دعای بیست و دوم صحیفه سجادیه+ترجمه

دعای بیست و دوم صحیفه سجادیه، دعایی است که امام سجاد علیه السلام به هنگام روی دادن سختی ها می خواندند.

لینک کوتاه کپی شد
به گزارش خبرنگار جی پلاس، صحیفه سجادیه پس از قران و نهج البلاغه مهمترین میراث مکتوب شیعه به حساب می آید که امام سجاد علیه السلام بسیاری از معارف دینی از جمله خداشناسی، جهان‌شناسی، انسان‌شناسی و مباحث عالم غیب، فرشتگان، رسالت انبیا، جایگاه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، امامت، فضایل و رذایل اخلاقی، گرامیداشت اعیاد، مسائل اجتماعی و اقتصادی، اشارات تاریخی، نعمت‌های مختلف خداوند، آداب دعا، تلاوت، ذکر، نماز و عبادت را در قالب دعا بیان کرده اند. این کتاب گرانقدر به زبور آل محمد (ص) شهرت دارد و از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است و شرح های بسیاری بر آن نوشته شده است. دعای بیست و دوم صحیفه سجادیه را امام سجاد علیه السلام زمانی که سختی ای روی می داد می خواندند. متن این دعا به همراه ترجمه در ادامه آمده است:
 
 
 
وَ کان مِن دعائِه علیه‌السلام عِندَالشِّدَّةِ وَالْجَهْدِ وَ تَعسُّرِ الاُمور
« وقتى که سختى روى مى‌داد»
 
اَللَّهُمَّ اِنَّکَ کَلَّفْتَنى مِنْ نَفْسى ما اَنْتَ اَمْلَکُ بِهِ مِنّى، وَ
خداوندا مرا مکلّف به تکلیفى کرده ای که خودت از من به آن کار تواناترى، و
 
قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَىَّ اَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتى، فَاَعْطِنى مِنْ نَفْسى
قدرتت بر آن و بر من بیش از قدرت من است، پس چنانم کن که موجب
 
مایُرْضیکَ عَنّى، وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضاها مِنْ نَفْسى فى عافِیَةٍ.
رضاى تو از من باشد، و از من آنچه را که موجب رضاى توست برگیر آن گونه که به سلامت من لطمه‌اى نزند.
 
اَللَّهُمَّ لاطاقَةَ لى بِالْجَهْدِ، وَ لاصَبْرَ لى عَلَى الْبَلاءِ، و لاقُوَّةَ
خداوندا، مرا طاقت بر سختى و مشقت، و شکیبایى بر بلا، و قدرت بر تنگدستى
 
لى عَلَى الْفَقْرِ، فَلاتَحْظُرْ عَلَىَّ رِزْقى، وَ لاتَکِلْنى اِلى‌ خَلْقِکَ،
نیست، پس روزیم را منع مکن، و مرا به خلق خود وامگذار،
 
بَلْ تَفَرَّدْ بِحاجَتى، وَ تَوَلَّ کِفایَتى، وَانْظُرْ اِلَىَّ، وَانْظُرْ لى فى
بلکه خود به تنهایى نیازم را برآور، و خودت کارساز من باش، و به چشم محبت به من بنگر، و در
 
جَمیعِ اُمُورى، فَاِنَّکَ اِنْ وَ کَلْتَنى اِلى‌ نَفْسى عَجَزْتُ
همه امورم مصالح مرا در نظر گیر، زیرا اگر مرا به خود واگذارى در کارم
 
عَنْها، وَلَمْ اُقِمْ ما فیهِ مَصْلَحَتُها، وَ اِنْ وَکَلْتَنى اِلى‌ خَلْقِکَ
فرومانم، و به کارى که مصلحت من در آن است نپردازم، و اگر مرا به بندگانت واگذارى
 
تَجَهَّمُونى، وَ اِنْ اَلْجَأْتَنى اِلى‌ قَرابَتى حَرَمُونى، وَ اِنْ‌اَعْطَوْا
روى درهم کشند، و اگر به اقوامم حوالت دهى محرومم کنند، و اگر عطا کنند
 
اَعْطَوْا قَلیلاً نَکِداً، وَ مَنُّوا عَلَىَّ طَویلاً، وَ ذَمُّوا کَثیراً،
عطایى اندک و پردردسر دهند، و بر من منّت بسیار گذارند، و بیش از حد نکوهشم کنند،
 
فَبِفَضْلِکَ اللَّهُمَّ فَاَغْنِنى، وَ بِعَظَمَتِکَ فَانْعَشْنى، وَ بِسَعَتِکَ
پس اى خداوند، به فضلت بى‌نیازم کن، و به بزرگیت مرتبه‌ام بلند گردان، و به عطاى گسترده‌ات
 
فَابْسُطْ یَدى، وَ بِما عِنْدَکَ فَاکْفِنى. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ
دستم را گشاده ساز، و به رحمتت در کلّ امور کفایتم کن. بارخدایا بر محمد و آلش درود
 
وَالِهِ، وَ خَلِّصْنى مِنَ الْحَسَدِ، وَاحْصُرْنى عَنِ الذُّنُوبِ، وَ
فرست، و مرا از حسد برهان، و از معصیت بازدار، و
 
وَرِّعْنى عَنِ الْمَحارِمِ، وَلاتُجَرِّئْنى عَلَى‌الْمَعاصى، وَاجْعَلْ هَواىَ
از آنچه حرام است پرهیزم ده، و مرا بر گناهان جرأت مده، و خواستم
 
عِنْدَکَ، وَ رِضاىَ فیما یَرِدُ عَلَىَّ مِنْکَ، وَبارِکْ‌ لى فیما
را به خود متوجه کن، و بر آنچه بر من وارد مى‌کنى شادیم ده، و آنچه را
 
رَزَقْتَنى، وَ فیما خَوَّلْتَنى، وَ فیما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ، وَاجْعَلْنى
روزى من کرده‌اى و به من بخشیده‌اى و انعام فرموده‌اى برکت ده، و در همه احوال
 
فى کُلِّ حالاتى مَحْفُوظاً مَکْلُوءًا مَسْتُوراً مَمْنُوعاً مُعاذاً مُجاراً.
مرا محفوظ و حراست شده و عیب پوشیده و دست نایافتنى و پناه و امان داده شده قرار ده.
 
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاقْضِ عَنّى کُلَّ ما اَلْزَمْتَنیهِ
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و آنچه از طاعت براى خود یا فردى
 
وَ فَرَضْتَهُ عَلَىَّ لَکَ فى وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طاعَتِکَ اَوْ لِخَلْقٍ‌مِنْ
از بندگانت بر من واجب کرده ای مرا بر انجامش
 
خَلْقِکَ، وَ اِنْ ضَعُفَ عَنْ ذلِکَ بَدَنى، وَ وَهَنَتْ عَنْهُ
موفق دار، و اگر بدنم از انجامش ناتوان باشد، و نیرویم از آن سست
 
قُوَّتِى، وَ لَمْ تَنَلْهُ مَقْدُرَتى، وَ لَمْ‌یَسَعْهُ مالى وَ لا ذاتُ یَدى،
آید، و قدرتم بر آن نرسد، و مال و منالم گنجایش آن را نداشته باشد،
 
ذَکَرْتُهُ اَوْنَسیتُهُ، هُوَ، یارَبِّ، مِمّا قَدْاَحْصَیْتَهُ عَلَىَّ وَ اَغْفَلْتُهُ
خواه آن را به یاد داشته باشم یا از یاد برده باشم، و آن - اى خداى من - از چیزهایى باشد که به حساب من گذاشته‌اى
 
اَنَا مِنْ نَفْسى، فَاَدِّهِ عَنّى مِنْ جَزیلِ عَطِیَّتِکَ وَکَثیرِ ماعِنْدَکَ،
و من از آن غفلت کرده‌ام، پس به عطاى عظیمت و رحمت واسعه‌ات آن را از سوى من ادا کن،
 
فَاِنَّکَ واسِعٌ کَریمٌ، حَتّى‌ لایَبْقى‌ عَلَىَّ شَىْ‌ءٌ مِنْهُ تُریدُ اَنْ
که تو خداى توانگر و کریمى، بدان‌گونه که چیزى از آن طاعت برعهده من نماند
 
تُقآصَّنى بِهِ مِنْ حَسَناتى، اَوْتُضاعِفَ بِهِ مِنْ سَیِّئاتى یَوْمَ
تا بدین سبب روزى که به لقاى تو مى‌رسم از خوبى‌هایم کم کنى، یا بر سیّئاتم
 
اَلْقاکَ یارَبِّ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَارْزُقْنِى
بیفزایى اى پروردگار من. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و رغبت و میلى
 
الرَّغْبَةَ فى‌الْعَمَلِ لَکَ لِاخِرَتى، حَتّى‌ اَعْرِفَ صِدْقَ ذلِکَ مِنْ
روزى من کن که عمل براى تو را محض آخرتم انجام دهم، بدانگونه که صدق این رغبت را در
 
قَلْبى، وَ حَتّى‌ یَکُونَ الْغالِبُ عَلَىَّ الزُّهْدَ فى دُنْیاىَ، وَ حَتّى‌
قلبم بیابم، و بى‌رغبتى نسبت به دنیاى زودگذر بر دلم چیره شود، آن سان که از سر شوق به
 
اَعْمَلَ الْحَسَناتِ شَوْقاً، وَ امَنَ مِنَ السَّیِّئاتِ فَرَقاً وَ خَوْفاً.
حسنات برخیزم، و به سبب بیم و خوف از سیّئات در امان مانم.
 
وَهَبْ لى نُوراً اَمْشى بِهِ النّاسِ، وَاَهْتَدى بِهِ فِى الظُّلُماتِ،
و نورى به من ببخش که در پرتو آن در بین مردم زندگى کنم، و با فروغش در هر نوع ظلمتى راه یابم،
 
وَاَسْتَضى‌ءُ بِهِ مِنَ الشَّکِّ وَالشُّبُهاتِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌
و انوارش دل مرا از شک و شبهه پاک کند. بارخدایا بر
 
مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَارْزُقْنى خَوْفَ غَمِّ الْوَعیدِ، وَ شَوْقَ ثَوابِ
محمد و آلش درود فرست، و ترس و وحشت اندوه عذاب، و شوق وعده ثواب را
 
الْمَوْعُودِ، حَتّى‌ اَجِدَ لَذَّةَ ما اَدْعُوکَ لَهُ، وَ کَاْبَةَ مااَسْتَجیرُ
روزیم کن، تا لذّت آنچه را که تو را براى آن مى‌خوانم، و اندوه چیزى را که از آن
 
بِکَ مِنْهُ. اَللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مایُصْلِحُنى مِنْ اَمْرِ دُنْیاىَ وَ
به تو پناه مى‌برم بیابم. الهى تو آنچه دنیا و آخرتم را اصلاح کند
 
اخِرَتى، فَکُنْ بِحَوآئِجى حَفِیّاً. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ
مى‌دانى، پس به حوائجم به دیده رحمت بنگر. خداوندا بر محمد
 
وَالِ مُحَمَّدٍ، وَارْزُقْنِى الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصیرى فِى الشُّکْرِ لَکَ
و آلش درود فرست، و چون در اداى شکر نعمتهایت در زمان آسایش و سختى و
 
بِما اَنْعَمْتَ عَلَىَّ فِى الْیُسْرِ وَالْعُسْرِ وَالصِّحَّةِ وَالسَّقَمِ، حَتّى‌
سلامت و بیمارى کوتاهى ورزم حق‌شناسى روزیم کن تا
 
اَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسى رَوْحَ الرِّضا، وَ طُمَاْنینَةَ النَّفْسِ مِنّى
مسرّت خاطر و آرامش قلب خود را در
 
بِما یَجِبُ لَکَ فیما یَحْدُثُ فى حالِ الْخَوْفِ وَ الْاَمْنِ، وَ الرِّضا
اداى وظیفه نسبت به تو به وقت ترس و ایمنى، و خشم و رضا،
 
وَالسُّخْطِ، وَالضَّرِّ وَالنَّفْعِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
و سود و زیان بیابم. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست،
 
وَارْزُقْنى سَلامَةَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتّى‌ لا اَحْسُدَ اَحَداً
و سینه‌ام را از بیمارى حسد سلامت ده به‌طورى که بر هیچ کدام
 
مِنْ خَلْقِکَ عَلى‌ شَىْ‌ءٍ مِنْ فَضْلِکَ، وَ حَتّى‌ لااَرى‌ نِعْمَةً
از آفریدگان تو بر نعمتى که به فضلت عنایت مى‌کنى حسد نبرم، و هیچ یک
 
مِنْ نِعَمِکَ عَلى‌ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فى دینٍ اَوْدُنْیا، اَوْعافِیَةٍ اَوْ
از نعمت‌هاى تو را در دین یا دنیا، عافیت یا
 
تَقْوى‌، اَوْسَعَةٍ اَوْرَخآءٍ، اِلاّ رَجَوْتُ لِنَفْسى‌اَفْضَلَ‌ذلِکَ‌بِکَ
تقوا، فراخى یا راحتى، بر هیچ یک از بندگانت نبینم مگر آنکه بهتر از آن را
 
وَ مِنْکَ، وَحْدَکَ لاشَریکَ لَکَ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ،
به لطف تو و از سوى تو اى خداى بى‌شریک آرزو کنم. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست،
 
وَارْزُقْنِى التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطایا، وَالْاِحْتِراسَ مِنَ الزَّلَلِ فِى
و مرا خوددارى از گناهان، و پرهیز از لغزشها در
 
الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ، فى حالِ الرِّضا وَالْغَضَبِ، حَتّى‌ اَکُونَ بِما
دنیا و آخرت، و در حال خشنودى و خشم روزى کن، به‌طورى که
 
یَرِدُ عَلَىَّ مِنْهُما بِمَنْزِلَةٍ سَوآءٍ، عامِلاً بِطاعَتِکَ، مُؤْثِراً لِرِضاکَ
در هر دو حال یکسان بوده، به طاعت تو مشغول باشم، و در حق دوستان و دشمنانت
 
عَلى‌ ما سِواهُما فِى‌الْاَوْلِیآءِ وَالْأَعْدآءِ، حَتّى‌ یأْمَنَ عَدُوّى
رضاى تو را بر غیر رضا و طاعت تو ترجیح دهم، تا دشمنم از
 
مِنْ ظُلْمِى وَ جَوْرى، وَ یَأْیَسَ وَلِیّى مِنْ مَیْلى وَانْحِطاطِ
جور و ستمم ایمن باشد، و دوستم از اینکه منحرف از حق و به هواى نفس او
 
هَواىَ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ یَدْعُوکَ مُخْلِصاً فِى الرَّخآءِ دُعآءَ
متمایل شوم نومید شود، و مرا از آنان قرار ده که تو را در حال آسایش چنان به اخلاص مى‌خوانند که
 
الْمُخْلِصینَ الْمُضْطَرّینَ لَکَ فِى الدُّعآءِ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ.
درماندگان مخلص مى‌خوانند، همانا که تو ستوده و بزرگوارى.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید