جی پلاس؛

روایت خواندنی رویارویی غیرمستقیم صدام با شهید آبشناسان

لشکر بعثی هر روز خانه های مسکونی را بمباران می کرد و عده ای را به خاک و خون می کشید. شهید آبشناسان نامه ای به صدام نوشت و از او هماورد طلبید.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: نام حسن آبشناسان (۱) برای همه آنهایی که اندکی دل در گرو شهدا داشته باشند نامی بسیار آشناست، کسی که به خاطر رشادت هایش لقب شیر صحرا گرفت و داستان رو برو شدن وی با ژنرال معروف بعثی بسیار خواندنی است:

 

آن موقع که صدام خیلی شهرها را بمباران می کرد، حسن نامه ای به او نوشت:" اگر جناب صدام حسین ژنرال است، پس به راحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه ای که می پسندد، بجنگد؛ نه این که با بمب افکن های اهدایی شوروی محله های مسکونی و بی دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد".

 

در جواب نامه حسن، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس فرستاد تا به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد.

 

سال ها قبل در اسکاتلند، حسن، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش های منتخب جهان دیده بود.

 

آن جا گروه حسن اول شد و عراقی ها هفتم شدند.

 

حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و با یک طرح غافلگیرانه ژنرال عبدالحمید را قبل از رسیدنش به خاک ایران اسیر کرد!

 

برشی از مجله امتداد41، ص4

 

۱. شهید سرلشکر حسن آبشناسان روز نهم اردیبهشت سال 1315 در محله امامزاده یحیی در جنوب تهران در یک خانواده مذهبی متولد شد. پدر و مادر او افراد متدین و معتقد به موازین شرع مقدس اسلام بودند. اعتقاد مادر به ائمه معصومین (ع) چنان زیاد بود که به میمنت سالگرد میلاد امام حسن مجتبی (ع) نام اولین فرزند خود را «حسن» نهاد.

 

حسن آبشناسان در سال 1336 پس از اخذ دیپلم ریاضی به دانشکده افسری راه یافت و در سال 1339 با دریافت مدرک لیسانس در علوم نظامی، با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد و سپس دوره مقدماتی را در سال 1340 به پایان رساند. آبشناسان در اولین دوره رنجر که در مرکز پیاده شیراز تشکیل شد شرکت کرد و تا سال 1356 در دوره های عالی ستاد و فرماندهی و دوره های چتربازی و تکاوری را در داخل و خارج از کشور طی کرد. شهید حسن آبشناسان از لحظه پیوستن به ارتش تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، دوره های تکمیلی مختلفی را پشت سر گذاشت که مهمترین آنها عبارتند از:

1- دوره های مختلف تربیت بدنی، دریافت درجه استادی در چندین رشته ورزشی و ترویج ورزش باستانی و سایر ورزش ها در میان افسران ارتش.

2- گذراندن دوره عالی زبان انگلیسی در سال 1349.

3- شرکت در دوره عالی رزم پیاده در سال 1351.

4- حضور در دوره آموزشی فرماندهی و ستاد (دافوس) در سال 1354.

5- شرکت در دورن آموزش هوابرد و چتربازی در سال 1356.

6- شرکت در مسابقات بین المللی گروه های تجسس و نجات ارتش های جهان در انگلیس و کسب مقام اول برای تیم ایران در سال 1356.

7- شرکت در دوره تکمیلی تکاوری کوهستان در سال 1357.

8- تدریس و آموزش در دوره های تکاوری و رنجر در مرکز پیاده شیراز.

 

حسن آبشناسان در سال 1335 تصمیم گرفت در دانشگاه افسری ثبت نام کند، اما به ضامن معتبر نیاز داشت و عموی مادرش سرهنگ زنده نام ضامنش شد و به او سفارش کرد که خود را در ارتش رها نکند و حواسش به خودش باشد.

 

این فرمانده دلاور همچون سایر فرماندهان متعهد در سال 1360 مورد خشم و بی مهری بنی صدر رئیس جمهوری وقت قرار گرفت، تا اینکه پس از فرار بنی صدر از ایران در سال 1362 به فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهدا (ع) در غرب کشور برگزیده شد. آنگاه با همکاری شهید محمد بروجردی و شهید ناصر کاظمی و شهید کاوه به سازماندهی نیروهای مشترک ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همت گماشت، و در کنار سایر دلاور مردان ارتش و سپاه با تلاش شبانه روزی از هرگونه تردد و فعالیت نیروهای ضد انقلاب در کردستان جلوگیری به عمل آورد.

با تلاش خستگی ناپذیر شهید حسن آبشناسان و شهدای یاد شده و جمعی دیگر از رزمندگان سلحشور اسلام، محور سردشت- پیرانشهر در سال 1362 از لوث وجود عناصر ضد انقلاب پاکسازی و بازگشایی شد. امام خمینی (ره) در پی این پیروزی درخشان پیام تبریک و تشویقی برای فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهدا (ع) و سایر رزمندگان این قرارگاه ارسال کرد. حسن آبشناسان در سال 1363 از فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهدا (ع) به دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش منتقل شد، و به آموزش نیروهای تکاور پرداخت....

 

سرانجام شهید حسن آبشناسان در تیرماه سال 1364 به فرماندهی لشکر 23 نیروهای مخصوص تکاور (لشکر نوهد) منصوب شد و توانست در مدت کوتاه فرماندهی، تحولات چشمگیری در این لشکر به وجود آورد. در نهایت روح بزرگ و الهی حسن آبشناسان در عملیات قادر از قفس تن بال گشود و شرف شهادت را بر افتخارات بیشمار خود افزود؛ چرا که مرگ در بستر شایسته او نبود.

دیدگاه تان را بنویسید