذرانید و در طول سالیان متمادی، با رفتار و منش علمی و عملی خویش، چهره‌ ای نورانی و فراموش نشدنی از خود در خاطره همه کسانی که با ایشان آشنا بودند، باقی گذاشتند...».[۸]

 

2. آیت الله صافی گلپایگانی:

«آن فقید سعید، در تدریس و ترویج دین مبین و ابطال مبطلین و تمسک به معارف خاص و خالص قرآن و عترت، مانند اسلاف عالیقدر خود اهتمام بلیغ داشت.» چنان که از محضر بزرگان دیگر خراسان در روزگار تحصیل خود، بهره‌مند گشته‌اند...».[۹]

 

لقای حق

سرانجام این وجود پربرکت، در 96 سالگی و در آخرین ساعت شامگاه سه شنبه نوزدهم شعبان المعظم 1425 ق. برابر با چهاردهم مهر 1383 ش. پس از قرائت زیارت عاشورا که همیشه بر آن مداومت می ورزید و نیز تجدید پیمان با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در زیارت آل یاسین، در پی سکته قلبی از این دیار رخت بربست و به لقای حق شتافت. پیکر پاک وی روی دست های هزاران مشتاق و ارادتمند و با حضور عالمان طراز اول و نمایندگان رهبری و مراجع و مسئولان مملکتی تشییع و در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.

 

پانویس

۱. روزنامه قدس, 19/7/1383.

۲. روزنامه جمهوری اسلامی، چهارشنبه، 22/7/1383 ش؛ افق حوزه، 27/7/1383.

۳. مصاحبه با آیت الله مروارید.

۴. مصباح کفعمی، ص 47؛ مستدرک الوسائل، ح 5، ص 49.

۵. بحارالانوار، ج 73، ص 171.

۶. صحیفه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، جواد قیومی، ص 140.

۷. مصباح المجتهد، شیخ طوسی، ص 106.

۸. افق حوزه، 27/7/1383 ش.

۹. متاله قرآنی، محمدعلی رحیمیان، ص 448.

 

منابع

تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 6، زندگی نامه "آیت الله میرزا حسنعلی مروارید" از محمدعلی رحیمیان.

مجله افق حوزه، 20 مرداد ماه 1389، شماره278، آیت اللّه العظمی میرزا حسنعلی مروارید، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: 13 اردیبشت 1393.

 

دیدگاه تان را بنویسید